خانه » همه » مذهبی » بازرسان قبر

بازرسان قبر

بازرسان قبر

« پرسش قبر » از مهم‏ترین موضوعات این مبحث است که در بسیارى از روایات این باب، از آن سخن رفته است و در اهمیت این موضوع همین نکته بس که انکار کننده آن، شیعه اهل بیت (علیهم السّلام) نیست.
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «هر که سه چیز را انکار کند، شیعه ما نیست:

38129c65 1818 4671 8467 da6f6f88fa4f - بازرسان قبر
0001732 - بازرسان قبر
بازرسان قبر

« پرسش قبر » از مهم‏ترین موضوعات این مبحث است که در بسیارى از روایات این باب، از آن سخن رفته است و در اهمیت این موضوع همین نکته بس که انکار کننده آن، شیعه اهل بیت (علیهم السّلام) نیست.
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «هر که سه چیز را انکار کند، شیعه ما نیست:
۱ – معراج ، ۲ – پرسش قبر ، ۳ – شفاعت ». (۱)
از روایات استفاده مى‏شود که پرسشهاى قبر را دو فرشته به نامهاى نکیر و منکر انجام مى‏دهند:
پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «خداوند تعالى، دو فرشته به نامهاى نکیر و منکر، جهت پرسش به قبر مى‏فرستد». (۲)
از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) پرسیدند: سیماى فرشتگان بازرس قبر چگونه است؟
رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «بسیار تندخو و زشتند؛ صدایشان همچو رعد غرّان و چشمانشان چون برق تابان است.
موهایشان (به گونه‏اى بلند است که از پشتشان آویزان و) به روى زمین کشیده مى‏شود؛ دندانهایشان (به گونه‏اى تیز است که وقتى آنها) را در زمین فرو کنند، گودالى پدیدار شود». (۳)
امام کاظم(علیه السّلام) فرمود: «هنگام ورود مؤمن به قبر، بازرسان قبر(با احترام) او را نشانند و سؤالاتشان را پرسند (و چون پاسخ به نیکى شنوند) قبرش را تا چشم کار مى‏کند، بگشایند و از طعامهاى بهشتى برایش (ارمغان) آورند». (۴)
حال این سؤال به ذهن مى‏رسد که آیا سیماى فرشتگان بازرس قبر، نسبت به نیکان و بدان یکسان است یا تفاوت دارد؟
براى پاسخ به این سؤال، به نکاتى چند اشاره مى‏شود:
الف – بازرسان قبر با این سیماى وحشتناک و هراسنده، فقط به سراغ بدکاران مى‏آیند و این دیدار نامیمون سزاى کمى از گناهان بزرگ آنهاست.
ب – سیماى بازرسان قبر نسبت به نیکوکاران بسیار زیبا و برخورد آنها همراه با مهربانى و محبت است.
ج – در برخى اخبار و ادعیه نیز بین بازرسان قبر، تفاوت گذاشته شده است؛ نسبت به بدکاران «نکیر و منکر» و نسبت به نیکوکاران «بشیر و مبشر» نامیده شده‏اند. (۵)
«نکیر و منکر» را بدین سبب نام نهاده‏اند که از منکران خدا، پیامبر، امام و… همچنین از انجام دهندگان منکرات و زشتى‏ها سؤال مى‏کنند.
«بشیر و مبشر» را از این رو که بشارت دهنده و مژده آور براى اهل ایمان و نیکوکاران هستند، بدین اسم نام نهاده‏اند.
شایان ذکر است که گاهى از فرشتگان بشارت نیز، تعبیر به «نکیر و منکر» مى‏شود.

