خانه » همه » مذهبی » با اينكه ازدواج مجدد باعث بروز اختلاف در خانواده‌ها مي‌شود چرا اسلام تعدد زوجات را جايز مي‌داند؟

با اينكه ازدواج مجدد باعث بروز اختلاف در خانواده‌ها مي‌شود چرا اسلام تعدد زوجات را جايز مي‌داند؟

در پاسخ به سوال شما ابتدا لازم است به يك مقدمه كوتاه اشاره كنم آن گاه به نكاتي چند بپردازيم.

مقدمه
اجازه چند همسري به مرد و تعدد زوجات قرن‌ها قبل از اسلام نيز در بين بسياري از اقوام و جوامع رايج بوده و داراي قاعده و حساب و كتابي هم نبوده است، به طوري كه يك مرد مي‌توانست صدها زن داشته باشد و علاوه بر آنكه از سنت‌هاي رايج پادشاهان و فرمانروايان، داشتن حرمسرا بوده، در بين مردم عادي آنهايي كه استطاعت مالي داشتند، به وجود آوردن حرمسرا را از افتخارات و شئون برتري خود به شمار مي‌آوردند. كار بسيار ارزشمندي را كه اسلام انجام داده است اين بود كه پس از پذيرش اصل مسأله، سعي كرده است آن را تحت قيود، نظام و ضوابطي قرار دهد تا حقوق زن‌ها پايمال نشود و از سوء استفادة‌ برخي مردان جلوگيري ‌شود.
اينكه چرا اسلام تعدد زوجات را جايز مي‌داند، و به عبارتي چرا اسلام اين پديده را ممنوع اعلام نكرد؟ در پاسخ بايد گفت كه گاهي نه تنها تعدد زوجات جايز بلكه شرايط و ضرورت‌هايي پيش مي‌آيد كه تعدد زوجات لازم مي‌شود كه در ذيل بدان اشاره خواهيم كرد.
1. ضرورت اجتماعي
وقايعي چون جنگ، مواجه بودن مرد با خطرات جدي زندگي چون انفجارها در معدن‌ها، مرگ در كارگاه‌ها و تصادف‌هاي ناشي ازكارهاي سنگين باعث مي‌شود كه عده مردان كمتر از عده زنان باشد.
في المثل در جنگ اوّل و دوّم جهاني چندين ميليون مرد جوان كشته شدند. طوري كه در آلمان پس از جنگ جهاني دوّم، تنها در گروه سني 20 ـ 45 سال عده زنان سه برابر عده مردان بود. زنان آلماني كه مردان خود را از دست داده بودند، تقاضاي تعدد زوجات نمودند، امّا اصحاب كليسا مخالفت كردند، اين مسئله سبب توسعه فحشاء و انحراف گرديد كه نتيجه آن تكثير نسل غيرقانوني بود، تا جايي كه 13 تا 18 درصد فرزندان جامعه در آن دوران نامشروع بودند.
2. وجود بيماريها
در برخي از موارد زن مبتلاي به يك بيماري وراثتي، نازا بودن و… است كه مرد را از داشتن نسل كه يك نياز طبيعي است، محروم مي‌سازد و اگر چه زن در اين موارد تقصيري ندارد، امّا هيچ قانون متعادلي مرد را مجبور نمي‌سازد كه از حق طبيعي و مشروع خود صرف نظر كند و در اين صورت هر گاه همسر اول به اشتراك با زني ديگر رضايت داشته باشد مشكلي ايجاد نمي‌شود، امّا در صورت عدم رضايت هم قانون اسلام او را به ادامه آن وضع مجبور نمي‌سازد. همچنين شرايط و ضرورت‌هاي ديگري هم پيش مي‌آيد كه تحريم تعدد زوجات امنيت رواني خانواده و سلامت اجتماعي را ممكن است دچار اختلال نمايد. چنانكه در كشورهاي غير اسلامي كه مجوز تعدد زوجات وجود ندارد، ميزان انحراف و فساد مردان و زنان بيش از ساير كشورهاست. بنابراين اسلام، ضمن اعطاي استقلال و شخصيت به زنان، تعدد زوجات را محدود و با رعايت شرايطي مجاز نموده، تا از هر گونه سوء استفاده و اجحافي به زنان جلوگيري به عمل آيد.
شرايط تعدد زوجات در اسلام
1. رعايت عدالت: به دستور قرآن، مرد در صورت داشتن همسر متعدد وظيفه دارد بين آنها عدالت را رعايت كند، كه شرط بسيار سختي است زيرا نگراني عدم اجراي عدالت را خداوند مطرح مي‌كند و انسان هميشه نگران عدم اجراي عدالت است. فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً؛ و اگر مي‌ترسيد عدالت را درباره همسران متعدّد رعايت نكنيد، تنها يك همسر بگيريد.[1] و پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: كسي كه دو همسر داشته باشد و در ميان آنها در مورد تقسيم وقت و مصارف مالي به عدالت رفتار نكند،‌روز قيامت با زنجير وارد محشر و آتش خواهد شد.[2] علامه طباطبايي (ره) با توجه به رواياتي كه در ذيل آيات مربوط به اين موضوع در سوره‌ي نساء آمده است، مي‌فرمايند: آن چه كه اسلام در اين زمينه مي‌گويد با آن چيزي كه تمدن غرب آن را تبليغ مي‌كند، بسيار متفاوت است. چون اسلام با شرايط خاص و رعايت عدالت و حفظ موازين شرع اين مسئله را تجويز نموده است؛ برخلاف غربي‌ها كه اين عمل را چون حيوانات در جامعه‌ي خود رواج داده‌اند و در عين حال به تعدد زوجات اجازه نداده‌اند.[3]2. وجود امكانات
منظور وجود امكانات براي حفظ و نگهداري زنان در حد مصالح و شئون خانوادگي است طوري كه مرد بتواند نياز آنان را در جنبه نفقه، لباس، مسكن، سرپرستي، كفالت‌هاي مالي و عاطفي برآورده كند. رعايت اين امور يك وظيفه واجب براي مرد و يك حق براي زن مي‌باشد كه اين وظايف در كتب فقهي بيان شده است. اين بود نكاتي در رابطه با اين كه چرا اسلام تعدد زوجات را جايز دانسته است امّا در پاسخ به اينكه ازدواج مجدد (تعدد زوجات) باعث بروز اختلاف در خانواده و بين همسرها مي‌شود بايد گفت: نبايد فراموش كرد كه اصل حكم، يك مسأله است و سوء استفاده از آن مسأله‌اي ديگر. اگر عده‌اي از افراد قوانين اسلام را ناديده گرفته و به آن عمل نمي‌كنند، دليل بر نادرست بودن آن قانون نيست بلكه بايد افراد را به اطاعت از قانون وادار كرد. بنابراين اختلاف در خانواده مربوط به اصل و منشأ قانون نيست بلكه زائيده سوء تدبير برخي از مردان است. اگر او در اين امر عدل و انصاف، صفا و پاكي و ديگر حقوق و وظايف مطروحه را رعايت نموده و به دنبال هوس نباشد، و زن را در جريان ازدواج خود به گونه‌اي قرار دهد كه او نيز درك ضرورت آن را بنمايد چنين مسائلي مطرح نخواهد بود.

نتيجه گيري
حاصل اين كه اسلام در مورد تعدد زوجات، هم مصالح اجتماع را در نظر مي‌گيرد و هم مصالح افراد را و در نظر گرفتن چنين مصالحي همانطور كه در ابتدا گفته شد تحت شرايط خاصي بايد انجام پذيرد، حال اگر مرداني به اين بهانه و بدون در نظر گرفتن مسائل جانبي و رعايت كليه شرايط و صرفاً براي خوش گذراني ازدواج مجدد مي‌نمايند و سبب ايجاد گرفتاريها و اختلافات خانوادگي مي‌گردند؛ بايستي عوارض منفي از اين اقدام را در تصميم غير منطقي مردان جستجو كرد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مرتضي مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، چ بيستم، قم، صدرا، 1374، بخش يازدهم، ص 361 ـ 455.
2. علي قائمي، تشكيل خانواده در اسلام، چ هشتم، تهران، انتشارات اميري، زمستان 72، فصل 19 ـ 20، مسأله تعدد زوجات، ص 194 ـ 209.
3. سيد محمد حسين طباطبايي، تفسير الميزان، ج 4، مترجم سيد محمد باقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، سوره‌ي نساء، ذيل آيه 2 ـ 6.

پي نوشت ها:
[1] . نساء/3.
[2] . حرّ عاملي، محمد بن حسن، وسايل الشيعه، ج 15، ص 84.
[3] . طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، مترجم سيد محمدباقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ج 4، ص 290.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد