خانه » همه » مذهبی » ایمان به خدا و آثار عملی آن در ایجاد آرامش روانی در سخنان امام رضا (ع)

ایمان به خدا و آثار عملی آن در ایجاد آرامش روانی در سخنان امام رضا (ع)

ایمان به خدا و آثار عملی آن در ایجاد آرامش روانی در سخنان امام رضا (ع)

تأثیر ایمان به خدا در ایجاد آرامش روانی، یكی از اساسی‌ترین مسائل به شمار می‌آید كه در مباحث سنتی كلام و عقاید، از آن با عنوان‌های آثار دین، آثار ایمان، نقش دین در زندگی فردی و اجتماعی و… تعبیر شده است. ایمان و اعتقاد به

076771 - ایمان به خدا و آثار عملی آن در ایجاد آرامش روانی در سخنان امام رضا (ع)
07677 - ایمان به خدا و آثار عملی آن در ایجاد آرامش روانی در سخنان امام رضا (ع)

 

نویسنده: رحمت الله كریم زاده (1)

 

چكیده

تأثیر ایمان به خدا در ایجاد آرامش روانی، یكی از اساسی‌ترین مسائل به شمار می‌آید كه در مباحث سنتی كلام و عقاید، از آن با عنوان‌های آثار دین، آثار ایمان، نقش دین در زندگی فردی و اجتماعی و… تعبیر شده است. ایمان و اعتقاد به خدا در كلام امام رضا (علیه السلام) چنین تعریف شده: ایمان، پیمانی است كه در دل بسته می‌شود و در زبان تلفظ می‌گردد و با جوارح در معرض عمل قرار می‌گیرد. این ایمان در سخن امام رضا (علیه السلام) بر چهار ركن استوار است: توكل بر خدا، رضایت به مقدّرات الهی، واگذاری كارها به خداوند، تسلیم در برابر فرمان‌های پروردگار. ایمان و اعتقاد به خدا و توحید، مایه‌ی نجات بشر از عذاب جهنم شمرده می‌شود كه در كلام امام آمده كه خداوند فرموده است: كلمه لا اله الا الله قلعه و دژ من است؛ هر كس داخل این دژ گردد، از عذاب من در امان خواهد بود. می‌توان گفت كه در آموزه‌های دینی و رضوی، ایمان به خدا باعث ایجاد بصیرت، امیدواری به آینده، آرامش خاطر و اطمینان به رسیدن به هدف نهایی و رفع نگرانی‌ها می‌گردد.

كلیدواژه‌ها: ایمان، آرامش روانی، فرد، جامعه، امام رضا (علیه السلام).

مقدمه

نقش ایمان به خدا و تأثیرهای فردی و اجتماعی آن در ایجاد آرامش روانی، یكی از اساسی‌ترین مسائل است. در مباحث سنتی كلام و عقاید، از این مسئله، با عنوان‌های آثار دین، آثار ایمان، نقش دین در زندگی فردی و اجتماعی و… تعبیر شده است.
انسان بدون داشتن ایمان به خدا نمی‌تواند زندگی سالم داشته باشد و یا كاری مفید و ثمربخش برای بشریت و تمدن بشری انجام دهد. انسان فاقد ایمان به خدا، یا به صورت موجودی غرق در خودخواهی درمی‌آید كه هیچ‌وقت از لاك منافع فردی خارج نمی‌شود، و یا به صورت موجودی مردد و سرگردان كه تكلیف خویش را در زندگی و در مسائل اخلاقی و اجتماعی نمی‌داند. (2)
بهترین راه برای رهایی از این نوع سرگردانی‌ها و نجات از بحران‌های روانی كه نداشتن ایمان به خدا باعث آن‌ها می‌شود، این است كه تفسیر انسان از رخدادها باید به گونه‌ای باشد كه خدا را در آن حاضر و ناظر ببیند. نگاه انسان به عالم هستی، اگر توحیدی باشد و درك او از جهان بر این قرار گیرد كه عالم از مشیتی حكیمانه پدید آمده، و نظام هستی براساس خیر، جود و رحمت و رسانیدن موجودات به كمال شایسته‌ی آن‌ها استوار است، و موجودات جهان با نظامی هماهنگ به یك سو و یك مركز، تكامل می‌یابند؛ آفرینش هیچ موجودی بیهوده و بی هدف نیست؛ جهان با یك سلسله نظامات قطعی كه «سنن الهیه» نامیده می‌شود، اداره می‌گردد، و در هر ذره از ذرات جهان، دلایلی بر وجود خدای حكیم و علیم هست و هر برگ درخت، دفتری در معرفت پروردگار شمرده می‌شود، آن‌گاه زندگی در در این دنیا معنا و روح و هدف پیدا می‌كند و به انسان نشاط و دل‌گرمی می‌بخشد و آدمی را از سقوط در دره‌ی هولناك پوچ گرایی نجات می‌دهد.
ایمان به خدا، تنها یك سلسله تكلیف برای انسان به رغم تمایل‌های طبیعی تعیین نمی‌كند، بلكه چهره‌ی جهان را در نظر انسان تغییر می‌دهد و تلقی انسان را نسبت به جهان و خلقت دگرگون می‌سازد.

