فرقه گناباديه توسط سلطان محمد گنابادي بيدختي تأسيس شد، هر چند خود سلطان محمد در سال 1327 هجري قمري با فتواي مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراساني به قتل رسيد[1] اما فرقه انحرافي وي به دست اولاد او تا به امروز به حيات خود ادامه داده است قطب فعلي اين فرقه دکتر نور علي تابنده است و هر از چند گاهي با ايجاد درگيري و آشوب در نقاط مختلف کشور ضمن جلب حمايت دشمنان اسلام به مظلوم نمائي خود و تضعيف نظام اسلامي مي پردازد.
از ديدگاه متصوّفه اساس و اصل تصوف همان ولايت است و هر فرقه اي در پي آن است که آن را براي خود اثبات[2] و از ديگري نفي کند. گنابادي ها (سلطان محمد گنابادي و فرزندانش) نير در اين ادّعا سعي کردند از ديگر فرقه ها عقب نمانند که به چند نمونه از ادعاهاي عجيب و غريب آن ها اشاره مي شود:
1ـ محمد حسن گنابادي معروف به صالح عليشاه مي گويد: در بدو غيبت کبري امام دوازدهم، جنيد بغدادي از طرف حضرت مأمور شد تا به نام آن حضرت بيعت بگيرد و جانشين خود را هم تعيين کرده به او نيز اجازه تعيين جانشين بدهد و اين سلسله اجازه تا زمان ظهور حضرت ادامه خواهد داشت و امروز اين اجازه به من رسيده است. [3]2ـ علي تابنده مي گويد: سلسله اقطاب مأذون اجازه شان در امر طريقت و درايت با واسطه به امام مي رسد. [4]3ـ سلطان حسين تابنده نيز مي گويد: سلسله نيابت بعد از غيبت کبري تاکنون بوده و هست و نوابي که از جهت خلافت رسالت نيابت داشتند… .[5]4ـ ملا علي نور عليشاه مي گويد: دراويش قائل به نيابت خاصه اند و نايب خاص کسي را گويند که براي امور خود هميشه خدمت قائم غايب برسد.
نمونه هايي از اين قبيل حرف ها در آثار آن ها زياد است و ذکر آن ها چندان لازم نيست. و تا اين جا دانسته شد که اقطاب گنابادي خود را نايب خاص امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ مي دانند اما محض ادّعا موجب حقانيت اين نيست و اشکالات ذيل به آن وارد است:
1ـ روند نيابت غيبت صغري (نيابت خاصّه) در ايام غيبت کبري بايد به تأييد امام ـ عليه السلام ـ برسد و اسناد و مدارک معتبر نشان مي دهد که باب نيابت توسط حضرت ولي عصر ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ مسدود گرديده است. امام مهدي به آخرين نايب خاص خود نوشت: «کارت را جمع کن و به احدي وصيت منما تا پس از وفات به جايت بنشيند. بدرستي که غيبت تامّه واقع گرديد و ظهوري نيست مگر پس از آن که خداي تعالي اذن دهد.» [6]2ـ جناب سلطان محمد گنابادي ادعاي فرزند، نوه، نتيجه و نبيره خود را قبول ندارد و سلسله ادعائي خويش را نتوانسته به امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ برساند. [7] او سعي داشت خود را امام جا بزند.[8]3ـ جنيد بغدادي سنّي مذهب است. [9] اهل بيت و امام قائم را اصلاً قبول ندارد تا خود را واسطه آن حضرت بداند و به غير از گنابادي ها ديگر فرقه ها و حتّي مشايخ قبلي خود اين ها چنين ادعائي نکرده اند.
4ـ اصل ادّعاي نيابت بدون اصل و سند است و قائلان به نيابت امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ (گنابادي ها) کوچکترين دليلي براي اين ادعاهاي خود اقامه نکرده اند و فقط و فقط ادعاي خود را با زور گاو و شاخش به پيش برده اند. [10]5ـ علماي شيعه اين ادّعا را در مورد جنيد ندارند و آن را دروغ مي دانند. [11]الف: آيت الله سيد کاظم حائري: صوفيه غلط کرده اند، بايد نواب اربعه جنيد را تاييد مي کردند که نکرده اند، جنيد هم اگر چنين ادعايي داشته غلط کرده است.
ب: آيت الله سيد محمد شاهرودي: جنيد هيچ گونه مأموريتي از طرف حضرت حجت ندارد.
بنابر اين ادعاي اقطاب گنابادي درباره نيابت امام مهدي نه تنها دليلي ندارد بلکه با ادله قوي و مورد اعتماد علما مردود شمرده مي شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ در کوي صوفيان، تأليف سيد تقي واحدي.
2ـ رهبران ضلالت، تأليف علي امير مستوفيان.
3ـ ديدي که راز پنهان آخر شد آشکارا تأليف آقاي عمادي.
4ـ راز گشا، تأليف کيوان قزويني.
5ـ جلوه حق، تاليف آيت الله مکارم شيرازي.
پي نوشت ها:
[1] . مدني، محمد، در خانقاه بيدخت چه مي گذرد؟ مقدمه عابدي، احمد، نشر مولف، چاپ دوم، 1381ش، ص76ـ77.
[2] . هجويري، علي بن عثمان، کشف المحجوب، تصحيح و. ژوکوفسکي، مقدمه قاسم انصاري ، تهران، ماهوري، چاپ نهم، 1382ش، ص265.
[3] . ر.ک: جذبي، سيد هبة الله، رساله باب ولايت و راه هدايت، تهران، حقيقت، اول 1381، صفحه 211، و فصلنامه عرفان ايران، شماره 10، صفحه 11.
[4] . تابنده، علي، خورشيد تابنده، تهران، حقيقت، سوم، 1383، صفحه 42 ـ 43.
[5] . فصلنامه عرفان ايران، شماره 1، ص13.
[6] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، الوفا، چاپ دوم، تصحيح شده، 1403ق، 1983 ميلادي، ج51، ص 360 و ج52، ص 252 و ج53، ص318.
[7] . سلطان محمد، گنابادي بيچاره، ولايت نامه، تهران، حقيقت ، چاپ اوّل ، 1380، ص240ـ242.
[8] . ر.ک: وعيدي، عباس، فرقه صوفيان، تهران، راه نيکان، اول، 1385، صفحه 143.
[9] . کشف المحجوب، ص 171.
[10] . رک: مدني، محمد، در خانقاه بيدخت چه مي گذرد؟، با مقدمه عابدي، احمد، قم، بوستان کتاب، چهارم، 1385، ص 176.
[11] . رک: خرقه صوفيان، ص 207، تا 239 و بار فروش، عبد الرضا، آسيب شناسي عرفان، تهران، راه نيکان، اول، 1383، صفحه 199 به بعد.