بازتاب اندیشههای فرقهای در بیانات امام رضا (ع)
چکیده
تمام پیشوایان معصوم شیعه، رسالت هدایت و اصلاح اندیشه دینی را بر عهده داشتند. امام رضا (علیه السلام) هم به عنوان یکی از معصومان، عهدهدار چنین رسالتی بود. ایشان این وظیفه را در اصلاح اندیشه شیعیان، اعم از شیعیان قطعیه، زیدیه، واقفیه و دیگران انجام داد. هم چنین آن حضرت در اصلاح دیدگاههای ناصحیح همه مسلمانان، همت گماشت و بخش وسیعی از بیانات ایشان به تبیین دین و پاسخگویی به سؤالات جریانهای فکری، اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان اختصاص یافت.
1. مقدمه
میتوان بخش وسیعی از بیانات امام رضا (علیه السلام) را مرتبط با بحث فرقهها و بازتاب افکار آنها دانست، چرا که در مواردی که مباحث فرقهای، کم حجم بوده، بیانات امامان هم حجم کمی از آن را به خود اختصاص داده است؛ مثلاً اصل وجود خداوند و بحث نبوت که مورد اتفاق فرقههای اسلامی بوده، در روایات اسلامی کمتر مورد بحث قرار گرفته است. بر عکس، مواردی که اختلاف فرقههای اسلامی در آنها گسترده بوده (مانند بحث صفات خداوند، جبر و اختیار، قضا و قدر، گناه کبیره، امامت، خلقت بهشت و جهنم و خلود) در روایات پیشوایان شیعی نیز انعکاس زیادی بر جای گذاشته و پیشوایان شیعی به عنوان رهبرانی که مسئولیت هدایت همه انسانها را بر عهده داشتهاند، به این بحثها پرداختهاند.
گرچه همانگونه که اشاره شد، بخش وسیعی از بیانات، انعکاس جریانات فرقهای است، ولی ما به مباحثی میپردازیم که انعکاس آرای فرق در آنها روشنتر است، چرا که میتوان در این بخشها به صورت واضح، به بررسی نقش اهل بیت (علیه السلام) و به ویژه امام رضا (علیه السلام) پرداخت.
اندیشههای انحرافی که حضرت امام رضا (علیه السلام) به مقابله با آنها پرداخت، محدود به فرقههای غیر شیعی نبود، بلکه افکار منحرف موجود در فضای شیعه نیز در کلام آن حضرت انعکاس یافته و ایشان گاه با این افکار، شدیدتر از عقاید ناصحیح سایر فرقهها مبارزه کرده است.
مباحث این مقاله در سه بخش «بازتاب اندیشههای انحرافی شیعیان قطعیه»، «بازتاب اندیشههای انحرافی شیعیان غیر قطعیه» و «بازتاب اندیشههای انحرافی غیر شیعیان» ارائه شده است.
2. بازتاب اندیشههای انحرافی شیعیان قطعیه
ما در این بخش به مباحث مربوط به غلات و مفوضه هم خواهیم پرداخت، چرا که جریان غلات و مفوّضه، فرقههایی نیستند که دارای حدود دقیق و روشن باشند، بلکه جریاناتی هستند که در هر فرقهای، امکان ظهور یافتهاند؛ یعنی میتوان در فرقه اشاعره، اهل حدیث، ماتریدیه، واقفیه، شیعه اثناعشری و … جریانی با افکار و رویکرد غلات را یافت. به علاوه، برخی از همان اندیشههای غلط موجود در غلات، امروز در بین معدودی از شیعیان به چشم میخورد.