تعریف ایمان

ایمان در كلام امام رضا (علیه السلام) چنین تعریف شده است: «ایمان پیمانی است كه در دل بسته می‌شود و در زبان تلفظ می‌گردد و با جوارح در معرض عمل قرار می‌گیرد و بدون این سه ركن، تحقق پیدا نمی‌كند.» (3)
ایمان، علاوه بر اینكه نیازمند عقد و پیمان قلبی است، باید در عمل و در اعضا و جوارح نیز تبلور یابد. یعنی مؤمن باید به آنچه باور دارد، عمل كند و اعتقاد قلبی تنها كافی نیست. ایمان به خدا از بهترین سرمایه‌های انسانی شمرده می‌شود كه اگر در زندگیِ انسان‌ها تحقق یابد، منشأ بركت‌های بسیاری می‌گردد. قرآن می‌فرماید: اگر كسی اهل ایمان نباشد، دائم در زیان به سر می‌برد. (4) ایمان، عبارت است از علم همراه با اعتقاد و توأم با سكون و اطمینان. طمأنینه و آرامش جزو لوازم جدانشدنی ایمان به شمار می‌رود. ایمان به خدا دارای نتایج و آثاری است كه برخی از آن‌ها در عقیده و برخی دیگر در رفتار شخصی مؤمن ظاهر می‌گردد و در مجموع، از او انسانی قوی و آرام می‌سازد.
عصاره‌ی سخن قرآن در مورد مؤمن، آن است كه او دائم خود را زیر چتر خدا و در سایه‌ی حمایت او می‌بیند؛ زیرا جز خدا، ولی و حامی دیگری نمی‌شناسد و تنها خدا را سرپرست خود می‌داند. مؤمن، خود را در هر كار و هر حالتی نیازمند به خدا می‌بیند و او را قادر و بی نیاز مطلق می‌یابد. مؤمن، تنها از خدا می‌ترسد و از غیر او واهمه‌ای ندارد. مؤمن نه برای چیزی كه از دست داده، افسوس می‌خورد و نه برای متاع دنیا كه به دستش می‌آید، خوشحال می‌شود، و نه نگران آینده است. این سه حالت برای دیگران، همواره باعث اضطراب و وحشت است. مؤمن به خاطر نزول آرامش بر دل او، ایمانش دائم رو به افزایش می‌رود و هرگونه شك و وحشت از او زایل می‌گردد؛ بنابراین، در طوفان حوادث، ثابت قدم می‌ماند. این آرامش ممكن است جنبه‌ی عقیدتی داشته باشد و تزلزل اعتقادی را برطرف سازد، یا ممكن است جنبه‌ی عملی داشته باشد؛ به گونه‌ای كه ثبات قدم و مقاومت و شكیبایی به انسان ببخشد. سرانجام اینكه مؤمن، هرگز در برابر حوادث سخت، سست و لرزان نمی‌شود و اندوهی به خود راه نمی‌دهد، و همواره خود را برتر از دشمن می‌بیند.
مؤمن كامل به لحاظ رفتار، ترس در وجودش نیست و به خود، حزن و غمی راه نمی‌دهد. كسی كه خلافی ندارد و خدا را نیز عادل می‌داند كه كسی را بی گناه عذاب نمی‌كند، و در حمایت خدای قادر مهربان است، وجهی ندارد كه بترسد یا غمگین باشد. بلی! ترس و غم، از آنِ متخلفان و متمرّدان از دستورهای خدا و از آنِ دشمنان خداست؛ مؤمن پایبند به تعهدات خود می‌باشد؛ در روابط فردی و اجتماعی قابل اعتماد است؛ از رفتارهای ناهنجار جنسی دوری می‌ورزد و پاك دامن می‌باشد؛ به خاطر اعمال و رفتار درست خود، اهل نجات و بهشت است؛ در برابر حوادث تسلیم نمی‌شود و با تكیه بر قدرت زوال ناپذیر الهی، با آن مقابله می‌كند؛ و احساس خودكم بینی در برابر دیگران ندارد.

