دو وقفنامهي ديگر از شاه سلطان حسين صفوي
دو وقفنامهي ديگر از شاه سلطان حسين صفوي
اطلاعات نسخه شناسي
يکي از مرقعات (1)ارزشمند مربوط به قرن دوازدهم هجري قمري، کتابچهي موقوفات املاک شاه سلطان حسين صفوي (1105 تا 1135 ق)است که به تاريخ 1119 ه. ق و با خط ثلث احمد نيريزي، خطاط صاحب نام دورهي صفوي و در سفر شاه سلطان حسين صفوي در مشهد، وقف و تحرير شده است.اين مرقع نفيس شامل دو فقره وقف نامه در يک کتابچه است که در 44 ورق (هر ورق شامل دو صفحه 6 و 7 سطري) به طول 26 و عرض 17 سانتيمتر مرقم و با شمارهي عمومي 5832 در رديف مرقعات کتابخانه مرکزي آستان قدس رضوي ثبت شده است. (2)اين نسخه خطي با مشخصات «وقف نامه املاک شاه سلطان حسين صفوي، ثلث احمد نيريزي 1119 ق» با شماره 5832 دررديف مرقعات در کتاب فهرست الفبايي کتب خطي کتابخانه مرکزي آستان قدس رضوي، تأليف محمد آصف فکرت (جلد اول) درج شده است. (3)در کتاب منتخبي از مرقعات کتابخانهي مرکزي آستان قدس رضوي که نمونههايي از مرقعات نفيس، خط و تذهيب، خطاطان و تذهيبکاران مشهور ايراني معرفي شده و نمونههايي از تصوير مرقعات ثلث و نسخ احمد نيريزي به شمارههاي 12334 (قطعه 4 ثلث و نسخ 1300 ق) و 5813 (قطعات 12 و 16 و 24 نسخ) در آن مندرج ميباشد به اين اثر احمد نيريزي اشارهاي نشده است. (4)هر دو فقره وقف نامه ناقص الاول ميباشند (5)و در وقف نامهي فقره اول 2 مزرعه و قنات با ذکر عوايد و اخراجات معين و موارد مصرف مشخص وقف شده که در انتها با متن تسجيل علما و صاحب منصبان دربار شاه سلطان حسين صفوي خاتمه يافته، و در فقره دوم وقف نامه نيز چندين مزرعه و قنات و دو حجره طاحونه با شرح عوايد و اخراجات مزبوره و موارد مصرف با تاريخ تحرير و کتابت يکسان مندرج است. (6)تکملهاي ديگر بر آثار الرضويه بنگريد به مقاله:«تکملهاي بر آثار الرضويه» اميد رضايي؛ فصلنامه وقف، ميراث جاويدان، ش 49، صص 50 تا 59 که به يکي از وقف نامههاي مهم اشاره دارد از موقوفات آستان قدس رضوي در دورههاي مختلف فهرستهايي تهيه شده است که از جمله مهمترين اين فهرستها، کتاب اثار الرضويه است (7) که در دوران حکومت مظفرالدين شاه قاجار و نيابت توليت محمد رضا صديقالدوله، توسط معتمد السلطان اسماعيل بن حاجي ميرزا حبيب الله مستوفي همداني با معاونت ميرزا عبدالعلي مصحح کتابخانه آستانه فهرست برداري و به خط ميرزا طاهر طيب مشهدي خادم کشيک ثالث آستانه به صورت يک جلد کتاب 361 صفحهاي در ابعاد 17 ضربدر 12 سانتيمتر تهيه و تدوين شده و شامل فهرست 170فقره سند ديواني و شرعي است.(8)اين فهرست با نام آثار الرضويه در چاپخانه شيخ محمد بن محمد رضا طهراني به صورت چاپ سنگي انتشار يافته است. (9)نام و مشخصات وقف نامهي املاک شاه سلطان حسين صفوي در فهرست آثار الرضويه ذکر نشده و علت عدم ثبت آن نيز مشخص نميباشد.به نوشته مرحوم سپنتا به جهت وضعيت دوران حکومت شاه سلطان حسين، با وجود آنکه او موقوفاتي داشته و نسبت به ساخت و تعمير مساجد و مدارس قديمي توجه داشته، اما از واوقاف آن زمان اطلاع خاصي در دست نيست. (10)شاه سلطان حسين صفوي موقوفات زيادي داشته که بخش عمده آنها مربوط به اصفهان ميباشد و از جمله مهمترين آنها موقوفهاي است به تاريخ 1123 ه. ق که توسط شاه سلطان حسين و جهت تأمين هزينههاي مدرسه سلطاني (مدرسه شاه يا مدرسه مادر شاه) واقع در جنب چهار باغ اصفهان ميباشد، وقف شده است. (11)موارد مصرف اين وقف نامه نيز (همانند وقف نامه املاک شاه سلطان حسين) تأمين هزينههاي بر پايي مجالس مذهبي و (جشنها و تعزيه) و قرائت قرآن و روشنايي و غيره بوده است. (12)ازديگر موقوفات شاه سلطان حسين صفوي، موقوفه قريه شه آباد بر امامزاده اسماعيل و مسجد مزبوره در 1123 ه. ق (13) و موقوفه مزرعه محمود آباد ه. ق (14)و موقوفه سنگاب مدرسه سلطاني در 1110 ه. ق (15)و زمين باغ سعادت آباد در 1123 ق. (16) و موقوفه قريه دستگرد و ولنجان در 1128 ق. است که وقف فرح آباد اصفهان شده است. (17)وديگر وقف نامه مدرسه مريم بيگم در 1128 ق. (18)و چندين موقوفه ديگر است که مشخصات اين موقوفات در کتاب تاريخچه اوقاف اصفهان درج شده است.مهمترين موقوفههاي شاه سلطان حسين که تا حدود زيادي از نظر موضوع و تاريخ وقف مرتبط با وقف نامههاي مندرج در اين مرقع ميباشد، موقوفهي امامزاده حمزه و امامزاده عبد العظيم به تاريخ 1120 ه. ق است. (19)
با توجه به تاريخ وقف نامه اين دو امامزاده که حدودا چند ماه بعد از وقف نامه املاک شاه سلطان حسين در مشهد صورت گرفته و نام و مهر علما در سجلات و مهر شاه سلطان حسين ديده ميشود، ميتوان احتمال داد که اين وقف نامه در بازگشت شاه سلطان حسين از سفر مشهد به اصفهان کتابت و وقف شده است.
مهمترين نشانه اين موضوع وجود نام و مهر جمالالدين محمد بن حسين خوانساري (20) و محمد باقر بن اسماعيل الحسيني الخاتون آبادي (21) و محمد صالح الحسيني (22) (سه تن از علماي صاحب نام عهد شاه سلطان حسين صفوي) است که عينا نام و سجع مهر آنان در حاشيه مرقع مزبور نيز ديده ميشود و لذا سجلات مزبور دلالت بر سنديت وقف نامه دارد و تاريخ وقف نامههاي دو امامزاده مؤيد قدمت و تاريخ آن است.
در زمان صفويه «صدر» ناظر کل موقوفات ايران بوده وموقوفات بر دو قسم سلطنتي و متفرقه تقسيم ميشده و رئيس موقوفات سلطنتي، صدر الخاص و ديگري صدر الموقوفات نام داشته است و دو تن از رجال بزرگ روحاني هم شأن صدر شيخ الاسلام و قاضي بودند که امور شرعي ميان آنها تقسيم ميشد. (23) از اوايل دورهي شاه سلطان حسين (1105) منصب ملا باشي يا رياست تمام روحانيون به وجود آمد. (24)نفاست و اهميت وقف نامه اين مرقع نفيس از چند جهت ارزش و اهميت دارد:
1.کتابچه موقوفات شاه سلطان حسين صفوي، يکي ازنسخ خطي و مرقعات ارزشمند و تاريخي دوران صفويه است که علاوه بر ويژگيهاي ظاهري که معرف نوع کاغذ، شيوهي کتاب آرايي و تحرير در قرن دوازدهم هجري قمري ميباشد، از نظر محتوايي نيز مبين شيوه وقف و نحوه کتابت وقف نامهها، موارد مصرف، و نيازهاي اجتماعي موقوف له، مختصات جغرافيايي رقبات و ديگر ويژگيهاي اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي زمان تحرير وقف نامه است. (25)
2.وقف نامه مزبور از نظر نوع خط نيز ارزش و اهميت دارد. اين نسخه خطي از آثار مهم خوشنويسان دوره صفويه است. که توسط احمد نيريزي به خط ثلث تحرير شده است (26)
احمد نيريزي از خوشنويسان ناميايران دوران صفويه است. او علاوه بر نسخ درخط ثلث (و فروع آن، توقيع و رقاع) (27)، شکسته (28) و ساير هنرهاي تزييني از جمله تذهيب، مهارت داشته است. (29)
از شرح حال احمد نيريزي (ميرزا يا مير)اطلاع زيادي در دست نيست. او از مردم فارس بود (30) و دوران طفوليت و جواني خويش را در نيريز گذراند و در همان جا با اصول و فنون خط و کتابت آشنا شد. (31) در خدمت آقا محمد صادق ارجستناني مشق کرد و بعد در سلک شاگردان آقا محمد ابراهيم قميدر آمد و از روي خطوط علاءالدين تبريزي نيز مشق کرد. در حدود سال 1100 ه ق. در محله پا قلعه اصفهان مقيم شد، و عمر خود را به تحرير قرآن و ادعيه و صحايف سپري کرد. (32) و در سنين پيري در گذشت. احمد تبريزي کاتب مشهور شاه سلطان حسين صفوي است. او در سال 1107 ه. ق بسيار مورد توجه سلطان قرار گرفت و آثار بسياري از آن زمان از او به جا مانده که در پايان بعضي از آنها به دنبال نامش کلمه سلطاني را آورده است. (33)
ميرزا احمد نيريزي، قرآني را به خط خود و به خواست شاه سلطان حسين در سال 1124 ه. ق تحرير کرد، و علاوه بر اين اثر نفيس، نمونه خطوط بسياري از وي در ميانه سالهاي 1130 تا 1150 ه. ق باقي مانده است. او در جريان فتنه افاغنه در خانهاي پنهان شد و در همان حال مجموعهاي از ادعيه را به خواست صاحبخانه کتابت کرد. (34)
تاريخ وفات احمد نيريزي مشخص نيست و در مورد مدفن او نيز اختلاف نظر وجود دارد. بعضي مدفن او را نيريز، و برخي اصفهان، و عدهاي کربلاي معلي نوشتهاند. از او پسري به نام ميرزا محمد و دختري باقي مانده است. (35)
از احمد نيريزي آثار مهم متعددي به جا مانده است که از جمله مهمترين آنها مرقعي در يازده صفحه (وقف نامه فرح آباد) با امضا و مهر شاه سلطان حسين، نسخ رقاع ممتاز در کتابخانه سلطنتي(36) و همين دو فقره وقف نامه، موقوفات شاه سلطان حسين صفوي ميباشد. رقاع دو دانگ ممتاز با رقم «حرره العبد الاقل الداعي الدوام الدوله القاهرة الباهرة احمدالنيريزي في سنة 1119 ق در کتابخانه آستانقدس رضوي ش 5832»(37) و پنج نسخه قرآن مجيد در کتابت سلطنتي (38)و چندين جلد قرآن در قطع وزيري و رحلي و کتب ادعيه است. (39)
3.سومين امتياز اين وقف نامهها تسجيل موجود در انتهاي وقف نامه فقره اول و مهرهاي حاشيه صفحات هر دو فقره وقف نامه است. اين سجلات با نام و مهر چهار تن از علما و
صاحب منصبان معاصر شاه سلطان حسين صفوي مزين شده و معرف سنت حسنه وقف در قرن دوازدهم هجري است. متن تسجيل که بيست صفحه پاياني وقف نامه فقره اول را در بر گرفته، شامل هشت متن از چهار تن از علما و صاحب منصبان عهد شاه سلطان حسين صفوي است (40) که در سفر مشهد با شاه همراه بودهاند. اين متون با بسم الله الرحمن الرحيم شروع و پس از حمد خداوند متعال و صلوات بر رسول و خاندانش، صحت شرعي وقف تأييد و تخليه و ملکيت و اجرا و ديگر شرايط وقف گواهي شده و در خاتمه با طلب دوام دولت و سلطنت، شهادت نامه با نام و لقب شاهد مرقم گرديده و حاشيه صفحات زوج و پايين صفحات فرد ممهور شده است.
