اوتانازي (قتل ترحّمي) از ديدگاه اسلام (1)
اوتانازي (قتل ترحّمي) از ديدگاه اسلام (1)
چكيده
پيشرفت ها و مناسبات جديد و مختلف در دوران معاصر، به ويژه دهه هاي پاياني قرن بيستم، در موازات پيچيدگي هاي ايجاد شده، سؤالات جديد و چالش هاي فراوان و مهمّي را پيش روي اخلاق گشود كه كاربردي كردن اخلاق را بيش از پيش طلب مي كرد. تطبيق معيارهاي اخلاقي و مهندسي و طراحي پاسخ هاي مناسب و در خور به موضوعات پيش آمده با توجّه به ماهيّت چالشي مباحث نوين اخلاقي، وظيفه ي مهم عالمان علم اخلاق و فيلسوفان اخلاق است.
در ساخت اخلاق كاربردي، بر رسيدن به موضوعات نوين در اخلاق زيست پزشكي اهميّتي بسزا و گاه حياتي دارد. موضوعاتي از قبيل شبيه سازي، سقط جنين و مرگ مغزي از جمله مسايلي هستند كه در دانش اخلاق كاربردي مورد مطالعه و تحقيق قرار گرفته و پاسخ هايي پيرامون آن ها ارايه گرديده است.
از جمله ي اين موارد يكي هم اوتانازي يا مرگ از روي ترحّم است كه موضوع اين نوشتار بوده و ما سعي نموده ايم ضمن توضيح كامل مطالب، دلايل موافقان و مخالفان را نقل و سپس پاسخي را از منظر شريعت اسلامي و اخلاق الاهي براي آن تبيين نماييم.
واژه هاي كليدي
اوتانازي، اوتانازي فعّال و غير فعّال، موافقان و مخالفان ارزش طبابت.
مقدمه
اوتانازي يا يوتانازي واژه اي يوناني است به معني مرگ خوب و آسان. در فرهنگ هاي انگليسي به فارسي اوتانازي به معناي كشتن دلسوزانه، مرگ آسان و بي درد، خوش مرگي و خوب ميري و كشت انسان يا جانور از روي ترحّم به خاطر نجات جان او از درد و غيره آمده است.
اين واژه در ابتدا با مسايل پزشكي و اخلاق پزشكي و درمان بيماران ارتباطي نداشت و به طور سنتي در معناي «مرگ راحت» مطرح مي شد و در موقعيتي به كار مي رفت كه فرد با مرگي ناگهاني در زمان بسيار كوتاهي بدون درد و رنج بميرد. تفاوتي نبود كه از اصابت گلوله در جنگ در يك لحظه بميرد و يا اين كه به صورت تصادفي ضربه اي به او وارد شود و يا به دلايلي ديگر.
امروزه، جهت اين اصطلاح تغيير كرده و وارد علم پزشكي شده و به عنوان يكي از بحث هاي مهم در اخلاق پزشكي مطرح گرديده است؛ اين كه آيا كادر پزشكي مي تواند در امر مرگ بيماران مداخله كند به گونه اي كه مداخله ي پزشك و يا عدم اقدام او در درمان بيماري هاي سخت باعث مرگ بيماران شود؟ اين امر باعث شد كه اصولاً اوتانازي تحت عنوان «قتل از روي ترحّم» و يا اهداي مرگ به بيماري كه داراي درد و رنج زياد است، مطرح گردد؛ يعني، نقش داشتن پزشك در تسريع مرگ بيمار. به عبارت روشن تر، اوتانازي هر عملي است كه به فرد كمك كند كه مرگي آرام و راحت و فاقد درد و رنج را تجربه كند.(2) به ديگر سخن، اوتانازي يعني كوتاه كردن مدّت درد و رنج بيمار درمان ناپذيري كه با توجّه به دانش فعلي پزشكي هيچ اميدي به درمان و بهبودي او نيست.
