گرچه عواطف انساني و مسأله حق شناسي به تنهايي براي رعايت احترام در برابر والدين كافي است، ولي از آنجا كه اسلام حتي در مسائلي كه هم عقل در آن استقلال كامل دارد و هم عاطفه آن را به وضوح در مييابد، سكوت روا نميدارد، بلكه به عنوان تأكيد هاي فراواني در اين باره هم دستورهاي لازم را صادر کرده است.
ارزش نعمت والدين را در سه مبحث مورد بررسي قرار ميدهيم كه در واقع اين سه مبحث هم احترام والدين و هم سپاسگزاري از زحمات آنها را به دنبال دارد.
اين سه بحث تحت عنوان الف. احترام و ارزش والدين در قرآن؛ ب. در روايات؛ ج. در منظر بزرگان دين.
الف. والدين در قرآن
قرآن كريم در اين باره در چند جا بحث به ميان آورده از جمله: « وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيما.؛[1]پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكي كنيد، هر گاه يكي از آنها يا هر دو آنها نزد تو به سن پيري برسند، كمترين اهانتي به آنها روا مدار، و بر آنها فرياد مزن و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو».
2. « وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيرا؛[2] بالهاي تواضع خويش را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر، و بگو پروردگارا همانگونه كه آنها مرا در كوچكي تربيت كردند مشمول رحمتشان قرار ده».
در حقيقت آيات ياد شده قسمتي از ريزهكاريهاي برخورد مؤدبانه و با احترام فرزندان نسبت به ارزش پدران و مادران را بازگو ميكند.
از سويي انگشت روي حالات پيري آنها كه در آن موقع از هميشه نيازمندتر به حمايت و محبت و احترامند گذارده، ميفرمايد: «كمترين سخن اهانت آميز را به آنها مگو»!
آنها ممكن است بر اثر كهولت به جايي برسند كه نتوانند بدون كمك ديگري حركت كنند در اين هنگام آزمايش بزرگ فرزندان شروع مي شود.
3. در سورة بقره آيه 83 ميخوانيم: « لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً»؛ جز او كسي را نپرستيد و به والدين خود احترام بگذارد. و در سورة نساء آية 36 ميخوانيم: «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا ».
4. اگر پدر و مادر حتي اگر كافر باشند رعايت احترامشان امري لازم و واجب است. و اين نشانه اهميت فراوان موضوع والدين است.
قرآن کريم ميفرمايد: «وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى أَنْ تُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفا ؛[3] اگر آنها به تو اصرار كنند كه مشرك شوي اطاعتشان مكن، ولي در زندگي دنيا به نيكي به آنها معاشرت نما».
در ماقبل اين آيه ميخوانيم كه: « وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِير؛[4] ميفرمايد: و ما انسان را دربارة پدرو مادرش سفارش كرديم مادرش او را در حال ضعف بر روي ضعف حمل كرد و پس از دو سال، از شيرش بازگرفت و سفارش كرديم كه مرا و پدرو مادرت را سپاسگزار كه بازگشت همه به سوي من است».
شكرگزاري در برابر والدين و ارزش دانستن آنها در قرآن مجيد در رديف شكرگزاري در برابر نعمتهاي خدا قرار داده كه آية ياد شده دليل بر اين امر بود.
با اين كه نعمت خدا بيش از آن اندازه است كه قابل احصاء و شماره باشد و اين دليل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران ميباشد.
ب. ارزش والدين در آيينة روايات
روايات و احاديث در اين باره فراوان آمده است. که به چند نمونه از اين روايات اكتفا ميكنيم براي آگاهي بيشتر به كتاب جامع السعادات نوشتة محمد محمدي نراقي مراجعه نماييد:[5]1. امام كاظم ـ عليه السّلام ـ از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل ميكند كه به همراه شخصي نزد پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ آمد و از حق پدر و فرزند سوال كرد، فرمود: لا يسمّيهِ باسمهِ و لا يمشي بينَ يديهِ و لا يجلسِ قبلهُ و لا يَسّبَ لهُ؛[6] ميفرمايد: بايد او را با نام صدا نزند، (بلكه بگويد پدرم!) و جلوتر از او راه نرود، و قبل از او نشيند، و كاري نكند كه مردم به پدرش بدگويي كنند».