الف – غلات
در روایتی ابوهاشم جعفری از حضرت امام رضا (ع) درباره غلات و مفوّضه سوال میکند. حضرت در پاسخ میفرماید:
غلات، کافر و مفوّضه، مشرک هستند. هر کسی با آنها مجالست کند، یا با آنان غذا بخورد، یا با ایشان وصلت و ازدواج کند، یا آنان را امین بداند، یا گفتههای آنها را تصدیق نماید و یا از آنان دفاع کند و ایشان را مساعدت نماید، از ولایت خداوند و رسول و اهل بیت (علیه السلام) بیرون است. (1)
حضرت مجموعهای از وظیفه شیعیان را در قبال غالیان به این صورت بیان میفرماید:
کسی که آنها را دوست بدارد، به ما کینه ورزیده و کسی که به آنها کینه ورزد، ما را دوست داشته است. کسی که آنها را دوست بدارد، با ما دشمنی کرده و کسی که با آنان دشمنی ورزد، ما را دوست داشته است. کسی که با آنها ارتباط برقرار کند، از ما بریده و کسی که از آنها ببرد، با ما ارتباط برقرار نموده است. کسی که به آنان جفا کند، به ما نیکی کرده و کسی که به آنها نیکی کند، بر ما جفا نموده است. کسی که آنان را اکرام کند، به ما اهانت نموده و کسی که به آنان اهانت کند، ما را اکرام نموده است. کسی که آنان را بپذیرد، ما را رد نموده و کسی که آنان را رد کند، ما را پذیرفته است. کسی که به آنها نیکی کند، به ما بد کرده و کسی که به آنان بد کند، به ما نیکی نموده است. کسی که آنان را تصدیق کند، ما را تکذیب نموده و کسی که آنان را تکذیب کند، ما را تصدیق نموده است. کسی که به آنان عطا کند، ما را محروم نموده و کسی که آنان را محروم کند، به ما عطا کرده است. ای فرزند خالد! کسی که شیعه ما باشد، کسی از آنان را دوست و یاور نگیرد. (2)
در روایت دیگری، امام هشتم (علیه السلام) بخشی از اخبار مجعول در باب جبر و تشبیه را به غلات نسبت میدهد. (3)
دلیل این امر، اوضاع جعل در بین شیعیان آن عصر است که موجب شده بود برخی شیعیان باور کنند که دیدگاه درست، دیدگاه جبر و تشبیه است. آنان حتی از ناحیه غیر شیعیان هم متهم به جبر و تشبیه است. آنان حتی از ناحیه غیر شیعیان هم متهم به جبر و تشبیه بودند و وضعیت به گونهای بود که گویی غیر شیعیان، تکلیف خود را با احادیث منقول توسط برخی از شیعیان، روشن کرده بودند.
در این اوضاع یکی از شیعیان به امام رضا (علیه السلام) عرض میکند که مردم قول به جبر و تشبیه را به ما نسبت میدهند، چون روایاتی از پدرانتان در این زمینه نقل شده است. حضرت از راوی سؤال میکند: «روایاتی که از پدران من در جبر و تشبیه نقل شده بیشتر است، یا روایاتی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده است؟» راوی پاسخ میدهد: روایاتی که از پیامبر نقل شده بیشتر است. حضرت میفرماید: «پس باید بگویید که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) هم قائل به جبر و تشبیه بوده است.» راوی به حضرت عرض میکند: آنها میگویند پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) اینها را نفرموده، بلکه آنها را ساختهاند. امام رضا (علیه السلام) میفرماید: «پس درباره پدران هم بگویید آنها هیچ یک [از این احادیث] را نفرمودهاند، بلکه از قول آنها ساختهاند.» (4)
در ادامه، حضرت به نقش غلات در ساختن این روایات اشاره میفرماید. همین یک حرکت از ناحیه غلات کافی است تا نقش تخریبی آنها در اندیشه اسلامی را دریابیم و پی ببریم که چه مقدار از کشمکشها در بین شیعیان و دیگر فرقهها حول این مسئله، فرصتها را از مسلمانان سلب نموده است.
امام رضا (علیه السلام) در بیانات دیگر خویش، به سایر دیدگاههای انحرافی غلات نیز میپردازد. ایشان به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) میفرماید: «مرا از آنچه سزاوار هستم، بالاتر نبرید که خداوند قبل از این که مرا نبی قرار دهد، بنده قرار داد.» آن حضرت سپس به برخی آیات درباره حضرت عیسی اشاره میکند و میفرماید:
کسی که ادعای ربوبیت برای انبیا و ائمه کند یا ادعای نبوت برای ائمه و یا غیر ائمه نماید، ما در دنیا و آخرت از او بیزار هستیم. (5)
در روایت دیگری، امام رضا (علیه السلام) غلات را لعن میکند و یهودیان، مجوسیان، نصرانیان، قدریان، حروریان و مرجئه را از آنها برتر میداند. ایشان در این روایت به شیعیان دستور میدهد که با غلات، همنشینی و دوستی نداشته باشند و میفرماید: «من از آنها بریء هستم و خداوند هم از آنها بیزار است.» (6)
ب- مفوّضه
