بازشناسی ده فرمان در تورات و قرآن پس از قرون وسطا
چكیده
این مقاله درصدد بررسی ماهیت ده فرمان و تبیین ارزش آن از نظر محققانی همچون ابنتیمیه، ابنخلدون، سیدقطب، ابوعبدالله قرطبی و فخر رازی است. به گفته دانشمندان یهود، تورات مشتمل بر 613 حكم است. در میان این احكام، ده حكم اهمیتی ویژه دارند. این فرمانها محور شریعت یهودند و همهی احكام شریعت یهود در همین فرامین ریشه دارد. درواقع، قوم اسرائیل با پذیرفتن این فرمانها با خدا هم پیمان شده است. تعبیر قرآن كریم از «الواح»، اشاره به دو لوح شامل ده فرمان از كتاب مقدس است كه در آیه 145 سوره اعراف به آنها اشاره شده است.
نظر به اهمیتی كه ده فرمان در نزد عالمان یهود یافت و اشارات دقیق و لطیفی كه قرآن كریم به آن دارد، پس از قرون وسطا، حكما و متكلمان و محققانی همچون سیدقطب، خطیب تبریزی، ابنتیمیه، ابنخلدون و دیگران با دیدگاههای متفاوت، به نقد و بررسی در این باره پرداختند كه تفصیل این بحث در این مقاله مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است.
مقدمه
ده فرمان از ریشه یونانی deka LogoiF به معنای «ده واژه» یا «ده گفتار» گرفته شده و در عبری موسوم به «aseret ha-dvarim» به همان معنا است و نیز نام دیگر «Decalogue» یا احكام ده گانه موسی است (Harrell son,1962,p. 569). این واژه اشاره است به آیاتی در اسفار خروج و تثنیه كه «و او سخنان عهد، یعنی ده كلام را بر لوحها نوشت» (خروج 28:34؛ تثنیه 13:4، 4:10).
به گفته كتاب مقدس یهودیان، سه ماه پس از خروج بنیاسرائیل از مصر، موسی به فرمان خدا به كوه سینا رفت و در آنجا، دو لوح را دریافت كرد كه ده فرمان بر آنها نقش بسته بود. این ده فرمان، به «انگشت خدا» نوشته شده بود (خروج، 18:31؛ تثنیه 22:5)، اما سایر احكام تورات را موسی نوشت (تثنیه 9:31، 24). ده فرمان را به شكلهای مختلفی شماره كردهاند؛ شمارشی كه در یهودیت بیشتر پذیرفته شده چنین است: 1. من هستم خداوند، خدای تو؛ 2. تو را خدایان دیگر جز من نباشد؛ 3. نام خدا را به باطل نبر؛ 4. روز شبات (شنبه) را گرامی دار؛ 5. پدر و مادرت را احترام كن؛ 6. قتل نكن؛ 7. زنا نكن؛ 8. دزدی نكن؛ 9. بر همسایه خود شهادت دروغ نده؛ 10. به ناموس و اموال همسایه خود طمع نورز. مسیحیت، دو فرمان نخست را معمولاً یك فرمان میشمارد و فرمان دهم را به دو فرمان تقسیم میكند. در این سامانه، فرمان نهم شهوت جسمانی را منع میكند و فرمان دهم از طمع به اموال دیگران بازمیدارد.
تفاسیر اسلامی قرون وسطا كه دربارهی محتوای ده فرمان، به حضرت موسی، كم سخن گفته است. قرآن تكمیل كنندهی قوانینی است كه در تورات بیان شده است. از این رو، دانشمندان مسلمان درباره متن ده فرمان، كه ارتباط زیادی با شریعت اسلام نداشته، نیازی به تحقیق تفصیلی احساس نكردند. با این حال، دانشمندانی همچون الحكیم الترمذی، الثعالبی، سیوطی، ابوالحسن الكیسائی، طبری، ابنكثیر، ابنندیم از معدود چهرههایی هستند كه بنابر اهمیت ده فرمان، به نقد و نظر دربارهی آن پرداختهاند.
الحكیم الترمذی، محدث و عارف معروف از طرفداران اعتقاد به برابری دقیق احكام دهگانه كتاب مقدس و قرآن كریم است. ترمذی در مبحث «الكلمات العشر» همچون طبری، به نقل از وهب بن منّبه به تفسیر كلمات عشره كتاب مقدس میپردازد و تأكید میكند كه فرامین كتاب مقدس دقیقاً با آیات قرآن كریم قابل تطبیق هستند، و این مطلب را چند بار تكرار میكند. (ترمذی، 1992، ج4، ص20).
ادیب و مفسر قرآن ابواسحاق الثعالبی دیدگاهی منحصر به فرد دارد. وی در اثر معروف خود، قصص الانبیاء، كه در نوع خود جامعترین قصص میتواند باشد، چندین صفحه از این كتاب را به موضوع «الواح موسی» اختصاص داد. (ثعالبی، 1411ق، ص825).
سیوطی نیز به ده فرمان تورات اشاره صریحی كرده است. وی ابتدا به نقل از دانشمند نحوی و قرآنشناس ابوعبید قاسم بن سلام در این مورد میگوید: اگرچه ده فرمان، مربوط به حضرت موسی و تورات است، ولی اولین قسمت از تورات، همان ده آیه از سوره انعام بوده كه با این عبارت آغاز میشود: «بسم الله الرحمن الرَّحیم، قُلْ تَعالو اتْلُ ما حَرَّمَ ربُكُم علیكُمْ» (سیوطی، ج1، ص116).
سیوطی همچنین سخن خویش را با نقل نظر بعضی از دانشمندان موافق خود، كه اعتقاد دارند آیات سوره انعام شامل همان ده فرمانی است كه خداوند در تورات به موسی نوشت، مورد تأكید قرار میدهد.
ابوالحسن الكیسانی، نویسنده معروف، موضوع ده فرمان را با روش متفاوت و كاملاً متمایز شرح میدهد. وی در كتابش توصیف میكند كه چگونه جبرئیل بر موسی فرود آمد و به او گفت: «بلندشو، بر اسب من سوار شو كه تاكنون قبل از تو كسی سوار آن نشد، او همچنین به خوانندگان این كتاب متذكر شود كه جبرئیل موسی را به مكانی برد كه خداوند از قبل با او در آنجا سخن گفت و در هنگام رسیدن به كوه سینا، صدای حركت قلم را در میان الواح میشنید كه خداوند به قلم گفت، بنویس» (كیسانی، 1992، ص220).
پس از قرون وسطی نیز دانشمندان زیادی همچون ابوعبدالله قرطبی، فخر رازی، ابنخلدون و ابنتیمیه و سیدقطب و … به موضوع ده فرمان كتاب مقدس پرداختند. به تفصیل در این مقاله به آنها پرداخته شده است.
ده فرمان در تورات
سفر خروج از تورات، داستان موسی و بنیاسرائیل و خروج آنها از مصر به سوی سرزمین موعود را بازگو میكند. مهمترین دستورات خدا به موسی، كه به «ده فرمان» معروف است، در این كتاب آمده است:
خدا این گونه سخن گفت:
1. من خداوند، خدای تو هستم، همان خدایی كه تو را از اسارت در مصر آزاد كرد.
2. خدایان دیگری غیر از من نداشته باش. هیچ گونه بتی به شكل آنچه در آسمان یا بر زمین یا در دریاست درست نكن، در برابر آنها خم نشو و آنها را بندگی نكن؛ چون من خدای غیوری هستم و كسانی را كه از من نفرت دارند، تا نسل سوم و چهارم مجازات میكنم، و بر كسانی كه مرا دوست بدارند و از دستوراتم پیروی كنند تا هزار پشت رحمت میكنم.
3. نام مرا بیهوده به زبان نیاور. خدا كسی را كه نامش را بیهوده به زبان آورد، بدون مجازات نمیگذارد.
4. روز سبت را به یاد داشته باش و آن را مقدس بدار. در هفته، شش روز كار كن، ولی در روز هفتم، كه سبت خداوند است، هیچ كاری نكن. نه خودت، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه كنیزت، نه مهمانت، نه چهارپایانت؛ چون خداوند آسمان و زمین و دریا و هرچه را كه در آنهاست، در شش روز آفرید و روز هفتم استراحت كرد. پس او روز سبت را مبارك و مقدس كرد.
5. پدر و مادرت را احترام كن تا در سرزمینی كه خدا به تو خواهد داد، عمر طولانی داشته باشی.
6. قتل نكن.
7. زنا نكن.
8. دزدی نكن.
9. بر ضد همسایهات شهادت دروغ نده.
10. چشم طمع به مال، ناموس، غلام، كنیز، خر و گاو همسایهات نداشته باش. (خروج20: 1: 17).