اينك سؤال اساسي در اين بحث براي ما اين است كه: «اوتانازي از منظر فقه و اخلاق اسلامي چه حكمي پيدا مي كند؟» اساساً آيا با توجّه به جديد بودن اين بحث در مسايل پزشكي و نيز جديدتر بودن آن در حوزه ي مباحث و مسايل اخلاقي، دين اسلام پاسخي براي پرسش فوق دارد؟ و بالاخره اين كه آيا شريعت اسلامي قادر به پاسخ گويي به مواردي از اين دست كه با پيشرفت تكنولوژي و تغيير برخي مناسبت هاي انساني و اقتضائات جديد، پديد مي آيند، هست ؟
لازم است پيش از بررسي اقسام و دلايل صحيح بودن يا غلط بودن اوتانازي، مباحثي پيرامون ارزش پزشكي و پزشك ارايه شود.
ارزش طبابت
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در حديثي علم را به دو نوع «علم دين ها » و «علم بدن ها » تقسيم مي فرمايد:
«العلمُ علمانِ: علم الاديان و علمُ الابدان.»(3)
«علم بر دو قسم است: علم دين ها و علم بدن ها.»
حضرت در گفتاري ديگر، علم را چهار قسم، مي داند:
«العلومُ اربَعَه: الفِقهُ لِلاَديانِ و الطّب لِلاَبدانِ و النّحو لِلّسانِ و النّجومُ لِمَعرِفة الأزمانِ.»(4)
«دانش ها بر چهار گونه اند: فقه براي دين ها، طب براي بدن ها، نحو براي زبان و نجوم براي شناخت زمان ها.»
علي (عليه السلام) نيز علم را به سه دسته تقسيم نموده است:
العلمٌ ثلاثة الفِقهُ لِلأديانِ و الطبُّ لِلاَبدان و النحوُ لِلَّسانِ.»(5)
«دانش سه گونه است: فقه براي دين ها، طب براي بدن ها و نحو براي زبان ها.»
اما صادق (عليه السلام) مي فرمايد:
«مردم هيچ آبادي اي از سه گروه بي نياز نيستند، كه در كار دنيا و آخرت خويش به ايشان پناه برند و چون آنان را نداشته باشند شور بخت باشند: فقيه دانا و پرهيزگار، امير نيكوكار و فرمان روا و طبيب آگاه و مورد اعتماد.»(6)
با توجه به آن چه بيان گرديد، مي توان اوّلاً به ضرورت طبابت و پزشكي و ثانيا به تقدّس طب و ارزش و قداست كار طبيب پي برد؛ چرا كه بدون شك سرآغاز علم طب، آموزه هاي وحياني بوده است، سپس تجربه ي دانشمندان و پزشكان نيز بدان افزوده شد و به تدريج گسترده گرديده و مي گردد. در حديثي آمده است كه:
«اِنّ الله تبارك و تعالي أهبَطَ آدَمَ مِن الجَنَّهِ و عَرَّفَهُ عِلمَ كُلِّ شيءٍ، فَكانَ مِمّا عَرَّفَهُ النجومُ و الطّبُّ.»(7)
«خداوند، آدم را از بهشت فرو آورد و او را از آگاهي به همه چيز برخوردار ساخت و نجوم و پزشكي از جمله چيزهايي بود كه خداوند وي را از آن ها آگاه كرد.»
وظيفه ي ذاتي پزشك و ديگر كساني كه دست اندركار بهداشت و سلامت و درمان و شفاي مريض هستند، سعي و تلاش و تحقيق و مطالعه پيرامون شفا و درمان است. بنابراين، همكاري آنها چه به صورت فعّال و چه غير فعّال در مرگ ديگران، با وظايف ذاتي آنها مغايرت داشته و بدون شك، گناه بوده و مستلزم عقاب خواهد بود.
علي (عليه السلام) مي فرمايد:
«يُجِبُ عَلَي الامامِ اَن يَحْبِسَ الفُسّاقَ مِن العلماء و الجُهّالَ مِنَ الاطبّاء.»(8)
«بر امام لازم است عالمان تبهكار و پزشكان ناآگاه را به زندان درافكند.»
مي توان گفت يكي از مصاديق عالمان تبهكار، پزشكاني هستند كه عامدانه در مرگ بيمار نقش مستقيم يا غير مستقيم دارند.
خير خواهي براي بيمار و تلاش براي درمان او از اصلي ترين عناصر اخلاق پزشكي محسوب مي شوند كه با هر گونه تلاش براي كشتن بيمار يا همكاري در اين راه، به هر نحوي كه باشد، در تضادي آشكار است.