آزمونى سخت

در برزخ از مسائل کلى(اعمال و عقاید) پرسیده مى‏شود و رسیدگى به مسائل دیگر، به قیامت واگذار مى‏گردد:
پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «از خدا، پیامبر، دین و امام پرسیده مى‏شود». (۶)
امام سجاد(علیه السّلام) فرمود: «دریغا! اى فرزند آدم! غافلى؛ اما خدایت از تو غافل نیست. مرگ، شتابان سراغت مى‏آید؛ تو را در مى‏یابد؛ آنگاه تک و تنها به خانه قبر خواهى رفت و فرشتگان پرسش براى آزمونى سخت، نزدت مى‏آیند و درباره پروردگار، پیامبر، دین، کتاب و امام از تو مى‏پرسند. سپس از شمار عمر و چگونگى گذراندن آن و بعد، از به‏دست آوردن مال و چگونگى صرف آن خواهند پرسید». (۷)
امام صادق(علیه السّلام) فرمود: «در قبر از پنج چیز(دیگر، نیز) پرسیده مى‏شود:
۱-نماز، ۲-زکات، ۳-حج، ۴-روزه، ۵-دوستى اهل بیت(ع)». (۸)
بنابراین، مهم‏ترین سؤالات قبر -تا آنجا که ما یافتیم- به شرح زیر است:
۱ – معبودت که او را پرستش مى‏کردى، چه کسى بود؟
۲ – پیامبرت که بود؟
۳ – کتابش چه نام داشت؟
۴ – امامى که فرمانش را مى‏بردى، چه کسى بود؟
۵ – شمار عمرت چند است و آن را چگونه صرف کردى؟
۶ – مالت را از کجا آورده و در چه راهى صرف نمودى؟
۷ – آیا نمازت را بدرستى انجام دادى؟
۸ – زکات و خمس مالت را پرداختى؟
۹ – از عهده حج واجبت به نیکى برآمدى؟
۱۰ – روزه‏هاى واجبت را به جا آوردى؟
۱۱ – آیا نسبت به اهل‏بیت(ع) محبت داشتى؟
غیر از موارد یاد شده، در روایتى آمده است: از دوستان شخص نیز سؤال مى‏کنند و چنین پرسند: با که دوست بودى؟ (۹)
پاسخ به سؤالات بازرسان قبر، ارتباط مستقیم با اعمال و عقاید افراد دارد. آنان که در این جهان به نیکى از عهده این آزمون برآیند، با موفقیت این راه را پشت سر مى‏گذارند؛ اما کسانى که در دنیا با کوله‏بارى از گناه، راهى آن سرا شوند، در برابر آزمونى بسیار سخت قرار دارند. وقتى در آن خانه تنگ و تاریک قرار گیرند و با دو موجود وحشت آفرین وهولناک روبه‏رو شوند؛ چنان ترس و هراس بر آنان چیره گردد که تصورش را نتوان کرد.
به برخى از اشخاص در هنگام پاسخ، لکنت زبان دست مى‏دهد.
برخى گویند: در دنیا مى‏گفتند: خدایى هست، پیامبرى هست؛ ولى ما انکار مى‏کردیم.
گروهى ممکن است از شدت ترس و لرز به آن دو اشاره کنند و گویند: خدا و پیامبر، شمایید.
پس از آن، فرشتگان با گرز آتشین و عمود آهنین بر سرشان کوبند؛ طورى که از قبرهایشان آتش زبانه کشد!
شایان ذکر است که میزان پاسخگویى و مجازات، به میزان کردار شخص بستگى دارد. بنابراین -چنانکه در گفتار بعدى نیز خواهیم گفت- مجازات همگان یکسان نیست.
علم خدا و پرسش فرشتگان‏ (۱۰)
چرا در قبر پرسش مى‏شود؟ مگر خدا از کردار همه انسانها آگاه نیست؟
شکى نیست که پروردگار بى‏همتا بر تمام کردارهاى آشکار و پنهانى همگان آگاه‏ (۱۱) و از رگ گردن به انسانها نزدیک‏تر است‏ (۱۲) و از اندیشه‏هاى نفسانى نیز کاملاً آگاهى دارد. (۱۳)
چون فهم این مطلب قدرى دقیق است، با بیان مثالى آن را توضیح مى‏دهیم: آموزگارى، پس از یک سال تدریس، همه شاگردان کلاس خود را مى‏شناسد؛ یا مى‏تواند بدون امتحان، عده‏اى را قبول و برخى دیگر را مردود کند؟
تفاوت بین امتحان گرفتن و نگرفتن را در زیر نشان مى‏دهیم:
۱ – نفس امتحان گرفتن، سبب تلاش بیشتر مى‏شود واگر امتحان نباشد، حتى دانش آموزان زرنگ نیز تلاش و کوشش لازم را نمى‏کنند.
۲ – درست پاسخ دادن به سؤالات لذت‏آور است و بدون امتحان این لذت حاصل نمى‏شود.
۳ – بد پاسخ دادن به سؤالات رنج‏آور است و بدون امتحان این رنج حاصل نمى‏شود.
۴ – با آزمون، نمره و امتیاز دقیق هر کس مشخص مى‏گردد و بدون امتحان، مشخص نمى‏شود.
۵ – با امتحان گرفتن، هیچکس مدعى از بین رفتن حق خود نیست؛ اما بدون امتحان، قبول شدگان، طالب حق بیشترى هستند و مردودشدگان نیز اعتراض خواهند کرد.
بنابراین، نفس امتحان و پرسش قبر نیز انسانها را در دنیا به تلاش و کوشش بیشتر وادار مى‏کند؛ در حین امتحان، نیکوکاران از پاسخ دادن لذت و بدکاران رنج مى‏برند. درجه و امتیاز هر کس براى خودش مشخص مى‏شود و همه شاهد عدالت الهى خواهند بود و هیچکس مدعى مرتبه برتر نخواهد شد.

