وضوء يكي از آن اعمالي است كه در عهد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در مورد آن اختلافي بين مسلمانان نبوده، و همگي، عمل خويش را كه از سيرة قولي و عملي آن حضرت ـ صلي الله عليه و آله ـ برگرفته و طبق آن انجام مي دادند. و آن همين وضويي است كه امروزه شيعه انجام مي دهد.
مرحوم كليني در اصول كافي روايت نموده كه را وي مي گويد: امام باقر ـ عليه السلام ـ وضوي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را بدين صورت بيان كردند كه ظرف آبي طلبيد، و مشتي از آن برگرفت و بر صورت ريخت، پس صورتش را از دو طرف مسح كرد (دست كشيد)، سپس دست چپ خويش را در آب فرو برد (و پر كرد) و بر دست راستش ريخت، سپس اطراف آن را دست كشيد و بعد دست راستش را در آب فرو برد و بر دست چپش ريخت و همان كاري را كه با دست راست نموده بود، با دست چپش هم انجام داد، سپس از آنچه در دستش (از رطوبت) مانده بود، سرش را و (روي) دو پا را مسح كرد، و ديگر بار دست ها را در آب فرو نبرد.[1]همان طور كه در اين روايت روشن شد، نحوة وضوي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ، كه شامل شستن صورت و دو دست تا آرنج و مسح سر و روي دو پا است، بيان شده و سخن از شستن پاها به ميان نيامده است، و لذا هر كسي هم كه به آيين اسلام در ميآمد، و با هر مسلماني برخورد مي كرد، به او همين وضو را تعليم مي داد.
در زمان ابوبكر، به علت نزديك بودن به زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ انحرافات كمتر بود، و خصوصاً در مورد وضو، هيچ گونه اختلافي وجود نداشت، و در اين زمان نيز، همگي مردم، متعبّد به سيرة پيغمبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ بودند.
لذا در اين زمان هيچگونه سخني در رابطه با وضو از ابوبكر گزارش نشده است. و دليل اين چيزي جز بديهي بودن اين عمل در ميان مسلمانان نبوده است، چرا كه مي بينيم در مورد «مانعين زكات» ـ به دليل اين كه به زعم خليفه و طرفداران وي نماز را از زكات جدا كرده اند ـ سخت گيري هاي زيادي شده و پيكارهاي مختلفي صورت گرفته، اما در مورد «وضو» هيچ حرفي به ميان نيامده است، و اگر مسأله اي در آن وجود داشت، حساسيت آنان را بر مي انگيخت.
در زمان عمر نيز مانند زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و خليفة اول، نحوة عمل وضو در ميان مسلمين خالي از هرگونه اختلاف بوده است، تنها مسأله اي كه اتفاق افتاد، مسح بر روي كفش،[2] بود كه عمر تجويز كرده بود، و علي ـ عليه السلام ـ به دليل مخالفت با آية قرآن[3] در مقابل او ايستاد، كه در قرآن مسح بر روي پا وارد شده است، نه اينكه بر روي كفش… . اين در حالي است كه در زمان عمر خيلي از اختلافات ديگر مانند: نماز تراويح و ازدواج متعه پيش آمد، اما در مورد وضوء تنها همين مورد گزارش شده است.
زمان عثمان در تاريخ اسلام، زماني است كه، خيلي از انحرافات و بدعت ها، در جامعه اسلامي و در دين ايجاد شد، تا حدّي كه صداي اعتراض خيلي از صحابه ـ كه در زمان عمر همگام با او شدند، و عمر را تأييد نمودند را هم، درآورد. آنان به بدعت هايي مانند: نماز تراويح، ممنوع كردن ازدواج موقت، دخل و تصرف در اذان و… هيچگونه اعتراضي نكردند و حتي وقتي اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ خواست بدعت تراويح را بر دارد، صداي وا عمراه آنان بلند شد، ولي در اين زمان، خيلي از آنان اعتراض كردند. بعضي هم او را به علت انحرافات در دين «واجب القتل» دانستند.
عثمان اولين كسي بود كه، وضوي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را تغيير داد، و در عملي كه در حضور مردم، به نام وضوي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ انجام داد، صورت و دست ها را شست و سر را مسح و پاها را به جاي مسح، شست و سپس گفت: اين وضوي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ است!!!
بنابراين از اين زمان بود كه، گروهي به پيروي از عثمان، در وضو به جاي مسح پاها، آن ها را غسل داده و گروه ديگري به تبعيّت از اهل بيت ـ عليهم السلام ـ آن ها را مسح مي كنند، و اهل سنت با استناد به عمل عثمان، وضوي فعلي خويش را، وضوي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ مي دانند.
اهل بيت عصمت و طهارت در مقابل اين بدعت ها سكوت نكرده و تا حد امكان سعي در تبيين اسلام واقعي براي مردم نموده اند. هر چند كه تاريخ نگاران اموي، سعي كرده اند كه بدعت هاي عثمان را بلامعارض جلوه دهند، لذا در روايات داريم كه علي ـ عليه السلام ـ در جواب كسي كه درخواست نموده بود ـ وضوي عملي در مقابل مردم انجام دادند، و پاها را مسح نموده و فرمودند: اين وضوي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ بود، و سپس اضافه فرمود: اين وضوي كسي است كه چيز جديدي به آن نيافزايد.»[4]جريان وضوي امام باقر ـ عليه السلام ـ به عنوان وضوي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را قبلاً در «وضو در عهد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ» بيان كرديم،[5] و در روايت ديگري، حضرت اضافه مي کند كه: «اين همان چيزي است كه جبرئيل آورده است.»
و از امام موسي بن جعفر ـ عليه السلام ـ ، از مسح بر قدمين سؤال شد، حضرت كف دست را بر روي انگشتان گذاشت و تا كعبين (برآمدگي روي پاها) مسح نمود.[6] بنابراين اهل بيت ـ عليهم السلام ـ هم در فرصت هاي متعدد، سعي در تبيين وضوي صحيحي که پيامبر(ص) آن را انجام مي داده ، نموده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. وضوءالنبي ـ صلي الله عليه و آله ـ ، از: سيد علي شهرستاني.
2. المسح في وضوء الرسول ـ صلي الله عليه وآله ـ ، محمدحسن آمدي.
3. بحارالانوار، ج 2، علامه مجلسي.
4. مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نوري، جلد اول، باب عدم جواز مسح بر خفين.
5. الاعتصام بالكتاب و السنه، جعفر سبحاني.
پي نوشت ها:
[1] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي. تهران، نشر دارالكتب الاسلاميه، سال نشر 1365 هـ ش، ج 3، ص 24، باب صفت وضو.
[2] . البته مسح بر خفين آمده كه «خف» چيزي شبيه جوراب ولي به ضخامت كفش و ضخيم تر از جوراب است، عياشي، محمدبن مسعود، تفسير عياشي، چاپخانة علميه تهران، سال 1380 هـ ش، ج1، ص 307، مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، نشر مؤسسه الوفاء، سال 1404 هـ ق، ج10، ص222، باب14.
[3] . «و امسحوا برؤسكم و ارجلكم الي الكعبين» مائده/6.
[4] . متقي هندي، تحقيق: بكري حياني و صفوة السقاء، كنزالعمال، بيروت، نشر مؤسسه الوفاء، سال نشر 1409 هـ ، ج 9، ص 456، ح 26949.
حنبل، احمد، مسند احمد، نشر دار احياء بيروت، بيتا، ج1، ص108.
[5] . كراجكي، محمد بن علي، كنزالفوائد، قم، نشر مكتبة المصطفوي، چ دوم، 1414 هـ ق، ج 1، ص 151-163؛ و نيز حر عاملي، وسائل الشيعه، قم، نشر آل البيت، سال 1365 ش، ج 1، ص 419، ب 25، ح 4.
[6] . وسائل الشيعه، ج 1، ص 417، ب 24، ح 4؛ طوسي، محمد، تهذيب الاحكام، قم، نشر دارالكتب الاسلاميه، چ 4، سال 1363 ش، ج1، ص91، ح243.