امام رضا (علیه السلام) در رد اعتقادات مفوّضه نیز طی روایات متعددی، واگذاری امر آفرینش و روزی به پیامبر را نفی میکند. آن حضرت در روایتی میفرماید: «خداوند امر دینش را به پیامبر واگذار کرده، ولی امر خلق و رزق را نه.» (7) در روایتی دیگر از ایشان میخواهیم: «غلات، کافر و مفوّضه مشرکاند و کسی که با آنها همنشین شود… از ولایت خدا، پیامبر و اهل بیت خارج شده است.» (8)
شیخ صدوق، روایتی را تحت عنوان غلات و مفوّضه آورده که در متن آن، به اسم این دو گروه تصریح نشده است. در این روایت، راوی به حضرت امام رضا (علیه السلام) عرض میکند: «عدهای در کوفه معتقدند که در نماز پیامبر، سهوی واقع نشده است.» حضرت در پاسخ میفرماید: «دروغ میگویند: خدا لعنت شان کند. کسی که سهو نمیکند، خدایی است که جز او خدایی نیست.»(9)
راوی در ادامه میگوید: «گروهی از آنها معتقدند امام حسین (علیه السلام) شهید نشده و قتل بر فردی شبیه آن حضرت به نام حنظلة بن اسعد شامی وارد شده است. آنان میگویند: خداوند، امام حسین را مانند حضرت عیسی بالا برد و به این آیه قرآن تمسک میکنند که «خداوند برای کافر، راهی [برای سلطه] بر مؤمنان قرار نداده.» (10)
حضرت میفرماید:
دروغ میگویند. غضب و لعنت خداوند بر آنها باد و به واسطه تکذیب پیامبر که از شهادت امام حسین (علیه السلام) خبر داد، کافر شدند. کسانی که بهتر از امام حسین (علیه السلام) بودند، نظیر امام علی و امام حسن هم شهید شدند. (11)
ج – قطعیه
حضرت امام رضا (علیه السلام) در بیانات متعدد خویش، به اصلاح انحرافات موجود در اندیشه برخی از شیعیان میپردازد و در مواردی علاوه بر نفی اندیشه، در عرصه عمل نیز به مقابله با آنان بر میخیزد؛ مثلاً در دستور به عدم پرداخت زکات به جبرگرایان و عدم پذیرش شهادت آنها را میدهد، در حالی که در روایات، به گرایش برخی از شیعیان به جبر یا استطاعت، تصریح شده است. (12) به عبارت دیگر، اگر پرداخت زکات به غیر شیعه جایز نباشد، این عدم پرداخت زکات، تنها ناظر به شیعیان قطعیه است و اگر پرداخت زکات به غیر شیعه جایز باشد، عدم پرداخت شامل شیعیان نیز میشود. (13)
موضعگیری در برابر لعن بیمحابای شیعیان:
وقتی حضرت امام رضا (علیه السلام) مطلع شد که برخی از اصحاب، کسانی را که با امیرالمؤمنین (علیه السلام) جنگیدهاند، لعن میکنند، فرمود: «الاّ من تاب و اصلح» و به این نکته اشاره نمود که حق ندارید به صورت مطلق، افرادی را که با آن حضرت جنگیدهاند، لعن کنید، چرا که ممکن است عدهای از آنها توبه کرده و خویش را اصلاح نموده باشند. سپس فرمود: «گناه کسی که از حضرت کنارهگیری کرد و توبه نکرد، بزرگتر از گناه کسی است که جنگید و توبه کرد.» (14)
3. اصلاح قول به تجسیم در بین اصحاب
ابراهیم بن محمّد همدانی میگوید: نامهای خدمت ابی الحسن الرضا (علیه السلام) فرستادم و طی آن عرض کردم که کسانی از دوستداران شما که با ما هستند، در توحید اختلاف کردهاند؛ برخی قائل به جسمانیت هستند و برخی قائلاند که خداوند دارای صورت است. حضرت پاسخ داد:
منزه است خدایی که محدود نیست، توصیف نمیشود، چیزی مثل او نیست و دانا و بیناست. (15)
در روایت دیگری، امام رضا (علیه السلام) یا پدر بزرگوار آن حضرت در پاسخ به سؤال شیعیان از جسمانیت خداوند، میفرماید:
چند دیدگاه در بین مردم وجود دارد: اثبات خدا همراه با تشبیه، نفی خداوند و اثبات خداوند بدون تشبیه. مذهب صحیح خدا اثبات بدون تشبیه است. (16)
در روایتی نیز راوی از امام رضا (علیه السلام) درباره توحید سؤال میکند و میگوید: «نظر من، دیدگاه هشام بن حکم است.» حضرت غضبناک میشود و میفرماید:
شما را چه به دیدگاه هشام بن حکم؟! او از ما نیست. کسی که میپندارد خدا جسم است، ما از او در دنیا و آخرت بیزاری میجوییم، چون جسم، حادث است و خداوند او را ایجاد کرده و تجسم بخشیده است. (17)
بحث خلق قرآن:
این بحث که آیا قرآن مخلوق و حادث یا قدیم است، مدت زمانی جهان اسلام و به ویژه پایتخت آن، بغداد را به خود مشغول کرد. امام رضا (علیه السلام) در نامهای به یکی از شیعیان، او را از ورود به چنین مجادلات بیثمری، برحذر میدارد و در عین حال، دیدگاه خود را با ظرافت خاصی بیان میکند. ایشان میفرماید:
غیر از خدا هر چه هست، مخلوق است و قرآن، کلام خداست و از پیش خودت نامی بر آن قرار مده که در زمره گمراهان خواهی بود. (18)
4. بازتاب اندیشههای انحرافی شیعیان غیر قطعیه
الف – زیدیه
بخشی از بیانات امام رضا (علیه السلام) ناظر به رفتارهای برادرش زیدبن موسی است که شیخ صدوق در کتاب عیون أخبار الرضا (علیه السلام) او را در زمره زیدیه دانسته است. (19) اگر چه این بیانات در خصوص زید بن موسی صادر شده، اما میتوان از آنها در حوزه مباحث فوق و غیر آن، بهره برد.
از آن جا که زیدبن موسی خانههای مخالفان خود را آتش میزد، به «زیدالنار» معروف شد. پس از آن که زید دستگیر شد و مأمون او را نزد امام رضا (علیه السلام) فرستاد، حضرت خطاب به او فرمود:
آیا فرومایگان کوفه فریبت دادهاند و تصور کرده ای که خداوند آتش را بر ذریه زهرا حرام نموده؟ این اختصاص به امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) دارد. اگر فکر میکنی که خدا را عصیان میکنی و داخل بهشت میشوی و موسی بن جعفر خدا را اطاعت کرد و وارد بهشت شد، پس تو از پدرت برتری. به خدا قسم، هیچ کس به آنچه نزد خداوند است، جز با طاعت دست نخواهد یافت و تو میپنداری با معصیت میتوان بدان دست یافت؛ چه بدگمان کردی!
زید به حضرت عرض کرد: «من برادر و پسر پدر شما هستم.» حضرت فرمود: «تو مادامی که خدا را اطاعت کنی، برادر من هستی…» (20)
ب – واقفیه
شاید مهمترین جریانی که در عصر حضرت امام رضا (علیه السلام) علیه جریان اصلی تشیع فعالیت داشت، فرقه واقفه بودند. واقفیان به غیبت امام هفتم معتقد و امامت امام رضا (علیه السلام) را منکر شدند. آنان در بسیاری از مفاهیم شیعی مانند مهدویت و غیبت، تحریفهایی را به سود خود، ایجاد کردند و همین امر موجب شد که امام رضا (علیه السلام) به شدت به مقابله آنان بپردازد.
در روایتی آمده: به امام رضا (علیه السلام) گفته شد: «فردی نزد ماست که ادعا میکند پدرتان زنده است.» حضرت فرمود:
سبحانالله! پیامبر فوت کرد و موسی بن جعفر فوت نکرد؟ به خدا قسم فوت کرد و اموالش تقسیم شد و زنانش هم ازدواج کردند. به خدا قسم او طعم مرگ را چشید، همانطور که علی بن ابی طالب (علیه السلام) چشید. (21)
از مجموع روایات امام رضا (علیه السلام) در نقد واقفیه، نکات متعددی را میتوان برداشت کرد که برخی از این قرارند: واقفیان معاند حقاند؛ همواره مرتکب گناه میشوند؛ اگر به عقیده وقف بمیرند دوزخی هستند؛ همواره حیران و سرگرداناند؛ نهی از پرداخت زکات به واقفه، نهی از همنشینی با آنها، جواز نفرین ایشان. (22)
5. بازتاب اندیشههای انحرافی غیر شیعیان
الف – اهل حدیث
تبیین احادیث: یکی از بازتابهای جریانهای فرقهای روایات امام رضا (علیه السلام)، بعضی از احادیث منسوب به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است که برخی جریانها، از آنها معنای غیر صحیحی را برداشت میکردند. حضرت در برابر این مسئله، به تبیین یا تکذیب این دسته از روایات میپرداخت. در این بخش به تعدادی از این روایات و کلام امام رضا (علیه السلام) در مورد آنها اشاره میکنیم:
– «اصحابی کالنجوم، بایهم اقتدیتم اهتدیتم»: (23) حضرت در تبیین این حدیث که محل مناقشه بین شیعیان و اهل سنت است، ضمن تأیید اصل صدور آن از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)، میفرماید: «حدیث صحیح است، اما منظور کسانی است که بعد از پیامبر، [دین را] تغییر ندهند و دگرگون نسازند.» از حضرت سؤال شد: «چگونه بدانیم چه کسانی [دین را] تغییر دادند و دگرگون نمودند؟» امام رضا (علیه السلام) فرمود:
به دلیلی روایتی که از پیامبر نقل کردهاند که فرمود: «عدهای از اصحاب مرا، روز قیامت از حوض من کنار میزنند، هم چنان که شتران بیگانه را از آب منع میکنند. من میگویم: پروردگار! اصحابم! به من گفته میشود: نمیدانی که بعد از تو چه کردند. با آنها معامله اصحاب الشمال میشود و من هم میگویم: دوری و لعنت بر آنها باد!» حال دانستی که این حدیث برای کسی است که دین را تغییر ندهد و دگرگون نسازد؟» (24)