متوسّطان ؛ مُستضعفان

از برخى روایات استفاده مى‏شود که تنها نیکان و بدان محض، مورد سؤال و پرسش قرار مى‏گیرند:
امام باقر(علیه السّلام) فرمود: «در قبر پرسش نمى‏شود، مگر از کسانى که داراى ایمان یا کفر محض هستند». (۱۴)
امام صادق(علیه السّلام) فرمود: «فقط از کسانى که داراى ایمان و کفر محض هستند، سؤال مى‏شود و دیگران به حال خود رها مى‏گردند». (۱۵)
بنابراین، از غیر نیکان و بدان محض -که از آنان به متوسطان و مستضعفان تعبیر مى‏گردد- پرسش نمى‏شود.
علامه مجلسى؛ در این‏باره مى‏گوید: «از مستضعفان و متوسطان که بین ایمان و کفر قرار دارند، سؤال نمى‏شود.» (۱۶)
«متوسطان» کسانى هستند که توانایى اداى تکالیف خود را ندارند(مانند: ابلهان، دیوانگان و کودکان).
«مستضعفان» کسانى هستند که زیر سلطه فرهنگى قرار گرفته، لذا از تشخیص حق عاجزند و قادر به هجرت از دیار خود نیستند(مانند: کسانى که در محیط کفر زندگى مى‏کنند و دسترسى به جایى ندارند و نداى حیاتبخش آیین اسلام نیز بدیشان نرسیده است).
بنابراین، آن دسته از مستضعفان که دسترسى به آیین حق یا امکان هجرت از سرزمین خود را دارند، از عذاب جهان برزخى استثنا نشده‏اند. آیه زیر نیز بر این مدعا دلالت دارد:
(اِنَّ الَّذینَ تَوفّاهُم الْمَلائکهُ ظالمِی اَنْفُسِهِم قالوا فیمَ کنتمْ قالوا کُنّا مُستضْعَفین فِی الاَرضِ قالوا اَلَمْ تَکُنْ اَرضُ اللَّهِ واسِعهً فَتُهاجِروا فیها فَاولئکَ مَأَویهم جَهَنَّمُ وَسائتْ مَصیراً) (۱۷)
پس از مرگ، فرشتگان به انسانهاى بدکردار گویند: چرا در دنیا چنین مى‏کردید؟
گویند: ما، در زمین، مستضعف و ناتوان بودیم.
فرشتگان پاسخ دهند: آیا زمین خدا گسترده نبود؛ تا از آن وادى هجرت کنید؟
پس، جایگاه اینان، جهنم است که بسیار بد جایگاهى است.
دنباله آیه فوق، درباره مستضعفینى که مهاجرت و رسیدن به حق برایشان ممکن نیست، چنین مى‏گوید:
(اِلّا الْمُستَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَالنِّساءِ وَالْوِلدان لایَسْتَطیعُون حِیلَهً و لایَهْتَدُونَ سَبیلاً فأولئکَ عَسَى اللَّهُ اَنْ یَعْفُوَ عَنْهُم وَکانَ اللَّهُ عَفُوّاً غَفوراً) (۱۸)
آن گروه از مردان، زنان و کودکان مستضعفى که گریز و چاره‏اى برایشان میسر نبود و راهى به نجات خود نمى‏یافتند، امیدوار به عفو و بخشش خدا باشند که خدا آمرزنده است و گناهانشان را مى‏بخشد.