علي (عليه السلام) فرمود:
«مَن تَطَبّبَ فَلْيَتَّقِ اللهَ وَ ليَنصَحْ وَ ليَجتَهِدْ»(9)
«هر كس طبابت پيشه كند بايد از خدا پروا بدارد و خير خواهي و جديت به خرج دهد.»
امام صادق (عليه السلام) از قول عيسي مسيح (عليه السلام) مي فرمايد:
« آن كه درمان كردن زخم مجروحي را واگذارد، ناگزير شريك كسي است كه زخم را بر بدن وي نشانده است؛ چه، آن كه زخم رساننده، تباهي مجروح را خواسته است و آن كه درمان وي را واگذارده، بهبود او را نخواسته است. پس اگر كه بهبود وي را نخواسته، ناگزير، تباهي او را خواسته است.»(10)
خدمات پزشكي در تمام سطوح آن يك خدمت انساني و از عبادات است و با توجه به نوع كار و موقعيّت بيمار و عوارض بيماري ها، كار ساده اي نيست و چه بسا كه بعضي از افراد در برخورد با بيمار دچار اضطراب و افسردگي مي شوند. به علاوه، شايد هيچ منظره اي تلخ تر و اندوه بارتر از ديدن انسان در حال درد و مرگ و بدني زخمي و اعضاي شكسته و ظاهري خون آلود نباشد. برخي افراد حتّي نمي توانند به چنين صحنه اي نگاه كنند، چه رسد به اين كه بخواهند اقدامي در جهت ياري رساندن انجام دهند. از اين جهت، افتخار و اجر نصيب كساني مي گردد كه در اين لحظه هاي دلخراش و اندوه بار، بر حس عاطفي ـ انساني خود غلبه نموده و با صبر و بردباري دست همّت براي ياري رساني مي گشايند و درمان و اصلاح و ترميم زخم و شكستگي و خونريزي و درد و رنج و داد و فرياد بيمار را پذيرا مي گردند.
در اين ميان، گاه ممكن است نوع درمان به گونه اي باشد كه بي ثمر مانده و جز اتلاف وقت و امكانات نصيبي نمي دهد و يا بيمار دچار مرضي است كه امكان شفا و درمان او نيست و درد و رنج نيز امان از او بريده است. يا بيمار به يك زندگي نباتي رسيده كه هيچ اختياري از خود نداشته، و در نتيجه، تمام بار زحمات و پرستاري ها، اعم از مادّي و معنوي، بردوش خانواده و اطرافيان او مي افتد.
در اين حال، آيا خود بيماري كه درد و رنج مي كشد و مطمئن است شما نمي يابد يا پزشك و خانواده ي بيمار مجاز هستند حيات را متوقّف نموده و اقدام به اوتانازي نمايند؟
اَشكال اوتانازي
برخي اوتانازي (يوتانازي) را به سه قسم داوطلبانه، غير داوطلبانه و ناخواسته تقسيم كرده اند.
در صورت اوّل، فرد، خود، خواهان يوتانازي است، و در صورت دوم، فرد، توان اعمال نظر را در اين باره ندارد؛ مثلاً نوزاد يا فرد سالخورده اي است كه مشاعرش را كاملاً از دست داده است. يوتانازي ناخواسته نيز در جايي است كه فرد تمايل به ادامه ي حيات دارد و به ادامه ي زندگي اظهار علاقه مي كند.
تقسيم ديگري كه در حوزه ي اخلاق تأثير گذار است، تقسيم قتل ترحّمي به فعّال، انفعالي و غير مستقيم است. در نوع اوّل، پزشك يا فرد ديگري از روي ترحّم يا انگيزه اي مشابه به زندگي بيمار خاتمه مي دهد. در نوع دوم، از ادامه ي درمان بي فايده و تلاش براي زنده نگه داشتن بيمار علاج ناپذير صرف نظر مي كند.
قتل ترحّمي غير مستقيم نيز عبارت است از تلقين خودكشي به بيمار علاج ناپذير؛ مثل اين كه داروهاي مخدّر را عمداً در كنار بستر وي قرار دهيم و تأكيد كنيم كه مبادا در مصرف اين داروها زياده روي كند كه باعث مرگش خواهد شد، كه در اين نوع قتل ترحّمي، از حيله و نيرنگ نيز استفاده شده است.(11)
تقسيم ديگر چنين است كه معمولاً اوتانازي را به دو قسمت فعال و غير فعّال تقسيم مي كنند.
