اهميت و آداب نماز
اهميت و آداب نماز
امام صادق(ع) فرمود: موقعي که براي نماز ايستادي پس بگو: بسم الله و بالله… تا اللهم اقبل علي برحمتک جل ثناوک.
يعني: به نام خدا و به کمک او ابتداء و انتهاء او است و آنچه که خواهد همانست و قوه اي جز قوه خدا نيست، اي خدا مرا از زائرين خود و از آباد کنندگان مساجدت قرار ده، و براي من درب رحمت خود را باز گردان و راه هاي معصيت خود را بر من بسته گردان. حمد خداي را که قرار داد مرا از کساني که مناجات او مي کنند، خدايا نظر رحمت خود را به من بنما، بزرگ است ثناء تو.
حضرت فرمودند: بعد از اين جملات شروع به نماز کند.
2- قال الصادق(ع): کان اميرالمومنين (ع) يقول لاصحابه: من اقام الصلاة و قال قبل ان يحرم و يکبر: يا محسن قد اتاک المسيء و قد امرت المحسن ان يتجاوز عن المسيء و انت المحسن و انا المسيء فبحق محمد و آل محمد صل علي محمد و آل محمد و تجاوز عن قبيح ماتعلم مني، فيقول الله ملائکتي اشهدوا اني قد عفوت عنه و ارضيت عنه اهل تبعاته(2).
امام صادق(ع) فرمود: اميرالمومنين (ع) به اصحاب خود فرمود: کسي که برپا کند نماز را و قبل از تکبيرة الاحرام بگويد: يا محسن قد اتاک تا آخر جمله دعا که «و تجاوز عن قبيح ما تعلم مني» باشد، پس خدا به ملائکه خود خطاب کند: اي ملائکه من شاهد باشيد من بنده خود را عفو کردم و راضي گردانيدم از او کساني که مورد تجاوز و تعرض او قرار گرفته بودند.
3- قال اميرالمومنين(ع): ان النبي(ع) مر برجل يصلي و قد رفع يديه فوق راسه، فقال ُما لي اري اقواما يرفعون ايديهم فوق رءوسهم کانها آذان خيل شمس(3).
امام اميرالمومنين علي(ع) فرمود: پيامبر (ص) به مردي برخورد که نماز مي خواند و دو دست خود را حتّي از سر خود بلندتر نموده بود، پس پيامبر با مشاهده او فرمود: عجيب است گروهي را مي بينم که در موقع نماز دست هايشان را بالاتر از سر خود قرار مي دهند، همانند چهارپاياني که از روي وحشي گري گوش و دم خود را به سمت بالا مي کشند، پس اين ها در موقع تکبير گفتن يا مراسم قنوت بيش از حدّ معمول دست هاي خود را بالا مي برند.
4- قال النبي (ع): الصلاة عماد الدين فيها عشر خصال زين الوجه، و نور القلب، وراحة البدن، و انيس القبور، و منزل الرحمة، و مصباح السماء، وثقل الميزان، و مرضات الرب، و ثمن الجنة، و حجاب من النار من اقامها فقد اقام الدين و من ترکها ترک الدين(4).
پيامبر(ع) فرمود: نماز ستون دين است و در آن ده خصلت است: زينت صورت، نورانيت قلب، آرامش بدن بعد از انجام آن، رفيق انسان در قبر، نزول رحمت الهي، روشني آسمان، سنگيني ميزان اعمال نيک انسان در فرداي قيامت، خشنودي پروردگار، پاداش بهشت و مانعيّت از رفتن در جهنّم.
پس هر کس نماز را برپا کند دين خدا را برپا داشته و هر کس آن را ترک کند دين را ترک نموده است.
5- قال النبي (ع): ان الله يباهي الملائکة بثلاثة نفر:
رجل اصبح في القفر فاذن و اقام و صلي فيقول الله تعالي للملائکة انظروا الي عبدي يصلي و لايراه احد غيري فينزل سبعون الف ملک يصلون ورائه، يستغفرون له الي الله.
و رجل قام في الليل و صلي و سجد و نام و هو ساجد فيقول الله تعالي انظروا الي عبدي روحه عندي و جسده ساجد لي.
و رجل يفر اصحابه و هو ثابت و يقاتل في سبيل الله حتي يقتل(5).
پيامبر فرمود: خداي متعال به سه شخص نزد فرشتگان مباهات مي کند:
اوّل. به مردي که صبح کند در بيابان اما اذان و اقامه مي گويد و مشغول نماز مي شود، پس خداي تعالي به ملائکه گويد: نگاه کنيد به سوي بنده من، نماز مي خواند و احدي را غير از من نمي بيند، سپس هفتاد هزار ملک نازل مي شوند و پشت سر او نماز مي خوانند و براي او از خدا طلب استغفار مي کنند.
دوم. مردي که شب به عبادت مشغول شود و نماز بخواند و سجده کند و در حال سجده خواب رود، پس خداي متعال به ملائکه گويد: نگاه کنيد بنده مرا، روح او نزد من باشد و جسد او در حال سجده بر من.
سوم. مردي که دوستانش از جهاد فرار مي کنند، اما او در ميدان جنگ ثابت مي ايستد تا در راه خدا کشته شود.
6- قال النبي(ع): من اقام الصلوات الخمس و اجتنب الکبائر السبع نودي يوم القيامة يدخل الجنة من اي باب شاء(6).
پيامبراکرم(ع) فرمود: هرکس برپا کند نمازهاي پنجگانه را و دوري کند از گناهان کبيره هفت گانه، روز قيامت به وي خطاب شود از هر دري از درب هاي بهشت که مي خواهي وارد شو.
7- قال الباقر(ع): دخل رجل مسجدا فيه رسول الله(ص) فخفف سجوده دون ماينبغي و دون ما يکون من السجود فقال رسول الله (ص) نقر کنقر الغراب لو مات علي هذا مات علي غير دين محمد(7).
امام باقر(ع) فرمودند: مردي در مسجدي که رسول خدا تشريف داشتند وارد شد، سپس مشغول نماز شد، اما سجود را خيلي مختصر و کمتر از مقداري که سزاوار بود بلکه از حد واجب هم کمتر به جا آورد، پيامبر پس از مشاهده چنين سجده اي فرمودند: اين شخص مانند کلاغ نوک بر زمين مي زند و اگر با چنين نمازي از دنيا برود به دين من نمرده است.
8- عن الثمالي قال: رايت علي بن الحسين(ع) يصلي فسقط رداوه علي احد منکبيه فلم يسوه حتي فرغ من صلاته، قال فسألته عن ذلک، فقال(ع): و يحک بين يدي من کنت؟ ان العبد لا يقبل من صلاته الا ما اقبل عليه منها بقلبه(8).
ابوحمزه ثمالي مي گويد: ديدم زين العابدين مشغول نماز است، پس عباي مبارک آن حضرت از شانه افتاد، اما حضرت او را به حال اول برنگردانيد و آنگاه که از نماز فارغ شد از علّت آن سؤال نمودم.