معصومان؛ مُقرَّبان

گروهى از نیکان نیز که داراى ایمان و تقواى والایى هستند، مورد سؤال و جواب قبر واقع نمى‏شوند. این عده از انسانهاى برتر -که از آنها به معصومان و مقربان تعبیر مى‏شود- عبارتند از:
الف – پیامبران و امامان(ع).
ب – دانشمندان پارسا و پیکارگران راه خدا(مجاهدان و شهیدان).
بنا به دلایل زیر از پیامبران و امامان معصوم(ع) پرسش و پاسخ پس از مرگ برداشته شده است:
۱ – آنان از برترین درجه ایمان و بالاترین مرتبه تقوا برخوردارند -تا جایى که از گناه و اشتباه به دور هستند- از این رو، خلافى انجام نمى‏دهند تا سزاوار پرسش و عذاب باشند.
۲ – آنان میزان عمل دیگران هستند و مقام و منزلتشان از بازرسان قبر برتر است؛ لذا پرسش از آنان -علاوه بر اینکه بیهوده به نظر مى‏رسد- گستاخى به مقام شامخ آن ستارگان پرفروغ انسانیت است.
۳ – آنان از پیش، امتحان خود را به نیکوترین وجه ممکن در دنیا پس داده‏اند -که شایستگى به دست آوردن این منصب بزرگ را یافتند- از این رو، امتحان دوباره درباره آنان بى‏مورد است.
۴ – از طرفى دور از عقل است که از پیامبران و امامان پرسیده شود که پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟ یا از آنان که خود سرمشق و اسوه دیندارى براى انسانها هستند، بپرسند: دینت چیست؟ یا از آنان که خود از طرف خدا بدین افتخار دست یافته‏اند، بپرسند: خدایت کیست؟
غیر از معصومان عده‏اى دیگر نیز از پرسش قبر مستثنا هستند که به دلیل روایت زیر از آنها به «مقربان» تعبیر مى‏شود:
قال رسول اللَّه (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «اَقْرَبُ النَّاسِ مِنْ دَرَجَهِ النَّبُوّهِ اَهْلُ الْعِلْمِ وَالْجِهادِ» (۱۹)
مقرب‏ترین انسانها به درجه پیامبرى، عبارتند از: دانشمندان پارسا و پیکارگران راه خدا.
بیشترِ دلایلى که در برداشتن پرسش و پاسخ از معصومان بیان شد، نسبت به دانشمندان پارساى امت اسلامى نیز صادق است. اینان بهترین رهروان راه انبیا مى‏باشند و چون در دوران ختم نبوت(پایان پیامبرى) قرار دارند، تمام وظایف سنگین پیامبران بر دوش آنهاست، به گونه‏اى که مقام برخى از دانشمندان پارساى این امت از مقام پیامبران بنى‏اسرائیل نیز برتر است.
به چند حدیث نبوى درباره مقام بزرگ علماى صالح بنگرید:
«دانشمندان، چراغهاى زمین، جانشینان انبیا و وارث پیامبران هستند». (۲۰)
«مرکّب قلم دانشمندان، در روز قیامت بر خون شهیدان برترى دارد». (۲۱)
«مقام عالِم، از پیامبر یک درجه کمتر و از شهید یک درجه برتر است». (۲۲)
پس از دانشمندان پارسا، شهیدان و مجاهدان، برترین مقام را در نزد خدا دارند و از پرسش و عذاب قبر در امانند.
به چند حدیث نبوى در این‏باره توجه فرمایید:
«مجاهدى که به پیشواز دشمن رود (و در این مسیر، چنان) استقامت ورزد تا کشته شود یا پیروز، پرسش قبر از او برداشته مى‏شود». (۲۳)