– «ان الله تبارک و تعالی ینزل کل لیلة الی السماء الدنیا»: از حضرت امام رضا (علیه السلام) درباره این روایت سؤال شد. حضرت فرمود:
خدا تحریف کنندگان کلمات را جایگاهشان را لعنت کند! هرگز رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) این گونه نفرمود. آنچه پیامبر فرمود، این بود که خداوند متعال در ثلث آخر هر شب و از آغاز هر شب جمعه، فرشتهای را به آسمان دنیا نازل میفرماید و به او امر میشود که ندا دهد: «آیا درخواست کنندهای هست که به او عطا کنم؟ آیا توبه کنندهای هست که توبه او را بپذیرم؟ آیا استغفار کنندهای هست که او را ببخشم؟ ای درخواست کننده خیر! پیش بیا وای درخواست کننده شر! کوتاه بیا (شر انجام مده). » همواره منادی این ندا را تا طلوع فجر تکرار میکند و هنگامی که فجر طلوع میکند، به جایگاه خویش در ملکوت بر میگردد». (25)
– «خلق الله آدم صورته»: حسین بن خالد میگوید: به حضرت امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! مردم روایت میکنند که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «خداوند آدم را به صورت خود آفرید». امام (علیه السلام) پاسخ داد:
خداوند آنان را بکشد! آنها اول حدیث را حذف کردهاند. پیغمبر از کنار دو نفر که به یکدیگر ناسزا می گفتند، عبور کرد و شنید که یکی از آن دو به دیگری میگوید: خداوند چهره تو و چهره آن کسی را که شبیه به توست، سیاه کند. پیغمبر فرمود: ـ«ای بنده خدا! به برادرت این گونه نگو، زیرا خداوند او را به صورت خودش آفریده است.» (26)
نفی رؤیت خداوند توسط پیامبر:
ابوقره به امام رضا (علیه السلام) میگوید: «برای ما روایت شده که خداوند موضوع سخن گفتن و رؤیت خود را به دو تن از پیغمبران خود اختصاص داده: با موسی بن عمران سخن گفته و محمد را به رؤیت خود مخصوص گردانید». امام رضا (علیه السلام) میفرماید:
اگر چنین است که محمد خداوند را رؤیت کرده، پس کیست که از جانب خداوند، میفرماید: «لا تدرِکُهُ الأَبصارُ» و «لا یُحیطُونَ بِهِ عِلماً» و «لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ…»؟ محمد از طرف خداوند مبعوث میگردد و به مردم میگوید که او از جانب پروردگار آمده و آنها را به طرف خداوند دعوت میکند و از صفات و خصوصیات او میگوید، بعد به مردم میگوید: من خداوند را با دو چشم خود دیدم؟! (27)
استناد به قرآن و اجماع در سنجش احادیث:
حضرت امام رضا (علیه السلام) میفرماید:
هرگاه روایات مخالف با قرآن باشند، من آنها را تکذیب میکنم، زیرا مسلمین اجماع کردهاند که با علم و دانش نمیتوان خداوند را دریافت و با دیدگاه ظاهر نمیتوان او را دید و خداوند را به هیچ چیز نمیتوان تشبیه کرد. (28)
نفی تفکر اخباریگری:
اگر چه عنوان اخباریگری برای موضوع مورد نظر ما، عنوان دقیقی نیست، ولی به نظر میرسد که نزدیکترین عنوان به موضوع مورد نظر ما میتواند باشد. این عنوان به جریانی اشاره دارد که دین را تعبد صرف میدانند، اگر چه این تعبد بر خلاف عقل باشد. این جریان، جایی برای اندیشه و تعقل در دین باقی نمیگذارد و معتقد است هر چه را به اسم دین آمده، ولو بدون تفکر و تعقل و فهم، باید پذیرفت.
