اصول زندگی عاشورایی
بازآفرینی حال و هوای عاشورایی
حال و هوای شب عاشورا، بهترین حال و هوایی است که یک بنده می تواند با خدای خود داشته باشد. برای تجربه ای نزدیک به آن چه در این شب بر اصحاب امام حسین علیه السلام گذشت باید شاخصه های حال و هوای شب عاشورای آن بزرگواران را رصد کرده و سعی کنیم همان مؤلفه ها را برای خود بازسازی کنیم.
برای این منظور، با اشاره به برخی شاخصه های شب عاشورای سال شصت و یک هجری و حال و هوای جبهه امام حسین علیه السلام بایسته های بازسازی آن حال و هوا را بررسی می کنیم.
حس نزدیکی به مرگ
اولین ویژگی که شاید مهم ترین ویژگی شب عاشورای حسینیان بود، نزدیکی به مرگ بود. امام علیه السلام به همه یاران خویش خبر دادند که فردا همگی کشته خواهند شد؛ مرگی با سعادت و همراه با شهادت!
هر چه انسان بیشتر به یاد مرگ باشد اثر بیشتری بر رفتار او دارد. حس نزدیکی مرگ، موجب انفعال شدید درونی و توجه ویژه به خدای متعال می شود.
البته کسانی که آمادگی ذهنی و روحی برای مرگ ندارند در هنگام روبرو شدن با این حس، از سر ترس موقتی متوجه خدا شده و پس از دور شدن خطر دوباره خدا را فراموش می کنند چنان که خدای متعال در مورد برخی می فرماید: « فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ؛ [1] و هنگامى که بر کشتى سوار مى شوند خدا را پاکدلانه مى خوانند و[لى] چون به سوى خشکى رساند و نجاتشان داد ناگهان شرک مى ورزند.»
البته کسانی که به صورت اختیاری سعی در ایجاد این حس در درون خود هستند، برخلاف دسته مذکور، تمرینی برای خدایی تر شدن را مرور می کنند به خصوص اگر همچون واقعه کربلا برای هدفی مقدس و الهی پای به میدان شهادت نهاده باشند.
شاید به ذهنمان نرسیده باشد که شب هایی، مثلاً شب جمعه، برنامه تجسم آخرین شب زندگی را به صورت جدی برای خود داشته باشیم. یاد مرگ، تربیت کننده است چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: «وَاللهُ اِنَّهُ لَیَمنَعُنی مِنَ اللَعِبِ ذِکرُالمَوتِ؛ [2] به خدا سوگند یاد و خاطرة مرگ است که مرا از سرگرمیها و بازیهای دنیا باز میدارد.»
مرور اعتقادات
شب آخر زندگی، بهترین فرصت برنامه ریزی برای چگونه جان دادن است. این که در لحظه مرگ، باید شهادتین را بر زبان بیاوریم به ما یادآوری می کند که مروری جدی بر اعتقادات خود داشته باشیم تا مبادا در مورد پاسخ به سؤالات شب اول قبر درماده شویم. شهادت به وحدانیت خدای متعال، نبوت و امامت از جمله کارهایی است که برای ایجاد حال و هوای شب عاشورا لازم است.
مرور وقایع عاشورا نشان می دهد که دغدغه اصلی عاشوراییان حقانیت راهشان بود؛ چنان که حضرت علی اکبر علیه السلام از پدر بزرگوارشان می پرسند: «ألسنا على الحق؟؛ [3] آیا ما بر حق نیستیم؟»
این پرسش حضرت علی اکبر علیه السلام زمانی اتفاق افتاد که کاروان حسینی هنوز به کربلا نرسیده بود و امام حسین علیه طی یک رؤیا، خبر از نزدیکی مرگ اهالی این کاروان می داد.
بنابراین، روشن است که وقتی حس نزدیکی به مرگ در انسان به وجود می آید باید به مرور اعتقادات و حقنیت مسیری که در پیش گرفته است بپردازد. تنها در این صورت است که می توان، حال و هوای عاشورایی به خود گرفت.
تصمیم بسیار جدی برای جبران
یادآوری گناهان، اعتراف به گناهان، استغفار و تتصمیم جدی برای جبران گذشته، از جمله کارهای دیگری است که می تواند حال و هوای عاشورایی به انسان بدهد.
بهترین مصداق برای این مطلب از میان یاران امام حسین علیه السلام کاری است که حضرت حر علیه اسلام انجام داد. او که پس از ملحق شدن به سپاه امام حسین علیه السلام در صدد جبران گذشته برآمده بود، سرعت در فداکاری را راه حل جبران اشتباهات گذشته خود می دید.
