رمضان،ظرافتها و ظرفیتها (10)
بار گناهی که میکشیم
مقدمهٔ هر اقدامی در هر زمینهای، احساس نیاز است. تا احساس گرسنگی نکنیم، سراغ تهیه غذا نمیرویم. تا احساس نیاز به دانش نکنیم، دنبال تحصیل علم نمیرویم. تا احساس نیاز به داشتن همسر نکنیم، به فکر ازدواج نمیافتیم و هزاران مثال دیگر که از همهٔ آنها یک نتیجه میشود گرفت: مقدمه هر اقدامی در هر زمینهای، احساس نیاز است.
از آنجا که بحث ما در مورد زندگی معنوی انسان است، مستقیم میرویم سر اصل مطلب. تا وقتی که ما از میزان گناهی که انجام دادهایم و عاقبت سختی که در انتظار گناهکاران است، آگاه نباشیم، احساس نیاز به استغفار و طلب رحمت نمیکنیم؛ ولی وقتی این احساس نیاز ایجاد شد، آن وقت است که از هر فرصتی استفاده میکنیم برای طلب بخشش از خداوند.
شاید کسی با خودش اینطور بگوید که مگر من چقدر گناه انجام دادهام که تا این حد نیاز به استغفار داشته باشم؟ این افراد دچار یکی از این دو مشکل هستند: ضعف محاسبه یا کوچکشمردن گناهان.
مشکلِ ضعف محاسبه
ضعف محاسبه یعنی انسان به اعمال خود دقت نداشته باشد. چنین کسی بهشدت در معرض از دست دادن سرمایهٔ عمر خود است، دقیقاً مانند شخص کاسبی که حسابوکتاب ورودیها و خروجیها و خریدوفروش خود را نداشته باشد و بدون حسابوکتاب کاسبی کند. بدون شک این شخص در مدت کوتاهی تمام سرمایهاش را از دست میدهد، بدون اینکه بداند از کجا زمین خورده است.
محاسبه نفس را با یک مثال ساده واضح کنیم. یکلحظه تمرکز کنیم و با دقت به دیروز فکر کنیم و گناهانی که در طی دیروز انجام دادیم توی ذهنمان بیاوریم. البته به خودمان آسان نگیریم و هر چه بوده حساب کنیم حتی اگر در تماس تلفنی با یکی از دوستان یا فامیل، از کسی غیبت کردیم یا برای راهانداختن کارمان دروغی سرهم کردیم و یا با همسر و فرزند خود بداخلاقی کردیم و یا نسبت به نماز سستی داشتیم و…! هر کسی خودش کلاه خودش را قاضی کند و گناهان را محاسبه کند.
حالا بیاییم و از سن فعلیمان، تعداد سالهایی که مکلف نبودیم را کم کنیم و بعد مقدار سال باقیمانده را ضرب کنیم در 365 روز یک سال و بعد حاصل را ضرب کنیم در تعداد گناهی که دیروز انجام دادیم! رقم کمی عجیب شد، نشد؟ مثلاً یک نفر که 15 سال است مکلف شده، اگر روزی فقط 10 گناه انجام داده باشد: 15 سال ضربدر 365 میشود 5475 روز و این عدد ضربدر روزانه حداقل 10 گناه، میشود 54,750 گناه در بهترین حالت! حساب روزهایی که به دلایل مختلف گناهان بیشتری انجام دادهایم به جای خود! پس اگر کسی ضعف محاسبه نداشته باشد، هیچوقت احساس بینیازی از توبه و استغفار نمیکند و پیش از آنکه در روز قیامت که روز حساب است، از میزان گناهان خود شگفتزده شود، خودش در این دنیا اقدام به توبه و پاک کردن آنها میکند و میشود مصداق حدیث کوتاه و زیبایی که امام صادق علیهالسلام فرمودهاند:
حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا عَلَیْهَا فَإِنَّ لِلْقِیَامَةِ خَمْسِینَ مَوْقِفاً کُلُّ مَوْقِفٍ مِقْدَارُهُ أَلْفُ سَنَةٍ؛
[گناهان و اعمال] خود را محاسبه کنید، قبل از آنکه در روز قیامت آنها را بر شما محاسبه کنند، زیرا برای قیامت، پنجاه توقفگاه [برای محاسبه اعمال] است که مقدار معطلی شما در هر توقفگاه، هزار سال است.[1]
مشکلِ کوچکشمردن گناهان
دومین مشکل خطرناکی که احتمالاً بعضی از ما دچارش هستیم، کوچکشمردن گناهان است. اینکه وقتی کاری انجام میدهیم که میدانیم گناه است، با خودمان بگوییم این که گناه مهمی نبود و بدون استغفار و طلب بخشش از کنار آن عبور کنیم.