حضرت فرمود: واي برتو مي داني در موقع نماز در مقابل چه کسي ايستادي! همانا بنده خدا نمازش قبول درگاه احديّت واقع نمي شود مگر آن مقدار از آن که همراه با توجّه قلبي باشد.
9- قال علي(ع) لايقومن احدکم في الصلاة متکاسلا و لا ناعسا و لايفکرن في نفسه، فانه بين يدي ربه عزوجل و انما للعبد من صلاته ما اقبل عليه منها بقلبه(9).
علي(ع) فرمود: هيچ گاه هيچ کس از شما در حالت کسالت و خواب آلودگي مشغول نماز نشود و هيچ گاه به فکر کردن درباره خود نپردازد، زيرا بنده در هنگام نماز در مقابل خداي عزوجل ايستاده است و آن مقدار از نماز او قبول خواهد بود که با توجه قلبي همراه باشد.
10- قال علي (ع): لا يعبث الرجل في صلاته بلحيته و لا بما يشغله عن صلاته(10).
حضرت علي (ع) فرمود: مرد در حال نماز با ريش خود و با هر چه که او را از حالت نماز باز مي دارد بازي نکند.
11- قال علي (ع): ليخشع الرجل في صلاته فانه من خشع قلبه لله عزوجل خشعت جوارحه فلا يعبث بشيء(11).
علي(ع) فرمود: مرد بايد در حال نماز خشوع داشته باشد، پس کسي که قلباً براي خدا خاشع بود اعضاء و جوارح ظاهري آن هم خشوع خواهد داشت، پس در حال نماز خود را به هيچ چيز مشغول مکن تا اين خشوع ظاهري و باطني براي تو حاصل شود.
12- قال علي(ع): اذ قام احدکم الي الصلاة فليصل صلاة مودع(12).
علي(ع) فرمود: هرگاه يک نفر از شما براي نماز ايستاد بايد طوري نماز بخواند مثل اين که نماز وداع و آخر عمر او خواهد بود.
13- قال علي(ع): اذ قام احدکم بين يدي الله جل جلاله فلينحر بصدره و ليقم صلبه و لا ينحني(13).
علي (ع) فرمود: هرگاه يکي از شما در مقابل خدا ايستاد و مشغول به نماز شد پس بايد سينه خود را جلو بدهد به طرف قبله و پشت خود را هم مستقيم که منحني نباشد و مستوي القامة بوده باشد.
14- عن ابي عبدالله (ع) في حديث انه ساله عن ابليس بما استوجب من الله ان اعطاه ما اعطاه.
فقال بشيء و کان منه شکره الله عليه، قلت و ما کان منه؟ قال رکعتين رکعهما في السماء في اربعة آلاف سنة(14).
امام صادق(ع) در حديثي که از آن حضرت سؤال شد، چه سبب شد که شيطان هرچه از خدا خواست به او عطا شد.
فرمود: به خاطر چيزي که خدا پاداش آن چيز را مي خواست به او بدهد.
سؤال شد: آن چيز چه بود؟
امام فرمود: دو رکعت نماز که در طول چهارهزار سال در آسمان به جاي آورد.
15- قال الرضا(ع): الصلاة قربان کل تقي(15).
امام رضا(ع) فرمود: نماز وسيله تقرب و نزديکي هر بنده با تقوايي به خدا خواهد بود.
16- قال النبي(ع) ان افواهکم طرق القرآن فطيبوها بالسواک فان صلاة علي اثر السواک خير من خمس و سبعين صلاة بغير سواک(16).
پيامبر(ع) فرمودند: دهان هاي شما مسير و راه قرآن است، پس آنها را با مسواک زدن تميز و پاک کنيد، زيرا که نماز بعد از تميزي دهان به وسيله زدن مسواک بهتر است از هفتاد و پنج نماز بدون مسواک.
17- قال الصادق(ع): رکعتان يصليهما متعطر افضل من سبعين رکعة يصليها غيرمتعطر(17).
امام صادق(ع) فرمودند: دو رکعت نماز در حالت عطرزدگي بهتر است از هفتاد رکعت بدون تعطر و خوشبو نمودن خود.
18- قال الصادق(ع) في ذيل قوله تعالي (فصل لربک و انحر): بيده هکذا يعني استقبل بيديه حذاء وجهه القبلة في افتتاح الصلاة(18).
امام صادق(ع) در توضيح کلمه «وانحر» در آيه فصل لربک وانحر، از سوره کوثر (که گويا از حضرتش سؤال شد مقصود از وانحر چيست؟) فرمود: موقع شروع نماز دو دست خود را به طرف قبله محاذي صورت قرار دهد.
19- سئل عن الصادق(ع) عن قوله تعالي (خذوا زينتکم عند کل مسجد)، قال: هو المشط عند کل صلاة فريضة و نافلة(19).
از امام صادق(ع) از آيه خذوا زينتکم سؤال شد که زينت گرفتن براي نماز از چه قرار است؟
فرمود: مقصود از زينت، شانه زدن براي هر نماز واجب و مستحبّ مي باشد.
20- قال رسول الله(ص): ثمانية لايقبل الله لهم صلاة، العبد الابق حتي يرجع الي مولاه و الناشز عن زوجها و هو عليها ساخط، و مانع الزکاة، و تارک الوضوء، و الجارية المدرکة تصلي بغير خمار، و امام قوم يصلي بهم و هم له کارهون، و الزنين.
قال يا رسول الله وما الزنين؟ قال(ص): الذي يدافع الغائط و البول، و السکران، فهولاء الثمانية لا تقبل منهم صلاة(20).
پيامبر (ع) فرمودند: نماز هشت نفر قبول نخواهد بود، بنده اي که از مولايش فرار کرده باشد تا موقع برگشتن.
زن ناشزه که از شوهر نافرماني کند و شوهرش براو غضب کرده باشد.
کسي که از دادن زکات امتناع کند.
و کسي که (بدون عذرشرعي) در نماز تارک وضو باشد. و زني که به حدّ تکليف رسيده باشد امّا بدون حجاب نماز بخواند.
و امام جماعتي که نمازگزاران از امامت او ناراضي باشند (مثل امام جماعت تحميلي و زوري).
و زنين، سؤال شد از آن حضرت مقصود از زنين چيست؟
حضرت فرمودند: کسي که از تخليه بول و غائط خودداري کند و با اين حال نماز بخواند.
و کسي که در حالت مستي و خماري باشد، پس خداي متعال از اين هشت نفر نماز را قبول نخواهد کرد.
21- قال الصادق(ع): لايخلو المومن من خمس، مشط، و سواک، و خاتم عقيق، و سجادة، وسبحة فيها اربع و ثلاثون حبة(21).
امام صادق(ع) فرمود: شخص مؤمن نبايد (در راستاي انجام مراسم اقامه نماز) دستش از پنج چيز خالي باشد و آن پنج چيز عبارت باشد از شانه، مسواک، از انگشتر عقيق، سجاده و تسبيح که سي وچهار دانه داشته باشد.
22- قال الصادق(ع): اربعة لا تقبل لهم صلاة…[رابعهم] المراة تخرج من بيت زوجها بغير اذنه(22).
امام صادق (ع) فرمود: چهارنفر نماز آنها قبول نخواهد بود…، چهارم. زني است که بدون اذن شوهرش از خانه خارج شده باشد.
