اين كه در سؤال آمده (خداوند تعيين كننده آينده ما است) نياز به تبيين دارد: اگر منظور از تعيين آينده، تعيين سرنوشت و قضا و قدر الهي است، دو صورت دارد؛ اگر تعيين سرنوشت از سوي خداوند به معناي انكار اسباب و مسببات و از آن جمله قوه و نيرو و اراده و اختيار بشر باشد. چنين قضا و قدري وجود ندارد. و اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر، پيوند حتميت هر حادثه با علتهاي خود و پيوند شكل گرفتن هر حادثه از ناحيه علل خود، است؛ البته اين حقيقت مسلمي است.[1]پس خداوند آينده ما را بالاجبار تعيين نميكند بلكه از طريق اختيار ما شكل ميگيرد. اتفاقات جهان از طريق اسباب عادي صورت ميگيرد؛ يك جزء از اين اسباب كه ميتواند در يك سري از حوادث آينده كه تحت قدرت ما است، تأثير داشته باشند، اختيار ما ميباشد. مثلاً با انتخاب يك راه و كنار گذاشتن راه ديگر مسير زندگي خود را به كلي تغيير ميدهيم.
در قسمت بعدي سؤال آمده كه (خداوند از آينده خبر دارد، پس چرا ميخواهد ما همه بد باشيم)
پاسخ: درست است كه خداوند از آينده جهان و هرچه در آن است خبر دارد، ولي چه كسي گفته كه او خواهان بد بودن انسانها است بلكه به عكس او براي انسانها بهشتي شدن را خواستار است و اين، ما انسانها هستيم كه با سوء اختيار خويش خلاف آن راهي را كه او دوست دارد، طي ميكنيم.
در جواب اين سؤال كه چرا خداوند قدرت بر انتخاب عمل سوء را به ما انسانها داده است؟ ميتوان گفت: اگر چنين قدرتي نداشتيم، نسبت به انجام اعمال خوب و ترک رفتار بد مجبور بوديم, و وقتي چنين شد, ديگر عمل به اين شكل ارزش نداشت. انسانها بايد در ظرف آزمايشهاي الهي امتحان بدهند تا رتبه و مقام هر كس نزد خداوند معلوم شود؛ زيرا آزمايش عبارت است از: فراهم كردن زمينهاي براي كار اختياري شخص تا آنچه را پنهان دارد آشكار كند يا استعدادش را به فعليت برساند.[2]در مورد پاسخ به قسمت پاياني سؤال بيان چند نكته لازم ميباشد:
نكته اول: از بحثهاي قبلي روشن شد كه خداوند نيست كه ما را به جهنم ميبرد: بلكه در واقع عمل ما است كه مار به آنجا سوق ميدهد؛ مثل كسي كه به خودش آزار برساند، او نميتواند ديگران را متهم سازد بلكه بايد خود را ملامت كند.
نكته دوم: در كثيري از آيات قرآن، كسي كه ايمان و عمل صالح داشته باشد جزء رستگاران و بهشتيان خواهد بود؛ لذا خداوند انسانهاي با ايمان را هرگز به جهنم ابدي نخواهد برد. و اگر براي مؤمنين گناهكار وعدههاي عذاب داده شده، به سبب گناهاني است كه مرتكب شدهاند، البته اين عذابها دائمي نخواهد بود.
نكته سوم: رابطه بين اعمال ما با جزاي آن در قيامت يك رابطه قراردادي نيست مثل اكثر قوانين بشري بلكه يك نوع رابطه تكويني و حقيقي است و اعمال نيك و بد علت ثواب و عقاب است، به گونهاي كه ميتوان آنها را خود اعمال، تلقّي كرد.[3]نتيجهگيري: ما قدرت انتخاب و اختيار راه درست و نادرست را داريم و اين قدرت را خداوند متعال به ما عنايت فرموده است. در انتهاي راه درست، بهشت خود و در انتهاي راه نادرست جهنم را قرار داده است. اين جهنم و بهشت را هم اعمال ما براي ما مهيا ميكنند، نه اجبار خداوند بر يكي از آنها.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. محمدتقي مصباح يزدي، معارف قرآن (خداشناسي، كيهانشناسي، انسانشناسي) قم، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1378، چاپ دوم.
2. مرتضي مطهري، انسان و سرنوشت، تهران، صدرا، 1368، چاپ چهاردهم.
3. محمدتقي مصباح يزدي، آموزش عقايد، ج دوم، تهران، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، 1374، چاپ دوازدهم.
4. سيد محمدحسين طباطبايي، ترجمه تفسيرالميزان، ج اول، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ هشتم.
پي نوشت ها:
[1] . مطهري، مرتضي، انسان و سرنوشت، تهران، انتشارات صدرا، 1368، ص 57.
[2] . مصباح يزدي، محمد تقي، معارف قرآن(خداشناسي، كيهانشناسي، انسانشناسي)، قم، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، 1378، چاپ دوم، ص 177.
[3] . مصباح يزدي، محمدتقي، معارف قرآن، قم، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، 1378، ص 510.