سه كتاب بعدی تورات یعنی لاویان، اعداد و تثنیه نیز به سرگذشت بنیاسرائیل و عبور آنها از بیابان برای رسیدن به سرزمین موعود میپردازد. حجم زیادی از این كتابها به جزئیات احكام دینی اختصاص دارد. در سفر تثنیه، ده فرمان دوباره تكرار شده است. این كتاب با مرگ موسی خاتمه مییابد.
ده فرمان در قرآن
در قرآن آیاتی نیست كه كاملاً بیانگر ده فرمان باشد. اما به نظر میرسد در دو مورد، قرآن اشاره به ده فرمان موسی در كوه سینا دارد. یك بار در سوره بقره آیات 83-84 با واژه «عهد» یا «میثاق» به ده فرمان اشاره شده است.
«وَ إِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَ ذِی الْقُرْبَى وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ» (بقره:83)؛ یاد آورید هنگامی را كه از بنیاسرائیل عهد گرفتم كه به جز خدای را نپرستید و نیكی كنید، دربارهی پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران، و به زبان خوش با مردم سخن گویید، و نماز به پای دارید، و زكات مال خود بدهید، پس شما (طایفهی یهود) عهد شكسته و روی گردانیدید. به جز چند نفر و شمایید كه از حكم خدا برگشتید.
در آیه بعدی با ذكر صریح واژه «میثاق» میفرماید: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لاَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ… » (بقره: 84)؛ و به یاد آرید هنگامی كه عهد گرفتیم از شما كه خون یكدیگر نریزید، و یكدیگر را از خانه و دیار خود نرانید، پس بر آن عهد اقرار كرده و گردن نهادید و شما خود بر آن گواه میباشید.
آیات سورهی اعراف نیز اشاره دارد به اینكه خداوند خود را بر موسی در كوه سینا آشكار كرد و الواح سنگی مكتوب، كه حاوی نصایح و دستورالعمل همه چیز است، به او اعطا كرد، ولی محتوای همه متن این الواح مشخص نیست. قرآن كریم نیز به برخی از آنها در این سوره چنین تصریح میكند: «وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَ قَالَ مُوسَى لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ» (اعراف: 142)؛ و با موسی سی شب وعده و قرار نهادیم، چون پایان یافت، ده شب دیگر بر آن افزودیم تا آنكه وعده به چهل شب تكمیل شد. به برادر خود هارون گفت: تو اكنون پیشوای قوم و جانشین من باش و راه صلاح پیش گیر و پیرو اهل فساد مباش.
«وَ لَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِیقَاتِنَا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَنْ تَرَانِی وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً وَ خَرَّ مُوسَى صَعِقاً فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ» (اعراف:143)؛ و چون موسی با هفتاد نفر وعده گاه ما آمد و خدا با وی سخن گفت. عرض كرد كه خدایا خود را به من آشكار بنما كه تو را مشاهده كنم. خدا در پاسخ او فرمود: مرا تا ابد نخواهی دید و لیكن در كوه بنگر اگر كوه به جای خود برقرار ماند، تو نیز مرا خواهی دید. پس آنگاه كه نور تجلی خدا بر كوه تابید، كوه را متلاشی ساخت و موسی بیهوش افتاد. عرض كرد خدایا، تو منزه و برتری به درگاه تو توبه كردم و من اول كسی هستم كه به تو و تنزه ذات پاك تو ایمان دارم.
«قَالَ یَا مُوسَى إِنِّی اصْطَفَیْتُکَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاَتِی وَ بِکَلاَمِی فَخُذْ مَا آتَیْتُکَ وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ» (اعراف: 144)؛ خدا فرمود: ای موسی من تو را برای اینكه پیغامهای مرا به خلق برسانی، برگزیدم و به هم صحبتی خویش انتخاب كردم، پس آنچه كه به تو فرستادم كاملاً فراگیر و شكر و سپاس الهی را به جای آور.
«وَ کَتَبْنَا لَهُ فِی الْأَلْوَاحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِیلاً لِکُلِّ شَیْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِهَا سَأُرِیکُمْ دَارَ الْفَاسِقِینَ»(اعراف: 145)؛ و در الواح از هر موضوع برای نصایح و پند و هم تحقیق هر چیز به موسی نوشتیم و دستور دادیم به قوت فراگیر قوم را دستور ده كه نیكوتر مطالب آن را اخذ كنند كه پستی مقام و منزلت فاسقان را به زودی به شما نشان خواهیم داد.
نقد و بررسی دیدگاهها
مفسران مسلمان از جمله طبری و رازی معتقدند كه آیات 83-84 سورهی بقره، نمونههایی است كه دلالت بر اوضاع و احوال یهودیان، و ویژگیهای آنها و چگونگی برخورد قوم یهود با مسلمانان میكند. همچنین این آیات بر نقض میثاق الهی از سوی بنیاسرائیل در كوه سینا تأكید میكند. برخورد خصمانه یهود با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه در طول حیات پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شاهد بر این مدعاست. جزئیات این مطلب در سوره بقره آیهی 84 آمده است.
مفسران مسلمان قرون وسطی، عموماً این عقیده را توسعه داده و بر این هستند كه ده فرمان تورات در قرآن كریم نیز آمده است، ولی كاملاً از جهات گوناگون در لفظ و معنا یكسان نیستند (William,1930,p. 67). این مفسران آیه 145 سورهی اعراف را تا حد زیادی بیانگر تطبیق الواح موسی و روش زندگی او با روش زندگی پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میدانند. (همان)
ادیب و مفسر قرآن ابواسحاق ثعالبی، یكی از برجستهترین مفسرانی است كه به تحقیق دربارهی ده فرمان تورات در قرآن كریم پرداخته است و دیدگاهی منحصر به فرد دارد. وی در اثر معروف خود، قصص الانبیاء كه در نوع خود جامعترین قصص میتواند باشد، چندین صفحه از این كتاب را به موضوع الواح موسی اختصاص داده است. (ثعالبی، 1411ق، ص825). به عنوان نمونه مینویسد:
“خداوند جبرئیل را به بهشت فرستاد تا درختی را قطع كند و از آن، نُه لوح درست كند. هریك از این نُه لوح دقیقاً متناسب با قدرت بازوی موسی درست شده است. درختی كه از آن، الواح درست شده است از جنس زُمرّد سبز بود. همچنین گفته شده است كه خداوند قلمی از نور درست كرد كه بلندتر از مسافت میان آسمان و زمین بود و در روز جمعه تورات را بر الواح با دست خود برای موسی نوشت. سپس خداوند جبرئیل را به همراهی بسیاری از فرشتگان فرستاد تا الواح را به نزد موسی بیاورند و در كوه سینا الواح را برای او باز كنند. (Hindy,2000,p. 313-33)”
ثعالبی همچنین فصلی را با عنوان «نسخه العشر الكلمات» اختصاص میدهد كه خداوند در الواح برای پیامبر برگزیدهاش، موسی (علیه السلام)، بخش عمده تورات را نوشت (ثعالبی، 1411ق، ص180). وی در پایان این فصل با صراحت مینویسد: «اینها، كلمات ده فرمان هستند. خداوند همه آنها را به پیامبر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در هیجده آیه از سوره بنیاسرائیل اعطا كرد و با این فرمان آغاز میشود: «وَ قَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً… » (اسراء: 23)؛ تا آنجا كه میفرماید: «ذلِکَ مِمَّا أَوْحَى إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَةِ» (اسراء: 39) این از چیزهایی است كه خدایت از روی حكمت به تو وحی كرده است. (همان، ص181)
علاوه بر این، ثعالبی این كلمات را در سه آیه از سورهی انعام خلاصه میكند كه با این كلمات آغاز میشود: «قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلاَّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَ لاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ مِنْ إِمْلاَقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ … » و نتیجه میگیرد كه خداوند با این فرامین به شما سفارش كرد، شاید كه تقوای او داشته باشید «ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» (انعام: 151). به نظر ثعالبی قرآن كریم تمام احكام دهگانه موسی را دربردارد. البته به صورت كلی، چنانكه ده فرمان این گونه است. دیگر اینكه تمامی احكام دهگانه موسی در هیجده آیه از بنیاسرائیل به محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد كه دقیقاً در سه آیه سوره انعام خلاصه شده است (همان).