23- قال النبي(ص) ان الرجلين من امتي يقومان في الصلاة و رکوعهما و سجودهما واحد و ان ما بين صلاتيهما مثل ما بين السماء و الارض(23).
پيامبر(ص) فرمود: دو مرد از امت من مشغول به نماز مي شوند و رکوع و سجود هر دو به حسب ظاهر همانند يکديگر مي باشد، در حالي که بين نماز آن دو تفاوتي باشد مثل تفاوت مابين آسمان و زمين (به خاطر اختلاف در رعايت آداب و خلوص نيّت).
24- … رايت ابا عبدالله(ع) و عليه قميص غليظ خشن تحت ثيابه و فوقه جبه صوف و فوقها قميص غليظ فمسستهما، فقلت : ان الناس يکرهون لباس الصوف. قال (ع): کلا کان ابي محمدبن علي (ع) يلبسها و کان علي بن الحسين (ع) يلبسها و کانوا يلبسون اغلظ ثيابهم اذا قاموا الي الصلاة.
و کان(ع) اذا صلي برز الي موضع خشن فيصلي فيه و يسجد علي الارض فاتي الجبان و هو جبل بالمدينه يوما ثم قام علي حجارة خشنة محرقة فاقبل يصلي و کان کثير البکاء فرفع راسه من السجود و کانما غمس في الماء من کثرة دموعه(24).
(ابن کثير خزّاز) گفت: ديدم امام صادق(ع) را، که پيراهن زبر و خشني بر تن آن حضرت بود زير لباس هاي او و قباي پشمي و نيز پيراهن ضخيم ديگري بر روي قباي پشمي پوشيده که آن قباي پشمي در وسط آن دو پيراهن زبر قرار گرفته بود.
پس عرض کردم که مردم کراهت دارند از پوشيدن لباس پشمينه.
آن حضرت فرمود: نه چنين است، پدرم محمّدبن علي(ع) مي پوشيد و جدّم عليّ بن الحسين (ع) مي پوشيد و آن به هنگام نماز هم زبرترين و خشن ترين لباس هاي خود را مي پوشيدند. و علي بن الحسين (زين العابدين) موقع نماز به سراغ مکان زبر و ناصافي مي رفت و همان جا نماز مي خواند و بر روي زمين سجده مي کرد. و روزي که به دامنه کوه جبان در مدينه آمد و برسنگ زبر و داغ سوزاني ايستاد و مشغول نماز شد و بسيار گريه کرد پس سر از سجده برداشت و گويا از زيادي گريه در آب فرو رفته بود.
25- قال النبي(ص): من صلي رکعتين و لم يحدث فيهما نفسه بشي ء من امور الدنيا غفر الله له ذنوبه(25).
پيامبر اکرم(ص) فرمود: کسي که دو رکعت نماز بگذارد در حالي که هيچ گونه امري از امور دنيا به خاطر وي خطور نکند، خداوند متعال گناهان او را ببخشد.
26- قال الصادق(ع): ان العبد اذا عجل فقام لحاجته يقول الله تبارک و تعالي اما يعلم عبدي انا اقضي الحوائج(26).
امام صادق(ع) فرمود: هرگاه بنده خدا بعد از نماز تعجيل نموده و (بدون دعا و طلب حاجت از خدا) برخاست و براي حوائج خود حرکت نمود خداوند خطاب مي کند که آيا اين بنده من نمي داند که من حوائج او را بهتر از هرکس برآورده مي کنم.
27- قال الباقر(ع): کان علي بن الحسين(ع) اذا قام في صلاته غشي لونه لون اخر و کان قيامه في صلاته قيام العبد الذليل بين يدي الملک الجليل کانت اعضاوه ترتعد من خشية الله و کان يصلي صلاة مودع يري ان لا يصلي بعدها ابدا(27).
امام باقر(ع) فرمود: پدرم زين العابدين موقع نماز چهره مبارکشان تغيير مي کرد و رنگ به رنگ مي شد و زماني که مشغول نماز مي شد مثل بنده ذليل در مقابل ملک عظيم بود و اعضاي او از ترس خدا به لرزه مي افتاد و نماز مي خواند همانند کسي که با نماز وداع مي کند که گويا اين آخرين نماز او مي باشد.
28- قال النبي(ع): لاصلاة لمن لم يطع الصلاة و طاعة الصلاة ان تنهي عن الفحشاء و المنکر.
و معني ذلک ان الصلاة اذ کانت ناهية عن المعاصي فمن اقامها ثم لم ينته عن المعاصي لم تکن صلاته بالصفة التي وصفها الله بها فان تاب من بعد ذلک و ترک المعاصي فقد تبين ان صلاته کانت نافعة له و ناهيته وان لم ينته الا بعد زمان.(28)
پيامبر(ص) فرمود: نماز کامل نيست براي کسي که اطاعت نکند نماز را و اطاعت نماز اين است که نماز انسان را از فحشاء و منکر باز دارد.
به اين معني که خود بازدارنده از معاصي است، پس هرکسي که او را به جا آورد اما از معاصي دور و بازداشته نشود معلوم مي شود که نماز او آن خاصيتي که خدا به او داده و توصيف نموده نداشته است، امّا اگر توبه نمود از معاصي اگر چه مدّت زماني گذشته باشد و ديگر معاصي را ترک نموده معلوم مي شود که نماز او خاصيّت و اثر خود را بازيافته و ناهي از فحشاء منکر است، اگرچه اين تأثيرگذاري بعد از مدّتي باشد.
29- قال الصادق(ع): ان رسول الله(ص) نهي ان يفرق المصلي بين قدميه في الصلاة و قال ان ذلک فعل اليهود و لکن اکثر ما يکون ذلک نحو الشبر فما دونه و کلما جمعهما فهو افضل الا ان تکون به علة(29).
امام صادق(ع) فرمود: پيامبر خدا(ص) نهي نمودند که شخص نمازگزار در موقع نماز بين دو قدم خود را فاصله قرار دهد و فرمودند اين عمل يهود مي باشد، بلکه بيشترين مقدار فاصله به اندازه يک وجب مي باشد و هرچه فاصله کمتر باشد بهتر خواهد بود، مگر اين که مريض باشد.
30- قال علي(ع): لما نزلت هذه السورة [اي سورة الکوثر] قال النبي(ص) لجبريل : ما هذه النحيرة التي امرني بها ربي.
قال: ليست بنحيرة و لکنه يامرک اذا تحرمت للصلاة ان ترفع يديک اذا کبرت و اذا رکعت و اذا رفعت راسک من الرکوع و اذا سجدت فانه صلاتنا و صلاة الملائکة في السماوات السبع.
فان لکل شيء زينة و ان زينة الصلاة رفع الايدي عند کل تکبيرة(30)
علي(ع) فرمود: چون سوره کوثر نازل شد، پيامبر به جبرئيل فرمودند: اين قرباني چيست که خداوند در اين سوره مرابدان امر نموده است؟
جبرئيل گفت: اين قرباني نيست ولکن خدا امر نموده تو را زماني که تکبير گفتي، چه تکبيرة الاحرام و چه موقع رکوع و سجود و يا سربرداشتن از آنها دست هاي خود را در آن موقع به طرف بالا بلند کني، پس همانا که نمازما و نماز ملائکه هفت آسمان چنين است.