اولين تسجيل مربوط به حسين خوانساري جمالالدين محمد ازعلماي بزرگ عهد شاه سلطان حسين صفوي است آقا جمالالدين محمد خوانساري مشهور به آقا جمال (41) فرزند ارشد آقا حسين محقق خوانساري، از علمايي بزرگ و نامي اصفهان و از فارسي نويسان دوره پسين عهد صفويه است (42) که در فقه و اصول و حکمت و کلام و حديث استاد بود و تأليفاتي به فارسي و عربي و ترجمههايي در زمينه اعتقادات و کلام شيعه و رد عقايد برخي از فرقهها دارد (43)خوانساري مورد توجه خاص و اکرام شاه سلطان حسين بود (44) و پس از افتتاح مدرسه سلطاني چهار باغ از جمله اولين مدرساني بود که مأمور تدريس در آنجا شد و در سفر شاه (45)به مشهد همراه او بود و وقف نامه را تأييد کرده است (46) او در سال 1125 ه. ق در اصفهان در گذشت. (47)
دومين شهادت نامه مربوط به محمد صالح الحسيني از ديگر علماي معاصر شاه سلطان حسين صفوي ميباشد که کتابي به
نام مناقب مرتضوي به فارسي درمورد امامت دارد که در سال 1133 ه. ق تأليف شده است. (48) او از علماي مورد توجه شاه بود که در سال 114 ه. ق به پيشنهاد آقا جمالالدين محمد خوانساري از طرف شاه سلطان حسين به مقام شيخ الاسلامي منصوب شد. (49)
سومين شهادت نامه از ميرزا محمد باقر الحسيني از علما و نجل جليل ميرزا علاءالدين گلستانه است (50) که از علماي دربار شاه سلطان حسين و در سفر به مشهد با او همراه بود و وقف نامه مزبور را تأييد و مهر کرده است.(51) چهارمين شهادت نامه توسط محمد باقر بن اسماعيل الحسيني خاتون آبادي از علماي عهد صفوي مکتوب و ممهور شده است.
مير محمد باقر الحسيني اصفهاني يا مير محمد باقر خاتون آبادي (اصفهان 1070 – همان جا 1127 ق) معروف به ملا باشي فرزند محمد اسماعيل، عالم ديني، نويسنده و مدرس مدرسه چهار باغ اصفهان بود (52) که پس از افتتاح مدرسه مزبور از طرف شاه بالقب علامة العلمايي مأمور به تدريس در آنجا شد. (53)از جمله شاگردان او سيد نورالدين جزايري است. تأليفات و ترجمههاي زيادي از او به جا مانده که برخي از آنها عبارتند از: آب نيسان، قمر در عقرب، و نوروز نامه (در تقويم نوروز)، آثار علوي، کائنات وجود رضيالدين ابونصر طبرسي، ترجمه عهد نامه مالک اشتر. (54) عيون الحساب محمد باقر بن زين العابدين يزدي (55) و ترجمه کشکول حاجي بابايي قزويني و ترجمه البلد الامين ابراهيم کفعمي(56) و ترجمه اناجيل اربعه که در سال 1108 ه. ق به دستور شاه سلطان حسين صفوي انجام گرفته است. (57)
خاتون آبادي مورد توجه خاص شاه سلطان حسين صفوي بوده و در منصب ملا باشي بالاترين سمت مذهبي در عهد شاه سلطان حسين، مورد مشورت قرار ميگرفت. (58)
در وقايع السنين آمده است که:… شاه سلطان حسين همه کارهاي خود را موافق شرع شريف ميکند و مسائل را جميعا از حضرت استادي علامة العلمايي امير محمد باقر ادام الله ظله السامي اخذ ميکند و اعتقاد کامل به حضرت استادي دارد. و اين هم آثار توفيق حضرت پادشاه است. به جهت آنکه در اين زمان شرايط افتاده در غير حضرت استادي مفقود است و در اکثر کارهاي خود با حضرت علامي استاد مصلحت ميکند و سلوک نواب اشرف با آن علامة العلمايي و سلوک استادي با نواب اشرف سلوک استاد است با شاگرد و شاگرد با استاد ادام الله دولته الي قيام القائم عليه السلام (59)
خاتون آبادي اولين ملا باشي (60) و عالم مورد احترام زايد الوصف شاه سلطان حسين صفوي بود (61) که در سفر مشهد حضور داشت و خلعتي نيز در آنجا از طرف شاه به او شفقت گرديد. (62) به عنوان ملاباشي وقف نامه مزبور را تأييد کرده و مهر زده است. (63)
سجع مهرهاي سجلات
1.سجع مهر شاه سلطان حسين رد بالاي صفحه 11 مرقع: «شاه سلطان حسين الصفوي الموسوي الحسيني بهادر خان».
و «بسم الله الرحمن الرحيم» در بالا.
2.سجع مهرهاي چهار گوش در پايين صفحات فرد: «المتوکل علي الله الملک الغني عبده محمد باقر سيد حسين حسيني 1106».
3.سجع سه مهر به ترتيب از بالا به پايين و در وسط حاشيه سمت چپ صفحات زوج: الف. با سجع «لا اله الا الله المک الحق المبين عبده فتحعلي 1122»؛
ب.با سجع «نصر من الله و فتح قريب محمد باقر الحسيني».
ج.با سجع «محمد حسين بن شاه محمد».
4.مهر ص 46 وسط حاشيه سمت راست: «نصر من الله (بقيه ناخوانا».
5.مهر ص 76 گوشه سمت راست پايين «عبده احمد (بقيه ناخوانا)».
چهارمين امتياز اين است که متن وقف نامهها از جهت ويژگيهاي ادبي نيز اهميت دارد و ضمن معرفي شيوه تخصصي کتابت وقف نامه در عهد صفويه، که با نثر مصنوع و مکلف و مزين به آرايههاي ادبي نگاشته شده و به جهت انتساب به سلطان صفوي در ذکر القاب و عناوين و تعظيم و تکريم واقف، با مبالغه، تشبيهات و ديگر صنايع ادبي همراه است.
ويژگيهاي وقف نامه فقره اول
در صفحات اوليه مرقع و بعد از افتادگي حدود هشت ورق و قريب يک صد و پنج سطر کوتاه) 6 کلمهاي) در مقدمهاي نسبتا طولاني به سبک ادبي مرسوم عهد صفويه در عباراتي مسجع و مصنوع، پس از حمد و ثناي خداوند متعال ابتدا به شرح فضيلت و شأن عالي مرتبه اشرف کائنات، ختمي مرتبت، حضرت رسول اکرم محمد مصطفي (ص) و معجزه آن اشرف کائنات در استقرار و گسترش شريعت نبوي و وصف فضايل اوصياي گرانقدرش پرداخته است:
«… و درود نا معدود بر مقصود از خلقت امهات و آباء، خمير مايه وجود انبياء، سيد مرسلين و سرور مقربين که به دستياري…» (64)
بقيه مطالب تا شروع متن اصلي وقف نامه به عباراتي مشابه مشتمل بر اصطلاحات و القاب سلطاني و انتساب آنان به ذريهي طيبهي پيامبر (ص) و ادعاي خدامي ائمهي اثني عشر، و علي الخصوص ثامن الائمه اختصاص يافته است که با عبارت (کمترين کلب آستان) خود را کمر بستهي خدمت به صاحب حرم رضوي ميدانند.
«… چون نواب کامياب سپهر رکاب مقدس القاب کروبي جناب، آفتاب برج شاهي سايه رحمت نهال ارجمند روضه اقبال سرو بلند جويبار اجلال، ضيا بخشاي چراغ جلالت، زينت افزاي سرير نبالت، باني مباني شهرياري، مؤسس اساس نامداري، فرازنده علم…، واسطه انتظام جهان مغير اسلام و مسلمين، ظهير اسلام و مؤمنين کمترين کلب آستان حيدر صفدر، خاک درگاه ذريه پاک پيغمبر، غلام خاص شاه اوليا، بنده بااخلاص و پيشواي اتقيا، چاکر عتبات مقدسات ائمه هدي، خدمتکار روضات مطهرات امامان راهنما، اعني السلطان المؤيد النبيل و الخاقان المسدد الجليل، خادم الروضه الرضويه…» (65)
انتهاي مقدمه با عباراتي در اهميت خيرات و مبرات و علت وقوف در حرم رضوي مرقم است:
«.. در عالم اخلاص و بندگي و اختصاص و سر افکندگي نسبت به آن امام همام و پيشواي انام استقباي خيرات جليله و استمرار مبرات جميله را در آن ارض مقدس ضرور دانسته وضع آثار حميده عديده و انشاء خيرات جاريه پسنديده فرمودند….»