اركان ایمان

ایمان براساس بیان امام رضا (علیه السلام) اركان چهارگانه دارد. ایشان می‌فرماید: «ایمان بر چهار ركن استوار است. هر كس به این چهار ركن پایبند باشد مؤمن شمرده می‌شود: نخست توكل بر خدا، دوم خشنودی و رضایت به مقدّرات الهی، سوم واگذاری كارها به خداوند، چهارم تسلیم در برابر دستورهای پروردگار.» (5)
یعنی بندگان خدا باید همواره خدا را در نظر داشته باشند و در تمام امور فردی و اجتماعی خود، متوجه حقّ و حقیقت بوده، از جاده‌ی شریعت منحرف نگردند و خداوند متعال را در همه‌ی كارها مؤثر بدانند و از وی یاری بخواهند و با توكل در امور از پروردگار استعانت جویند. از این سخن امام به دست می‌آید كه كمالِ ایمانِ انسان در گرو این چهار چیز است: توكل بر خدا، رضایت به قضای الهی، تفویض امور به خدا، تسلیم در برابر فرمان خداوند.
شناخت، ایمان و اعتقاد به خدا از نگاه هشتمین خورشید ولایت، امام رضا (علیه السلام)، رمز سعادت بشر است. او در حدیث معروف «سلسلة الذهب» از پدران بزرگوارش از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل كرده كه فرمود: «شنیدم از جبرئیل، از خدای-عزوجلّ- می‌فرمود: لا اله الا الله، قلعه و دژ من است، پس هر كس داخل دژ من شود، از عذاب من در امان خواهد بود.» راوی می‌گوید: وقتی امام این مطلب را گفت، كاروان به راه افتاد، امام فرمود: البته با شرایط آن و من (یعنی اعتقاد به امامت و ولایت اهل بیت) از شرایط آن هستم. (6)
تأثیر شناخت و اعتقاد به خدا در سعادت بشر، به نوع شناخت ما از انسان و سعادت او بستگی دارد. موج افكار مادی درباره‌ی انسان و هستی سبب شده كه حتی معتقدان به خدا، مسائل معارف الهی را بی فایده تلقی كنند و نوعی ذهن‌گرایی و گریز از عینیت گرایی بشمارند؛ ولی یك مسلمان كه بینشش درباره‌ی انسان این است كه واقعیت انسان، تنها واقعیت بدنی نیست، واقعیت اصیل انسانی، واقعیت روح اوست- روحی كه جوهرش، جوهر علم و قدس و پاكی است- به خوبی می‌فهمد كه ایمان نظری، علاوه بر اینكه زیربنای ایمان عملی است به ذات خود، كمال نفسانی محسوب می‌شود، بلكه بالاترین كمال نفسانی است؛ انسان را به حقیقت به سوی خدا بالا می‌برد و به او كمال می‌بخشد. (7)
امام رضا (علیه السلام) به این دلیل از پدران بزرگوارش نقل كرده كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اعتقاد به توحید، بهای بهشت است.» (8)