این نوع نگاه، اختصاص به مذهب خاصی ندارد و می تواند در هر دین و مذهبی بروز نماید. محمدبن سنان از امام رضا (علیه السلام) میپرسد: «گروهی از اهل قبله عقیده دارند این که خداوند متعال بعضی چیزها را حرام و بعضی را حلال کرده، علت خاصی ندارد، بلکه خدا میخواهد بدین وسیله، بندگان را به تعبد وادار کند.» حضرت در پاسخ مینویسد:
کسانی که این عقیده را دارند، گمراهاند و از راه حق و حقیقت منحرف شدهاند. اگر مطلب چنین بود و مقصود خدا از تشریع مسائل حلال و حرام، تعبد مردم بود، باید حلالها را حرام و حرامها را حلال کند و مردم را وادار کند که نماز نخوانند، روزه نگیرند، اعمال حسنه انجام ندهند، پیغمبران و کتب آسمانی را منکر شوند، مشغول سرقت و زنا گردند و حدود و ثغور شرع مقدس را رعایت نکنند. خداوند متعال حلال و حرم را برای مصلحت بندگانش تشریع فرمود و اگر چیزهایی را حرام کرده، فسادشان بسیار روشن است. بعضی از اعمال، جامعه را به طرف فساد و تباهی میکشاند و اساس زندگی را متلاشی میکند و سبب هلاکت آدمی میشود. از این رو خداوند آن کارها را حرام کرده و بندگانش را برای تأمین مصالح اجتماع، از ارتکاب آنها نهی فرموده و برای مرتکب آن کارها، وعده دوزخ داده است. از سوی دیگر، پروردگار بعضی از محرمات را در هنگام اضطرار حلال کرده. یا هنگامی که انسان احتیاج داشته باشد و یا صلاحش باشد، حرامی را به طور موقت حلال میکند؛ مانند خوردن مردار و یا گوشت خوک که در هنگام خطر مرگ و نبودن چیزی که گرسنگی را رفع و جان آدمی را حفظ کند، حلال میشود. (28)
ب – معتزله
اگر چه در عصر عباسیان و به ویژه دوره امامت امام رضا (علیه السلام)، دوره اوج قدرت معتزله بود، ولی درباره آنها به صورت گسترده مطلبی در روایات وجود ندارد. در یکی از روایات مربوط به معتزله، امام رضا (علیه السلام) میفرماید:
عمروبن عبید (از بنیانگذاران معتزله) خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسید و سلام کرد و نشست. وی آیه «وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ » (30) را تلاوت کرد، ولی آن را ادامه نداد. حضرت سؤال کرد: «چرا ساکت شدی؟ » پاسخ داد: میخواهم کبایر در کتاب خدا را بشناسم. حضرت گناهان شرک، ناامیدی از رحمت خدا، امن از مکر خداوند، (31) والدین، قتل نفس، دادن نسبت ناروا به زنان پاک دامن، خوردن مال یتیم، فرار از جنگ، رباخواری، سحر، زنا، قسم دروغ، غش، نپرداختن زکات واجب، اقامه شهادت دروغ و کتمان شهادت، شرب خمر، ترک نماز، پیمانشکنی و قطع رحم را نام برد. عمروبن عبید از خدمت حضرت صادق (علیه السلام) خارج شد، در حالی که با صدای بلند گریه کرد و میگفت: «نابود شود کسی که به رأی خویش سخن گفت و با شما در دانش و فضل به منازعه برخاست.» (32)
از نقل این ماجرا توسط امام رضا (علیه السلام) ، میتوان نکاتی را استفاده کرد: اول این که شاید حضرت با نقل این واقعه، قصد دارد پیروان جریان معتزله را متوجه این نکته کند که رهبران بزرگ آنان، چنین نگاهی به اهل بیت داشتهاند. نکته دیگر این که هدایت اهل بیت (علیه السلام)، اختصاص به گروه خاصی ندارد و هر کس که از آنان، طلب راهنمایی و هدایت کند، از دستگیری او دریغ نخواهند کرد.
در روایت دیگری میخوانیم: در حضور امام رضا (علیه السلام) بحث ازگناهان کبیره و دیدگاه معتزله مبنی بر عدم بخشش گناهان کبیره شد. آن حضرت فرمود:
امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «قرآن برخلاف نظر معتزله نازل شده است؛ خداوند میفرماید: «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ». (33) (34)
ج – رد انگارههای ناصحیح در حوزه توحید
شاید بتوان گفت که دوره امام رضا (علیه السلام) و به ویژه دوره حضور ایشان در خراسان، دورهای استثنایی در طول تاریخ دو قرن ابتدایی اسلام است. در این عصر، حاکمیت عباسیان تثبیت شده بود و جریانات فکری گوناگون در پایتخت کشور اسلامی از آزادی برخوردار بودند. حاکم اسلامی نیز مشوّق خود این بحثها بود. از این رو در این دوره، مباحث فراوانی مطرح شد که نمیتوان آنها را صرفاً به فرقهای خاص، نسبت داد؛ چرا که فضا برای طرح اشکالات و شبهات، فراهم بود و ممکن بود کسی با وجود عدم اعتقادات خود و جریان متبوعش به مسائلی از قبیل تشبیه، تجسیم، جبر و استطاعت، شبهاتی را در این زمینه مطرح نماید. بنابراین ما اعتقاداتی مانند تشبیه و تجسیم را به فرقهای به نام مجسّمه و مشبّهه یا جبر و استطاعت را به فرقهای به نام جبریه و قدریه که وجود خارجی آنها چندان روشن نیست، نسبت نمیدهیم و به بررسی کلی آنها میپردازیم.