پرسیده شد: چرا شهدا از پرسش قبر درامانند؟
فرمود: «شهید در زیر برق شمشیرى که بالاى سرش بود، آزمایش خود را پس داده (و پیشاپیش پاسخ پرسشها را داده است) و همین او را بس است!». (۲۴)
پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «شهید، هفت خصلت دارد:
۱ – با چکیدن نخستین قطره خونش، گناهان او بخشیده و آمرزیده مى‏شود.
۲ – چون بر زمین غلطید، دو ماهروى بهشتى سرش را بر دامن گرفته و گرد و غبار از چهره‏اش زدوده و بدوآفرین و خوشامد گویند.
۳ – جامه‏اش از تن برآورند و لباسهاى زیباى بهشتى بر او پوشند.
۴ – فرشتگان بهشتى نزدش آیند و گلبارانش کنند.
۵ – جایگاه او را در بهشت، نشانش دهند.
۶ – او را به بهشت برند و گویند: هر کجا(و نزد هر کس) مى‏خواهى، برو!
۷ – (مهم‏ترین خصلت او این است که) شهید نظر مى‏کند به وجه‏اللَّه. (۲۵)
امام خمینى(رحمت الله علیه) در سخنرانى ۱۳۵۹/۱۰/۲۰ راجع به این حدیث چنین فرمود:
«… درباره شهید و فضل شهادت آن قدر از اولیاى اسلام، روایات وارد شده که انسان متحیر مى‏شود!
در روایتى از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است که: شهید هفت خصلت دارد: اولین قطره خونش که به زمین ریزد، تمام گناهانش آمرزیده مى‏شود؛ و مهم‏تر، آخرین خصلت اوست: شهید نظر مى‏کند به وجه‏اللَّه. شاید، نکته این باشد که حجابهاى بین ما و حق تعالى، منتهى به حجاب خود انسان مى‏شود. انسان خودش حجاب بزرگى است. اگر کسى این حجابها را در راه خدا داد، همه حجابها(خود و خودبینى) را شکسته و تقدیم کرده است.
او، براى خدا، جهاد و دفاع کرده و براى کشور خدا و آیین الهى هر چه داشته، در طبق اِخلاص گذاشته و تقدیم کرده است.
وقتى این حجاب برداشته شد، در عوض، خداى(تبارک و تعالى) بر آنها تجلى مى‏کند -چنانکه بر انبیا تجلى کرد- آنان همانند پیامبران، همه چیز را در راه خدا مى‏خواهند و خودى نمى‏بینند و در مقابل حق‏تعالى، براى خودشان، شخصیتى قائل نیستند… .
این روایت، انبیا را مقارن شهدا قرار داده و همان جلوه‏اى را که حق‏تعالى بر انبیا مى‏کند، بر شهدا هم مى‏نماید. شهید هم یَنْظُر اِلى وَجْه‏اللَّه؛ زیرا همانطور که انبیا حجابها را شکسته بودند، آنها نیز حجابها را شکسته و آخر منزلى که براى انبیا هست، شهدا نیز بر حسب حدود وجودى خودشان به این آخر منزل مى‏رسند». (۲۶)
البته بعید نیست که دیگر پیروان راستین خط ولایت و امامت نیز در قبر مورد بازخواست قرار نگیرند و لطف و رحمت الهى نصیب آنان نیز شود.
امام صادق(علیه السّلام) فرمود: « هر کس از شما در مسیر ما باشد و بمیرد؛ شهید است ».
سؤال شد: اگر چه در بستر باشد؟
فرمود: « آرى. اگر در بستر هم بمیرد، نزد خدا زنده است و روزى داده ‏مى‏شوند ». (۲۷)

پي نوشت :

۱ . « بحار الانوار »، ج‏۶، ص‏۲۲۳:
« من أنکر ثلاثه اشیاء، فلیس من شیعتنا: المعراج، و المسأله فی القبر، و الشفاعه ».
۲ . «مدرک پیشین»، ص‏۲۴۵:
« إن للَّه تعالى ملکین؛ یقال لهما: منکر و نکیر؛ ینزلان على المیت، فیسألانه…».
۳ . «مدرک پیشین»، ص ۲۱۵ – ۲۱۶:
«ملکان فظّان غلیظان؛ اصواتهما کالرعد القاصف، و ابصارهما کالبرق الخاطف! یطئان فی أشعارهما، و یحفران بأنیابهما! فیسألانک».
۴ . «مدرک پیشین»، ص‏۲۲۲:
« فإذا اُدخل (المؤمن) قبره، أتاه منکر و نکیر؛ فیقعدانه و یقولان له: … فیفسحان له فی قبره مدّ بصره؛ ویأتیانه بالطعام من الجنه…».
۵ . « اقبال »، ص‏۶۴۵. « بحار »، ج‏۹۸، ص‏۲۹۱:
(به نقلِ « مصباح المنیر »، آیهاللَّه على مشکینى، ص‏۱۹۰، انتشارات یاسر):
«و أمتنى مسرورا و مغفورا، و تولّ أنت نجاتی من البرزخ، و أدرعنى منکراً و نکیرا و أرِعینى مبشرا و بشیرا؛ واجعل لی إلى رضوانک و جنانک مصیرا، و عیشا قریرا، و ملکا کبیرا؛ وصل على محمد و آله کثیرا». بارالها! مرا شاد و آمرزیده بمیران؛ رهایى مرا از گفت و گوى برزخ عهده‏دار شو؛ منکر و نکیر را از من بازگردان؛ بشیر و مبشر را به من بنمایان؛ مرا به سوى خشنودى و بهشت خود راهى بگشاى؛ حیاتى باکمال مطلوب که مایه روشنى چشم باشد، عطا کن؛ و بر محمد و خاندانش درود بى‏اندازه نثار فرماى. (خواندن این دعا، در هر روز از ماه رجب، بسیار سفارش شده‏است).
۶ . «بحار الانوار»، ج‏۶، ص‏۲۴۵:
«… یسألانه: عن ربه و نبیه و دینه و امامه».
۷ . « امالى الصدوق »، ص‏۴۰۷. «بحار»، ج‏۶، ص‏۲۲۳ – ۲۲۴. « لئالى الاخبار »، ج‏۴، ص‏۲۵۰:
«ابن آدم! إن أجلک أسرع شی‏ء إلیک،… أول ما یسألانک عن ربک الذى کنت تعبده، و عن نبیک الذی أرسل إلیک، و عن دینک الذی کنت تدین به، و عن کتابک الذى کنت تتلوه، و عن إمامک الذى کنت تتولاه؛ ثم عن عمرک فیما أفنیته؟ ومالک من أین اکتسبته و فیما اتلفته؟».
۸ . « الکافى »، ج‏۳، ص‏۲۴۱. « بحار »، ج‏۶، ص‏۲۶۵ – ۲۶۶:
« یسأل المیت فی قبره عن خمس: عن صلاته و زکاته و حجه و صیامه و ولایته و إیانا أهل البیت ».
۹ . « بحار الانوار »، ج‏۶، ص‏۲۶۰.
۱۰ . موضوع این بحث برگرفته از کتاب معاد شهید دستغیب است؛ ولى نظم، در عبارات و شیوه نگارش از نگارنده است.
۱۱ . شورى (۴۲) آیه ۱۲: (انه بکل شی‏ء علیم).
۱۲ . ق (۵۰) آیه ۱۶: (نحن اقرب الیه من حبل الورید).