توكل

نخستین گام در ایمان و شناخت خدا و اعتقاد به او، براساس بیان امام رضا (علیه السلام) توكل به اوست. پس ركن نخست ایمان به خدا، عبارت است از توكل و اعتماد كامل به خداوند، و این مقامی است از كمال و معرفت انسانی؛ زیرا انسان هر اندازه خدا را بشناسد و از قدرت و رحمت و حكمت او بیشتر آگاه گردد، وابستگی او به آن ذات بی همتا افزون‌تر می‌شود. كسی كه به درجاتی از توكل می‌رسد، هرگز یأس به خود راه نمی‌دهد و در برابر دشواری‌ها و رویدادهای سخت، احساس ضعف و زبونی نمی‌كند. ایمان برآمده از توكل، چنان قدرت روانی به انسان می‌دهد كه می‌تواند بر سخت‌ترین مشكل‌ها پیروز شود. بنابراین، راه چاره را باید در امنیت خاطر، اطمینان قلبی و توكل به خدا جست. این، به درجه‌ی ایمان افراد بستگی دارد و خداوند متعال با تأكید تمام می‌فرماید: «دل فقط با یاد خدا آرام می‌گیرد.» (9)
با این نگاه، می‌توان گفت كه ایمان و توكل به خدا، تأثیر بسزایی در ایجاد احساس آرامش و امنیت روانی انسان دارد.
شخصی از امام رضا (علیه السلام) درباره‌ی آیه شریفه «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (10) پرسید، امام در پاسخ فرمودند: «توكل درجاتی دارد: یكی از آن درجات، این است كه در هر كاری كه انسان انجام می‌دهد، به او اعتماد و اطمینان داشته باشد…» (11).
همچنین از آن حضرت راجع به حدّ توكل پرسیده شد، فرمود: «حدّ توكل، این است كه از احدی جز خدا ترس نداشته باشی.» (12)
در اتكا به نیرویی برتر از همه‌ی نیروها، احساس آرامش عمیقی به انسان دست می‌دهد. در آموزه‌های دینی هرجا خواستند انسان را به كاری وادارند و ترس و نگرانی را از او بگیرند، توكل به خدا را مطرح می‌كنند و به انسان‌ها اعلام می‌دارند كه از دشواری‌ها نهراسند و مشكل را با اتكا به خدا و نیروی زوال ناپذیر او آغاز كنند، خدا آن‌ها را یاری می‌رساند؛ زیرا توكل، مانع ایجاد احساس درماندگی و ناامیدی می‌شود. كسی كه به خدا توكل كند، هیچ‌گاه شكست نمی‌خورد و در میان راه، درمانده نمی‌شود و تحمل زحمت و سختی‌ها بر او آسان می‌گردد؛ چرا كه قرآن می‌فرماید: «هر كس بر خدا توكل كند، كفایت امرش را می‌كند، خداوند، فرمان خود را به انجام می‌رساند و خدا برای هر چیزی، اندازه‌ای قرار داده است.» (13)
همچنین قرآن كریم می‌گوید: «این‌ها كسانی بودند كه بعضی از مردم به آن‌ها گفتند، مردم برای شما اجتماع كردند، از آن‌ها بترسید؛ اما آن‌ها ایمانشان زیادتر شد و گفتند: خدا ما را كافی است و بهترین حامی ماست.» (14)
یكی از حساب‌های عالم، توكل و اعتماد به خداست. توكل، یعنی انسان در پیمودن راه حق، چه از جنبه‌ی مثبت و چه از جنبه‌ی منفی، به خود، تزلزل راه ندهد و مطمئن باشد كه اگر در جریان زندگی هدف صحیح [و مورد رضای خدا] را در نظر بگیرد، نه سود شخصی را، اگر فعالیت خود را متوجه انجام وظیفه كند، نه [امیال] خود، و [اگر] كار خود را به خدا واگذارد، خداوند او را در حمایت خود، قرار می‌دهد. (15) اعتقاد به تقدیر و تدبیر الهی كه نتیجه‌اش توكل و اعتماد به خداست، ترس از مرگ و نابودی و همچنین ترس از فقر و بی چیزی را از میان می‌برد و بزرگ‌ترین نقطه ضعف آدمی را كه ترس از نیستی یا هستی شقاوت آلود است، اصلاح می‌كند. (16)