2. از امام صادق ـ عليه السّلام ـ روايت شده كه: «موسي بن عمران ـ عليه السّلام ـ در حال مناجات با پروردگار خويش، ناگهان مردي را زير ساية عرش خدا ديد، عرض كرد: پروردگارا اين فرد كيست كه عرش تو سايه بر وي افكنده خطاب رسيد اين مرد داراي دو صفت پسنديده است: به پدر و مادر خود نيكي ميكند و براي سخن چيني گام بر نميدارد».[7]3. سيد قطب در تفسير في ضلال حديثي را نقل ميكند كه مردي مشغول طواف بود و مادرش را بدوش گرفته طواف ميكرد، پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ را در همان حال مشاهده كرد عرض كرد آيا حق مادرم را با اين كار انجام دادم، فرمود: خير حتي جبران يكي از نالههاي او را به هنگام وضع حمل نميكند.»[8]ج . ارزش والدين در سيره بزرگان دين
در رفتار بزرگان دين و راه و روش آنها حاكي از يك خصيصة ويژهاي در زندگيشان دارد و رسيدن به كمالات عاليه ناشي از احترام به والدين خود بوده است و نقل اقوالهايي كه در اين باره از بزرگان گفتهاند و شنيدهايم به عنوان مثال نقل است كه درحالات شيخ انصاري كه كسي از وي پرسيده بود چگونه به اين درجه رسيدهاي؟ شيخ در جوابش فرموده بود كه از دعاي مادر است. و نمونههاي ديگري كه در اين زمينه ميتوانيد به كتاب ارزش پدر و مادر در قرآن و روايات از سيد اسماعيل گوهري مراجعه نماييد.
در اين كتاب نقل شده است كه روزي حضرت داوود ـ عليه السّلام ـ قسمتي از كتاب «زبور» را خواند و وقت قرائت دلش شكست و حال خاصي پيدا كرد، در اين حال كمي به خود باليد و با خود گفت: در دنيا از من عابدتر نيست، همان ساعت به او وحي شد برو بالاي كوه كشاورزي را ببين كه هفتصد سال مرا عبادت ميكند و از گناهي كه انجام داده از درگاه من عذر ميخواهد. در صورتي كه آن عمل نزد من گناه نبوده است. داوود ـ عليه السّلام ـ به كوه رفت، ديد مردي لاغر اندام كه بر اثر عبادت استخوانهايش در آمده مشغول نماز است، وقتي از نماز فارغ شد، بر او سلام كرد، او جواب سلام داود را داد و پرسيد تو كيستي؟ حضرت داوود ـ عليه السّلام ـ فرمود: من «داود نبي» نام دارم. گفت: اگر ميدانستم كه تو داوود هستي جواب سلام تو را رد نميكردم. به خاطر آن لغزشي كه از تو سر زده است؟ اينك كه به كوه بالا آمدهاي استغفار نميكني؟! به خدا سوگند روزي به پشت بام رفتم بر اثر عبور چيزي از خاك بام بر سر مادرم ريخت، اينك هفتصد سال در اين وضع هستم، نميدانم مادرم از من راضي شده يا نه، با اين حال استغفار ميكنم، به جهت اينكه شايد او از من راضي نشده باشد.[9]و موارد ديگري در اين باره هست كه به همين مورد اكتفا ميكنيم.
پس حاصل اين شد كه: با توجه به سورة بنياسرائيل و دو آية شريفه احترام به والدين در حقيقت احترام به ارزشها و شخصيتهاي آنان است چرا كه آنها چون زحمت ما را در هنگام طفوليت به عهده گرفتهاند و مشقات فراواني رامتحمل شدهاند، نتيجة اين عمل آنها، قدر دانستن و ارزش گذاشتن به خواستهاي آنهاست، اگر به خواستهها و نيازهاي آنان پاسخ مثبت داده شود در حقيقت به شمهاي از درك آنها پرداختهايم و اگر خلاف اين عمل گردد درك و قدر آنها را نكرده و ندانستهايم، پس احترام آنها لازم و ملزوم درك آنهاست.
