براي روشن شدن جواب لازم است به نكاتي اشاره شود:
1ـ قرآن به الهي بودن امامت تصريح دارد: چنانكه ابراهيم بعد از مقام نبوّت و رسالت و مقام خليل اللهي آخرين مقام و بالاترين منصبي كه به او عنايت ميشود امامت است، چنانكه خداوند در قرآن ميفرمايد: «.قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِين» من تو را امام و پيشواي مردم قرار دادم ابراهيم عرض كرد: از دودمان من نيز اماماني قرار بده، خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نميرسد.[1]2ـ تمام جزئيات احكام و معارف در قرآن بيان نشده: آنچه در قرآن آمده كليّات است و در مواردي به جزئيات اشاره شده است، و مسئلة امامت مسئلة كلّي است و مصداق آن مسئله جزئي است، و در عين حال در قرآن بدان اشاره شده هر چند تصريح نشده است.
3ـ خداوند در قرآن، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ، را به عنوان مبيّن و مفسّر كتاب معرفي كرده است ميفرمايد: «ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه را كه به سوي مردم نازل شده است براي آنها (بيان نموده) روشن سازي و شايد انديشه كنند،[2] بعداً اشاره ميشود كه پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ به امامت علي ـ عليه السّلام ـ تصريح نموده است.
بعد از اين مقدّمه در جواب بايد گفت كه آيات عديدهاي در قرآن دربارة اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ ، امامت آن حضرت، شأن و منزلت آن آمده است، اگر چه در هيچيك از آنها صريحاً نام آن حضرت به جهت مصالحي برده نشده است.
چنانكه خوارزمي و متّقي هندي، در روايتي از رسول خدا نقل نموده اند كه آن حضرت فرمود: ما انزل الله تعالي آية «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا » الّا وَعَليَّ رَاْسُها و اميرُها، خداوند آيهاي «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا » نازل نفرمود جز آنكه علي ـ عليه السّلام ـ بالاترين (مصداق) و امير(مصداق آيه) شمرده ميشود،[3] (در ص 280، مناقب خوارزمي دارد… الّا كان عليٌ شريفها و اميرها.
سلطان الواعظين از محمّد بن يوسف گنجي شافعي و طبراني نقل نموده كه سيصد آيه از قرآن دربارة آن حضرت نازل شده است.[4] و حاكم حسكاني متوفاي 470 هـ مجموع آيات فوق را در 2 جلد جمعآوري نموده است[5]اينک به بعضي از آيات معروفه كه طبق مدارك و منابع شيعه و اهل سنّت در شأن اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ آمده است اشاره ميكنيم.
1ـ آيهي تبليغ: خداوند ميفرمايد: اي پيامبر آنچه را كه خداوند بر تو نازل كرده است به مردم برسان، و اگر چنين نكني، گويا رسالت خويش را به انجام نرساندهاي و خداوند تو را از مردم حفظ خواهد كرد، و به راستي خداوند گروه كافران را هدايت نميكند،[6] به اتفاق شيعه، و عدّهاي از بزرگان اهل سنّت، آيهي مذكور در مورد ولايت و امامت اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ در واقعه غديرخم نازل شده است، چنانكه سعيد خدري و ابن عباس نقل نمودهاند: كه آيهي شريفة «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْك…» در روز غدير خم بر پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در مورد عليبن ابيطالب ـ عليه السلام ـ نازل شده است.[7]2ـ آيهي اكمال: چنانكه قرآن ميفرمايد: امروز دين را براي شما كامل نمودم و نعمت خويش را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين براي شما اختيار نموده بدان راضي شدم،[8] آيهي فوق به، اتّفاق علماي شيعه،[9] و جمعي از علماي اهل سنّت دربارة علي ـ عليه السّلام ـ نازل شده است چنانكه خوارزمي نقل نموده است كه بعد از بالا بردن دست علي ـ عليه السّلام ـ توسط پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در غدير خم، و معرّفي آن بهعنوان ولي و جانشين خود، هنوز پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و علي ـ عليه السّلام ـ از هم جدا نشده بودند، كه آيهي اكمال ِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُم«…» نازل شد، حضرت فرمود: الله اكبر بر كامل نمودن دين، و تمام نمودن نعمت، و رضايت خداوند به رسالت من، و ولايت علي «و رضي الرّب برسالاتي، و الولايه لعلي» پس در حق ياري كنندگان علي ـ عليه السّلام ـ دعا فرمود، و خواركنندگان علي ـ عليه السّلام ـ را نفرين کرده.[10]3ـ آيهي ولايت: چنانكه در قرآن آمده «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ…» ولي و سرپرست و رهبر شما تنها خدا است و پيامبر او، و آنها كه ايمان آوردهاند، و نماز را بر پاي ميدارند، و در حال ركوع زكات ميپردازند،[11] آيهي فوق هم بهاتّفاق شيعه[12] و گروهي از علماي اهل سنّت در بارهاي علي ـ عليه السّلام ـ و ولايت او نازل شده است.
مرحوم علّامه اميني نام 66 نفر از بزرگان عامّه را با كتبشان ذكر مينمايد كه نزول آيهي شريفه را در مورد اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ پذيرفتهاند،[13] از جمله خوارزمي، جريان صدقه دادن انگشتر در حال ركوع توسط علي ـ عليه السّلام ـ را مفصّل نقل نموده است[14] چنانكه حاكم «حسكاني» حنفي نيشابوري از دانشمندان معروف قرن پنجم در «شواهد التنزيل» به پنج طريق از «ابنعباس» و به دو طريق از «انس بن مالك» و به دو طريق از «محمّد بن حنفيّه» و با يك طريق از «عطاء بن السائب» و يك طريق از «عبدالملك بن جريح مكّي» از پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل ميكند كه آيهي «انما وليكم الله …» دربارة علي ـ عليه السّلام ـ نازل شده كه در حال ركوع، انگشتر به سائل داد.[15]4ـ آيهي اولي الامر، كه در قرآن ميخوانيم: «اي كساني كه ايمان آوردهايد، اطاعات كنيد خدا را، و اطاعت كنيد رسول خدا « وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم» و اولي الامر از خودتان،[16] «حاكم حسكاني» حنفي نيشابوري، ذيل اين آيه، پنج حديث نقل كرده كه در همه آنها عنوان «اولي الامر» بر علي ـ عليه السّلام ـ (بهعنوان يك مصداق روشن) تطبيق شده است، در نخسين حديث از خود علي ـ عليه السّلام ـ نقل ميكند كه وقتي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود شركاي من كساني هستند كه خداوند آنها را قرين خودش و من ساخته، و دربارة آنها آيهي «.يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّه..» را نازل كرده است.
از آن حضرت پرسيدم «يا نبي الله من هُم»؟ اي پيامبر خد اولي الامر كيانند؟ قال: انت اوّلهُم، فرمود: تو نخستين آنها هستي، و به همين مضمون است چهار حديث بعدي،[17] و همچنين آيهي تطهير،[18] مباهله،[19] پاداش رسالت،[20] علم الكتاب،[21] و آيهي صادقين، خير البريّه، ليلية المبيت، حكمت، سورة هل اتي، سقاية الحاج، آيهي صالح المؤمنين، سورة احزاب، بينه و شاهد، آيهي صديقون، آيهي نور، آيهي انذار، مرج البحرين، نجوا، سابقون، آيهي انفاق و آيهي محبّت،[22] آيهي مسئولان.[23] هر چند به صراحت نام علي در قرآن نيامده است، ولي طبق اعتراف اهل تسنن و تشيع آيات نام برده شده براي امامت و فضيلت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نازل شده اند و قابل انكار نيستند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
المناقب للخوارزمي، الغدير علامه اميني.
پي نوشت ها:
[1] ـ بقره/ 124.
[2] ـ نحل/ 44.
[3] ـ موفق بن احمدبن محمّد مكّي خوارزمي، المناقب، قم، مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدّرسين، چاپ سوّم، 1417، ص 266ـ 267، روايت 249؛ و ر.ك: متّقي هندي، علي، كنزالعّمال، بيروت، موسسة الرساله، چاپ پنجم، 1405 هـ ، 1985 م، ج 11، ص 604، روايت 32920.
[4] ـ سلطان الواعظين شيرازي، شبهاي پيشاور، تهران، دارالكتب الاسلامية، چاپ سي و هفتم، 1376، ص 386.
[5] ـ حافظ عبيدالله حاكم حسكاني، شواهد الّنزيل بقواعد التفصيل، بيروت، موسسة الاعلمي، 1392هـ، در 2 جلد.
[6] ـ مائده/ 67.
[7] ـ الف: منابع شيعه، 1ـ ر.ك: اميني نجفي، عبدالحسين، الغدير، تهران، دارالكتب الاسلامية، چاپ دوّم، 1372، ج1، ص 223 ـ 214؛ و ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر و جمعي از دانشمندان، پيام قرآن، قم، نسل جوان، چاپ دوّم، 1374، ج 9، ص 389 ـ 117.
ب: منابع اهل سنّت: 1ـ جلال الدين عبدالرحمان بن ابيبكر السيوطي، تفسير دار والمنثور في التفسير بالمأثور، بيروت، ج 2، ص 327، ذيل آيهي 67، سورة مائده. 2ـ رشيد رضا الوّهابي مذهباً، تفسير المنار، بيروت، دارالمعرفة، چاپ دوم، ج 6، ص 463، ذيل آيهي مذكور.
[8] ـ مائد/ 5.
[9] ـ الغدير، همان، ج 1، ص 237 ـ 230 و ر.ك: پيام قرآن، پيشين، ج 9، ص 188 و… .
[10] ـ خوارزمي، المناقب، پيشين، خطبه 135، روايت 152 و ر.ك: حافظ حسكاني، حافظ شواهد التنزيل، پيشين، ج 1، ص 157، حديث 211.
[11] ـ مائده/ 55.
[12] ـ ر.ك: الغدير، پيشين، ج 3، ص 162، و ر.ك: پيام قرآن، پيشين، ج 9، ص 2001 و… .
[13] ـ الغدير، پيشين، ج 3، ص 162ـ 156.
[14] ـ خوارزمي، المناقب، ص 264، روايت 246 و ص 266، روايت 248.
[15] ـ ابيالقاسم عبيدالله بن احمد الحسكاني ، شواهد التنزيل، بيروت، موسسة الاعلمي، ج 1، ص 161 الي 168.
[16] ـ نساء/ 59.
[17] ـ ر.ك: شواهد التنزيل حسكاني، پيشين، ج 1، ص 148 تا 151؛ و ر.ك: پيام قرآن، پيشين، ج 9، ص 219ـ 215.
[18] ـ احزاب/ 33.
[19] ـ آلعمران/ 61.
[20] ـ شوري/ 23.
[21] ـ رعد/ 43.
[22] ـ ر.ك: المراجعات، پيشين؛ و پيام قرآن، ج 9، پيشين؛ و شواهد التنزيل، پيشين؛ كه در پيام قرآن، ج 9، حدود 30 آيه مفصّل مطرح و بحث شده است.
[23] ـ صافات/ 24.