و راستي که براي هر چيز زينتي است وزينت نماز بلند کردن دست ها است تا حدّ گوش ها نزد گفتن هر تکبير.
31- قال الصادق(ع) ان رسول الله(ص) کان في الصلاة والي جانبه الحسين بن علي (ع) فکبر رسول الله(ص) فلم يجد الحسين التکبير فلم يزل رسول الله(ص) يکبر و يعالج الحسين التکبير فلم يجده حتي اکمل سبع تکبيرات فاجاد الحسين(ع) التکبير في السابعة فقال ابوعبدالله (ع) و صارت سنة(31).
امام صادق(ع) فرمود: پيامبر در موقع شروع نماز بودند که امام حسين آمدند در کنار پيامبر، پس آن حضرت تکبير گفتند، اما امام حسين نتوانستند صحيح ادا کنند، پس پيامبر هفت مرتبه تکبير را تکرار نمودند تا در مرتبه هفتم امام حسين(ع) توانستند از نظر تلفظ صحيح ادا کنند، از اين جهت شش تکبير قبل از گفتن تکبيرة الاحرام سنّت و مستحبّ شد.
32- قال موسي بن جعفر(ع) لعلي بن يقطين: مر اصحابک ان يکفوا السنتهم و يدعوا الخصومة في الدين و يجتهدوا في عبادة الله و اذا قام احدهم في الصلاة فريضة فليحسن صلاته و ليتم رکوعه و سجوده و لا يشغل قلبه بشيء من امور الدنيا فاني سمعت ابي (ع) يقول: ان ملک الموت يتصفح وجوه المومنين عند حضور الصلوات المفروضات(32).
موسي بن جعفر(ع) به عليّ بن يقطين فرمود که امر کن به دوستان خود که جلو زبان هاي خود را بگيرند و خصومت در دين را ترک کنند و سعي در عبادت خدا نمايند و زماني که يک نفر از آنها مشغول نماز واجب شد نماز خود را نيکو انجام دهد و رکوع و سجود آن را صحيح به جا آورد و قلب خود را متوجه امور دنيوي نکند، شنيدم از پدرم امام صادق ع که فرمود: ملک الموت موقع نمازهاي واجب با صورت مؤمنين مصافحه مي کند.
33- قال النبي(ص) الا ادلکم علي اکسل الناس و اسرق الناس و ابخل الناس و اجفي الناس و اعجز الناس؟
قالوا: بلي يا رسول الله(ص)، قال:
فاما ابخل الناس فرجل يمر بمسلم و لايسلم عليه.
و اما اکسل الناس فعبد صحيح فارغ لايذکر الله بشفة ولا بلسان.
و اما اسرق الناس فالذي يسرق من صلاته فصلاته تلف کما يلف الثوب الخلق فيضرب بها وجهه.
و اما اجفي الناس فرجل ذکرت بين يديه فلم يصل علي.
و اما اعجز الناس فمن عجز عن الدعا(33).
پيامبر(ص) فرمودند: آيا راهنمايي کنم شما را به کسل ترين و دزدترين و بخيل ترين و جفاکارترين و عاجزترين افراد مردم؟
اصحاب عرض کردند: بلي يا رسول الله.
پيامبر(ص) فرمودند: امّا بخيل ترين مردم کسي است که عبور کند برمرد مسلمان و به او سلام نکند.
و امّا کسل ترين مردم بنده اي است که در حالت صحّت و فراغت باشد ولي نه لبانش و نه زبانش مشغول ذکر خدا نشود.
و امّا دزدترين مردم شخصي است که از نماز خود بدزدد، پس نمازش در هم پيچيده مي شود- هماننددر هم پيچيده شدن لباس کهنه- و زده مي شود به صورت او.
امّا جفاکارترين مردم کسي است که نام مرا در مقابل او ببرند و صلوات برمن نفرستد.
وامّا عاجزترين مردم کسي است که از دعا و ارتباط با خدا عاجز باشد.
34-قال النبي(ع): ان العبد اذا اشتغل بالصلاة جاءه الشيطان و قال له: اذکر کذا اذکر کذا؛ حتي يضل الرجل ان يدري کم صلي(34).
پيامبر (ص) فرمودند: بنده خدا موقعي که مشغول نماز شد شيطان مي آيد و در او وسوسه مي کند و مي گويد به ياد بياور فلان چيز را و فلان چيز را که عاقبت اين شخص نمازگزار غافل مي شود که چند رکعت خوانده.
35 قال النبي(ص): من حبس نفسه في صلاة الفريضة فاتم رکوعها و سجودها و خشوعها ثم مجد الله عزوجل و عظمه و حمده حتي يدخل وقت صلاة اخري لم يلغ بينهما کتب الله له کاجر الحاج المعتمر و کان من اهل عليين(35).
پيامبر (ص) فرمودند: کسي که حبس کند نفس خود را در نماز واجب و رکوع و سجود نماز به طور کامل انجام دهد و نيز خشوع در وقت نماز را مراعات کند، و بعد از نماز هم مجد و عظمت خدا را متذکّر شود و حمد خدا بنمايد تا داخل وقت نماز ديگر شود و خلاصه بين دو نماز کار لغو و بيهوده اي نکند، خداوند مي نويسد براي او اجر و پاداش عمره و از عليين محسوب مي شود.
36- قال النبي (ص): بنيت الصلاة علي اربعة اسهم، سهم منها اسباع الوضوء، و سهم منها الرکوع، و سهم منها السجود، و سهم منها الخشوع. فقيل يا رسول الله و ما الخشوع؟
قال(ص): التواضع في الصلاة و ان يقبل العبد بقلبه کله علي ربه فاذا هواتم رکوعها و سجودها و اتم سهامها، صعدت الي السماء لها نور يتلالا و فتحت ابواب السماء لها و تقول حافظت علي حفظک الله، فتقول الملائکة صلي الله علي صاحب هذه الصلاة.
و اذا لم يتم سهامها صعدت و لها ظلمة و غلقت ابواب السماء دونها و تقول ضيعتني ضيعک الله و يضرب الله بها وجهه(36).
پيامبر(ص) فرمودند: نماز بر چهار سهم بنا گذاشته شده است، يک سهم از آن در وضو با آب فراوان خلاصه مي شود ويک سهم از آن مربوط به رکوع و سهم ديگر مربوط به سجده و سهم چهارم مربوط به خشوع مي باشد.
شخصي سؤال نمود يا رسول الله خشوع درنماز چيست؟ فرمود: تواضع در نماز و اين که بنده خدا تمام توجّه قلبي خود را به ذات باري تعالي منحصر گرداند.
پس هنگامي که رکوع و سجود خود را هم به طور کامل انجام داد هر چهار سهم نماز را انجام داده و در چنين موقع نماز او به طرف بالا صعود خواهد کرد، در حالتي که براي او نوري باشد که مي درخشد و درهاي آسمان به روي آن باز شود و نماز به شخص نمازگزار خطاب کند مرا محافظت نمودي، خداوند هم تو را محافظت کند و ملائکه آسمان هم گويند درود خدا برصاحب اين نماز.