رضا به قضا و قدر الهی

براساس بیان امام رضا (علیه السلام)، یكی دیگر از اموری كه آرامش را برای مؤمن فراهم می‌سازد، رضا به تقدیر الهی است. امام امیرالمؤمنین در این باره می‌فرماید: «اَفِرُّمن قَضاءِاللهِ الی قَدَرهِ» (17). این بدان معناست كه هر حادثه كه در جهان پیش می‌آید، تقدیر الهی است. اگر انسان خود را در معرض خطر قرار دهد و آسیب ببیند، قضای خدا و قانون خداست، و اگر از خطر بگریزد و نجات یابد، آن هم قانون خدا و تقدیر خدا می‌باشد. (18)
از جمله ثمره‌های محبت الهی و شرایط تحقق ایمان كامل در انسان مؤمن، خشنودی به قضا و قدر الهی است. این مقام رضا از عالی‌ترین مقام‌های مقرّبان درگاه الهی شمرده می‌شود و ریشه آن، دوستی و ایمان به خدای متعال می‌باشد، زیرا دوستی با محبوب است كه موجب رضایت و تسلیم در برابر محبوب می‌شود. حقیقتِ رضا این است كه انسان در برابر هرگونه ناراحتی تسلیم خدا باشد و دم از اعتراض و چون و چرا نزند و از آنچه خدا می‌خواهد، دلگیر و خشمگین نباشد. این مقامِ باعظمت، سرچشمه گرفته از معرفت و ایمان است كه خود از بزرگ‌ترین اعمال قلبی به شمار می‌رود. بر این اساس، هر كس نسبت به خدا معرفت و شناخت بیشتری داشته باشد، این حقیقت (محبت و رضا) در او بیشتر ظهور پیدا می‌كند.
امام رضا (علیه السلام) درباره‌ی قضا و قدر الهی می‌فرماید: «چیزی در آسمان و زمین، جز به تقدیر و خواست خداوند نیست.» (19)
باید توجه داشت كه مقام رضا غیر از توكل است، بلكه از آن عالی‌ تر است؛ زیرا شخص دارای توكل در طلب خیر و صلاح خویش می‌باشد و حق تعالی را كه فاعل خیر می‌داند، در تحصیل خیر و صلاح وكیل می‌كند؛ ولی شخصی كه راضی به قضا و قدر الهی است، اراده‌ی خود را در اراده‌ی حق، فانی نموده، هیچ اختیاری برای خود، قائل نیست.
راه تحصیل رضا این است كه انسان بداند آنچه را خداوند برای او مقرّر فرموده، اصلح است بر آنچه كه خودش خیال می‌كند، اگرچه فهم و بصیرت او به آن نرسد؛ زیرا خداوند، آفریدگار او و به آنچه در دنیا و آخرت برای او بهتر است، داناتر می‌باشد. از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است كه پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «در قضای الهی، خیری برای مؤمن است» (20)، و دیگر اینكه بداند، اگر از قضا و قدر الهی ناراحت شود، برای او هیچ فایده‌ای ندارد.
رسیدن به این مقام است كه آثار زیادی در روح و روان و زندگی مادّی و معنوی انسان دارد. یكی از آثار مهم آن را می‌توان آرامش روح و روان و جلوگیری از افسردگی و بحران‌های روحی و روانی دانست كه امروز دامن‌گیر افراد زیادی از جوامع و ملت‌ها شده؛ زیرا مقام رضا و تسلیم، همیشه همراه ایمان و معرفت و حبّ الهی است و هیچ گاه انسان‌ِ راضی، از محبوب غفلت ندارد و همواره خواسته‌ی او را بر میل نفسانی خود، ترجیح می‌دهد. از سوی دیگر، می‌داند كه هر چه از ناحیه‌ خدا برایش مقدّر شده، خیر اوست. از این رو، در وجود وی، ایجاد آرامش می‌كند و از اضطراب و نگرانی‌ها در امان خواهد بود. این رضا همراه با تسلیم قلب است. حقیقتِ ایمان، تسلیم قلب است. تسلیم زبان یا تسلیم فكر و عقل اگر با تسلیم قلب توأم نباشد، ایمان نیست. تسلیم قلب، برابر است با تسلیم سراسر وجود انسان و نفی هرگونه انكار و عناد.

پیامدها و فایده‌های عملی ایمان

ایمان به خدا در بهتر ساختن روابط اجتماعی و كاهش نگرانی‌ها، تأثیر فراوانی دارد.