از این رو، در پاسخ به دعوت امام علیه السلام برای پیاده شدن از مرکب عرضه داشت: «أَنَا لَکَ فَارِساً خَیْرٌ مِنِّی لَکَ رَاجِلاً وَ إِلَى النُّزُولِ یَصِیرُ آخِرُ أَمْرِی؛ [4] من سواره باشم برای شما بهتر است از پیاده بودن؛ و پایان کارم به پیاده شدن می انجامد.» به میدان رفت و پس از نبردی دلاورانه و شکوهمند به شهادت رسید. برای بازسازی حال و هوای شب عاشورا، تصمیم جدی از جنس تصمیم حر لازم است.
وصیت کنیم
وصیت کردن به دیگران، نقش مهمی در بازسازی حال و هوای شب عاشورا دارد. برخی وصیت را تنها در مورد امور مالی می دانند در حالی که وصیت در امور معنوی از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام همه مؤمنان را به رعایت تقوی و نظم در کارها سفارش کرده و فرمودند: «أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَیْنِکُم؛ [5]
شما و همه فرزندان و خاندانم و هر که این وصیتم به او مىرسد را به تقواى الهى، و نظم در زندگى، و اصلاح بین مردم سفارش مى کنم
این مسأله در بین اصحاب امام حسین علیه السلام نیز به خوبی خود را نمایان ساخت. آن ها در هنگام شهادت، دیگر اصحاب آن حضرت را به بهترین معروف آن روز یعنی حمایت و حفاظت از امام حسین علیه السلام توصیه و وصیت می نمودند؛ چنان که بنا بر نقل، وقتی مسلم بن عوسجه زخمی شد امام حسین علیه السلام و حبیب ابن مظاهر بر بالین او حاضر شدند.
حبیب به مسلم گفت: اگر شهادتم نزدیک نبود، دوست داشتم آنچه برایت مهم است به من وصیت کنی تا حق دینی و خویشاوندی خود را ادا کرده باشم. مسلم بن عوسجه به امام حسین علیه السلام اشاره کرد و به حبیب گفت: تو را وصیت میکنم به این شخص. «فَقَاتِلْ دُونَهُ حَتَّى تَمُوتَ فَقَالَ لَهُ حَبِیبٌ لَأَنْعَمَنَّکَ عَیْنا؛ [6] در رکابش بجنگ تا کشته شوی. حبیب گفت: به وصیت تو عمل میکنم و چشم تو را روشن میگردانم.»
عبادت آخر
حس ارتباط با خدا در این دنیا آن هم برای آخرین بار، تجربه ای شگفت انگیز است چنان که در دوران دفاع مقدس، عبادت ها و توسلات و حال و هوای شب های عملیات، با هیچ زمان دیگری قابل مقایسه نبود. عبادت آخرین شب زندگی از چنان لذتی برخوردار است که امام حسین علیه السلام برای کسب آن، شب عاشورا را از دشمن مهلت خواست تا به عبادت بپردازد.
شور عبادت سپاه امام حسین علیه السلام در شب عاشورا از چنان شور و شعف و زیبایی برخوردار بوده است که در مورد آن چنین نقل شده است: «وَ بَاتَ الْحُسَیْنُ علیه السلام وَ أَصْحَابُهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِد؛ [7] شب عاشورا،حسین(ع) و اصحابش شب زنده داری کردند و برای آنها زمزمه ای بود مثل زمزمه زنبور و حال اینکه بخشی در رکوع، بخشی در سجده و بخشی ایستاده و نشسته بودند.»
بر همین اساس است که امام رضا علیه السلام می فرمایند: «وَ صَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ تَرَى أَنَّکَ لَا تُصَلِّی أَبَدا؛ [8] آن چنان نماز بگزار که گویى آخرین نماز توست و دیگر هرگز نمازى نخواهى خواند .»
نگاه وداع گونه به دنیا موجب آمادگی روحی فوق العاده انسان برای ارتباط با خدا و ایجاد حس و حال و هوای معنوی و نشاط آور می شود.
پی نوشت
[1] سوره عنکبوت، آیه 65.
[2] نهجالبلاغه، خطبة ٨٣.
[3] ابو مخنف کوفى، لوط بن یحیى، وقعة الطفّ – ایران ؛ قم، چاپ: سوم، 1417 ق، ص177.
[4] ابنطاووس، علی بن موسی؛ اللهوف علی قتلی الطفوف، مترجم: فهری زنجانی، احمد ناشر: جهان محل نشر: تهران، ص103.
[5] نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 421، نامه 47.
[6] ابن طاووس، على بن موسى؛ اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، ناشر: جهان، تهران، 1348 ش، چاپ: اول، ص107.
[7] همان، ص 94.
[8] منسوب به على بن موسى، امام هشتم علیه السلام، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه السلام – مشهد، چاپ: اول، 1406 ق، ص 101.