تشبیه: از جمله توصیههای امامان شیعه و به ویژه امام رضا (علیه السلام) در بحث توحید، پرهیز از طرح مناقشات کلامی بیهوده و کشاندن آنها به میان مردم است. امام رضا (علیه السلام) در مواردی، جدال کنندگان در دین را مورد نقد قرار داده، آنان را ملعون در لسان پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) معرفی میکند. (35) از سوی دیگر، آن حضرت در برابر سؤالات مردم درباره توحید، تلاش دارد با بیانی قابل فهم برای مخاطبان و در عین حال دقیق، اندیشه تابناک توحید را تبیین نموده، از آن به خوبی پاسداری کند.
امام رضا (علیه السلام) در بیانی درباره تشبیه خداوند میفرماید:
کسی که درباره پروردگار با قیاس سخن بگوید (و او را با دیگر موجودات، قیاس کند،) همیشه در اشتباه است، از مسیر منحرف خواهد شد، به کجی خواهد رفت، راه درست را گم میکند و سخن غیر نیک میگوید. من خدا را به گونهای معرفی می کنم که خود معرفی نموده و او را به گونهای توصیف میکنم که خود توصیف نموده، بدون آن که او را دیده باشم یا صورتی از او در ذهن داشته باشم. خدا با حواس، درک نمیشود، با مردم، قابل قیاس نیست، بدون تشبیه، شناخته میشود، در عین علومقام، به همه نزدیک است، بدون نظیر است، مانند آفریدگانش نیست، در حکمش ستم نمیکند… (36)
آن حضرت در بیانی دیگر، تشبیه کنندگان خداوند به آفریدهها را مشرک و کسانی را که قائل به مکان برای خداوند هستند، کافر میخواند. (37)
تجسیم:
امام رضا (علیه السلام) در پاسخ به این سؤال که «آیا خداوند دارای جسم و صورت است؟» پاسخ میدهد: «منزّه است خدایی که هیچ چیز شبیه او نیست و جسم و صورت ندارد.» (38) (39)
نفی جبر در تفویض:
برید بن عمیر شامی به امام رضا (علیه السلام) عرض میکند: «از حضرت صادق (علیه السلام) برای ما نقل شده که فرمود: «لا جبر و لا تفویض، بل أمر بین الأمرین». معنای این حدیث چیست؟» حضرت فرمود:
هر کس گمان کند که خداوند ما را وادار به گناه می کند و بعد ما را در اثر ارتکاب گناه عذاب مینماید، معتقد به جبر است و هر کس اعتقاد پیدا کند که خداوند امور بندگان خود را به ائمه واگذار کرده، این را تفویض گویند. قائل به جبر، کافر و معتقد به تفویض، مشرک است. (40)
از این روایت معلوم میشود که در این دوره، اصطلاح تفویض در معنای واگذاری امور به امامان (علیه السلام) نیز به کار میرفته، اگر این معنای از تفویض با معنای رایج آن که واگذاری امور به بندگان است، تفاوت جوهری ندارد. هر دو به این نکته اشاره دارند که غیر از خداوند، افراد دیگری نیز در جهان تأثیرگذارند. (41)
خلق قرآن:
از جمله مباحث کلامی مطرح در عصر امام رضا (علیه السلام)، بحث خلق قرآن با قدم آن بود که هزینههای زیادی را بر مسلمانان تحمیل کرد. این جریان از نقاط منفی تاریخ مسلمین است که موجب شده برخی از مسیحیان در توجیه مسئله تثلیث، به آن استناد کرده، مدعی شوند که مسلمین هم قائل به قدیم بودن خداوند و قرآن هستند.
هشام مشرقی میگوید:
نزد امام رضا (علیه السلام) رفتم و گفتم: اهل بصره از کلام خداوند پرسیدند و گفتند: یونس میگوید کلام خداوند مخلوق نیست. حضرت فرمود: «مگر نمیدانید که از حضرت باقر (علیه السلام) پرسیده شد که قرآن خالق است، یا مخلوق و او فرمود: نه خالق است و نه مخلوق، بلکه کلام خالق است؟» (42)
نتیجهگیری
امام رضا (علیه السلام) در طول دوران امامت خویش و به ویژه در دوره اقامت در خراسان، با کج رویهای جریانهای مختلف مقابله نمود. ایشان با ایستادگی در برابر انحرافات، به پاسخگویی به شبهات و تبیین آموزههای دینی پرداخت. آن حضرت در طول این دوره، بدون گرفتار شدن در دام توطئههای مأمون و اطرافیانش، رسالت خود را در دفاع از دین و هدایت مردم، به بهترین وجه انجام داد.