ایجاد خوش‌بینی

یكی از آثار ایمان، خوش‌بینی به جهان و خلقت و هستی است. ایمان به خدا از آن جهت كه تلقی انسان را نسبت به جهان شكل خاص می‌دهد، به این نحو كه آفرینش را هدف دار و هدف را خیر، تكامل و سعادت می‌شناساند، طبعاً دید انسان را نسبت به نظام كلی هستی و قوانین حاكم بر آن خوش بینانه می‌سازد. امام رضا (علیه السلام) در حدیثی گهربار، فایده‌های خوش بینی به پروردگار را بیان فرموده: «به خداوند خوش‌بین باش، زیرا هر كه به خدا خوش‌بین باشد، خدا با گمان خوشِ او همراه است و هر كه به روزی اندك خشنود باشد، خداوند به كردار اندك او خشنود باشد و هر كه به اندك از روزی حلال خشنود باشد، بار او سبك و خانواده‌اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنیا و دوایش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دارالسّلام بهشت رساند.» (21)

روشن‌دلی و بصیرت

اثر دیگر ایمان، روشن‌دلی و بصیرت است. انسان همین كه به حكم ایمان به خدا، جهان را به نور حقّ و حقیقت روشن دید، همین روش‌بینی، ‌فضای روح او را روشن می‌كند و در حكم چراغی می‌گردد كه در درونش روشن شده باشد، برخلاف یك فرد بی ایمان كه جهان در نظرش پوچ، تاریك و خالی از درك و بینش و روشنایی است، و به همین سبب، خانه‌ی دل خودش هم در این تاریك خانه كه خود، فرض كرده، تاریك است.

امیدواری

دیگر اثر ایمان، امیدواری به نتیجه‌ی خوبِ تلاش نیكوست. از منظر منطق مادّی، جهان نسبت به مردمی كه در راه صحیح و یا راه باطل، راه عدالت یا راه ظلم، راه درستی یا راه نادرستی می‌روند، بی طرف و بی اعتناست. پس نتیجه‌ی كارشان تنها به یك چیز بسته است: «مقدار تلاش» و بس. ولی در منطق فرد با ایمان، جهان نسبت به كوشش این دو دسته بی طرف و بی اعتنا نیست؛ بازتاب جهان در برابر این دو نوع تلاش یكسان نمی‌باشد، بلكه دستگاه آفرینش، حامی مردمی است كه در راه حقّ و حقیقت و درستی و عدالت و خیرخواهی می‌كوشند: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ» (22) ؛ اگر خدا را یاری كنید (در راه حق گام بردارید)، خداوند شما را یاری می‌كند. «إِنَّ اللَّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ‌» (23). اجر و پاداش نیكوكاران هرگز هدر نمی‌رود.

آرامش خاطر

اثر دیگر ایمان، آرامش خاطر است. انسان در فطرت خود، جویای سعادت خویش است؛ از تصور رسیدن به سعادت، در مسرّت غرق می‌گردد و از فكر یك آینده‌ی شوم و مقرون به محرومیت، لرزه بر اندامش می‌افتد و سخت دچار دلهره می‌شود. آنچه مایه‌ی سعادت انسان است دو چیز می‌باشد: تلاش و اطمینان به شرایط محیط.
انسان درباره‌ی آنچه مربوط به خودش است، شك ندارد. آنچه كه انسان را به اضطراب می‌كشاند و آدمی تكلیف خویش را درباره‌ی او روشن نمی‌بیند، جهان است. آیا كار خوب فایده دارد؟ آیا صداقت و امانت بیهوده است؟ آیا با همه‌ی تلاش‌ها و انجام وظیفه‌ها پایان كار، محرومیت است؟ اینجاست كه دلهره در مهیب‌ترین شكل‌ها رخ می‌نماید.
ایمان به خدا به حكم اینكه به انسان كه یك طرف معامله محسوب می‌شود، نسبت به جهان كه طرف دیگر معامله است، اعتماد و اطمینان می‌بخشد، دلهره و نگرانی نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان زایل می‌سازد و به جای آن، به او آرامش خاطر می‌دهد.
امام رضا (علیه السلام) در دعاهای فراوانی چنین حالتی را از خداوند درخواست می‌كند. روایتی از آن حضرت در مورد طلب امن و ایمان در هنگام دعا نقل شده است كه می‌فرماید: «بگو ‌ای كسی كه مرا به خودت راهنما هستی و دلم را به تصدیقت رام كردی، از تو خواهان امنیت و ایمان در دنیا و آخرت هستم.» (24)

