براي آن كه پاسخ سؤال، جامع و همه جانبه تقديم شود، لازم است در چند محور بحث گردد:
1. قبل از هر مطلبي بايد ماهيت نماز مشخص گردد كه اساساً نماز چيست؟
نماز كه از آن در لسان قرآن و سنت به «الصلوة» ياد شده و به عنوان يكي از تكاليف واجب همه روزه (يوميّه) انسان مكلف و مسلمان مطرح است، عبارت از عبادتي است كه مركب از: اركان، اذكار، اعمال و هيئت مخصوصه مثلاً رو به قبله بودن و مانند آن است، و هر كدام از اعمال (سجده، ركوع، قيام، قعود و مانند آن) نقش اساسي در نماز دارند، به گونهاي كه اگر يكي از آن اعمال مخصوص به هر دليل عمداً و يا سهواً در نماز آورده نشود، ماهيت نماز تحقق عيني و خارجي (وجود عيني) پيدا نميكند و به اصطلاح فقهي نماز باطل است. (براي آگاهي بيشتر در اين باره ميتوانيد به رسالههاي عمليه مراجعه كنيد) و خداوند از مؤمنين اين گونه عمل را خواسته است.
2. در قرآن كريم همواره از اقامة نماز (بر پا داشتن) سخن گفته شده از آن ميان فرمود: «فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً»؛[1] نماز را به پاداريد كه نماز براي اهل ايمان حكمي لازم و فريضهاي واجب و حتمي است.
پس بر اساس آيات قرآن كريم، خداوند از مؤمنين اقامة نماز را خواسته است و اقامة نماز به واسطة انجام اعمال مخصوص حاصل ميشود و حركات و سكنات اعضاء بدن و حتي در برخي موارد اضطراري اشاره با چشم نقش اساسي در مفهوم اقامه نماز دارد، و تنها به صرف ارتباط قلبي (اگر ممكن باشد) اقامه نماز حاصل نميشود.
3. ارتباط قلبي با خداوند به وسيله نماز، كه در پرسش آمده، مطلبي درست است. امّا بايد توجه داشت كه ارتباط قلبي با خداوند گرچه از اهداف اساسي و مهم بجا آوردن نماز و اقامه نماز است.
امّا اهداف اعمال مخصوصة نماز تنها منحصر در مورد ياد شده نيست، گرچه آن مورد روح و جان نماز شمرده ميشود، لكن در عين حال اهداف و فلسفههاي پيدا و ناپيداي ديگري نيز براي نماز وجود دارد كه در برخي روايات به آنها اشاره شده كه به پارهاي از آن اشاره ميشود: جابر بن عبدالله انصاري ميگويد: در خدمت امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ بودم، حضرت كسي را مشاهده كرد كه سرگرم نماز است به وي فرمود: آيا از اسرار نماز خبر داري؟…. بعد حضرت فرازهايي از اسرار اعمال نماز را برشمرد و از جمله فرمود:… به هنگام ركوع نماز گويا به خداوند ميخواهي بگوي: خداوندا به تو ايمان دارم گرچه گردن مرا با تيغ جداي نمايي. وقتي از ركوع سر بر ميداري و ذكر ميگويي. معنايش آن است كه خداوند را سپاس كه مرا از عدم به وجود آورده است. معناي سجدة اول شما آن است كه به خداوند عرض مينمايي كه مرا از خاك آفريدهاي. و در سجده دوم اعلان ميكني كه مرا دوباره به خاك خواهي برد، و در هنگام سربرداشتن از سجده دوم اعلام مينمايي كه مرا بار ديگر از خاك بيرون ميآوري.[2]از اين گونه روايات به خوبي معلوم ميشود كه اعمال و اركان و هيئت مخصوصه در نماز هر كدام معنا و پيام خاصي دارد و هر كدام هم در تشريع و هم فلسفه نماز به اصطلاح موضوعيت دارد.
