آيات 107 و 108 سوره ي توبه در مورد جريان مسجد ضرار است، اين مسجد را عدّه اي از منافقين مدينه در مقابل مسجد پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ بنا كردند كه پايگاه اصلي اسلام، براي منافقين بود. برخي احتمال داده اند، اين داستان با دشمنان بيرون سرزمين مدينه، مثل مسيحي هاي روم نيز ارتباط داشته است.
در آيه ي 107 و 108 ويژگي هاي اين دو مسجد و افرادشان بيان ميشود و در آيه ي 109 كه مورد بحث است به مقايسه ي اين دو مسجد پرداخته است، مي فرمايد: «آيا كسي كه بنيانش را بر تقوي مي نهد و كارش را بر اساس تقوي انجام مي دهد و دنبال رضوان و خشنودي خداوند است، بهتر است [يعني كساني كه مسجد پيامبر را ساختند] يا كساني كه بنيانشان بر لبه هاي پرتگاه جهنم است، در حالي كه در آن سقوط مي كنند و خداوند ستمكاران را هدايت نمي كند.
در اين آيه، چند واژه آمده است كه موجب اين سؤال شده است كه عبارتند از:
«بنيانه علي شفا جرف هار»؛ «بنيان» به معناي ساختمان؛ و «شفا» به معناي لبه هاي چيزي است؛ و «جرف» كنار نهر آب يا چاه را مي گويند، كه زير آن را خالي كرده باشند و «هار» به معناي شخص يا ساختمان سستي است كه در حال سقوط است. يعني نفاق و منافقان، ظاهري زيبا دارند امّا محتوي و بنيان آن ها سست و در حال سقوط است. بنابراين، «اين آيه» منافقين را تشبيه ميکند به کسي كه در لب پرتگاهي ايستاده و زير پايش خالي شده است و به زودي سقوط مي كند، كه اشاره به مسجد ضرار است. و افرادي كه بنيان كارشان بر اساس تقواست جاي پاي محكمي دارند و بر اساس «رضايت الهي» و تقوا كارشان را انجام مي دهند. آن يكي در جهنّم سقوط مي كند و آن يكي نجات پيدا مي كند و سعادتمند مي شود.[1] چنان چه معلوم مي شود اين آيه مقايسه اي بين مؤمنان و منافقان است.
بنابر آن چه گذشت، اين آيه از لحاظ تفسيري به جريان 11 سپتامبر ارتباطي ندارد و تناسبهايي که برخي شمردهاند از قبيل: خياباني كه اين اتّفاق در آن رخ داده است، از لحاظ اسم شبيه به «جرف هار» بوده و برخي براي تأييد گفته اند آيه ي 109 كه دو عدد كشيده دارد «1» و «9» شبيه برج هاي دوقلو مي باشد، دليل بر اين ادّعا نميشود. به نظر مي رسد اين ها نوعي برداشت شخصي مي باشد كه دليلي از براي آن وجود ندارد. آيات قرآن را نمي توان بر اساس نظر شخصي تفسير كرد. اين گونه تفسير، «تفسير به رأي» است و تفسير به رأي حرام ميباشد. و در روايت متعدّدي از شيعه و اهل سنّت و عده ي آتش بر آن داده شده است.
بنابراين نمي توان بدون دليل عقلي يا نقلي، آيات قرآن را تفسير كرد و كسي حقّ ندارد به علّت تشابه لفظي بدون اين كه به معنا توجّه كند و يا روايتي موجود باشد، يا آيه ي ديگري آن را تفسير كند، يا دليل علمي يا عقلي قطعي آن را حمايت كند، چيزي را به قرآن كريم نسبت بدهيم.[2]
معرفي منابع جهت مطالعه ي بيشتر:
1. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ذيل آية 109 سورة توبه.
2. تفسير الميزان، علامه طباطبائي، ذيل آية 109 سورة توبه.
3. شميم مهر، ج 2، جمعي از پژوهشگران قرآني، ص 143- 145.
پي نوشت ها:
[1] . ر.ک: مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران: دارالكتب الاسلاميه؛ طباطبايي، سيّد محمّد حسين، ترجمه تفسير الميزان، قم: بنياد علمي و فكري علّامه، ذيل آيه ي 109 سوره ي توبه.
[2] . ر.ك: جمعي از پژوهشگران قرآني، شميم مهر،ج2، قم: انتشارات پژوهش هاي تفسير علوم قرآن، اوّل، 1384، ص143ـ145.