فرق این مشکل، با مشکل اول این است که در مشکل ضعف محاسبه، انسان از گناهانی که کرده غافل میشود و در صورت یادآوری، خود را سرزنش میکند و با شرمندگی از خداوند طلب بخشش میکند، اما مشکل دوم از جهاتی خطرناکتر است، زیرا چنین فردی اصلاً خودش را مستحق عذاب و عقاب نمیبیند تا بخواهد طلب بخشش و استغفار کند.
در مورد چنین شخصی، دقت در این حدیث تأملبرانگیز از امام صادق علیهالسلام بسیار لازم و ضروری است:
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در زمین خشک و بیآبوعلفی فرود آمد و به اصحابش فرمود: قدری هیزم بیاورید. اصحاب [با تعجب به اطراف خود نگاه کردند و] گفتند: یا رسولالله! ما در زمین بیآبوعلفی هستیم که در آن هیچ هیزمی پیدا نمیشود. حضرت فرمود: هر کس هر چه پیدا کرد بیاورد. [اصحاب اطاعت کردند و هرکدام برای پیدا کردن هیزم به سمتی به راه افتادند] پس از مدتی هرکدام از آنها مقداری که به دست آورده بود نزد حضرت آوردند و همه را روی همدیگر انباشته کردند [و یک تل بزرگ از هیزمهای ریز و کوچکی که به چشم نمیآمدند، ایجاد شد]. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله خطاب به یاران خود فرمود: گناهان نیز اینگونه جمع میشود [یعنی در نگاه اول شاید چیزی به چشم نیاید و فکر کنید که گناه قابلتوجهی انجام ندادهاید، اما بعد از دقت و کنکاش، از حجم آنها تعجب میکنید]. سپس فرمود: از گناهانی که آنها را کوچک میشمارید بترسید! زیرا هر چیزی بازخواست کنندهای دارد، بدانید که بازخواستکننده گناهان [که خداوند متعال است] مینویسد «آنچه را مردم پیش فرستاده و آثار آنها را و [بدون شک ما] همهچیز را در امام مبین [لوح محفوظ یا نامه اعمال] شماره کنیم»[2].[3]
سجدههای طولانی
حالا که با وضعیت خودمان بیشتر آشنا شدیم، وقت آن است که فراز بعدی خطبه شعبانیه را بخوانیم. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودهاند:
وَ ظُهُورُکُمْ ثَقِیلَةٌ مِنْ أَوْزَارِکُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِکُمْ؛
و پشتهای شما از بار گناهانتان سنگین است، پس با سجدههای طولانی، آن را سبک سازید. [4]
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در این فراز بعد از اینکه خطری که ما را تهدید میکند، بیان میفرمایند، به راه رهایی از آن هم اشاره میکنند: سجدههای طولانی.
همانطور که وقتی انسان بار سنگینی روی دوش خود دارد، با خمکردن خود، آن بار را از شانههای خود خالی میکند و سبک میشود، راه سبک شدن بار گناهان نیز خم شدن است، آنهم در حد سجده، سجدهای در برابر خداوند متعال.
خوب است بدانیم که در آموزههای دینی ما در مورد دعا در حالت سجده، احادیث متعددی آمده است که چند مورد از آنها را میخوانیم. امام رضا علیهالسلام فرمودهاند:
أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ سَاجِدٌ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»؛
نزدیکترین حالت بنده به خداوند زمانی است که در سجده باشد، و این همان قول خداوند است که در قرآن فرموده است: «سجده کن و [به من] نزدیک شو»[5].[6]
همچنین امام صادق علیهالسلام فرمودهاند:
إِنَّ أَبِی ع کَانَ یَقُولُ إِنَّ أَقْرَبَ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ سَاجِدٌ بَاکٍ؛
پدرم امام باقر علیهالسلام دائماً میفرمود: نزدیکترین حالت بنده به خداوند متعال این است که گریه کند درحالیکه در سجده است.[7]
فرصت ماه رمضان را از دست ندهیم و تلاش کنیم تا با یادآوری گناهانی که در برابر خداوند مرتکب شدیم در سجدههای طولانی در سحرهای این ماه، از خوف خدا گریه کنیم و بار گناهانمان را سبک و سبکتر کنیم تا از این ماه پاک و پاکیزه خارج شویم.
پینوشت:
[1]. کافی، جلد 8، صفحه 143، حدیث 108.
[2]. سوره یس، آیه 12.
[3]. کافی، جلد 2، صفحه 288، حدیث 3.
[4]. أمالی شیخ صدوق، صفحه 94، حدیث 4.
[5]. سوره علق، آیه 19.
[6]. کافی، جلد 3، صفحه 264، حدیث 3
[7]. کافی، جلد 2، صفحه 483، حدیث 10.