4. بدون ترديد فلسفة جوهري هر عبادت اظهار بندگي در برابر خداوند و ارتباط معنوي با خالق هستي بخش و سپاس از الطاف الهي است. و اگر كسي قرار است با خداي خود ارتباط قلبي برگزار كند چرا آنگونه كه او خواسته و معين كرده و تكليف واجب نموده است و مجراي ارتباط را مشخص كرده است، ارتباط نميگيرد كه در برابر طرح او، روش ديگري براي ارتباط گرفتن پيشنهاد ميكند. در حالي كه عاقلانه آن است كه به قول معروف: «ره چنان رو كه رهروان رفتند» براي نزديك شدن مطلب به ذهن، اگر بزرگي كه بسيار مورد علاقه و احترام شما باشد به شما بگويد با فلان شماره با من تماس بگيريد و در اين صورت به شما پاداش فراوان ميدهم و هرگز از راه ديگر و يا با شماره ديگر با من ارتباط برقرار نكنيد. زيرا گذشته از آن به هدف نميرسيد و من از شما ناخشنود ميشوم، شما در همچنين موردي چه گونه عمل مينمايد؟
بدون ترديد با شمارة تعيين شده با آن بزرگوار مورد علاقة خود ارتباط برقرار ميكنيد تا هم او را خشنود كرده باشيد و هم خود پاداش گرفته باشيد. مسأله ارتباط قلبي به وسيلة نماز با خداوند نيز شبيه اين جريان است. گرچه اسرار نهفته فراوان در آنگونه اعمال مخصوص نماز وجود دارد كه براي مردم شايد نامعلوم و يا نامفهوم است. چون مصالح نفس الامريّه تشريع احكام الهي براي غير شارع مقدس كاملاً معلوم نيست و آنچه احياناً گفته ميشود، تنها جلوههاي ناچيز از آن حقايق است.
امّا در مجموع بايد توجه داشت كه خداي حكيم كه عالم مطلق است و با علم كامل از همه شئون وجودي انسان و علم به بهترين روشهاي تربيتي و اين كه انسانها از كدام طريق بهتر ميتواند به كمال خود برسد و سعادت ابدي خويش را به دست آورد، انجام اعمال خاصي را به روشهاي ويژه و كيفيت خاصي بر انسان واجب كرده است، و چون اين دستورات از سوي حكيم آگاه وضع شده است معلوم ميگردد بهترين راه، همان است كه او مطرح نموده و اگر راه و روش بهتر از آن براي رسيدن انسان به سعادت و كمال وجود ميداشت، به طور يقين خداوند آن را وضع مينمود. پس چون كار او حكيمانه و عالمانه است پيشنهاد و طرح روش ديگر در برابر آن غيرعاقلانه و ناآگاهانه خواهد بود.
5. اگر به فرض بر اساس مباني ظريف اهل توحيد و عرفان ناب اسلامي قضيه تحليل شود، باز هم سخن همان است كه اشاره شد، چون در عرفان ناب اسلامي شريعت و طريقت و حقيقت هيچگاه از هم جدايي ندارد و شريعت مقدمة طريقت، و طريقت مقدمة حقيقت است. (براي اطلاع بيشتر در اين باره به منبع ذيل مراجعه شود).[3]پس بر اساس مبناي عرفان نيز در مسألة ما و قضية مورد بحث بايد از راه شريعت يعني انجام اعمال مخصوص به نام نماز به طريقت يعني ارتباط قلبي با خداوند و از آن به حقيقت يعني معرفت و شهود قلبي خداوند نائل آمد. بنابراين گرچه به برخي از صوفيان ناصافي نسبت ميدهند كه بعد از مدتي از عبادت دست بر ميدارد و ميگويند ديگر بايد از راه قلبي با خدا ارتباط برقرار نمود. به فرض صحت اين نسبت به آنها، اين عمل كاملاً مخالف روش و سيره علمي و عملي بزرگان اهل معرفت است، چون آنها تمام موفقيتهاي سلوكي خود را مرهون عبادتهاي شرعي ميدانند، لذا لسان الغيب حافظ شيرازي در كلام نغزي گفته است:
هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ
از يمن دعاي شب و ورد سحري بود
و يا بابا طاهر عريان در رباعي دل انگيز خود ميگويد:
خوشا آنان كه الله يارشان بي
که حمد و قل هوالله كارشان بي
خوشا آنان كه دائم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بي[4]بنابراين بر مسلك عرفان اصيل اسلامي، نيز ترك نماز و ارتباط با خداوند غير از راه عبادتهاي شرعي كه بهترين آن نماز است پذيرفته نيست.
6. نكته ديگر آن است كه از نظر اسلام عمل نقش اساسي دارد. لذا قرآن هر گاه از ايمان سخن گفته است، عمل صالح را در كنارش مطرح نموده است. و اركان مخصوصه به نام نماز جزء بهترين اعمال صالح است كه اسلام بر آن تأكيد فراوان كرده است. يادآوري اين مسأله لازم است كه به گفته برخي از بزرگان، يكي از آسيبهايي كه دامن گير اسلام شد ظهور فرقهاي به نام مرجئه در قرن دوم بود و آنها يكي از اصول اعتقاديشان اين بود كه ميگفتند: مهم آن است انسان ايمان داشته باشد. اگر ايمان بود، عمل اهميتي ندارد. بنياميه كه خود اهل فسق بودند و عمل صالح نداشتند در جهت ترويج اين انديشه (فرقة مرجئه) بسيار تلاش كردند. امّا اين انديشه كاملاً باطل و بي اساس است چون ايمان منهاي عمل (اعمال مخصوصه كه در عبادات به روش خاصي مطرح شده است) هيچ گونه ارزشي ندارد و اساساً ايمان محسوب نميشود. لذا در روايات، ايمان را نوعي از عمل معرفي كرده و از جمله فرمود: «الايمان، معرفت بالجنان و اقرار باللسان و عمل بالاركان»؛[5] يعني ايمان با سه چيز تحقق پيدا ميكند: اعتقاد قلبي، اقرار به زبان و عمل با اعضاء و جوارح.[6] بنابراين عمل (اعمال عبادي به روشي كه در شرع بيان شده) چيزي نيست كه بتوان جايگزين براي آن پيدا كرد، لذا ارتباط قلبي با خداوند از راه غير اعمال به نام نماز و يا عبادات ديگر كه با اعمال خاصي در شرع مقدس بيان شده قابل پذيرش دين نيست. چون دين خود روشهايي را براي ارتباط با خداوند مشخص كرده، و مؤمنين بايد از همان صراط مستقيم كه بزرگ راه و اتوبان مناسب براي سرعت و سبقت در رسيدن به مقصد الهي است بايد مسير بندگي را طي نمايد تا به سعادت ابدي برسد.
و در برخي از كلمات امام علي ـ عليه السلام ـ نيز آمده كه فرمود: «اليمين و الشمال مضلّه و طريق الوسطي هي الجاده»؛[7] يعني هرگونه گرايشهاي به راست و چپ سبب گمراهي ميشود و راه وسط مسير درست براي حركت است.
پس معلوم ميشود كه ارتباط قلبي با خدا تنها از راهي كه در شرع تعيين شده امكان پذير است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. امام خميني . آداب الصلوة . نشر مؤسسه نشر آثار امام . سال 1378 ش .
2. امام خميني . معراج السالكين . نشر آثار امام . سال 1369 ش .
3. فيض كاشاني و شهيد ثاني . اسرار نماز . نشر فراهاني . چ اول . 1377 ش .
4. جوادي آملي . اسرار الصلوة . نشر مؤسسه النشر الاسلامي . سال 1415 ق .
نـسيمي كـز بـن آن كـاكل آيـو
مرا خوشتر ز بوي سنبل آيو
چو شو گرم خيالش را در آغوش
سحر از بسترم بوي گل آيو
پي نوشت ها:
[1] . نساء/103 .
[2] . اصفهاني . شيخ حسين علي . اسرار نماز . نشر فراهاني . چاپ اول . سال 1377 .
[3] . آملي . سيد حيدر . اسرار شريعت و اطوار طريقت و انوار الحقيقت . ص 5 . نشر مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي .
[4] . باباطاهر عريان . دوبيتيها . ص30 . تهران . نشر گنجينه . چاپ پنچم . 1381ش .
[5] . جامع الاخبار . ص 43 . فصل 18 .
[6] . مطهري . مرتضي . رساله احياء تفكر اسلامي . ص97 . نشر صدرا . 1366ش .
[7] . نهج البلاغه . خطبه 16 . بند 7 .