اوتانازي فعّال يعني اين كه عمداً حيات را با عملي فعّال از كسي سلب نماييم. اوتانازي فعّال، زماني است كه با مداخله ي پزشك، فرد بيمار داراي درد و رنج با تزريق داروي مرگ آور از بين مي رود. اگر بيمار در شرايط بحراني است و پزشكان، مداواي او را امكان پذير نمي دانند و مرگ او قطعي است، براي اين كه مرگي آرام و راحت داشته باشد، فاصله ي باقي مانده تا مرگ را با تزريق دارويي كشنده كم مي كنند. يعني مرگ را تسريع مي نمايند، يا آن كه در بيهوشي، دوز دارو را بالا مي برند و بيمار را به گونه اي كه ديگر بر نگردد، بيهوش مي كنند. در اوتانازي فعّال، عمل، در اصل عمدي است. در اين جا بيماري، باعث مرگ فرد نشده است، بلكه در واقع مرگ را كسي ديگر ايجاد نموده است.
در اوتانازي غير فعّال، پزشك در امور درمان، يك فرد دخالت نمي كند؛ يعني وقتي مي بيند كه فردي يك بيماري لاعلاجي دارد، هيچ گونه اقدامي جهت درمان وي انجام نمي دهد تا مرحله ي نهايي را طي كند و بميرد. يا او را از دارو و تجهيزات محروم مي كند تا بميرد.(12)
اين كه اوتانازي چه فعّال و چه غير فعّال، با تصميم چه كسي انجام شود، چهار حالت پديد مي آيد:
1. اوتانازي فعّال داوطلبانه: كه تصميم گيرنده خود بيمار است و به دليل درد و رنجي كه مي كشد و اميدي به درمان ندارد از پزشك مي خواهد تا او را به قتل برساند.
2. اوتانازي غير فعّال داوطلبانه: در اين نوع، بيمار، درمان خود را رد مي كند تا مرگش تسريع شود. عدّه اي مي گويند در اوتانازي غير فعّال داوطلبانه، بيماراست كه تصميم مي گيرد در حالي كه دارد مي ميرد، اين فاصله ي تا مرگ را چگونه زندگي كند؛ يعني بيمار در واقع مرگ را انتخاب نمي كند، بلكه چگونگي حيات را در مدتي كه زنده است بر مي گزيند.(13)
3. اوتانازي فعّال غير داوطلبانه: در اين مورد، بيمار خود توانايي تصميم گيري ندارد و در حالت زندگي نباتي و يا مرگ مغزي به سر مي برد، و به همين دليل، ديگران درباره ي او تصميم مي گيرند. پزشك يا تيم پزشكي يا خانواده ي بيمار در اين حالت ممكن است با تزريق دارو يا استفاده از داروهايي ديگر به زندگي او خاتمه دهند.
4. اوتانازي غيرفعّال داوطلبانه: مانند مورد بالا است، با اين تفاوت كه در اين مورد معمولاً ممكن است بيمار حالت نباتي فاقد درد و رنج داشته باشد، امّا درمان وي ممكن نيست و نهايتاً هم خواهد مرد. لذا تصميم به قطع مراقبت مي گيرند و او را از غذا و دارو محروم مي نمايند و اجازه مي دهند تا بميرد.
پي نوشت ها :
1ـ دانشجوي دكتري رشته ي قرآن و منابع اسلامي.
2ـ كرمي، خدابخش، اوتانازي مرگ آسان و راحت، صص17و18.
3ـ محمّدي ري شهري، دانش نامه احاديث پزشكي، ج1، ص 32.
4ـ همان.
5ـ همان.
6ـ همان، ص 34.
7ـ همان، ص 14.
8ـ همان، ص 68.
9ـ همان، ص 66.
10ـ همان، ص 67.
11ـ اسلامي، محمّد تقي و ديگران، اخلاق كاربردي (چالش ها و كاوش هاي نوين در اخلاق علمي)، ص 167.
12ـ كرمي، خدا بخش، اوتانازي مرگ آسان و راحت، ص 18.
13ـ همان، ص 22.
منبع: فصلنامه تخصصي اخلاق شماره 20