نقش ایمان در بهبود رابطه‌های اجتماعی

انسان موجودی است اجتماعی. فرد به تنهایی قادر نیست نیازهای خویش را برطرف سازد. زندگی باید به صورت یك «شركت» درآید كه همه در وظیفه‌ها و بهره‌ها سهیم باشند و یك نوع «تقسیم كار» میان افراد برقرار شود. انسان، موجودی آزاد و مختار است و كار خویش را آزادانه و به عنوان«وظیفه» و «تكلیف» باید انجام دهد. نیازهای انسان اجتماعی است و غرایز اجتماعی او به صورت یك سلسله «تقاضا» در باطنش هست كه در سایه‌ی تعلیم و تربیت باید پرورش یابد. زندگی سالم اجتماعی، آن است كه افراد قوانین و حدود و حقوق یكدیگر را محترم شمارند؛ عدالت را مقدس به حساب آورند، به هم مهر بورزند، هر یك برای دیگری آن را دوست بدارد كه برای خود، دوست می‌دارد و آن را نپسندد كه برای خویش نمی‌پسندد، به یكدیگر اعتماد و اطمینان داشته باشند.
امام رضا (علیه السلام) درباره‌ی چگونگی رفتار با دسته‌هایی از مردم چنین سفارش فرموده‌اند: «با پادشاهان با احتیاط و با دوست با فروتنی و با دشمن با كناره‌گیری و با سایر مردم با خوش رویی رفتار كن.» (25)
ضامن اعتماد متقابل آدمیان باید كیفیات روحی آن‌ها باشد، هر فردی خود را متعهد و مسئول اجتماع خویش بشمارد؛ در سرّی‌ترین نهان خانه‌ها همان تقوا و عفاف از آن‌ها بروز كند كه در ملأ عام؛ در نهایت بی طمعی به یكدیگر نیكی كنند؛ در مقابل ستم به پا خیزند و به ستم به پا خیزند و به ستمگر و فسادگر مجال ستمگری و افساد ندهند؛ ارزش‌های اخلاقی را محترم بشمارند و با یكدیگر مانند اعضای یك پیكر، متحد باشند.
امام رضا (علیه السلام) درباره‌ی شرط تحقّق نعمت و امنیت از پدران بزرگوارش نقل كرده است كه پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «زمانی امت من در رفاه و آسایش‌اند كه با همدیگر دوست باشند؛ به یكدیگر هدیه بدهند؛ امانت را به صاحبش برگردانند؛ از حرام بپرهیزند؛ میهمان را گرامی بدارند؛ نماز به پای دارند؛ و زكات بپردازند. پس هرگاه از این امور غافل شوند و از رعایت آن‌ها خودداری كنند، دچار قحطی و خشكسالی خواهند شد.» (26)
امام در بیان دیگری می‌فرماید: «شما با مال و ثروت خود، نخواهید توانست برای خویش آبرو و افتخار به دست آورید؛ پس با گشاده‌رویی و معاشرت نیكو بر دل‌ها حكومت كنید.» (27)
آن چیزی كه بیش از هر چیز حق را محترم؛ عدالت را مقدس؛ دل‌ها را به یكدیگر مهربان و اعتماد متقابل را میان افراد برقرار می‌سازد؛ تقوا و عفاف را تا عمق وجدان آدمی نفوذ می‌دهد؛ به ارزش‌های اخلاقی اعتبار می‌بخشد، شجاعت مقابله با ستم ایجاد می‌كند و همه را مانند اعضای یك پیكر به هم پیوند می‌دهد، ایمان مذهبی است.

كاهش ناراحتی‌ها

زندگی بشر، هم دارای خوشی‌ها، شیرینی‌ها، به دست آوردن‌ها و كامیابی‌هاست و هم دارای رنج‌ها، مصیبت‌ها، ‌شكست‌ها، از دست دادن‌ها، تلخی‌ها و ناكامی‌ها، بدیهی است كه بشر موظف است با طبیعت دست و پنجه نرم كند، تلخی‌ها را به شیرینی تبدیل نماید. یكی از صفات مهم انسان مؤمن چنین است. به تعبیر امام رضا (علیه السلام) یكی از صفات لازم برای اهل ایمان، این است كه با مصیبت‌ها و رنج و بلاها مقابله كند و آن‌ها را به شیرینی و فرصت تبدیل نماید، چنان كه ایشان فرمود: «هیچ بنده‌ای تا این سه خصلت در او نباشد، به كمال ایمان نمی‌رسد؛ آگاهی و بصیرت در دین، رعایت اندازه در زندگی، و صبر بر بلاها و دشواری‌ها». (28)
همچنین آن حضرت فرموده است: «آدمی به مرز ایمان نمی‌رسد، مگر اینكه سه خصلت در او موجود باشد: سنتی از خدایش، سنتی از پیامبرش، و سنتی از امامش. سنت پروردگارش، رازپوشی است، و سنت پیغمبرش، مدارا با مردم و سنت امامش، شكیبایی در سختی و گرفتاری می‌باشد.»
اما پاره‌ای از رویدادهای جهان قابل پیشگیری و یا برطرف ساختن نیست، مثلاً پیری. انسان خواه ناخواه به سوی پیری گام برمی دارد و چراغ عمرش رو به خاموشی می‌رود. به علاوه، اندیشه‌ی مرگ و نیستی، چشم بستن از هستی، رفتن و جهان را به دیگران واگذاشتن، به نوعی دیگر انسان را رنج می‌دهد.
ایمان مذهبی در انسان نیروی مقاومت می‌آفریند و تلخی‌ها را شیرین می‌گرداند. انسان با ایمان می‌داند، هر چیزی در جهان، حساب معینی دارد و اگر واكنش او در برابر تلخی‌ها مطلوب باشد، به فرض، اگر خود این [تلخی] غیرقابل جبران باشد، به نحوی دیگر، از سوی خداوند متعال، جبران می‌شود. به حكم اینكه پیری، پایان كار نیست و به علاوه یك فرد با ایمان، همواره فراغت خویش را با عبادت و انس با ذكر خدا پر می‌كند، این دوره از زندگی مطبوع و دوست داشتنی می‌شود، به طوری كه لذت زندگی در این سنین برای مردم خداپرست از دوره‌ی جوانی بیشتر می‌گردد.

پی‌نوشت‌ها:

1. عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
2. مطهری، مرتضی، انسان و ایمان، ص 33.
3. ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ص178: «سئلت الرضا (علیه السلام) عن الایمان فقال: الایمان عقد بالقلب و لفظ باللسان و عمل بالجوارح لاتكون الایمان الا هكذا».
4. عصر (103) : 1-3.
5. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص 445.
6. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج2، ص 135، باب37؛ مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، ج49، ص 123.
7. فاطر (35) : 10.
8. مجلسی، همان، ج3، ص 1.
9. رعد (13) : 28.
10. طلاق (65) : 3.
11. تحف العقول، ص 443.
12. همان، ص 444.
13. طلاق (65) : 2-3.
14. آل عمران (3) : 173؛«الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَ قَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ‌».
15. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج1، ص 413.
16. همان، ج2، ص 249.
17. ابن بابویه، محمدبن علی، التوحید، ص 369.
18. مطهری، همان، ج1، ص 141.
19. مجلسی، همان، ج5، ص 88.
20. مجلسی، همان، ج71، ص 139.
21. ابن شعبه، همان، ص 499.
22. محمد (47) : 7.
23. توبه (9) : 120.
24. القیومی الاصفهانی، جواد، صحیفة الرضا (علیه السلام)، ص212.
25. مجلسی، همان، ج75، ص 356.
26. ابن بابویه، همان، ج2، ‌ص 29.
27. مجلسی، همان، ج68، ص383.
28. مجلسی، همان، ج75، ‌ص 339.

منابع تحقیق:
-قرآن كریم.
-ابن بابویه، محمد بن علی، التوحید، جامعه مدرسین، قم، 1398ق.
-___، الخصال، جامعه مدرسین، قم، 1362.
-___، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، جهان، تهران، 1378.
-ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، جامعه مدرسین، ‌قم، 1363.
-حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، المطبعة الحیدریة، نجف، 1369ق.
-القیومی الاصفهانی، جواد، صحیفة الرضا (علیه السلام)، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1375.
-كلینی، محمد بن یعقوب، كافی، دارالكتب العلمیه، تهران، 1407.
-مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، 49ج، مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ سوم، 1403ق.
-محمدی ری شهری، محمد، موسوعة العقائد الاسلامیه، ج3.
-مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (فلسفه تاریخ)، صدرا، تهران، 1375.
-___، انسان و ایمان، صدرا، تهران، بی تا.
-نمازی شاهرودی، حسن بن علی، مستدرك سفینة البحار، مؤسسه النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بقم، قم، 1403ق.

منبع مقاله :
همایش ملی سبک زندگی رضوی (مقالات برگزیده)، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ اول (1393).

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد