ابتدا به علل و سپس به شيوه هاي درمان اشاره مي کنيم.
علل لجاجت[1]
بي ترديد با آشنايي با علل لجاجت مي توان مسير درمان آن را هموار كرد. به طور كلي علل لجاجت گاهي ريشه در فرد لجوج دارد و گاهي ريشه در فرد مقابل و گاهي در هر دو؛ اما اين علل مي تواند يك يا چند تا از عوامل ذيل باشد.
1. افكار معيوب، سوء برداشت ها 2. جلب توجه 3. سرزنش هاي متعدد و پي در پي 4. خودخواهي و برتري جويي، خودنمائي 5. جدال منفي (مِراء)[2] 6. عدم استفاده از شيوه هاي صحيح نقد در برخورد با او 7. توقع بيش از اندازه 8. اكتساب و يادگيري (مستقيم يا غير مستقيم) 9. … .
درمان لجاجت فرد
حال با توجه به علل فوق نكاتي را بيان مي داريم كه در كاهش لجاجت موثر است البته بايد مراقب باشيم كه رفتارهاي ما خود عامل اصلي لجاجت نباشد.
1. درمان گام به گام
يك صفت بد به تدريج در درون فرد شكل مي گيرد بنابراين نبايد منتظر باشيم كه يك شبه اين صفت برطرف گردد. صبر و تحمل در برخورد با اين فرد يكي از مؤلفه هاي ارتباط مؤثر خواهد بود. اگر شيوه عمل ما درست باشد مطمئن باشيم كه اين شيوه، كار اصلاحي خود را انجام مي دهد؛ اگرچه ممكن است در مراحل اول بسيار نامحسوس باشد.
2. پرهيز از سرزنش هاي مکرر و پي در پي: سرزنش و ملامت هاي پي در پي باعث برافروخته شدن آتش لجاجت مي گردد چون فرد احساس مي كند در نظر ديگران هيچ منزلت و شأني ندارد و مورد حمله آنان قرار گرفته است؛ بنابراين لازم است اعتماد فرد را جلب كنيم به اين كه او مورد احترام ماست. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند: الافراطُ في الملامةِ يشبُّ ميزان اللجاجة».[3] زياده روي در ملامت باعث برافروخته شدن شعله هاي لجاجت مي گردد.
3. خنثي كردن محرك ها و مشوق ها: غالباً لجاجت وقتي رخ مي دهد كه فرد لجباز در بين عده اي باشد. گاهي در جمع، افرادي يافت مي شوند كه اين صفت ناپسند او را مدح مي كنند و با تشويق كلامي و رفتاري (نگاهها و حركات سر و …) باعث تقويت و رفتار زشت او مي گردند پس لازم است ما وقتي به سراغ فرد لجباز برويم كه او تنها باشد.[4]4. بيان و تقويت صفات مثبت: انسان ها عموماً تشويق پذيرند و براي آنها تأييد اجتماعي (approval Social)، مقبوليت و محبوبيت مهم است. ما مي توانيم از اين اصل مهم كمك بگيريم و با بيان صفات مثبت و حقايق كلام او اعتمادش را به خود جلب كنيم که فرد در اين موقع احساس راحتي مي كند و مطمئن است از طرف ما تهديد رواني نمي شود؛ بنابراين حاضر است براي مدتي طولاني به سخنان ما گوش دهد و حتي ناباورانه سريع به خواسته هاي ما ترتيب اثر دهد و از موضع لجاجت عقب نشيني كند.[5] در برخي موارد لجاجت فرد به اين دليل است كه نياز عاطفي او برآورده نشده و به نوعي با اين كار اعلام نياز مي كند؛ از اين روي كه روان شناسان نياز به پذيرفته شدن را يكي از نيازهاي اساسي رواني بيان كرده اند.
5. واسطة مورد قبول: گاهي فرد به سبب سوء برداشت ها و يا رفتار نامناسب ديگران به آنان بدبين مي شود آن وقت برايش سخت است كه نگرش خودش را تغيير دهد. گاهي ميانجيگري فردي كه مطلع باشد و مورد اعتماد دو طرف، مي تواند به راحتي باعث حل مشكل گردد. گاهي نيز فرد نمي تواند تحمل كند و به حرف هاي طرف مقابل خود گوش كند؛ اما اگر نامه اي محترمانه به او نوشته شود با تأني و تأمل آن را مي خواند؛ پس با توجه به موقعيت مي توانيم از نامه نگاري نيز كمك بگيريم. نکته مهم اين است كه او بفهمد براي شما، حق، مهم است؛ اگرچه به ضرر خود شما باشد.
6. تصحيح افكار معيوب: گاهي فرد از روي اشتباه تصور مي كند كه حق به جانب اوست و فرد مقابل قصد حق خوري و يا حق كشي دارد اينجا بايد با لطافت به تصحيح افكار غلط آن فرد بپردازيم. جدال و جر و بحث باعث تقويت سوء برداشت فرد مي گردد؛ بنابراين بايد با احترام متقابل، رعايت ادب، در فضايي آرام و با دلايل قانع كننده اي او را با واقع روبرو مي كنيم.[6]7. بار هيجاني كلمات
همه ما از بي اعتنايي و تحقير گريزانيم بنابراين در برخورد با ديگران در بدترين شرايط هم بايد برخورد مثبتي داشته باشيم و به طرف مقابلمان بفهمانيم كه او را دوست داريم يا لااقل به او احترام مي گذاريم. جملاتي كه با «تو» شروع مي شوند بعضاً عيب جويانه، سرزنش آميز و در موضع قضاوت اند و هميشه منجر به مشاجره و بحث مي شود؛ اما هرگاه نقطه نظر و افكار خود را با جملات «من احساس مي كنم» و … بيان كنيم مي توانيم در جوي آرام مقصود خود را بهتر منتقل كنيم.[7]8. تفاوت هاي فردي (Individual differences)
در روابط خود بايد متوجه تفاوت هاي فردي افراد باشيم هر انساني شخصيت منحصر به فرد خود را دارد برخي زبان منطق و استدلال عقلي را متوجه نمي شوند ولي نسبت به استدلال هاي احساسي و عاطفي منفعل مي شوند يعني بايد از كانال عواطفشان با آنها ارتباط مؤثر برقرار كرد و برخي افراد اهل فكر و تعمق هستند اين افراد به دنبال دليل منطقي و عقل پسند مي گردند و اگر حرف طرف مقابل را منطقي يافتند نسبت به آن مطيع مي شوند البته در كنار استدلال منطقي، دلايل احساسي نيز مي تواند مؤثر واقع گردد؛ بنابراين بايد توجه داشته باشيم و ببينيم كه فرد مورد نظر داراي چه شخصيت، سليقه و ويژگي است و از آن جنبه با او رابطه برقرار كنيم.[8]9. روشنگري
گاهي فرد متوجه ضررهاي متعدد كارش نيست و نمي داند كه اكثر ناسازگاري ها ريشه در لجاجت او دارد نمي داند كه فرزندش در اثر اين لجاجت ها بي نشاط و افسرده شده است، نمي داند كه اين كار كام همه حتي خودش را تلخ كرده است و … اگر در فضايي همراه با آرامش اين ضررها برايش تبيين شود ممكن است مطيع گردد.
10. ترك مجادله و بگو مگو
روايات ما بگو مگو را منشاء شرور و فتنه هاي بين افراد (كينه، حسد، خشم و …) دانسته اند از اين روي به شيوه هاي مختلف (تغافل، صبر، عفو و …) سعي شده است ما را از اين امر برحذر دارند. پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايند: «حقيقت ايمان بنده كامل نمي شود مگر وقتي كه مِراء و جدال را ترك كند اگر چه حق با او باشد».[9] و نيز در كتب اخلاقي ما بيان شده كه از علائم تواضع اين است كه انسان حق را بپذيرد اگرچه بر خلاف نظريه و به ضرر او باشد. علامت ديگر تواضع اين است كه مجادله و بحث و بگومگو را ترك كند اگرچه حق با او باشد.[10] ناگفته نماند که گاهي صرف نظر كردن از حق باعث ضررهاي بي اندازه اي به انسان و افراد ديگر مي شود و فرد لجوج جسارت بيشتري پيدا مي كند؛ در اينجا بهتر است از روش قانوني با مسأله برخورد كرد و از درگير شدن با آن فرد اجتناب نمود؛ چون او تنها زبان قانون مي فهمد نه زبان منطق و محبت؛[11] البته اكثر انسان ها از روي عمد و عناد، لجاجت به خرج نمي دهند، اگر شيوه ما مناسب باشد كارساز خواهد بود.
به شيرين زباني و لطف و خوشي تواني كه پيلي به مويي كشي
11. محكوم نكنيم
گاهي شيوه هاي ما نامناسب است و باعث خراب شدن رابطه مي شود. افرادي كه سعي دارند فرد لجوج را محكوم كنند و از او اقرار بگيرند كه کارش اشتباه است، مطمئناً از اين شيوة خود سودي نمي برند؛ اما برعكس، گذشت كريمانه و جواب بدي را با نيكي دادن در بسياري از موارد موفقيت آميز است و كار ساز. (حضرت علي ـ عليه السّلام ـ با فردي يهودي كه زرهاش را برداشته بود با نرمي برخورد كرد از موقعيت خود سوء استفاده نكرد با او پيش قاضي رفتند و از قاضي خواستند كه بدون توجه به مقام حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نزد وي بي طرفانه به قضاوت بپردازد اين شيوه صحيح باعث اعتراف و پشيماني مرد يهودي شد).
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. روان شناسي رابطه ها، دكتر غلامعلي افروز، نشر نوادر، تهران.
2. مهندسي رفتار ارتباطي، دكتر نيما قرباني، نشر سينه سرخ، تهران.
3. اخلاق معاشرت، جواد محدثي، بوستان كتاب، قم.
4. اخلاق نقد؛ سيد حسن اسلامي؛ قم: بوستان کتاب.
پي نوشت ها:
[1] . لجباز، به كسي مي گويند كه سرسخت است و ستيزه كار و نيز كسي كه در كاري پافشاري مي كند. (دهخدا و المنجد).
[2] . مراء: يعني اين كه انسان براي اظهار زيركي خود به سخنان ديگران اعتراض كند و به قصد تحقير ديگران بيان كند كه در سخنان آنها نقص و خلل وجود دارد. ر.ك: خلاصه معراج السعاده، تأليف شيخ عباس قمي، نشر مؤسسه در راه حق، ص 143.
[3] . محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، قم: دارالحديث، حديث 18132 (لجاج)، چاپ اول، 1416، جلد 4.
[4] . قمي، عباس، خلاصه معراج السعاده، مؤسسه در راه حق، 1370، ص 144 (با كمي تغيير).
[5] . خلجي موحد، امان الله؛ خودشناسي در آئينه مذهب و روان شناسي، نشر فرهنگ اسلامي، 1378، چاپ اول، ص 70، با كمي تغيير.
[6] . ديويد برنز، از حال بد به حال خوب، ترجمه: مهدي قرچه داغي، تهران، نشر پيكان، 1380، فصل 1 و 2.
[7] . خودشناسي در آئينه مذهب و روان شناسي، ص 71.
[8] . همان، ص 69. خداوند در سورة نحل آية 125 به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: براي دعوت مردم به كار نيك و اسلام به علت سلايق مختلف مردم با سه شيوه تبليغ كن: 1. استدالال و حكمت 2. موعظة نيك 3. جدال و مبحاثه پسنديده (و جادلهُم باللّتي هِيَ أحسَن).
[9] . خلاصه معراج السعاده، ص 143.
[10] . همان، ص 65.
[11] . لجاجت براي دريافت حق و حقوق خود مذموم نيست، همان، ص 144.