مطلب ديگري كه سؤال شده چرا انسان نميتواند وقتي بزرگ هم بشود آنها را درك كند؟ پاسخ اين پرسش را تا حدودي در بالا ذكر كرديم، اما سؤال به صورت كلي بيان شده، اولاً مشخص نشده آيا درك ما منوط به ارزش بودن والدين است و هم مشكلاتي كه در طول زندگي متحمل شدهاند با گذشت زمان بايد درك بشود. چون انسان تا وقتي كه در ناز و نعمت باشد قدر آنها را نميفهمد وقتي كه سلب نعمت از انسان شد آن وقت پي به عظمت آنها ميبرد. از طرفي چون آدمي تا وقتي كه صغيرهست خيلي از چيزهاي را نميفهمد قادر به درك آنها نيست، اما وقتي كه با گذشت زمان حركت خود را آغاز كرد، آن موقع ارزش بودن آنها و هم چنين قدر آنها را درك ميكند. به عنوان مثال ممكن است والدين ما در يك شرايطي بودند كه از نعمت آب و برق و امكانات ديگر در مضيقه به سر ميبردند ولي در زمان كنوني ما اين امكانات به حد فراوان و بلكه با تجهيزات كاملتر در اختيار ماست. اين يكي از مشتقاتي است كه آنها ديده و گذراندهاند منتها ما فقط يك نقل و قولي از آنها ميشنويم و به اين موضوع پي ميبريم.
و يا مثال ديگر اين كه انسان در بعضي مواقع بر اثر جوّ بيروني موجبات آزرده خاطر والدين بشود و دعاي نفرين يكي از آنها دامنگير شخص بشود، مسلماً و قطعاً اين شخص به دعاي نفرين آنها مبتلا خواهد شد. حال ممكن است در زمينة اقتصادي باشد يا در زمينههاي ديگر. و ما بارها از همين موضوع در محافل مذهبي و ديني شنيدهايم و يا اطلاع پيدا كردهايم.
پس نتيجه اين شد كه انسان فقط با گذشت زمان ميتواند به اهميت بودن آنها و همچنين زحماتي را متحمل شدهاند درك كنيم. اميد است كه در پرتو سايه و دعاي آنها سعي در نيكي و كمكرسان والدين خود باشيم (انشاءالله).
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حسين اسكندري، آيههاي زندگي، ناشر: انتشارات سروش، تهران، 1381 ش، ص 148.
2. آيت الله ناصر مكارم شيرازي، دورة دوم اخلاق در قرآن، ناشر انتشارات مدرسه الامام علي بن ابيطالب، قم، 1379 ش.
3. آيت الله ناصر مكارم شيرازي و جمعي از فضلاء، تفسير نمونه، ناشر: انتشارات دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1371 ش، جلد 12، ذيل آيات بنياسرائيل.
4. سيد اسماعيل گوهري، ارزش پدر و مادر در قرآن و روايات، ناشر: انتشارات نشر نيايش.
5. ره توشة راهيان نور، متون آموزشي طرح هجرت ويژة محرم الحرام و صفر المظفر، 1380 ش، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه.
6. مجموعه درسهاي استاد محمدتقي مصباح يزدي، اخلاق در قرآن، ترجمه و نگارش محمد حسين اسكندري، ناشر: انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم، 1378، ج 3، ص 57.
پي نوشت ها:
[1] . اسراء/ 23.
[2] . اسراء/ 24.
[3] . لقمان/ 14 و 15.
[4] . لقمان/ 14 و 15.
[5] . محمدي نراقي، محمد، جامع السعادات، انتشارات جامعة ديني نجف، ج 2، ص 257 و 258.
[6] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلاميه، 1363، ج 2، ص 159.
[7] . مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، انتشارات دار الاحياء التراث، 1403 ق، ج 74، ص 65.
[8] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسيرنمونه، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلاميه، 1371، ج 12، ص 80.
[9] . گوهري، سيد اسماعيل، ارزش پدر و مادر در قرآن و روايات، تهران، دفتر انتشارات نشر نيايش، 1374، ص 27.