۱۳ . ق (۵۰) آیه ۱۶: (و نعلم ماتوسوس به نفسه).
۱۴ . «الکافى»، ج‏۳، ص‏۲۳۵. (نقل از: «بحار»، ج‏۶، ص‏۲۶۰):
«إنما یسأل فی قبره من محض الایمان محضاً؛ اومحض الکفر محضاً…».
۱۵ . «مدرک پیشین». « المحجه البیضاء »، ج‏۸، ص‏۳۱۰:
« لایسأل فی القبر إلا من محض الایمان محضاً؛ أومحض الکفر محضاً و الآخرون یلهون عنهم ».
۱۶ . «بحار الانوار»، ج‏۶، ص‏۲۶۰:
« إنه لایسأل عن المستضعفین و المتوسطین بین الإیمان و الکفر ».
۱۷ . نساء (۴) آیه ۹۷.
۱۸ . نساء (۴) آیه ۹۸ – ۹۹.
۱۹ . «المحجه البیضاء»، ج‏۱، ص‏۱۴. «میزان الحکمه»، ج‏۶، ص‏۴۵۶.
۲۰ . «کنزالعمال»، ج‏۱۰، ص‏۱۳۴، الهندى، مؤسسه الرساله. «میزان الحکمه»، ج‏۶، ص‏۴۵۷:
«العلماء مصابیح الارض، و خلفاء الانبیاء و ورثه الانبیاء».
۲۱ . «مدرک پیشین»، ص‏۱۴۱:
«یوزن یوم القیامه مداد العلماء و دم الشهداء؛ فیرجّح علیهم مداد العلماء على دم الشهداء».
۲۲ . «مجمع البیان»، ج‏۹، ص‏۲۵۳. «میزان الحکمه»، ج‏۶، ص‏۴۶۰:
«فضل العالم على الشهید درجه… و فضل النبی على العالم درجه».
۲۳ – «کنز العمال»، ج‏۴، ص‏۳۱۳. (به نقلِ «میزان الحکمه»، ج‏۵، ص‏۱۹۳):
«من لقی العدو، فصبر حتى یقتل او یغلب؛ لم یفتن فی قبره».
۲۴ . «مدرک پیشین»، ص‏۴۰۷:
ما بالُ المؤمنین یفتنون فی قبورهم إلا الشهید!؟
فقال رسول اللَّه: «کفى ببارقه السیوف على رأسه فتنه».
۲۵ . «وسایل الشیعه»، الشیخ الحر العاملى، ج‏۱۱، ص‏۱۰، داراحیاهء التراث العربی:
قال رسول اللَّه: «للشهید سبع خصال من اللَّه: الأوّلُ: قطره من دمه، مغفور له کل ذنب. و الثانیه: یقع رأسه فی حجر زوجتیه من الحورالعین؛ و تمسحان الغبار عن وجهه؛ و تقولان: مرحبابک؛ و یقول هو مثل ذلک لهما.
و الثالثه: یکسى من کسوه الجنَّه. و الرابعه: تبتدره خزنه الجنه بکل ریح طیّبه أیّهم یأخذه معه. و الخامسه: ان یرى منزله. و السادسه: یقال لروحه اسرح فی الجنه حیث شئت. و السابعه: ان ینظر فی وجه اللَّه و إنها لراحه لکل نبی و شهید».
۲۶ . «صحیفه نور»، ج‏۱۳، ص‏۲۷۲ – ۲۷۳، وزارت ارشاد اسلامى.
۲۷ . «المحاسن»، خالدالبرقى، ص‏۱۶۴، دارالکتب الاسلامیه. «بحار»، ج‏۶، ص‏۲۴۵. «لئالى الاخبار»، ج‏۴، ص‏۲۳۴: «یا ابامحمد! إن المیت منکم على هذا الامر شهید!» قلت: و إن مات على فراشه؟ قال: «و إن مات على فراشه، حی عند ربه یرزقون».

منبع: پایگاه اطلاع رسانی سبطین

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد