چون حقیقت انسان فوق زمان و مکان است . از این رو می تواند به زمان های گذشته و آینده سفر کند، بدون این که این بدن مادی و خاکی با او همراهی داشته باشد؛ همانند معراج پیامبر ( ص ) که تمام عالم ماده را با جسم خاکی و ماورای ماده را با جسم مروح ( روحدار ) طی کرد و با پیامبران زمان گذشته و مردمان آینده هم سخن شد؛ چنان که با بهشتیان و جهنمیان صحبت کردند و احوالات آنهارا مشاهده نمودند .برای نمونه در زمان خودمان نیز امام خمینی ( ره ) ازآینده خبر داده است ؛ مثلاً صریحاً طی نامه ای برای گورباچف ( صدرهییت رییسه اتحاد جماهیر شوروی ) خبر از انحلال دولت کمونیستی و یابه برژنف فرمود : از اشغال افغانستان بهره ای نخواهید برد و با ذلت خارج خواهید شد ( نقل به معنا ) . نمونه دیگر آن که مرحوم آیت الله اراکی درمصاحبه با مجله حوزه می فرماید : ( ( روزی برای مرحوم آقا نورالدین عراقی خبر آوردند که حاج آقا صابر – که از منبری های خوب آن زمان بود – به سفر کربلا رفته و همان جا فوت کرده است ( از پخش این خبر خیلی ها ناراحت شدند؛ به ویژه آیت الله حایری یزدی ، موسس حوزه علمیه قم ) . مرحوم آقا نورالدین همان طور که زیر کرسی نشسته بودند، سرشان را روی کرسی گذاشتند و پس از چند لحظه سرشان را بلند کردند و فرمودند : دروغ است ، آقا صابر زنده است . از ایشان سوال شد که چگونه فهمیدید ایشان زنده است ؟ فرمودند : وقتی مومنی از دنیا برود هاتفی در میان آسمان وزمین ندا می کند که ( ( فلان مومن از دنیا رفته است ) ) . من هر چه گوش کردم نام ایشان را نبردند .بعد هم مشخص شد که ایشان زنده اند و نمرده اند ) ) و …خلاصه این که : تا دل صدف در شریعت نشود=جان محرم اسرارطریقت نشود=بگذار جوانی که کسی در ره دین =با نفس و هوا پیر طریقت نشود=
بنابر این رشد هر استعدادی شرایط خاص خود را دارد و این استعداد نیز در گرو عبودیت حضرت حق و اتصال به منبع لایزال هستی شکوفا می شود.