و آنگاه که چهار سهم نماز را حقيقتاً انجام ندهد نماز به طرف بالا صعود مي کند در حالتي که از براي او است ظلمت مخصوصي و درهاي آسمان برروي آن بسته شود و نماز خطاب به صاحبش مي گويد ضايع گردانيدي مرا، ضايع گرداند خدا تو را و آن نماز به صورت آن شخص زده خواهد شد.
37-قال الصادق (ع): قال الله تبارک و تعالي: انما اقبل الصلاة لمن تواضع لعظمتي، و يکف نفسه عن الشهوات من اجلي، و يقطع نهاره بذکري، ولا يتعاظم علي خلقي، و يطعم الجائع، و يکسو العاري، و يرحم المصاب، و و يووي الغريب، فذلک يشرق نوره مثل الشمس، اجعل له في الظلمات نورا و في الجهالة علما اکلوه بعزتي و استحفظه بملائکتي، يدعوني فألبيه، و يسألني فاعطيه فمثل ذلک عندي کمثل جنات الفردوس لاتيبس ثمارها و لا تتغيرعن حالها(37).
امام صادق(ع) فرمود: خداي متعال فرموده همانا از کسي نماز را قبول خواهم نمود که در مقابل عظمت من تواضع کند، و به خاطر من نفس خود را از شهوات باز دارد، و تمام روز را به ذکر من مشغول باشد، و بر خلق من بزرگي نکند، و گرسنه را طعام نمايد، و برهنه را بپوشاند، و شخص مصيبت ديده را ترحم کند و غريب را پناه دهد.
پس شخص نمازگزار که چنين اوصافي داشته باشد، نورانيتش همانند خورشيد بدرخشد و من قرار مي دهم براي او در تاريکي نور، و در موقع جهالت دانش، و او را واگذار مي نمايم به عزت خودم و حفظ مي کنم او را به واسطه ملائکه. آنگاه که دعا کند او را جواب گويم، و چون از من سؤال و درخواست نمايد به او عطا کنم، مَثَل اين شخص نزد من مثل مثل باغ هاي بهشت فردوس خواهد بود که ميوه آن خشک نشود و تغيير حالت ندهد.
38- عن زرارة قال: سالت ابا جعفر(ع) عما فرض الله عزوجل من الصلاة؟ فقال: خمس صلوات في الليل و النهار.
فقلت هل سماهن الله و بينهن في کتابه؟
قال: نعم، قال الله تعالي لنبيه(ص): (اقم الصلاة لدلوک الشمس الي غسق الليل) و دلوکها زوالها و فيما بين دلوک الشمس الي غسق الليل اربع صلوات سماهن الله و بينهن و وقتهن و غسق الليل هو انتصافه.
ثم قال تبارک و تعالي: (و قرآن الفجر ان قرآن الفجر کان مشهودا)(38)، فهذه الخامسة.
و قال تبارک و تعالي في ذلک (اقم الصلاة طرفي النهار)(39)، و طرفاه المغرب و الغداوة، (و زلفا من الليل)، و هي صلاة العشاء الاخرة.
و قال تعالي (حافظوا علي الصلوات و الصلاة الوسطي)(40)، و هي صلاة الظهر و هي اول صلاة صلاها رسول الله (ص) و هي وسط النهار و وسط صلاتين بالنهار صلاة الغداة و صلاة العصر و في بعض القراءة (حافظوا علي الصلوات و الصلاة الوسطي)، صلاة العصر(41).
زراره گفت: سؤال نمودم از امام باقر (ع) از نماز واجب؟ پس آن حضرت فرمود: پنج نماز در شبانه روز واجب مي باشد.
گفتم: آيا آنها را خدا نام برده است و بيان نموده در قرآن؟ فرمود: بلي خداي متعالي به پيامبرش فرمود: برپا کن نماز را از زوال خورشيد که ظهرباشد تا نصف شب و از موقع زوال خورشيد تا نصف شب چهار نماز مي باشد، نماز ظهر، عصر، مغرب و عشا که خداوند آنها را نام برده و بيان نموده و وقت آنها را هم تعيين نموده و غسق اللّيل نيمه شب مي باشد.
پس حضرت فرمود: خداي متعال فرمايد قرآن الفجر… و مقصود از اين کلمه نماز پنجم است يعني نماز صبح.
و نيز در جاي ديگر قرآن خدا را فرموده: نماز را به پا دار در دو طرف روز که صبح و مغرب باشد.
و اين جمله اشاره به نمازهاي چهارگانه صبح، ظهر، عصر و مغرب است. بعد فرمايد: زلفا من اللّيل. يعني پاره اي از شب که منظور نماز عشا مي باشد.
همچنين در آيه ديگر خدا فرموده: حافظوا علي الصّلوات… محافظت نماز بر نمازها و نماز وسط و منظور از نماز وسط همان نماز ظهر مي باشد که خدا آن را وسط نماز صبح و نماز عصر قرار داده و نماز ظهر اوّل نمازي بود که بعد از واجب شدن نماز پيامبر(ص) آن را انجام داد و در بعضي از قرائت ها منظور از نماز وسط نماز عصر مي باشد و بعضي هم گفته اند نماز مغرب و بعضي ديگر هم قائل شده اند به نماز عشاء و بعضي هم گفته اند نمازصبح(42).
39- عن زرارة عن ابي جعفر(ع) قال: عشر رکعات، رکعتان من الظهر، و رکعتان من العصر، و رکعتا الصبح و رکعتا المغرب و رکعتا العشاء الاخرة، لايجوزالوهم فيهن، و من وهم في شيء منهن استقبل الصلاة استقبالا و هي الصلاة التي فرضها الله عزوجل علي المومنين في القرآن.
و فوض الي محمد(ص) فزاد النبي(ص) في الصلاة سبع رکعات و هي سنة ليس فيها قراءة انما هو تسبيح و تهليل و تکبير و دعاء فالوهم انما يکون فيهن فزاد رسول الله(ص) في صلاة المقيم غير المسافر رکعتين في الظهر و العصر و العشاء الاخرة و رکعة في المغرب للمقيم و المسافر(43).
زرارة از امام باقر(ع) روايت مي کند که حضرت فرمودند: ده رکعت مي باشد که وهم و شکّ در آنها جايز نيست و اگر کسي شکّ نماز باطل مي شود و بايد از اول شروع کند و آنها عبارت از دو رکعت نماز ظهر، نماز عصر، نماز صبح، نماز مغرب، نماز عشاء مي باشد و اين ده رکعت نمازهايي است که خدا بر مومنين در قرآنش واجب گردانيده است.
سپس خدا تفويض و واگذار نمود به پيامبر اکرم(ص)، پس آن حضرت هفت رکعت ديگر اضافه نمودند که سنّت پيامبر شد و در آنها قرائت و سوره حمد نيست، بلکه فقط تسبيح لا اله الا الله و الله اکبر و دعا مي باشد، پس وهم و شکّ آنها مانعي ندارد و آن هفت رکعت عبارت از دو رکعت در نماز ظهر و عصر و عشاء براي حاضر در وطن خود غيرمسافر و يک رکعت در نماز مغرب هم براي حاضر در وطن و هم براي مسافر مي باشد.
(منظور از شکّ در آنها اين است که اگر کسي در رکعت اوّل و دوّم نمازهاي 3 و 4 رکعتي يا نماز صبح دچار فراموشي و شکّ شد و ندانست در کدام رکعت است، بايد نماز را از اول بخواند، امّا در رکعت سوّم و چهارم اگر شک کرد موجب بطلان نماز نمي شود، بلکه بايد نماز را ادامه دهد و به دستور شکّ عمل نمايد.
40- قال الباقر(ع): ان رسول الله (ص) لما اسري به امره ربه بخمسين صلاة فمر علي النبيين نبي نبي لا يسالونه عن شيء حتي انتهي الي موسي بن عمران(ع)، فقال باي شيء امرک ربک؟
فقال: بخمسين صلاة، فقال اسال ربک التخفيف فان امتک لا تطيق ذلک.
فسال ربه فحط عنه عشرا، ثم مر بالنبيين نبي نبي لايسالونه عن شيء حتي مر بموسي بن عمران(ع) فقال: باي شيء امرک ربک؟
فقال: باربعين صلاة، فقال اسال ربک التخفيف فان امتک لا تطيق ذلک.
فسال ربه فحط عنه عشرا ثم مر بالنبيين نبي نبي لايسالونه عن شيء حتي مربموسي (ع) فقال: باي شيء امرک ربک؟
فقال: بثلاثين صلاة، فقال اسال ربک التخفيف فان امتک لاتطيق ذلک.
فسال ربه عزوجل فحط عنه عشرا ثم مر بالنبيين نبي نبي لا يسالونه عن شيء حتي مر بموسي(ع) فقال: باي شيء امرک ربک؟ فقال: بعشرين صلاة، فقال اسال ربک التخفيف فان امتک لاتطيق ذلک
فسال ربه فحط عنه عشرا، ثم مر بالنبيين نبي نبي لايسالونه عن شيء حتي مر بموسي(ع) فقال: باي شيء امرک ربک؟
فقال: بعشر صلوات، فقال اسال ربک التخفيف فان امتک لا تطيق ذلک، فاني جئت الي بني اسرائيل بما افترض الله عليهم فلم ياخذوا به و لم يقروا عليه.
فسال النبي (ص) ربه فخفف عنه فجعلها خمسا، ثم مر بالنبيين نبي نبي لايسالونه عن شيء حتي مر بموسي (ع) فقال له: باي شيء امرک ربک؟
فقال بخمس صلوات، فقال: اسال ربک التخفيف عن امتک فان امتک لا تطيق ذلک.
فقال: اني لاستحيي ان اعود الي ربي فجاء رسول الله (ص) بخمس صلوات(44).
امام باقر(ع) فرمود: در شب معراج پيامبر، پروردگار او را به خواندن پنجاه نماز دستور داد، پس پيامبر عبور نمودند به پيامبران يکي پس از ديگري، بدون آنکه چيزي از پيامبر سؤال کنند، تا آنکه حضرتش به موسي بن عمران رسيد، پس او پرسيد: خداوند به چه چيز تو را امر نمود؟
پيامبر (ص) فرمود: به پنجاه نماز. پس موسي گفت: از پروردگار خود تخفيف بخواه، چون امّت تو طاقت پنجاه نماز را ندارد.
پس پيامبر از خدا مسئلت تخفيف نمودند، پس ده نماز کم شد.
پيامبر در بازگشت عبورشان به انبياء افتاد، يکي پس از ديگري، امّا هيچ کدام از پيامبر سؤالي ننمودند تا اين که پيامبر عبورشان به حضرت موسي افتاد، او از آن حضرت سؤال نمود خدا تو را به چه چيز امر کرد؟
پس حضرت فرمودند: به چهل نماز. موسي گفت: امّت تو طاقت چهل نماز ندارند و از خدا بخواه تا تخفيف دهد.
باز حضرت از خدا مسئلت تخفيف نمودند؛ ده نمازکم شد.
پس پيامبر در مراجعت عبورشان به انبياء افتاد، يکي پس از ديگري، امّا هيچ کدام از پيامبر سؤالي ننمودند تا اين که پيامبر عبورشان به حضرت موسي افتاد، او از آن حضرت سؤال نمود خدا تو را به چه چيز امر کرد؟
پس حضرت فرمود: به سي نماز. موسي گفت: امّت تو طاقت سي نماز ندارند و از خدا بخواه تا تخفيف دهد.
باز حضرت از خدا مسئلت تخفيف نمودند؛ ده نمازکم شد.
پس پيامبر در بازگشت عبورشان به فرد فرد انبيا افتاد، امّا هيچ کدام سؤالي ازحضرت نکردند، سپس آن حضرت برخورد به موسي کردند، او سؤال نمود خدا به چه دستور داد؟
حضرت فرمودند: بيست نماز، باز موسي به پيامبر گفت: ا زخدا مسألت تخفيف براي امّت خود بنما، چون آنها طاقت بيست نماز ندارند، پس حضرت براي چندمين مرتبه سؤال نمودند از خدا تخفيف در امر نماز را، پس اين مرتبه هم ده نماز تخفيف داده شد.
پس پيامبر عبور نمودند به پيامبران يکي پس از ديگري، امّا هيچ کدام سؤال نکردند از آن حضرت، امّا اين مرتبه هم حضرت موسي سؤال نمود خدا تو را به چه چيز دستور داد.
حضرت فرمودند: به ده نماز، موسي گفت: همانند دفعات قبل از خداي خود مسألت تخفيف کن، چون امّت تو طاقت ده نماز را ندارند براي اين که من زماني که آنچه از طرف خدا براي امّتم واجب گريده بود به آنها گفتم، آنها قبول نکردند و اقرار به آنها ننمودند.
پس پيامبر اين دفعه هم از خدا سؤال تخفيف نمودند و سپس در بازگشت انبيا هيچ کدام سؤال از آن حضرت نکردند، امّا موسي سؤال نمود.
حضرت فرمودند: پنج نماز خدا دستور داد، حضرت موسي گفت: از خدا سؤال تخفيف نما براي امّت خود، چون آنها طاقت ندارند.
پيامبر فرمودند: من از خدا حيا مي کنم، پس پنج نماز در شبانه روز براي پيامبر اسلام واجب شد.
پس به طور خلاصه پيامبر بر اثر تکرار حضرت موسي تخفيف خواهي در تعداد نماز با چند مرتبه درخواست تخفيف از خدا، کار پنجاه نماز به پنج نماز منتهي شد و ديگر پيامبر حيا کرد از تخفيف خواهي بيشتر، پس پنج نماز ثابت و مسلّم گرديد.
41- قال حسن بن علي(ع): جاء نفر من اليهود الي النبي(ص) فساله اعلمهم عن مسائل، فکان مما ساله انه قال: اخبرني عن الله عزوجل لاي شيء فرض هذه الخمس الصلوات في خمس مواقيت علي امتک في ساعات الليل و النهار؟ فقال النبي(ص): ان الشمس عند الزوال لها حلقة تدخل فيها فاذا دخلت فيها زالت الشمس فيسبح کل شيء دون العرش بحمد ربي جل جلاله و هي الساعة التي يصلي علي فيها ربي جل جلاله ففرض الله علي و علي امتي فيها الصلاة.
و قال (اقم الصلاة لدلوک الشمس الي غسق الليل)، و هي الساعة التي يوتي فيها بجهنم يوم القيامة فما من مومن يوافق تلک الساعة ان يکون ساجدا او راکعا او قائما الا حرم الله جسده علي النار.
و اما صلاة العصر، فهي الساعة التي اکل آدم فيها من الشجرة فاخرجه الله عزوجل من الجنة فامر الله ذريته بهذه الصلاة الي يوم القيامة واختارها الله لامتي فهي من احب الصلوات الي الله عزوجل و اوصاني ان احفظها من بين الصلوات.
و اما صلاة المغرب، فهي الساعة التي تاب الله عزوجل فيها علي آدم(ع) و کان بين ما اکل من الشجرة و بين ما تاب الله عزوجل عليه ثلاث مائة سنة من ايام الدنيا و في ايام الاخرة يوم کالف سنة ما بين العصر الي العشاء و صلي آدم(ع) ثلاث رکعات رکعة لخطيئته و رکعة لخطيئة حواء و رکعة لتوبته ففرض الله عزوجل هذه الثلاث رکعات علي امتي و هي الساعة التي يستجاب فيها الدعاء فوعدني ربي عزوجل آن يستجيب لمن دعا فيها و هي الصلاة التي امرني ربي بها في قوله تعالي (فسبحان الله حين تمسون و حين تصبحون).
و اما صلاة العشاء الاخرة، فان القبر ظلمة و ليوم القيامة ظلمة امرني ربي عزوجل و امتي بهذه الصلاة لتنور القبر و ليعطيني و امتي النور علي الصراط و ما من قدم مشت الي صلاة العتمة الا حرم الله عزوجل جسدها علي النار و هي الصلاة التي اختارها الله تقدس ذکره للمرسلين قبلي.
و اما صلاة الفجر، فان الشمس اذا طلعت تطلع علي قرن شيطان فامرني ربي ان اصلي قبل طلوع الشمس صلاة الغداة و قبل ان يسجد لها الکافر لتسجد امتي لله عزوجل و سرعتها احب الي الله عزوجل و هي الصلاة التي تشهدها ملائکة الليل و ملائکة النهار(45).
امام حسن (ع) فرمودند: گروهي از قوم يهود آمدند محضر پيامبر، پس فردي که از همه آنها دانشمندتر بود از آن حضرت مسائلي را سؤال نمود، يکي از آن مسائل اين بود که گفت خبر ده مرا چرا خداي تو پنج نماز که براي امّت تو واجب گردانيده در پنج وقت از شبانه روز مي باشد و براي هر کدام وقت خاصّ علّت او چيست؟
پيامبر فرمودند: خورشيد در موقع زوال ظهر از براي او حلقه اي است که خورشيد داخل در آن حلقه خواهد شد و حالت زوال پيدا مي کند، پس در اين هنگام هرچيزي تسبيح پروردگار مرا مي کند به صورت حمد و اين ساعتي است که خداوند درود مي فرستد بر من، پس خدا واجب گردانيد بر من و بر امّت من در اين ساعات نماز را.
و نيز فرموده است: (اقم الصلوة لدلوک الشمس الي غسق الليل)، و اين ساعت همان ساعتي است که جهنّم وارد قيامت خواهد شد، پس هر مؤمني که در اين ساعت مشغول باشد به سجده يا به رکوع يا به قيام خداوند، فرداي قيامت جسد او را به آتش جهنّم حرام مي گرداند.
و امّا نماز عصر: پس آن ساعتي است که حضرت آدم شجره منهيّه را خورد. آنگاه خداوند او را از بهشت خارج نمود، پس خداوند فرزندان آدم را امر نمود به اين نماز و براي امّت من هم واجب گردانيد و اين بهترين نماز است نزد خدا و خدا مرا به حفظ آن وصيت نمود.
امّا نماز مغرب: پس آن ساعتي است که خدا توبه آدم را قبول نمود و از زمان خوردن آدم شجره را تا زمان توبه او سيصد سال از سال هاي دنيا و از روزهاي آخرت به اندازه يک روز بود مانند فاصله بين عصر و عشاء و حضرت آدم در اين ساعت مغرب سه رکعت نماز به جا آورد، يک رکعت براي گناه خود و يک رکعت براي خطاي حوا و يک رکعت براي توبه خود، پس خدا واجب گردانيد اين سه رکعت نماز را در ساعت مغرب براي امّت من و اين ساعت موقع استجابت دعا هم خواهد بود، پس وعده داد خداوند هرکس در اين ساعت دعا کند خدا دعاي او مستجاب مي گرداند و اين همان نماز است که خداوند امر کرده مرا به آن و فرموده (فسبحان الله حين تمسون و حين تصبحون).
امّا نماز عشاء: پس براي قبر ظلمتي است و همچنين براي قيامت تاريکي خواهد بود، خداوند مرا و امّت مرا امر نمود به اين نماز که قبر نوراني شود و عطا نمود مرا و امّتم را به نورانيّت بر صراط در تاريکي فرداي قيامت و هيچ قدمي نيست که برداشته شود براي نماز عشاء مگر آنکه خدا جسد او را حرام مي گرداند بر آتش جهنم و اين نماز را خدا براي پيامبران قبل از من هم واجب گردانيده است.
و امّا نماز صبح: خورشيد موقعي که طلوع نمود بر شاخ هاي شيطان هم طلوع مي کند، پس خدا مرا امر کرد که قبل از طلوع خورشيد نماز صبح را بخوانم و قبل از آنکه کافر سجده کند بر خورشيد، امّت من سجده براي خدا انجام دهد و سريع انجام دادن آن هم نزد خدا محبوب است، يعني هرچه به طلوع فجر نزديک تر باشد محبوب تر خواهد بود و اين نمازي است که هم ملائکه شب و هم ملائکه روز شاهد آن خواهند بود.
42- عن زيد بن علي قال: سالت ابي سيد العابدين(ع)، فقلت له: يا ابه اخبرني عن جدنا رسول الله (ص) لما عرج به الي السماء و امره ربه عزوجل بخمسين صلاة کيف لم يساله التخفيف عن امته حتي قال له موسي بن عمران ارجع الي ربک فسله التخفيف فان امتک لا تطيق ذلک.
فقال(ع): يا بني ان رسول الله(ص) لا يقترح علي ربه عزوجل و لا يراجعه في شيء يامره به .
فلما ساله موسي ذلک و صار شفيعا لامته اليه لم يجز له رد شفاعة اخيه موسي فرجع الي ربه فساله التخفيف الي ان ردها الي خمس صلوات.
قال فقلت له: يا ابت فلم لم يرجع الي ربه عزوجل و لم يساله التخفيف من خمس صلوات و قد ساله موسي (ع) ان يرجع الي ربه عزوجل و يساله التخفيف؟
فقال: يا بني اراد(ع) ان يحصل لامته التخفيف مع اجر خمسين صلاة لقول الله عزوجل (من جاء بالحسنه فله عشر امثالها)، الا تري انه لما هبط الي الارض نزل عليه جبرئيل فقال يا محمد ان ربک يقرئک السلام و يقول انها خمس بخمسين (ما يبدل القول لدي و ما انا بظلام للعبيد)(46).
زيد فرزند امام سجاد (ع) گفت: سؤال نمودم از پدرم زين العابدين، پس گفتم: براي او اي پدر خبرده مرا از جدّمان رسول خدا هنگامي که عروج به آسمان نمود و خدا او را امر کرد به پنجاه نماز، چگونه خود درخواست تخفيف در نماز ننمود تا اين که موسي به او گفت برگرد و از خدا طلب تخفيف کن براي امّت خود، چون امّت تو طاقت اين مقدار نماز را ندارند.
پس حضرت فرمودند: اي فرزندم، جدّم رسول خدا هيچ گاه پيشنهادي به پروردگار عزوجل نمي نمود و در چيزهايي که مأمور مي شد براي انجام آن مراجعه به خدا نمي کرد.
امّا زماني که موسي از آن حضرت سؤال نمود و او شفيع شد نزد پيامبر براي تخفيف در امر نماز، سزاوار نبود در ردّ کردن شفاعت موسي، پس آن حضرت خارج شد به طرف پروردگار خود، پس سؤال نمود تخفيف را تا اين که در چند مرحله سؤال مقدار نماز به پنج عدد نماز رسيد.
زيد مي گويد: گفتم به پدرم چرا جدّم رسول خدا مجدداً مراجعت ننمود براي اين پنج نماز و از خدا تخفيف بخواهد با اين که موسي از آن حضرت درخواست کرد که برگردد و تخفيف بخواهد.
پس پدرم فرمود: براي اين که جدّم رسول خدا اراده کرده بود که با تخفيف اجر پنجاه نماز براي امّتش باقي بماند. از اين جهت ديگر مراجعت براي تخفيف پنج نماز نکرد، چون خدا در قرآن گويد: من جاء بالحسنة فله عشر امثالها، پس هر نمازي در مقابل ده نماز اجر دارد که مجموع پنج نماز پنجاه اجر مي شود و به همين خاطر موقعي که جدّم آمد به زمين، جبرئيل نازل شد و گفت: اي محمّد پروردگارت سلام مي رساند و مي گويد: اين پنج نماز در مقابل پنجاه نماز البتّه از نظر اجر و ما از قول خود برنگرديده ايم و ما نسبت به بندگان خود ظلم روا نداريم.
43- عن انس قال: فرضت علي النبي(ص) ليلة اسري به الصلاة خمسين، ثم نقصت فجعلت خمسا ثم نودي يا محمد انه لا يبدل القول لدي ان لک بهذه الخمس خمسين(47).
انس گفت: در شب معراج برپيامبر پنجاه نماز واجب شد، امّا بعد تخفيف داده شد به پنج نماز، سپس خطاب شد به پيامبر: اي محمّد! ما از گفته خود بر نمي گرديم در مقابل اين پنج نماز اجر و پاداش همان پنجاه نماز از براي تو خواهد بود.
44-قال الصادق(ع): لما خفف الله عن النبي(ص) حتي صارت خمس صلوات اوحي الله اليه يا محمد خمس بخمسين(48).
امام صادق(ع) فرمود: هنگامي که خدا تخفيف داد به پيامبر تا اين که پنجاه نماز به پنج نماز رسيد، خدا وحي نمود به پيامبر که: اي محمّد، پنج نماز در مقابل همان پنجاه نماز است از اجر و پاداش.
45- قال الباقر(ع): قال رسول الله(ص): لو کان علي باب دار احدکم نهر فاغتسل في کل يوم منه خمس مرات اکان يبقي في جسده من الدرن شيء؟ قلنا: لا، قال: فان مثل الصلاة کمثل نهر الجاري کلما صلي صلاة کفرت ما بينهما من الذنوب(49).
ابي بصير از امام محمدباقر(ع) نقل مي کند که آن حضرت فرمود: جدّم رسول خدا فرمودند: آيا اگر بر درب منزل يکي از شماها نهري باشد و روزي پنج مرتبه در آن نهر خود را بشوييد، آيا کثافات ديگر بر بدن او باقي مي ماند؟ گفتم: خير باقي نمي ماند. حضرت فرمود: مثل نماز هم مثل همان نهر است، اگر کسي نماز انجام دهد، گناهان بين دو نماز کاملاً محو مي شود.
پي نوشت ها :
1- بحارالأنوار: جلد 84 صفحه 377 حديث 3.
2- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 375.
3- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 373.
4- انوار الهداية، ص 193.
5- انوار الهداية، ص 193.
6- انوارالهداية، ص 193.
7- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 234، حديث 8.
8- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 237، حديث17.
9- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 239، حديث 21.
10- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 239، حديث 21.
11- بحار الانوار: جلد81 صفحه 239، حديث 21.
12- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 239، حديث21.
13- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 239، حديث 21.
14- وسائل الشّيعه: جلد4 صفحه 37.
15- بحارالأنوار: جلد 79 صفحه 307.
16- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 330، حديث 6.
17- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 330، حديث 7.
18- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 351، حديث 1.
19- بحارالأنوار: جلد 81صفحه 329، حديث 4.
20- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 317.
21- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 329، حديث 3.
22- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 317. حديث 4.
23- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 249، حديث 41.
24- بحارالأنوار:جلد 81 صفحه 256، حديث 54.
25- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 249، حديث 41.
26- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 249، حديث 42.
27- بحارالأنوار: جلد81 صفحه 250، حديث 44.
28- بحارالأنوار: جلد 79 صفحه 198.
29- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 265.
30- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 351.
31- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 356، حديث 5.
32- بحار الانوار: جلد 81صفحه 262.
33- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 257.
34- بحار الانوار: جلد81 صفحه 259، حديث 58.
35- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 260.
36- بحارالأنوار: جلد 81 صفحه 264.
37- بحارالأنوار: جلد81 صفحه242، حديث 28.
38- سوره اسري، آيه 80.
39- سوره هود، آيه 117.
40- سوره بقره، آيه 240.
41- وسائل الشّيعه، جلد 4 صفحه 10.
42- مراجعه شود به فروع کافي، جلد سوّم، صفحه 271.
43- فروع کافي: جلد3 صفحه 273، حديث 7.
44- وسائل الشّيعة: جلد 4 صفحه 13.
45- وسائل الشّيعة: جلد 4 صفحه 14.
46- وسائل الشّيعة: جلد 4 صفحه 16.
47- وسائل الشّيعة: جلد 4 صفحه 17.
48- وسائل الشّيعة: جلد 4 صفحه 18.
49- وسائل الشّيعة: جلد 4 صفحه 12.
منبع: کتاب جايگاه نماز در احاديث و روايات