حضرت ابراهیم»علیه السلام« از پیامبران اولوالعزم و دارای شریعت مستقل است. وجود چنین مقامی برای آن حضرت حاکی از ایمان، یقین و وابستگی خالص او در مقام اندیشه و عمل به دستورات خداوند متعال می کند. چه اگر غیر از این بود، برای نبوّت و امامت قابلیّت نداشت. و به لحاظ وجود ایمان خالص، ملکوت آسمانها و زمین – در واقع جهان هستی – مشهود او بود و آن حضرت»علیه السلام« از عالی ترین معرفت و شناخت نسبت به دنیا وآخرت و زنده شدن مردگان برخوردار بوده; ولی اینکه آن حضرت»علیه السلام« گفته: «ایمان دارم; لکن می خواهم دلم آرامش پذیرد» منظور وی این بود که می خواست ببیند خدا با اجزای مردگان چه می کند که زنده می شوند و از این راه، به مرتبه عالی تری از معرفت و اطمینان قبلی بیشتری دست یابد. وی می خواهد فعل خداوند متعال را درباره ـ1375ـ احیای مردگان مشهود خود قرار دهد. و این حقیقت قابل حسّ نیست هر چند از امور حسّی جدا نیست.به هر حال، حضرت ابراهیم»علیه السلام« که عالم به ملکوت آسمان ها و زمین بوده، می خواست عالم به کیفیّت فعل خداوند در احیای مردگان باشد. به تعبیر علاّمه طباطبایی»رحمه الله«حضرت ابراهیم»علیه السلام«مرتبه «حق الیقین» را درخواست کرده بود.