پس از مقدمه و در متن اصلي وقف نامه حدود 15 صفحه مرقع و بالغ بر 176 سطر و هر سطر حدود 7 کلمه مشخصات موقوفات به انضمام درآمد و هزينه، محلهاي مصرف، حق پس از مقدمه و در متن اصلي وقف نامه حدود 15 صفحه مرقع و بالغ بر 176 سطر و هر سطر حدود 7 کلمه مشخصات موقوفات به انضمام درآمد و هزينه، محلهاي مصرف، حق التوليه، حدود و اختيارات متولي و جانشينان، نحوه محاسبه اضافه و کسر درآمد و هزينه اختصاص يافته است. در خاتمه پس از درج اصطلاحات وقفي مرسوم در نگارش عصر صفوي، ضمن طلب رضايت از حضرت ثامن الحجج (ع) و نثار صلوات بر مرقد مطهر آن حضرت هرگونه دخل و تصرف و تغيير در وقف مذکور را ناشايست دانسته، غضب کردگار و نفرين معصومين عليهما السلام را خواستار شده است.
عين عبارات مندرج در وقف نامه چنين است «و بر نهج مذکور صيغهي وقف مزبور موافق شريعت غرا و ملت بيضا جريان يافت وقفا صحيحا شرعيا لازما جازما مخلدا مؤبدا به حيث لا يباع و لا يوهب و لا يرهن و لا يورث الي ان يورث الله الارض و من عليها و هو خير الوارثين… و آن خديو معدلت گستر و شاهنشاه رعيت پرور املاک موقوفه را از ملکيت اخراج نموده به تصرف دادند و الحال يد ايشان يد توليت است
و به عنوان ملکيت احدي را بر آنها حقي و تسلطي نيست و ثواب اين وقف را قربة الي الله تعالي و طلبا لمرضاته به روح منور و مرقد مطهر آن امام ثامن و غرباء المؤمنين را ضامن صلوات عليه هديه نمودند. تغيير دهنده وقف مذکور به غضب کردگار و نفرين سيد ابرار و ائمه اطهار عليهم سلام [الله] الملک الجبار گرفتار گردد. (فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه ان [الله] سميع عليم) (66)
انتهاي متن اصلي وقف نامه با تحرير نامهاي مختصر و متضمن ماده تاريخ و عباراتي مشتمل بر گفتههاي شاه سلطان حسين صفوي توسط کاتب مرقم شده است.
«… و کان بتوفيق الباري ذلک الوقف و الخير الجاري و الاتيان بالصيغة و تحقق التخلية و تحرير تلک الوثيقة في شهر جمادي الثانية من شهور تسع عشرة و مائه بعد الف من الهجرة المقدسة النبوية علي مهاجرها آلاف الصلوة و السلام و التحية به موجبي که درمتن قلميشده وقف لازم شرعي فرموديم تغيير دهنده به لعنت ابدي گرفتار گردد.» (67) بنده شاه ولايت سلطان حسين.
فهرست درآمد و هزينه (عوايد و اخراجات) وقف نامه فقره اول
مبلغ تخميني مندرج در وقف نامه يک صد و شصت تومان رايج صفوي است که با جمع کل مبلغ اخراجات (در شش فقره) که يک صد و شصت تومان ميباشد مطابقت دارد. (68)
مشخصات موقوفات فقره اول
عين عبارت متن:
«… همگي و تماميمزارع و قنوات مذکوره ذيل، من محال مشهد مقدس معلي را با جميع توابع و ما يتعلق بها که لغاية الشهرة مستغني از حد وصف است» (69)
رقبات وقف نامه عبارتند از:
1.مزارع
1.مزرعهي قاچو در بالتمام؛
2.مزرعه قراولگاه بالتمام.
2.قنوات
1.قنات عشرت آباد مع هشت جريب زمين (به جريب خراسان) بالتمام؛
2.قنات ابراهيم آباد بالتمام.
«… و از ممر حلال تحصيل فرمودهاندقربة لله و طلبا لمرضاته وقف مؤبد لازم صحيح شرعي و حبس مخلد جازم صريح ملي نمودند.» (70)
مصرف موقوفات
در خصوص مصرف درآمد موقوفات در متن وقف نامه چنين آمده است:
«… باين نهج هر ساله آنچه حاصل و منافع آن باشد.
اولا:صرف تعمير و آبادي محال موقوفه مزبوره و اخراجات عين و تنميه و توفير حاصل باشد شود. و آنچه بعد از وضع امور مذکوره باقي بماند چون معتمدان و ارباب خبرت و کارکنان اين دولت ابد مدت، منافع محال مزبوره را از قرار حاصل و تسعير وسط بعد از وضع اخراجات ملکي:
الف.مبلغ يک صد و شصت تومان به تخمين و برآورد نمودهاند هرگاه از آن قرار به عمل آيد به مصارفي که مذکور ميشود به اين نحو صرف نمايند:
1.در تمام سال هرشب چهار عدد شمع کافوري سرانجام نموده در چهار عدد شمعدان نقره (که اعلي حضرت واقف امنه من المخاوف في کل المواقف بر روضه ان امام انس و جان و مقتداي کون و مکان وقف فرمودهاند) گذاشته قبل از وقت شام آنها را روشن کنند و در چهار طرف ضريح مقدس منور آن جگر گوشه حضرت خير البشر گذارند و در تمام شب باقي بود برندارند و تا طلوع آفتاب روشن باشد و بعد از آن بردارند. و آنچه در هر شب از آن شمعها باقي بماند داخل مصالح شمعهاي تازه نموده در شب ديگر روشن کنند. (مبلغ هشتاد و هفت تومان را از آن جمله صرف شمعهاي مذکور نمايند.)
2.و هر ساله يک دست فرش قالي به جهت حرم محترم آن امام مکرم به اتمام رسانيده، در آن روضه قدس نشان فرش و مبلغ پنجاه تومان به قيمت قاليهاي مزبور صرف نمايند.
3.و هر ساله مبلغ پنج تومان به صيغه وظيفه در وجه حافظي که درين وقت خادم اثني عشر به جهت بالاي سر مبارک آن نور ديده حضرت پيغمبر تعيين نمودهاند رسانند.
4.و مبلغ چهارده تومان را در عشر اول شهر محرم هر سال در آن آستانه مقدسه منوره صرف اخراجات تعزيه حضرت سيد الشهداء خاص اصحاب عباد سيد کرب و بلا و غريب ارض کربلا شفيع عاصيان امت، دستگير گناهکاران در روز قيامت بضعة سيد الانبياء قرة عين خير الاوصياء الذي بکته ملائکة الارض و السماء امام الثقلين و مولي الکونين و للنبي نور العينين؛ صلوات [لله] و سلامه عليه نمايند.
5.و از جمله چهار تومان باقي، مبلغ دو تومان و هشت هزار دينار را هر سال در روز عاشورا صرف حلوا و نان و به جمعي از فقرا و زايران و خدمه که در آن وقت حاضر باشند تقسيم ثواب آن به ارواح مقدسه مطهره حضرت سيد الشهدا و باقي ائمه هدي صلوات [الله] عليهم و شهداي کربلا رضوان [الله] تعالي عليهم اجمعين هديه نمايند.
6.و مبلغ يک تومان و دو هزار دينار تتمه را متولي شرعي به عليت حق التوليه خود تصرف نمايد.» (71)
توليت (موقوفات فقره اول)
به تصريح وقف نامه متولي شخص شاه سلطان حسين است و پس از او به تعيين شاه زمان خواهد بود. در مورد اختيارات متولي در وقف نامه آمده است:«… و اگر در يکي از مصارف مزبوره وجه آن کسر کند و از ديگري زياد آيد وجه اضافه را در منکسر صرف نمايند و اگر از مجموع زياد آيد آن را اضافه حلواي روز عاشورا نمايند و اگر مجموع کسر کند يا آنکه حاصل موقوفات موافق بر آورد مزبور به عمل نيايد وجه منکسر را بر بعضي از مصارف مزبوره يا مجموع آنها به نحوي که متولي شرعي يا گماشته او مصلحت و مناسب داند توزيع نمايند. و هر گاه حاصل املاک موقوفه مزبوره زياد از مبلغ تخمين فوق به عمل آيد وجه اضافه را صرف تعمير عمارات روضه مقدسه منوره رضيه رضويه علي مشرفها الف سلام و تحية و ساير عمارات متصله به آن نمايند و مباشر امور مذکوره شخصي باشد که از جانب متولي شرعي وقف مزبور تعيين شده باشد. و اعلي حضرت خاقان موفق… فرمانفرماي مطلق توليت شرعي موقوفات مذکوره را تفويض نمودند به نفس نفيس خود مادامت الارض معموره من فيض وجوده و اهلها مستظله تحت ظل کرمه وجوده و بعد از عمر طويل به هر کس که پادشاه آن زمان و فرمانفرماي ايران باشد. و شرط شرعي فرمودند که مادام خود به نفس النفس متولي باشد. وجه التوليه مزبوره را علاوه بر وجه سابق و صرف حلواي روز عاشورا نمايند.» (72)
ويژگيهاي وقف نامه فقره دوم در بخش دوم وقف نامه که با مقدمهاي کوتاهتر از بخش اول به متن اصلي پرداخته است بعد از حمد و ثناي خداوند متعال و ائمه اطهار عليهم السلام با ذکرعبارات مزين به اصطلاحات و القاب در قالب تشبيه و استعاره و سجع، ضمن بيان عظمت و قدرت و استقرار دستگاه سلطنت صفوي به دليل انتساب اجداد اين سلسله به ائمه اطهار (ع)، خود را خادم عتبات عاليات و خاکساري درگاه خاتم الانبياء مشرف داشته و با عنوان کلب آستانه امير المؤمنين و مشکور از توفيق خدمت در درگاه جانشين بحق سيد النبيين، ثامن ضامن غربا، موقوفات اخير را به عنوان خيرات و مبرات نثار بارگاه رضوي نموده است. برخي از عبارات مندرج در مقدمه بخش دوم چنين است:«… از کارخانه مرحمت سبحاني ائمه معصومين و هاديان طريق يقين که تلخکامي وادي حيرت را از شکرستان دلالت به مائده رحمت شيرين کام و گرسنه چشمان مجمع معرفت را از سفره هدايت و خوان نوال مغفرت سير و مقضي المرام ساختند….» (73)در وصف خدمات شاه سلطان حسين آمده است: «… شاهنشاهي که حاصل ذکر جميل رقباي مخلصان و هوا خواهان به مصرف خاص روزگار فرخنده آثارش رسيده عدالت پروري که از شرف چاکري دربار تبار بزرگوارش سروري تا جدار از روزگار او را مسلم است. مکرمت گستري که به دولت خادمي عتبات عاليات اجداد کبار عالي مقدارش پادشاهي عرصه گير و دار در خور رتبه او.. المستعان السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان ابو المظفر الصفوي الموسوي الحسيني بهادر خان… لهذا درين اوقات که به عنايات خالق ارضين و سماوات آن پادشاه عالي درجات را سعادت زيارت آن آستان ملايک پاسبان امام همام مقتداي کافه انام شرف بخش خاک پاک طوس… لازم دانسته منشأ آثار کثيره و باني خيرات عديده و پسنديده گشتند و از آن جمله قربة لله و طلبا لمرضاته…» (74)
مشخصات موقوفات فقره دوم
عين عبارات متن «…. يک نصف مشاع از همگي و تمام کل مزرعتين مزبورين ذيل را که بر چهار زوج عوامل داير و متصله به يکديگر است با نصف مشاع از تماميمزرعه حاجي آباد که بر پنج فرد داير است واقفه دربلوک طوس من اعمال مشهد مقدس معلي با کل دو حجر طاحونه دايره که يک باب آسيا خانه و دو سنگ است و دو مورچه و لبش و نهر مخصوص دارد و لا شريک له است من مزرعه سر آسيا که بر يک زوج و يک فرد داير است و آن نيز در بلوک طوس واقع است
از نهر مزرعه املقان و نهر طوس مشروب ميشود. کل دو حجر طاحونه به شرح فوق که هر دو مزرعه مزبوره محدودند به حدود معينه از طرف شرقي به اراضي قريه طوس و از طرف شمالي به اراضي مزرعه اسلاميه و از طرف غربي به اراضي مزرعه جرمق و از طرف جنوبي به حريم رودخانه کشف رود با کل توابع و لواحق شرعيه داخلا ام خارجا بقدر الحصة…» (75)
موارد مصرف (موقوفات فقره دوم)
«… وقف صحيح شرعي لازم مؤبد و حبس صريح ملي جازم ملخد فرمودند به اين نهج که آنچه حاصل و منافع آنها باشد»:
اولا: صرف تعمير و آبادي موقوفات مزبوره و تنقيه قنات و مصالح املاک و ساير اموري که سبب بقاي عين و تنميه و توفير حاصل آن باشد شود.
و بعد از وضع امور مذکوره آنچه بماند:
1.يک عشر آن را متولي شرعي وقف مذکور به صيغه حق التوليه متصرف و مالک شود.
2.نه عشر باقي را بر ايام اسابيع ايام سال به حسب تخمين تقسيم نمايند و در هر شب جمعه رسد. آن هفته را صرف نان و طبع حلوا نموده مجموع را در آستانه مقدسه آن امام واجب التعظيم و التکريم در ميان جمعي از مستحقين و زوار و خدام و باقي حاضرين به طريق مناسب هر قدر که وفا کند تقسيم نمايند و بعد از تقسيم همگي جماعت حاضرين سوره مبارکه فاتحة الکتاب بخوانند و ثواب آن را بر روح اقدس اطهر آن جگر گوشه خير البشر عليه سلام [الله] الملک الاکبر هديه نمايند و در بعضي از شبهاي جمعه حلواي مذکور را از خرما طبخ کنند و هر شب جمعه که در اوقاف تعزيه حضرت امير مؤمنان و پيشواي متقيان، کننده در خيبر، وصي مطلق پيغمبر، اخ الرسول و زوج البتول و سيف المسلول الامام بالحق صلوات [الله] عليه که نوزدهم و بيستم و بيست و يکم ماه مبارک رمضان است يا در ايام تعزيه حضرت سيد الشهدا
بضعة خير الوري، نور ديده نبي عربي، سرور سينه وصي، ولي صاحب المحنة الکرب و البلاء، المدفون بارض کربلاء، جهت الخالق، شفيع الخلايق، مولانا و مولي الثقلين که عشر اول ماه محرم و ما بعد آن تا اربعين است اتفاق افتد رسد آن شب جمعه را در عوض نان و حلوا، صرف طبخ آش و طعام، و به دستور مذکور تقسيم نمايند.» (76)
توليت (موقوفات فقره دوم)
به تصريح وقف نامه، متولي شخص شاه سلطان حسين صفوي ميباشد و پس از او به تعيين شاه زمان خواهد بود.
چنان که در متن وقف نامه آمده است:
«… و اعلي حضرت واقف جعله [الله] امنا في کل المواقف شرط فرمودند که متولي شرعي موقوفات مذکور مشيت امور مزبوره را هميشه به عهده متولي آستانه مقدسه منوره مذکور مقرر نمايد و توليت شرعي موقوفات مزبوره را تفويض فرمودند به نفس انفس مقدس خود، مادامت دنيا مزينة به وجود ابقاء به بقاء الاعوام و الدهور بفضله و جوده و بعد از عمر طويل به هر کس که پادشاه آن زمان و فرمانرواي ايران باشد. و شرط شرعي فرمودند که مادام خود متولي باشد عشري که به صيغه حق التوليه به جهت متولي تعيين شده به دستور نه عشر باقي صرف شود. و بعد از آنکه نوبت توليت به ديگري از پادشاهان رسد عشر مزبور را به نحو مسطور فوق تصرف نمايد.» (77)
و سپس متن صيغه عقد درج شده است:
«… و بر نهج مذکور صيغه وقف مزبور موافق شريعت غرا و ملت بيضا جريان يافت. وقفا صحيحا، شرعيا لازما جازما مؤبدا مخلدا بحث لا يباع و لا يوهب و لا يرهن و لا يورث الي ان يرث الارض و من عليها و هو خير الوارثين. و آن شاهنشاه عالم پناه املاک مزبوره را از ملکيت اخراج نموده به تصرف وقف دادند. و الحال يد ايشان يد توليت است. به عنوان ملکيت،
احدي را حقي و تسلطي نيست. و ثواب اين وقف را قربة لله و طلبا لمرضاته به روح مطهر و مرقد انور آن برگزيده خالق اکبر هديه نمودند….» (78)
در انتهاي متن وقف نامه پس از لعن و نفرين بر تغيير دهنده وقف و درج آيه شريفه قرآن مجيد (فمن بدله بعد ما سمعه فانما ائمه علي الذين يبدلونه ان الله سميع عليم) (79)
ودر خاتمه به شيوه کتابت عهد صفويه در عباراتي که متضمن ماده تاريخ ميباشد (1119 ه. ق) متن وقف نامه خاتمه يافته است. (80)
«… و کان بتوفيق الباري ذلک الوقف و الخير الجاري و الاتيان بالصيغة و تحقق التخلية و تحرير تلک الوثيقة في شهر جمادي الثانية من شهور سنة تسع عشرة و مأئة بعد الالف منه الهجرة المقدسة النبوية». (81)انضمام سجلات)
توضيح: صفحهي اول (وقف نامهي فقرهي اول) افتادگي دارد
مقدمه وقف نامه اول
[آغاز صفحه دوم] و خرمن خرمن فوايد آن را عايد طبقات متوعه حيواني نمود و در تنور اين خاکدان فاني از اخگر نوراني و دامن زني باد بهار و تردستي ابر مدرار سرانجام پختن نان مايحتاج معاش و زندگاني طوايف انساني فرمود و درود نامعدود بر مقصود از خلقت امهات و آباء، خمير مايه وجود انبياء، سيد مرسلين و سرور مقربين که [آغاز صفحه سوم] به دستياري رهنمايي به دين مبين، در زير آسيايي چرخ برين، دلهاي مکلفين را نرم ساخت و از نان کرم سخنان پخته و حلواي شيرين بياني و چرب زباني خوان نعما گسترده، طلاي وقف عام در ميان دلهاي انام انداخت و سلام نا محصور بر مباشرين موقوفات علوم [آغاز صفحه چهارم] انبيا و حافظان شريعت غرا اوصياي دوازده گانه آن برگزيده خالق ارض و سماء سيما سر خيل اوليا و سرور اصفيا سلام [الله] عليهم اجمعين که از سرچشمه مرحمت ازلي و عين عنايت لم يزلي انهار علوم کامله و جداول حکم شامله بر مزارع معروفه صدور منوره و قراي موقوفه قلوب مطهره ايشان [آغاز صفحه پنجم] روان گرديد و از منافع و عوايد و زوايد و فوايد آنها چندان شيعيان صادق العقايد رسيد که از برکات آن زمين ساده جنان را به فرش الوان طاعت مزين و حرمي جان را به شمع تابان معرفت از چهار جهت روشن توانند نمود. اما بعد از افروختن شمع قلم به شعلهي سخن و گستردن بساط عبارات [آغاز صفحه ششم] درين روضه مستحسن آن است که چون نواب کامياب سپهر رکاب مقدس القاب کروبي جناب، آفتاب برج شاهي، سايه رحمت نهال ارجمند روضه اقبال: سرو بلند جويبار اجلال، ضيا بخشاي چراغ جلالت، زينت افزاي سرير نبالت باني مباني شهرياري: مؤسس اساس [آغاز صفحه هفتم] نامداري، فرازنده علم طاعت، فروزنده شمع عبادت، حافظ امر رسول اکبر، کمر بسته خدمت ائمه اثني عشر، ياور پويندگان راه حق ايماني، سرور جويندگان رضاي رباني، بلند آوازه دل و احسان گستراننده بساط بر و امتنان، نام آور عرصه عالم، پناه اصناف بني آدم، واقف [آغاز صفحه هشتم] اطوار تاجداري، شناساي اوضاع شهرياري: نيکنام دنيا و دين، متوسل به دامن شفاعت معصومين، معمور ساز قراي قلوب، ماحي آثار بناي کروب، رافع شدايد و محن: دافع مفاسد و فتن، ماده امن و امان: واسطه انتظام جهان، معين اسلام و مسلمين، ظهير ايمان و مؤمنين، [آغاز صفحه نهم] کمترين کلب آستان حيدر صفدر، خاک درگاه ذريه پاک پيغمبر، غلام خاص شاه اولياء، بنده با اخلاص پيشوايان اتقياء، چاکر عتبات مقدسات ائمه هدي، خدمتکار روضات مطهرات امامان راهنما، اعني السلطان المؤيد النبيل و الخاقان المسدد، الجليل [آغاز صفحه دهم] خادم الروضة الرضوية، و ارث الصفوة الصفوية، رافع الوية البسالة، راقي مراقي الجلاة، القاهر علي الترک و الديلم مالک رقاب الانام و الامم المظفر علي الاعداء بعون الملک المنان و المنصور في الدين و الدنيا به عناية الخالق المستعان السلطان [آغاز صفحه يازدهم] (82) السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان، خلد [الله] ظلال معدلةو افضاله علي مفارق المسلمين و مد ايام مکرمته و اجلاله الي يوم الدين بحرمة آبائه الطاهرين را پيوسته مکنون خاطر انور و مرکوز ضمير ضيا گستر، چنان است که در تزيين اماکن مشرفه ائمه معصومين و [آغاز صفحه دوازدهم] رواج و رونق روضات مقدسه اهل بيت طاهرين صلوات [الله] عليهم اجمعين که از وفور فيوض و مکارم و ظهور مراحم نا متناهي مواقع قبول طاعات و مواضع حصول سعادات است به نحوي همت شاهانه مصروف و نهمت پادشاهانه معطوف فرمايند که در آن مطارح انور رحمات [آغاز صفحه سيزدهم] و مجامع انواع برکات آيات حسنه و علامات مستحسنه از آن برگزيده کردگار قرنهاي بسيار و سالهاي بي شمار پايدار و برقرار مانده اصناف شيعيان و طوايف اهل ايمان که روي نياز به عتبات سدره مرتبت نشان آورند از مشاهده آن آثار خوشدل و شادمان و به دعاي [آغاز صفحه چهاردهم] بقاي دولت آن شهريار زمان رطب اللسان کردند. لهذا درين ايام سعادت فرجام که به محض خلوص نيت و صفاي طويت طالب زيارت و تقبيل عتبه جليل و آستان نبيل امام معصوم همام مظلوم نورعارفين، سرور متقين، سرور اصفيا، ياور اتقيا، تاج ابرار، سراج اخيار، [آغاز صفحه پانزدهم] (83)معدن حقايق، شفيع خلايق کاشف کروب، مونس قلوب، آيت عظماي رباني، حجت کبراي صمداني، مصباح رحمت رحمان، مفتاح روضه رضوان، وصي حضرت پيغمبر، قرة العين امير المؤمنين حيدر، واقف اسرار غيبي، خازن علوم لاريبي، وارث انبيا، ضامن غربا، ثامن ائمه هدي حجت (الله) [آغاز صفحه شانزدهم] (84) علي اهل الارض و السماء عليه افضل الصلوة و التحية و الثناء گشته به رهنموني قايد توفيق و همراهي عنايت خالق شفيق از حصول اين سعادت عظمي و وصول به چنين موهب کبراي کامراني دارين و رو سفيدي نشأتين تحصيل نمودند در عالم اخلاص و بندگي و اختصاص و سر افکندگي نسبت [آغاز صفحه هفدهم] به آن امام همام و پيشواي انام استقباي خيرات جليله و استمرار مبرات جميله را در آن ارض مقدس ضرور دانسته وضع آثار حميده عديده و انشاء خيرات جاريه پسنديده فرمودند.
موقوفات: از آن جمله همگي و تماميمزارع و قنوات مذکوره ذيل من محارم [آغاز صفحه هجدهم] مشهد مقدس معلي را با جميع توابع و ما يتعلق بها که لغايت الشهرة مستغني از حد و وصف است.
مزارع:
مزرعه قاچو در بالتمام، مزرعه قراولگاه بالتمام،
قنوات:
قنات عشرت آباد مع هشت جريب زمين به جريب خراسان بالتمام، قنات [آغاز صفحه نوزدهم] (85) ابراهيم آباد بالتمام و از ممر حلال تحصيل فرمودهاند قربة الي [الله] تعالي و طلبا لمرضاته، وقف مؤبد لازم صحيح شرعي و حبس مخلد جازم صريح ملي نمودند.
به اين نهج که هر ساله آنچه حاصل و منافع آنها باشد اولا صرف تعمير و آبادي محل موقوفه مزبوره و اخراجات قنوات و زراعت و مصالح الاملاک [آغاز صفحه بيستم] و ساير اموري که سبب بقاي عين و تنميه و توفير حاصل باشد شود. و آنچه بعد ازوضع امور مذکوره باقي بماند چون معتمدان و ارباب خبرت و کارکنان اين دولت ابد مدت منافع محال مزبوره را از قرار حاصل و تسعير وسط بعد از وضع اخراجات ملکي مبلغ
يک صد و شصت تومان تخمين و بر آورد [آغاز صفحه بيست و يکم] (86) نمودهاند. هرگاه از آن قرار به عمل آيد به مصارفي که مذکور ميشود به اين نحو صرف نمايند که در تمام سال هر شب چهار عدد شمع کافوري سرانجام نموده در چهار عدد شمعدان نقره که اعلي حضرت واقف آمنه [الله] من الخاوف في کل المواقف بر روضه آن امام انس و جان و [آغاز صفحه بيست و دوم] مقتداي کون و مکان وقف فرمودهاند گذاشته قبل از وقت شام آنها را روشن کنند و در چهار طرف ضريح مقدس منور آن جگر گوشه حضرت خير البشر گذراند و در تمام شب باقي بوده بر ندارند و تا طلوع آفتاب روشن باشد و بعد از آن بر دارند. [آغاز صفحه بيست و سوم] و آنچه را در هر شب از آن شمعها باقي بماند داخل مصالح شمعهاي تازه نموده در شب ديگر روشن کنند و مبلغ هشتاد و هفت تومان را از آن جمله صرف شمعهاي مذکور نمايند و هر ساله يک دست فرش قالي به جهت حرم محترم آن امام مکرم به اتمام رسانيده در آن روضه [آغاز صفحه بيست و چهارم] قدس نشان فرش و مبلغ پنجاه تومان به قيمت قاليهاي مزبور صرف نمايند و هر ساله مبلغ پنج تومان به صيغه وظيفه در وجه حافظي که درين وقت آن خادم ائمه اثني عشر به جهت بالاي سر مبارک آن نور ديده حضرت پيغمبر تعيين نمودهاند رسانند و مبلغ چهارده تومان [آغاز صفحه بيست و پنجم] را در عشر اول شهر محرم هر سال در آن آستانه مقدسه منوره صرف اخراجات تعزيه حضرت سيدالشهداء خامس اصحاب عباديه کرب و بلا غريب ارض کربلا، شفيع عاصيان امت، دستگير گناهکاران در روز قيامت، بضعه سيد الانبياء قرة عين خير الاوصياء الذي [آغاز صفحه بيست و ششم](87) بکئة ملائکة الارض و السماء امام الثقلين و مولي الکونين و للنبي نور العينين [ابي عبدالله الحسين] صلوات [الله] (88) و سلامه عليه نمايند و
از جمله چهار تومان باقي مبلغ دو تومان و هشت هزار دينار را هر سال در روز عاشورا صرف حلوا و نان و به جمعي از فقرا و زائران و خدمه [آغاز صفحه بيست و هفتم] که در آن وقت حاضر باشند تقسيم و ثواب آن را به ارواح مقدسه مطهره حضرت سيد الشهدا و باقي ائمه هدي صلوات [الله] عليهم و شهداي کربلا رضوان [الله] تعالي عليهم اجمعين هديه نمايند.
حق التوليه
و مبلغ يک تومان و دو هزار دينار تتمه را متولي شرعي به علت [آغاز صفحه بيست و هشتم] حق التوليه خود تصرف نمايد. و اگر در يکي از مصارف مزبوره وجه آن کسر کند و از ديگري زياد آيد وجه اضافه را در منکسر صرف نمايند و اگر از مجموع زياد آيد آن را اضافه حلوا روز عاشورا نمايند و اگر مجموع کسر کند يا آنکه حاصل موقوفات [آغاز صفحه بيست و نهم] موافق بر آورد مزبور به عمل نيايد وجه منکسر را بر بعضي از مصارف مزبوره يا مجموع آنها به نحوي که متولي شرعي يا گماشته او مصلحت و مناسب داند توزيع نمايند و هرگاه حاصل املاک موقوفه مزبوره زياد از مبلغ تخمين فوق به عمل آيد وجه اضافه را صرف تعمير عمارات [آغاز صفحه سيام] روضه مقدسه منوره رضيه رضويه علي مشرفها الي سلام و تحية و ساير عمارات متصله به آن نمايند و مباشر امور مذکوره، شخصي باشد که از جانب متولي شرعي وقف مزبور تعيين شده باشد.