پینوشتها:
1. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 895.
2. صدوق، التوحید، ص 364.
3. این بحث نیاز به تحقیق مستقلی دارد که چه مقدار از احادیث مذکور، ساخته غالیان است.
4. همان، ص 363 و 364.
5. همو، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 201.
6. همان، ص 202.
7. همان.
8. همان، ص 202.
9. دیدگاه شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه، مطابق با همین حدیث است. ایشان معتقد است غلات و مفوّضه، منکر سهوالنبی هستند و در مطلبی به نقل از استادش، اولین درجه غلو را نفی سهوالنبی میداند. (من لا یحضره الفقیه، ص 234 و 235).
10. نساء، آیه ی 141.
11. عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 203. روایات دیگری نیز در حوزه غلو و تفویض موجود است که به ذکر آدرس آنها اکتفا میکنیم: صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 124 و 145؛ و عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 283.
12. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج10، ص 144؛ الکافی، ج1، ص 159؛ صدوق، التوحید، ص 338.
13. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 143؛ همو، التوحید، ص 362.
14. همان، ص 88.
15. همو، التوحید، ص 100 و 104.
16. همان، ص 101.
17. همان، ص 104. البته در کتابهای شیعه و غیر شیعه، نکاتی در نقد هشام بن حکم بیان شده و در مقابل، عالمان شیعه به این نقدهایی پاسخهایی داده و از هشام دفاع کردهاند. آن چه در این جا برای ما اهمیت دارد، اصل نگهبانی امام رضا (علیه السلام) از دین در برابر دیدگاههای انحرافی و تبیین صحیح توحید توسط آن حضرت است.
18. همان، ص 224.
19. همو، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 233.
20. همان، ص 234.
21. همان، ج1، ص 106.
22. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 813-815.
23. اصحاب من مانند ستارگان هستند؛ به هر کدامشان اقتدا کنید، هدایت مییابید.
24. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 87.
25. همو، التوحید، ص 176.
26. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 278.
27. همان، ص 276.
28. همان، ص 277.
29. همان، ج2، ص 860 و 861.
30. شورا، آیهی 37.
31. به این معنا که آدمی از عذاب الهی و امتحانات او ایمن نشیند و از عظمت و جلال او واهمه نداشته و در دل، اندیشه مؤاخذه او را نداشته باشد. (ملا احمد نراقی، معراج السعادة، ص 179).
32. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 285-287.
33. رعد، آیه ی 6.
34. صدوق، التوحید، ص 406.
35. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 65.
36. همو، التوحید، ص 49 و 50.
37. همان، ص 69.
38. همان، ص 102.
39. برای مطالعه برخی دیگر از روایات امام رضا (علیه السلام) با موضوع تشبیه، تجسیم و رؤیت خداوند، ر.ک: صدوق، التوحید، ص 34-84، 98-104 و 108-122؛ همو، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ص 114-122.
40. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 283.
41. برای مطالعه تعدادی از روایات امام رضا (علیه السلام) با موضوع نفی جبر، ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2 ص 69، 125، 315، 348 و 416؛ همو، التوحید، ص 338.
42. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 811.
منابع تحقیق :
1. صدوق، محمدبن علی بن بابویه قمی، التوحید، تصحیح و تعلیق: سیدهاشم حسینی تهرانی حیدری، تهران 1387 ق.
2. ـــــــــــ ، التوحید، ترجمه: محمّدعلی سلطانی، انتشارات ارمغان طوبی، تهران، 1388 ش، چاپ ششم.
3. ـــــــــــ ، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ناشر رضا مشهدی، قم 1386 ش، چاپ دوم.
4. ـــــــــ ، من لا یحضره الفقیه، دارالکتب الاسلامیه، تهران 1390 ق.
5. عطاردی، عزیزالله، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، انتشارات عطارد، تهران، 1388 ش، چاپ اول.
6. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، قم 1388 ق، چاپ سوم.
7. ـــــــــــ ، نراقی، ملااحمد، معراج السعادة، انتشارات هجرت، قم 1377ش ، چاپ پنجم.
8. ور، هانس، فرهنگ معاصر عربی به فارسی، ترجمه: آذرتاش آذرنوش، نشر نی، تهران 1381 ش، چاپ دوم.
منبع مقاله :
جمعی از پژوهشگران؛ (1394)، مجموعه مقالات همایش ملّی «حدیث رضوی» (جلد دوم)، مشهد: انتشارات بنیاد بینالمللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.