توليت
و اعليحضرت خاقان موفق ميرزا [آغاز صفحه سي و يکم] فرمانفرماي مطلق توليت شرعي موقوفات مذکوره را تفويض نمودند به نفس نفيس خود مادامت الارض معموره من فيض وجوده و اهلها مستظلة تحت ظل کرمه و جوده و بعد از عمر طويل به هر کسي که پادشاه آن زمان و فرمانفرماي ايران باشد و شرط [آغاز صفحه سي و دوم] شرعي فرمودند که مادام خود به نفس انفس متولي باشد وجه حق التوليه مزبوره را علاوه وجه سابق و صرف حلواي روز عاشورا نمايند. و بر نهج مذکور صيغه وقف مزبور موافق شريعت غرا و ملت بيضا جريان يافت وقفا صحيحا شرعيا لازما جازما مخلدا مؤبدا [آغاز صفحه سي و سوم] (89) بحيث لا يباع و لا يوهب و لا يرهن و لا يورث [الي] ان يرث الارض و من عليها هو خير الوارثين و آن خديو معدلت گستر و شاهنشاه رعيت پرور املاک موقوفه را از ملکيت اخراج نموده به تصرف وقف دادند و الحال يد ايشان يد توليت است و به عنوان ملکيت احدي را بر آنها حقي و تسلطي نيست [آغاز صفحه سي و چهارم] و ثواب اين وقف را قربة [لله] تعالي و طلبا لمرضاته به روح منور و مرقد مطهر آن امام ثامن و غرباء مؤمنين را ضامن صلوات [الله] عليه هديه نمودند. تغيير دهنده وقف مذکور به غضب کردگار و نفرين سيد ابرار و ائمه اطهار عليهم سلام [الله] الملک الجبار گرفته گردد. [آغاز صفحه سي و پنجم] (90) (فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه ان [الله] سميع عليم) و کان بتوفيق الباري ذلک الوقف و الخير الجاري و الايتاء بالصيغة و تحقق التخلية و تحرير تلک الوثيقة في شهر جمادي الثانيه من شهور تسع عشرة و مائة بعد الالف من الهجرة المقدسة النبوية علي مهاجرها الآف الصلوة و السلام و التحية [آغاز صفحهي سي و ششم] به موجبي که در متن قلميشده. وقف لازم شرعي فرموديم تغيير دهنده به لعنت ابدي گرفتار گردد. (بنده شاه ولايت سلطان حسين) (91)
سجلات
بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله علي فضله العميم و الصلوة و السلام علي رسوله الکريم و آله الطيبين الهادي الي [آغاز صفحه سي و هفتم] الصراط المستقيم الدالين علي نهج القويم اما بعد فقد تحقق ما حوته هذه الصحيفة الشرعية من الوقف الصحيح الشرعي و الحبس الصريح الملي علي ما رقم فيها و فصل في مطاويها و کتب الداعي لدوام الدولة القاهرة الباهرة ابن حسين الخوانساري جمال الدين محمد. (92)
هوالحمد لله الذي ايد السابل سبيل اوليائه بشمع الهدي و اذن الوقف علي باب التوسل بهم في دخول روضة الرضا و الصلوة علي النبي الباسط بيمين الاعجاز بساط الهداية علي فرش الثري و حافظ الامة بترسل القرآن من الغواد [آغاز صفحه سي و نهم] محمد صالح الحسيني عفي الله تعالي عنه. (93)
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله الذي اضاء روضات قلوب العارفين باضواء شموع معرفته و انار ارباع صدور المؤمنين بانوار شموس رحمته و الصلوة علي من بسط في حريم حرم اخلاقه الحسنة فرش [آغاز صفحه چهلم] الرأفة الرحمة و مد مائدة حلو التبيان و البلاغ مدة العيش في هداية الامة و آله البرره الحافظين لخير الاديان و الوافقين علي اسرار القرآن و بعد فقد اشرق من شرق العظمة و الجلال و طلع من مطلع الدولة و الاقبال شارق الامر المطاع اللازم الاتباع [آغاز صفحه چهل و يکم] و السلام علي آله اصبحت واقفا علي مجامع ما درج في هذه الصحيفة الشريفة الصحيحة الشرعية و صرت بثبت الشهادة مأمورا من قبل اعلي حضرت الملک للرقاب الواقف للادخار ليوم الحساب و کتبت الشهادة و انا [آغاز صفحه چهل و دوم] الداعي لدوام دولته القاهرة الباهرة و المستدعي لأبود سلطنته العلية الحسنة الحسينية محمد باقر الحسيني. (94)
بسم الله الرحمن الرحيم
بحمدک يا من استضاءت بمشکوة نوره صدور اوليائه و استنار بمصباح [آغاز صفحه چهل و سوم] فيضه قلوب اصفيائه و نصلي علي نور الانوار محمد خير الاخيار و آله و اهل بيته الابرار الواقفين علي خبايا مواقف الدين و خفايا معارف الاسرار و بعد فقد طلع من مطلع الخير و السعادة نير مضمون هذا الکتاب الکريم و لمع من مشرق الفوز [آغاز صفحه چهل و چهارم] و الکرامة دري مکنون ذا الخطاب الجسيم من الوقف المؤبد الشرعي و الحبس المخلد الديني نظمه [الله] تعالي في سلک الخيرات الجاريات و جعله باقيا ببقاء الارضين و السماوات فصرت من العارفين بفجواه الواقفين علي مغراه و کتب الداعي لابود الدولة القاهرة الباهرة السلطانية [آغاز صفحه چهل و پنجم] جعله [الله] متبوعا في جميع الاصقاع بايقاء صيغة هذا الوقف بوکالة اعلي حضرت الواقف سلطان سلاطين الزمان لازالت روضة الدنيا منورة من ضياء طلعته و مابر [مخدوش و افتادگي] في بسيط الارض بساط دولته فلما تشرفت بالامتثال و فزت [آغاز صفحه چهل و ششم] بالاتيام و اجريت الصيغة و تحقق الاقباض و التخلية کتبت هذه الکلمات بامره الاشرف الاعلي اعلاه الله تعالي ابدا و انا الداعي لأبود دولته القاهرة الباهرة الفاخرة محمد باقر اسماعيل الحسيني الخاتون آبادي عفي عنهما بالنبي و آله [و با خط ريز در انتهاي صفحه درجه شده است] (حررها الاقل الداعي لابود الدولة القاهرة الباهرة احمد حسيني سنة 1219). (95) [آغاز صفحه چهل و هفتم] (96) اما بعد فقد تحقق مدلول هذا الکتاب المستطاب المقترن بالصدق و الصواب من الواقف الصحيح الشرعي المشتمل علي الشرايط المتقضية بجميل الاجر و جزيل الثواب و کتب الداعي لدوام القاهرة و خلود السلطنة الباهرة ابن حسين الخوانساري جمالالدين محمد. [انتهاي تسجيل پنجم] [آغاز صفحه چهل و هشتم]
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله الذي اکرم زوار اوليائه بقول الطاعة و قرن دعاء الواقفين علي باب رضاهم بالاجابة و تقبل من السابلين سبيلهم تحفة العباد و الصلوة علي من خم يدي سريعة البيضاء زاد الهدية و الف بحلاوة نطفه و عظيم خلقه قلوب [آغاز صفحه چهل و نهم] السادة و القادة و السلام علي آله الاطهار ما اشرقت الشمس و اضاء النهار و بعد فقد صرت واقفا علي تحقق مجامع ما حوته هذه الصحيفة الصحيحة الشرعية و امرت بثبت الشهادة من قبل اعلي حضرت الواقف لازال سلاطين الافاق علي سدنة العلية واقفا فکتب الشهادة و انا الداعي [آغاز صفحه پنجاهم] لدوام الدولة القاهرة الباهرة الحسنية محمد باقر الحسيني. (97)
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله الذي وقف عيون رحمته من اسبق الخيرات الجاريات و حبس ينابيع مغفرته علي الذين آمنوا و عملوا الصالحات و الصلوة علي ينبوع النبوة و معدن الرسالة [آغاز صفحه پنجاه و يکم] محمد و اهل بيته التابعين من دوحة الهدي الواقفين مواقف التسليم و الرضا و بعد فقد فاح من شمامة الابهة و الجلالة شميم ما درج في هذا الکتاب و تنم من مهب الخير و السعادة نسيم ما درج في هذا الکتاب و تنم من مهب الخير و السعادة نسيم مادرج في ذا المخاطب من الوقف الصحيح اللازم الشرعي و الحبس الصريح الدائم الملي نفعه [الله] تعالي [آغاز صفحه پنجاه و دوم] به کافة العباد و جعله وسيلة و ذخر اليوم التناد فصرت عارفا بمضمونه واقفا علي مکنونه و کتب الداعي لدوام الدولة القاهرة محمد صالح السحيني عفي الله تعالي عن زلاته و سيئاته.
بسم الله الرحمن الرحيم
بحمدک يا من جعل مزارع حبوب حبه قلوب [آغاز صفحه پنجاه و سوم] [دو کلمه مخدوش و ناخوانا] و ادار بماء الرحمة رحي ارزاق احيائه و نصلي علي نبينا و سيدنا الذي صلي الله عليه و آله طحن البر لکل بر و فاجر و عجن بعذب البيان دقيق الحکمة للناصر و المهاجر و علي آله الذين حلاوة العيش من ادامة ذکرهم و محبتهم و صرف زاد المعاد موقوف علي ادام ولائهم و [آغاز صفحه پنجاه و چهارم] مودتهم و بعد فقد صدر من [يک کلمه افتادگي دارد] السلطنة العظمي و حيطم الدولة الکبري امر بلغ اعلي مبالغ العلي لازال جاريا مجري الف و باء اوقع صيغة هذا الوقف بوکالة اعلي حضرت الواقف سلطان السلاطين الزمان لازالت بمياه الخيرات الجارية [يک کلمه جا افتادگي دارد] روضة سلطنة [آغاز صفحه پنجاه و پنجم] [يک کلمه جا افتادگي دارد] الصالحات مثمرة دوحة ملکته و دولته فلما اوقفي الشرف و الافتخار من موقف الامتثال و الايثار و اجريت الصيغة تحققت التخلية کتبت هذه الکلمات [يک کلمه مخدوش و ناخوانا] الاشرف الاعلي اعلاه الله تعالي ابدا و انا الداعي الي دولته العلية القاهرة محمد باقر بن اسماعيل الحسيني الخاتون آبادي. (98)
عين متن وقف نامه فقره دوم
توضيح: اين فقرهي وقف نامه نيز با همان خط و در ادامهي وقف نامهي فقرهي اول تحرير و منضم شده است
مقدمهي وقف نامه دوم
صفحهي اول افتادگي دارد (توضيح اينکه صفحهي افتاده در صفحه شمار لحاظ شده است)
[آغاز صفحهي دوم وقف نامه دوم يعني ص 56 يک کلمه افتادگي دارد] … برگزار از کارخانهي مرحمت سبحاني ائمه معصومين و هاديان طريق يقين که تلخکامان وادي حيرت را از شکرستان دلالت به مايدهي رحمت شيرين کامي و گرسنه چشمان مجمع معرفت را از سفره هدايت و خوان نوال مغفرت سير و مقتضي المرام ساختند علي الخصوص اميرالمؤمنين [آغاز صفحه پنجاه و هفتم] و آب الائمة الطاهرين [چند کلمه جا افتادگي و ناخوانا] صلوات [الله] و سلامه عليهم اجمعين، اما بعد غرض از گردش آسياي قلم صدق علامات و ريزش ماء مداد و تخمين مقدمات و افروختن آتش سخن پختن نان اين مدعاي مستحسن است که چون نواب کامياب فلک جناب مالک رقاب [آغاز صفحه پنجاه و هشتم] القاب عالميان مآب پادشاه روي زمين، فرمانفرماي ملک تمکين، رونق بخش روضهي جلال، نزهت فزاي گلشن اقبال، عام مزارع قلوب رعيت و سپاهي، مدبر مصالح امور ملک و پادشاهي، شهرياري که تا تخم عدل و احسان در اراضي دلها کاشت، خرمن خرمن حاصل سعادت و کامکاري [آغاز صفحه پنجاه و نهم] برداشت، عالي مقداري که تا همت بلند بر تحصيل رضاي جناب باري و ترويج ارواح مقربان بارگاه کردگاري گماشت، علم فيروزي و رستگاري در عرصهي نامداري و بختياري افراشت، جهان مداري که کارکنان ملأ اعلي قرص ماه و کرده مهر را در تنور سپهر شايسته خوان امتنانش خوانند، [آغاز صفحه شصت] کامکاري که کارگزار از عالم بالا بسط سفره بسيط زمين سزاوار بساط تمنايش دانند، پادشاهي که مزارع دلهاي انام وقف عام دعاي دوام دولتش گرديده، شاهنشاهي که حاصل ذکر جميل رقبات مخلصان و هوا خواهان، به مصرف خاص روزگار فرخنده آثارش [آغاز صفحه شصت و يک] رسيده، عدالت پروري که از شرف چاکري در با تبار بزرگوارش سروري تاجداران روزگار او را مسلم است، مکرمت گستري که به دولت خادمي عتبات عاليات، اجداد کبار عالي مقدارش پادشاه عرصه گير و دار در خور رتبه او کم است، سالک شاهراه رضاي خدا، مقيم جاده [آغاز صفحه شصت و دو] اطاعت جناب کبريا، گوهر ثمين
صدف عز و شرف، خير الخلف خاندان شاه نجف، بنده خاکسار درگاه سيد البشر، کمترين کلب آستان امير المؤمنين حيدر، غلام با اخلاص تراب باب خلايق مناطق امامان دين السلطان المؤيدت المکرم و الخاقان المسدد المعظم، باسط بساط [آغاز صفحه شصت و سه] الجود و الکرم، مولي ملوک العرب [مخدوش] المؤيد بتأييدات الملک المنان و الموفق بتوفيقات القدير المستعان السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان ابو المظفر [شاه سلطان حسين] الصفوي الموسوي الحسيني بهادر خان لازالت موايد اکرامه و افضاله مبسوطه للانام و [آغاز صفحه شصت و چهار] عوايد فيضه و نواله عايدة الي الخواص و العوام الي يوم القيام پيوسته در سبز کردن مزارع آمال برايا و حلاوت بخشي مذاق مرام ودايع واهب العطايا نيت خير امنيت مصروف و به پرورش نهال بذل همت در روضه رضاي جناب احديت قصاراي نهمت معطوف و هميشه جهت [آغاز صفحه شصت و پنجم] تحصيل مثوبات و تکميل سعادات در مواضع شريفه اجراي صدقات و در مشاهد منيفه استمرار آثار مبرات ميفرمايند. لهذا درين اوقات که به عنايات خالق ارضين و سماوات آن پادشاه عالي درجات را سعادت زيارت آن آستان ملايک پاسبان امام همام مقتداي کافه انام [آغاز صفحه شصت و ششم] شرف بخش خاک پاک طوس، مرجع طبيبات ارواح و نفوس، مقرب درگاه يزداني، واقف سر مکتوم صمداني، برگزيده خداوند بي مثل و مانند، سرور اوليا را فرزند دلبند، وارث علوم انبيا و مرسلين، جانشين به حق سيد النبيين، ثامن ضامن غربا و مهاجرين، معصوم مظلوم و [آغاز صفحه شصت و هفتم] شهيد مسموم حجة علي [مخدوش و ناخوانا] اجمعين رحمة علي اهل السماوات و الارضين مولانا و مولي المؤمنين عليه افضل السلم و اکرم التحية و الثناء ميسر گشته به تقبيل آن آستان نبيل که مختلف ارواح انبيا و مرسلين و مطاف اصناف ملائکه مقربين [مخدوش و ناخوانا] [آغاز صفحه شصت و هشتم] [مخدوش و نا خوانا] سبحاني و مظهر آثار رضاي رباني است مشرف گرديدند بنابر وفور صدق نيست و حسن اعتقاد و کمال صفات طويت و خلوص فواد نسبت به آن امام انس و جان و پيشواي کون و مکان احداث آثار خير در آن آستان فردوس نشان و انشاء [يک کلمه مخدوش] جاريات در آن عتبهي عرش [ناخوانا] [آغاز صفحه شصت و نهم] لازم دانسته منشأ آثار کثيره و باني خيرات عديده پسنديده گشتند از آن جمله قربة [لله] و طلبا لمرضاته
موقوفات
يک نصف مشاع از همگي و تماميکل مزبورين ذيل را که بر چهار زوج عوامل داير و متصله به يکديگر است با نصف مشاع از تمامي مزرعه حاجي آباد [آغاز صفحه هفتاد] که بر پنج فرد داير است واقعه در بلوک طوس من اعمال مشهد مقدس معلي با کل دو حجر طاحونه دايره که يک باب آسيا خانه و دو سنگ است و دو مورچه و لبش و نهر مخصوص دارد و لا شريک له است.
مزرعه سير آسيا که بر زوج و يک رد داير است و آن [آغاز صفحه هفتاد و يکم] نيز در بلوک طوس واقع است از نهر مزرعه املقان و نهر طوس مشروب ميشود. کل دو حجر طاحونه به شرح فوق که هر دو مزرعه مزبوره محدودند به حدود معينه از طرف شرقي به اراضي قريه طوس و از طرف شمالي به اراضي مزرعه اسلاميه و از طرف غربي [آغاز صفحه هفتاد و دوم] به اراضي مزرعه جرمق و از طرف جنوبي به حريم رودخانه کشف رود با کل توابع و لواحق شرعيه داخلاام خارجا به قدر الحصة
مصارف
وقف صحيح شرعي لازم مؤبد و حبس صريح ملي جازم مخلد فرمودند به اين نهج که آنچه حاصل و منافع آنها باشد اولا صرف تعمير و آبادي موقوفات مزبور [آغاز صفحه هفتاد و سوم] و تنقيه قنات و مصالح املاک ساير اموري که سبب بقاي عين و تنميه و توفير حاصل آن باشد شود و بعداز وضع امور مذکوره آنچه بماند
حق التوليه
يک عشر آن را متولي شرعي وقف مذکور به صيغه حق التوليه متصرف و مالک شود و نه عشر باقي را بر ايام اسابيع [آغاز صفحه هفتاد و چهارم] ايام سال به حسب تخمين تقسيم نمايند و در هر شب جمعه رسد آن هفته را صرف نان و طبع حلوا نموده مجموع را در آستانه مقدسه آن امام واجب التعظيم و التکريم در ميان جمعي از مستحقين و زوار و خدام و باقي حاضرين به طريق مناسب هر قدر که وفا کند تقسيم [آغاز صفحه هفتاد و پنجم] نمايند و بعد از تقسيم همگي جماعت حاضرين سوره مبارکه فاتحة الکتاب بخوانند و ثواب آن را به روح اقدس اطهر آن جگر گوشه خير البشر عليه سلام الملک الاکبر هديه نمايند در بعضيازشبهاي جمعه حلواي مذکور را از خرما طبخ کنند و هر شب جمعه که در اوقات [آغاز صفحه هفتاد و ششم] (99) تعزيه حضرت امير مؤمنان و پيشواي متقيان، کننده در خيبر، وصي مطلق پيغمبر، اخ الرسول و زوج البتول و سيف المسلول الامام بالحق [علي بن ابي طالب] صلوات [الله] عليه که نوزدهم و بيستم و يست و يکم ماه مبارک رمضان است ياد ايام تعزيه حضرت سيد الشهداء بضعه [آغاز هفتاد و هفتم] (100) خير الوري نور ديده نبي عربي، سرور سنيه وصي ولي، صاحب المحنة و الکرب و البلاء، المدفون بارض کربلاء حجة الخالق شفيع الخلايق مولانا و مولي الثقلين [ابي عبدالله الحسين] ، که عشر اول ماه محرم و ما بعد آن تا اربعين است اتفاق افتد رسد آن شب جمعه را در عوض نان و حلوا [آغاز صفحه هفتاد و هشتم] (101) صرف طبخ آش و طعام و به دستور مذکور تقسيم نمايند و اعلي حضرت واقف جعله [الله] امنا في کل المواقف شرط فرمودند که متولي شرعي موقوفات مذکور تمشيت امور مزبوره را هميشه به عهده متولي آستانه مقدسه منوره مذکوره مقرر نمايند.
توليت
و توليت شرعي موقوفات مزبوره را [آغاز صفحه هفتاد و نهم] تفويض فرمودند به نفس انفس [يک کلمه مخدوش] مقدس خود مادامت الدنيا مزينة بوجوده ابقاه ببقاء الاعوام و الدهور بفضله وجوده و بعد از عمر طويل به هر کس که پادشاه آن زمان و فرمانفرماي ايران باشد و شرط شرعي فرمودند که مادام خود متولي باشند [آغاز صفحه هشتاد] عشري که به صيغه حق التوليه به جهت متولي تعيين شده به دستور نه عشر باقي صرف شود و بعد از آنکه نوبت توليت به ديگري از پادشاهان رسد عشر مزبور را به نحو مسطور فوق تصرف نمايد و بر نهج مذکور صيغه وقف مزبور موافق شريعت غرا و ملت بيضا جريان [آغاز صفحه هشتاد و يکم] يافت وقفا صحيحا شرعيا لازما جازما مؤبدا مخلدا بحيث لا يباع و لا يوهب و لا يرهن و لا يورث الا ان يرث [الله] الارض و من عليها و هو خير الوارثين و آن شاهنشاه عالم پناه املاک مزبور را از ملکيت اخراج نموده به تصرف وقف دادند و الحال يد ايشان يد توليت است [آغاز صفحه هشتاد و دو] (102) [يک کلمه مخدوش و ناخوانا] ملکيت
احدي را بر آنها حقي و تسلطي نيست و ثواب اين وقف را قربة [لله] و طلبا لمرضاته به روح مطهر و مرقد انور آن برگزيده خالق اکبر هديه نمودند. تغيير دهنده وقف مذکور به غضب [الهي] و نفرين حضرت رسالت پناهي و ائمه اطهار عليهم السلام گرفتار گردد [آغاز صفحه هشتاد و سوم] (فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه ان [الله] سميع عليم) و کان به توفيق الباري ذلک الوقف و الخير الجاري و الاتيان بالصيغة و تحقق التخلية و تحرير تلک الوثيقة في شهر جمادي الثانية من شهور سنة تسع عشرة و مائة بعد الاف من الهجرة المقدسة النبوية. (103)
پي نوشت ها:
1-مرقع در لغت به معني خرقه پاره پاره درويشان است. و در نقاشي و خطاطي به قطعاتي که داراي آثاري متنوع در اين زمينه باشد، اطلاق ميشود. (ر.ک: تجلي هنر در کتابت بسم الله، ص 491).
2-اين نسخه خطي در 1311 ه. ش توسط محمد وليخان اسدي خريداري و وقف کتابخانه مرکزي آستان قدس رضوي شده است.
3-فکرت، محمد آصف، فهرست الفبايي کتب خطي کتابخانهي مرکزي آستان قدس رضوي، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوي 1369، ص 512.
4-مهدي زاده، مصطفي ورازقي، حسين، منتخبي از مرقعات کتابخانه مرکزي آستان قدس رضوي، مشهد، انتشارات کتابخانه مرکزي آستان قدس رضوي 1369.
5-هر دو فقره وقف نامه در اول متن افتادگي دارد. (ر. ک: شناسنامه مرقع، ص 1).
6-باتشکر از همکاريهاي بي شائبه جناب آقاي صابر ايزدي (مدير کل سابق اداره کل اوقاف استان خراسان) که در حال حاضر با دفتر کل موقوفات همکار دارند.
7-آثار الرضويه، اسماعيل مستوفي همداني، دوره قاجاريه.
8-فصلنامهي وقف، ميراث جاويدان، ش 49، ص 50.
9-همان.
10-سپنتا، عبدالحسين، تاريخچهي اوقاف اصفهان، انتشارات اداره کل اوقاف استان اصفهان، 1346، اصفهان، ص 116.
11-همان، ص 117.
12-همان، ص 171 – 162.
13-همان، ص 278.
14-همان، ص 285.
15-همان، ص 364.
16-همان، ص 359.
17-همان، ص 298 و 288.
18-همان، ص 298.
19-همان، ص 268.
20-همان، ص 273.
21-همان، ص 274.
22-همان، ص 275.
23-همان، ص 319.
24-همان، ص 115؛ تاريخ و سفرنامه حزين، ص 360.
25-يکي از مشخصههاي وقف نامه اين است که، کاتب نامهاي خاص از قبيل الله، الهي، علي بن ابي طالب: ابي عبدالله الحسين و امام رضا عليهم السلام و نام شاه سلطان حسين را در متن وقف نامه حذف و در بالاي همان صفحات به علامت احترام درج کرده است.
26-نوع خط به تشخيص آقاي علاء، بصيري مهر – استاد خطوط اسلاميدر بنياد پژوهشهاي اسلاميآستان قدس رضوي خط ثلث ميباشد که در عهد صفويه مرسوم بوده و گاه در متن خطوط از حروف نسخ نيز استفاده شده است. بدين وسيله از همکاري استاد محترم تشکر و قدرداني ميشود.
27-رقاع از فروع خط ثلث است. (ر. ک: حبيب الله فضائلي، اطلس خط، ص 11).
28-احوال و آثار خوشنويسان، ج 2، ص 1038.
29-از نحوه کار تذهيب حاشيه و الوان خطوط و در مواردي تذهيب سورههاي قرآن و ادعيه، معلوم ميشود که اين استاد چيره دست در تذهيب و ساير هنرهاي تزييني نيز دست داشته است. (ر. ک: خوشنويسي در خدمت کتابت قرآن مجيد، ص 239).
30-همان: ص 210.
31-فصلنامه وقف، ميراث جاويدان، مقاله «نکاتي درباره ميرزا احمد نيريزي» ش 41 و 42، ص 11.
32-احوال و آثار خوشنويسان ج 2، ص 2029، اطلس خط، ص 353 و 254، اقتباس از کارنامه بزرگان، صص 269 – 263.
33-فصلنامه وقف، ميراث جاويدان، ش 41 و 42، ص 14.
34-علل بر افتادن صفويان، ص 306.
35-فصلنامه وقف: ميراث جاويدان، ش 41 و 42. ص 15. (ر. ک: فهرست نسخههاي خطي کتابخانهي ملک، تهران، ج 9، دکتر بياني).
36-احوال و آثار خوشنويسان ج 2، ص 1036، «در کتاب مزبور تاريخ وقف نامه 1129 درج شده که صحيح آن مطابق تاريخ عربي موجود در انتهاي هر دو فقره وقف نامه، 1119 ق است. متن عربي تاريخ مزبور (سنة تسع و عشرة مائة بعد الالف من الهجرة)».
37-همان، ج 2، ص 1038.
38-اطلس خط، ص 354.
39-احوال و آثار خوشنويسان، ج 1، ص 1030.
40-کليه صفحات زوج و فرد وقف نامهها با مهر چهار تن از علما ممهور است و در کنار مهر شاه سلطان حسين و در بالاي صفحه 11 مهر شاه سلطان حسين با سجع «شاه سطان حسين الصفوي الموسوي الحسيني بهادر خان» به خط احمد نيريزي ديده ميشود.
41-وقايع السنين، ص 556.،
42-علل بر افتادن صفويان، ص 204؛ تاريخ و سفرنامه حزين، ص 325.
43-همان. (از جمله کتابهاي اين دانشمند الجبر و الاختيار و شرح فارسي غرر و دو رساله بزرگ در نماز و حاشيه معالم الاصول و حاشيه شرح لمعه و ترجمه الفصول المختاره و ترجمه قرآن مجيد و غيره است.
44-وقايع السنين، ص 556. (آقا جمال منصب شيخ الاسلامي را که شاه پيشنهاد کرده بود و در 1114 نپذيرفت) همان ص 554.
45-تاريخ و سفرنامه، حزين، ص 360.
46-وقف نامه، ص 2.
47-تاريخ و سفرنامه حزين، ص 325، آقا حسنعلي فرزند او از ديگر عالمان صفوي است که در محاصره اصفهان همراه طهماسب دوم بوده است؛ ر. ک: تتيم الامل الآمل ص 107، الکواکب المنتشره، ص 173؛ علل بر افتادن صفويه، ص 204 براي آشنايي بيشتر با شرح حال نامبرده ر. ک: مفاخر اسلام، علي دواني ج 8، بخش معاصران علامه مجلسي.
48-تاريخ و سفر نامه حزين، ص 324(او در 1117 ه. ق مورد شفقت شاه قرار گرفت و خلعت دريافت نمود و در سفر شاه به مشهد و اردوي شاه حضور داشت و وقف نامه مزبور را تأييد و مهر نمود) وقايع السنين، ص 554 و وقف نامه.
49-وقايع السنين، ص 556. (در تذکره صفويه از محمد صالح تهراني ياد شده که تقريبا معاصر مشار اليه است؛ ر. ک: تذکره صفويه، ص 263).
50-تاريخ و سفر نامه حزين، ص 301.
51-وقف نامه املاک شاه سطان حسين، ص 46.
52-دايرة المعارف تشيع، ذيل ماده خاتون آبادي، ج 7، ص 13.
53-وقايع السنين، ص 556، مير سيد محمد بن مير باقر الحسين، مدرسه جديد سلطاني را تأسيس کرد و پسر ديگرش سيد محمد اسماعيل مير باقر الحسين، مدرس مسجد جامع جديد عباسي شد. ر. ک: همان، ص 569.
54-دايرة المعارف، تشيع، ذيل ماده خاتون آبادي.
55-همان و علل بر افتادن صفويان يا مکافات نامه، ص 399.
56-دايرة المعارف، تشيع ذيل ماده خاتون آبادي.
57-علل بر افتادن صفويان، 8، ص 399.
58-تاريخ و سفرنامه حزين، ص 360؛ تاريخچه اوقاف اصفهان، ص 116.
59-وقايع السنين، ص 556.
60-تاريخ و سفر نامه حزين، ص 360. (به نوشته ميرزا سميعا اين سمت در اواخر عهد شاه سلطان حسين به مير محمد باقر و پسر او ملا حسين واگذار شد.ر. ک؛ علل بر افتادن صفويان و ص 298).
61-در وقايع السنين آمده است که او پيشنهاد شيخ الاسلامي از طرف شاه سلطان حسين را نپذيرفته است ر. ک؛ وقايع السنين، ص 554.
62-وقايع السنين، ص 556.
63-وقف نامه املاک شاه سلطان حسين، ص 46.
64-وقف نامه، ص 2.
65-همان، ص 10 – 6.
66-همان، ص 35 – 32.
67-همان، ص 35 و 36.
68-همان، ص 20.
69-همان، ص 17.
70-همان، ص 18 و 19.
71-همان، ص 27 و 28.
72-همان، ص 28.
73-متن وقف نامه، ص 56.
74-همان، ص 65،63 و 69.
75-همان، ص 72 – 69.
76-هان، ص 72 و 73.
77-همان، ص 78 – 73.
78-همان صص 82 – 80.
79-بقره، 117.
80-متن وقف نامه، ص 83.
81-همان، ص 83.
عين متن وقف نامه فقره اول (به
82-توضيح:نام شاه سلطان حسين صفوي و مهر در بالاي صفحهي 11 موجود است.
83-توضيح:کلمه الله از متن جدا و در وسط بالاي صفحهي 15 نوشته شده است.
84-توضيح:در بالاي صفحه 16، عبارت علي بن موسي الرضا (ع) نوشته شده است.
85-توضيح:در بالاي صفحهي 19 کلمه الله نوشته شد است.
86-توضيح:کلمه الله در بالاي صفحه 21 نوشته شده است.
87-توضيح:عبارت ابي عبدالله الحسين و الله در بالاي صفحه 26 نوشته شده است.
88-توضيح:در بالاي صفحهي 27 کلمه الله نوشته شده است.
89-توضيح:در بالاي صفحهي 33 کلمهي الله نوشته شده است.
90-توضيح:در بالاي صفحهي 35 کلمهي الله نوشته شده است.
91-توضيح:پايان وقف نامهي فقرهي اول.
92-پايان تسجيل اول و آغاز ص 38.
93-پايان تسجيل دوم.
94-پايان تسجيل سوم.
95-انتهاي تسجيل چهارم.
96-يک صفحه افتادگي دارد.
97-پايان تسجيل 6.
98-انتهاي تسجيل هشتم، پايان وقف نامهي فقرهي اول.
99-توضيح:در بالاي صفحهي 76، عبارت علي بن ابي طالب نوشته شده است.
100-توضيح:عبارت ابي عبدالله در بالاي صفحهي 77 نوشته شده است.
101-توضيح:در بالاي صفحه 78 کلمه الله نوشته شده است.
102-در بالاي صفحهي 82 کلمه الله و الهي نوشته شده است.
103-انتهاي متن وقف نامه فقرهي دوم (توضيح: ظاهرا وقف نامهي فقرهي دوم نيز در آخر حداقل يک صفحه افتادگي دارد).
منبع:ميراث جاويدان (شماره 55)
/خ