ثعالبی در ادامه، آیات قرآنیای را كه دربردارنده احكام دهگانه شریعت موسی است، به شرح ذیل بیان میكند:
فرمان اول: «وَ قَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ» (اسراء:23)
فرمان دوم: «وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلاً کَرِیماًوَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراًرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمْ إِنْ تَکُونُوا صَالِحِینَ فَإِنَّهُ کَانَ لِلْأَوَّابِینَ غَفُوراً» (اسراء: 24و 25)؛ و خدای تو حكم فرموده كه جز او هیچ كس را نپرستند و درباره پدر و مادر نیكویی كنید. چنانچه كه هر دو یا یكی از آنها پیر و سالخورده شوند، زنهار كلمهای كه رنجیده خاطر شوند مگویید و كمترین آزار به آنها مرسانید و با ایشان به اكرام و احترام سخن گویید.
و همیشه پر و بال تواضع و تكریم را با كمال مهربانی نزدشان بگستران و بگو پروردگارا، چنان كه پدر و مادر، مرا از كودكی به مهربانی پروردند، تو در حق آنها رحمت و مهربانی فرما. خدای به آنچه در دلهای شماست از خود شما داناترست، اگر همانا در دل اندیشه صلاح دارید، خدا هركه را با نیت پاك به درگاه او تضرع و توبه كند، البته خواهد بخشید.
فرمان سوم: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ لاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیراً إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَ کَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَیْسُوراً وَ لاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ وَ لاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیراً بَصِیراً» (اسراء: 26-30)؛ حقوق خویشاوندان و ارحام خود را ادا كن و نیز فقیران و رهگذران بیچاره را به حق خودشان برسان و هرگز اسراف روا مدار، كه مبذران و مسرفان برادر شیطانند و شیطان است كه سخت كفران نعمت پروردگار خود كرد و چنانچه از ارحام و فقیران ذوی الحقوق مذكور به خاطر به دست آوردن رحمت پروردگارت كه امید آن داری اعراض كردی، پس با گفتار نرم و آسان آنها را از خود دلشاد كن، نه هرگز دست خود محكم بسته دار و نه بسیار باز گشاده دار كه هركدام كنی، به نكوهش و حسرت خواهی شست، همانا خدای تو هركه را خواهد روزی وسیع دهد و هركه خواهد تنگ روزی گرداند كه او به بندگان كاملاً آگاه وبصیر است.
فرمان چهارم: «وَ لاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاَقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْأً کَبِیراً» (اسرا:31) فرزندان خود را از ترس فقر به قتل نرسانید كه ما رازق شما و آنها هستیم؛ زیرا این قتل فرزندان، بسیار گناه بزرگی است.
فرمان پنجم: «وَ لاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَ سَاءَ سَبِیلاً» (اسراء: 32)؛ و هرگز به عمل زنا نزدیك نشوید كه كاری بسیار زشت و راهی بسیار ناپسند است.
فرمان ششم: «وَ لاَ تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَاناً فَلاَ یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُوراً» (اسراء: 33)؛ و هرگز نفس محترمی را كه خدا قتلش را حرام كرده، مكشید مگر آنكه بحكم حق، مستحق قتل شود و كسی كه خون مظلومی را به ناحق بریزد، ما به او حكومت و تسلط بر قاتل دادیم. پس در مقام انتقام از قتل و خون ریزی اسراف نكند كه او از جانب ما مؤید و منصور خواهد بود.
فرمان هفتم: «وَ لاَ تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلاَّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولاً» (اسراء: 34)؛ و هرگز به مال یتیم نزدیك نشوید، مگر آنكه راه خیر و طریق بهتری منظور دارید تا آنكه به حدّ بلوغ و رشد برسد و همه به عهد خود باید وفا كنید كه البته از عهد و پیمان سؤال خواهد شد.
فرمان نهم: «وَ لاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولاً» (اسراء: 36)؛ و هرگز بر آنچه علم و اطمینان نداری، دنبال مكن كه چشم و گوش و دلها همه مسئولند.
فرمان دهم: «وَ لاَ تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولاً کُلُّ ذلِکَ کَانَ سَیِّئُهُ عِنْدَ رَبِّکَ مَکْرُوهاً ذلِکَ مِمَّا أَوْحَى إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ لاَ تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقَى فِی جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً» (اسراء: 37-39)؛ هرگز در زمین به كبر و ناز راه مرو كه به نیرو زمین را نتوانی شكافت و به كوه در سربلندی نخواهی رسید. از این قبیل كارها و اندیشههای بد همه نزد خدا ناپسند خواهد بود. این از چیزهایی است كه خدایت از روی حكمت به تو وحی كرده است و با خدای یكتا كسی را به خدایی مپرست وگرنه ملامت و مردود به دوزخ خواهی در افتاد.
همچنین ثعالبی آیات 151-153 سوره انعام را با احكام دهگانه موسی (علیه السلام) قابل تطبیق میداند. آیات فوق را به شرح ذیل بیان میكند.
فرمان اول: «قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلاَّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً… » (انعام: 151)؛ بگو ای پیامبر، بیایید تا آنچه خدا بر شما حرام كرده همه را به راستی بیان كنم. در مرتبه اول اینكه به خدا به هیچ وجه شرك نیاورید.
فرمان دوم: «وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً … »(همان)؛ دربارهی پدر و مادر احسان كنید.
فرمان سوم: «وَ لاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ مِنْ إِمْلاَقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ… » (همان)؛ و فرزندانتان را از بیم فقر نكشید ما شما و آنها را روزی میدهیم.
فرمان چهارم: «وَ لاَ تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ… » (همان)؛ و به كارهای زشت آشكار و نهان نزدیك نشوید.
فرمان پنجم: «وَ لاَ تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» (همان)؛ و نفسی را كه خدا حرام كرده جز به حق به قتل نرسانید، شما را خدا بدان سفارش نموده، شاید كه تعقل كنید (تا از روی عقل و فهم كار بندید و سعادت یابید.
فرمان ششم: «وَ لاَ تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلاَّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ… » (انعام: 152) و هرگز به مال یتیم نزدیك نشوید تا آنكه به حد رشد و كمال رسد.
فرمان هفتم: «وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لاَ نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا… » (همان)؛ و به راستی كیل و وزن را تمام بدهید كه ما هیچ كس را جز به قدر و توانایی تكلیف نكردهایم.
فرمان هشتم: «إِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى… » (همان)؛ و هرگاه سخنی گویید به عدالت گرایید و هرچند دربارهی خویشاوندان باشد.
فرمان نهم: «وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (همان)؛ و به عهد خدا وفا كنید (اوامر و نواهی خدا را اطاعت كنید) این است سفارش خدا به شما، شاید كه متذكر و هوشمند شوید.
فرمان دهم: «وَ أَنَّ هذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (انعام: 153)؛ و این است راه راست. از آن پیروی كنید و از راههای دیگر كه موجب تفرقه شماست جز از راه خدا متابعت نكنید. این است سفارش خدا به شما، شاید كه پرهیزكار شوید.
بنابراین، اگر محتوای آیات مربوط در سورههای انعام و اسراء قرآن كریم، با فقرات مرتبط در عهد عتیق مورد مقایسه و تطبیق قرار گیرد، میتوان گفت: شباهت زیادی میان ده فرمان كتاب مقدس و فرامین قرآن كریم وجود دارد.
دانشمندان زیادی پس از قرون وسطی به موضوع ده فرمان كتاب مقدس پرداختند. از جملهی آنها فقیه و متكلم حنبلی، ابنتیمیه میگوید: «مهمترین فرمان خداوند كه در عین حال اولین فرمان از احكام دهگانه تورات (الكلمات العشر) است، ایمان و تصدیق به وحدانیت و بیهمتایی اوست. همچنین اسم دیگر آن، «الوصایا العشر» است كه حاوی سوره الانعام و معادل آن در قرآن كریم است» (ابنتیمیه، 1997، ج1، ص296). به علاوه میتوان گفت: ابنتیمیه اولین دانشمند مسلمان است كه نامهای متفاوتی را برای ده فرمان كتاب مقدس از جمله الكلمات العشر و نیز الوصایا العشر به كار برد (همان).
ابوالعباس قلقشندی فقیه و وزیر در حكومت ممالیك مینویسد: «الكلمات العشر یا ده فرمانی كه به موسی نازل شد در حقیقت خلاصه تورات است و مثل قرآن شامل اوامر و دستورالعملها و به قول قرآن، تبیان كل شی و مبیّن همه مسائل است» (قلقشندی، 1981، ج2، ص465)؛ نكته قابل توجه این است كه قلقشندی همچون دیگر عالمان مسلمان قرون وسطی، به صراحت ده فرمان كتاب مقدس را كاملاً با آیات قرآنی قابل تطبیق نمیداند.
محدث معروف دیگر، خطیب تبریزی است. وی هرچند غیرمستقیم به احكام دهگانه موسی میپردازد، ولی اهمیت قابل توجهی برای آن قائل است. ایشان در ضمن حدیث ذیل، به موضوع ده فرمان اشاره میكند: «یك یهودی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره آیات نه گانه به عنوان معجزات حضرت موسی سؤال كرد. پیامبر سؤال را با تفسیر ده فرمان كتاب مقدس، از جمله دستور به رعایت و حفظ روز شنبه، پاسخ داده است (خطیب تبریزی، ج1، ص58).
ابنخلدون، مورخ، جامعهشناس و فیلسوف مینویسد:
“بعد از اینكه موسی و بنیاسرائیل به دنبال تعقیب فرعون و لشكریانش از مصر گذشتند، چند ماجرا اتفاق افتاد: اول اینكه موسی با خداوند در كوه طور مناجات كرد. بعد از آن، خداوند معجزاتی به موسی عطا كرد. دوم اینكه، الواح بر او نازل شد و به ادعای بنیاسرائیل، الواح شامل دو لوح بود، كه شامل ده فرمان یا الكلمات العشر به شرح ذیل میباشد:
اقرار به یگانگی خدا؛ حفظ روز شنبه و كار نكردن در این روز مقدس؛ نیكی به پدر و مادر در طول زندگی؛ خودداری از قتل؛ پرهیز از زنا؛ ترك دزدی؛ پرهیز از شهادت دروغ؛ طمع نداشتن به خانه همسایه؛ طمع نكردن به زن همسایه؛ طمع نكردن به مال همسایه و هر چیزی دیگر. اینها هستند ده فرمانی كه الواح موسی حاوی آن است (ابنخلدون 1984)، ج2، ص94-95).”
دانشمند و مفسر مالكی مذهب، ابوعبدالله قرطبی، در تفسیرش از آیات 151 تا 153 سورهی انعام، با استفاده از سخن كعب بن احبار، یهودی مسلمان شده، آیات این سوره را مفتح التواره مینامد (قرطبی، 2001، ج7، ص131). قرطبی همچنین به نقل از ابنعباس میگوید: «معانی این آیات (انعام: 151-153)، بسیار روشن و از آیات محكم محسوب میشود. تمام ادیان موجود در عالم بر آن اتفاق نظر دارند. ده فرمانی كه به موسی نازل شد، در اصل همین آیات هستند.» (همان)
قرطبی با بیان این مطلب كه این آیات نشانگر فرمان خداوند به پیامبرش، موسی است، نتیجه میگیرد كه خداوند به موسی در آن زمان دستور داد تا همهی انسانها را به پیروی از این فرامین فراخواند: «هذه الآیه امر من الله تعالی لنبیّه موسی علیه السلام بان یدعو جمیع الخلق الی ما حرّم الله تعالی» (همان، ص132).
فخررازی، یك قرن قبل از قرطبی، نظریهای بسیار جالب را مطرح كرده است. فخر رازی میان دستوراتی كه آیات (151-153) سوره انعام داراست و كتابی كه به موسی داده شده و در آیه بعدی 154 سوره انعام ذكر شده است، تفاوت قائل است. او میگوید: «دستورات قرآنی جاودانه هستند و مربوط به همه انسانها در همه زمانهاست، ولی تورات به موسی داده شده و مربوط است به زمان موسی. از این جهت، فخر رازی در تفسیر آیات (22-39) سوره الاسراء، به ارزش جهانی دستورات و تعالیم قرآن كریم تأكید كرده، میگوید: «تعالیم و قوانینی را كه در این سوره آمده، در همه ادیان وجود دارد و وجه اشتراك همه ادیان را نشان میدهد» (فخر رازی، 1411ق، ج10،ص171). «ان الاحكام المذكورة فی هذه الآیات شرائع واجبة الرعایة فی جمیع الادیان و الملل» (همان).
دانشمند مغربی، محمد الامین الشنقیتی با نقل حدیثی از ابنمسعود این گونه به این موضوع میپردازد: «هركس میخواهد آخرین و مهمترین دستور و وصیت پیامبر خدا را بشناسد باید ده فرمان را (الوصایا العشر)، كه در آیات 151-153 سوره انعام بیان شده، بخواند» (ابنكثیر، 1389ق، ج2، ص188). الشنقیتی این حدیث را با توجه به سخن عبدالله بن مسعود، یكی از نزدیكترین صحابه پیامبر اسلام و یكی از پیش قراولان تفسیر قرآن مطرح كرده است (همان).
عبدالحمید صدیقی از زمرهی دانشمندان مسلمان معاصر است كه اعتقاد دارد، ده فرمان كتاب مقدس، قبلاً به حضرت ابراهیم (علیه السلام) موحد مسلمان و سپس به حضرت موسی داده شده است (peters,1990,vol. 2,p. 22).
این نظر، ایدهی یكسانی ادیان و اینكه همه پیامبران از یك اصل (توحید) پیروی میكردند، تأیید میكند. همچنین ایشان در توضیح ده فرمان كتاب مقدس، از سوره انعام قرآن كریم استفاده میكند (Siddigui,1976,p. 530).
دانشمند معاصر شیعی مذهب هندی، سیدمیراحمدعلی در این باره میگوید: «عهد عتیق یادآور دستوراتی است كه سوره بقره آیه 84 به آن اشاره میكند و نیز در سفر خروج 20: 11-17 آمده است. همه مسلمانان مأمور به این فرامین هستند» (Mir Ahmad Ali,1964,p. 123-124)
متفكر آزاداندیش مسلمان، محمد شحرور سوری الاصل، با استناد به آیات 151 سوره انعام به جاودانه بودن و بیزمانی كلام خداوند و تجلیاش در قران اشاره میكند. او در كتاب الكتاب و القرآن و القراءة المعاصره میگوید: «اگر ما در این آیات تأمل كنیم به روشنی میفهمیم كه آنها همان ده فرمان كتاب مقدس هستند» (الشحرور، بیتا، ص65).
سید ابوالعلاء مودودی، فعال سیاسی و مسلمان بانفوذ حیدرآباد میگوید:
“كاتالوگ دستوراتی كه در سوره الاسراء آمده است، اساسیترین اصول و تعالیم دین اسلام را بیان میكند كه اسلام براساس این تعالیم میخواهد جامعه و زندگی بشری را بسازد و این فرامین دربردارنده مسائلی در همه زمینهها چون حكومت، اجتماع و امور خانواده است كه در مكه، اندكی پیش از هجرت بر پیامبر اسلام نازل شد و در آغاز این عصر جدید، جامعه و حكومت اسلامی نو پا براساس این اصول قانونی، اخلاقی فرهنگی، اقتصادی و ایدئولوژیك بنیان نهاده شد (مودودی، بیتا، ص130-136).”
آخرین نظریه از آن سید قطب است. این دانشمند در تفسیر آیات151-153 سوره انعام میگوید:
“با تأمل بر روی ده فرمان میفهمیم كه این آیات چشم انداز كامل دین اسلام است. این آیات مهمترین عنصر حیات بشری و وجدان انسانی را (اعتقاد به وحدانیت خداوند) و نیز اساسیترین اصول حفظ بنیان خانواده، جامعه و امنیت متقابل فرد و جامعه، كه حقیقتاً برای زندگی اجتماعی و تضمین حقوق افراد لازم است، بیان میكند. (سیدقطب، 1999، ج3، ص1229).”
لازم به یادآوری است كه سیدقطب در این كتاب، درباره جهان شمولی اسلام بحث میكند و از تحقیق در این آیات، نتیجه میگیرد كه این دستورات اساسی و روشن، كه در آیات 151-153 سوره انعام آمده است، خلاصهای از ایمان اسلامی و قوانین اجتماعی است. «هذه القواعد الاساسیه الواضحه التی تلخص العقیده الاسلامیه و شریعتها الاجتماعیه مبدوءه بالتوحید و مختومه بعهد الله» (همان، ص1234).
نتیجه گیری
از مجموع آنچه گذشت، میتوان گفت:
پس از قرون وسطا محققان بسیاری به مطالعه و بررسی ده فرمان در كتاب مقدس و قرآن كریم پرداخته و سعی در تطبیق آنها داشتند كه از آنها میتوان به ابنتیمیه، ابنخلدون، ابوعبدالله قرطبی، محمد امین الشنقیتی، عبدالمجید صدیقی، سید میر احمدعلی، سیدقطب، خطیب تبریزی اشاره كرد.
در میان این دانشمندان، تعداد قابل توجهی همچون ابنتیمیه، ابنخلدون، ابوعبدالله قرطبی، محمد امین الشنقیتی، عبدالمجید صدیقی، سید میراحمد علی و دیگران از موافقان نظریه برابری ده فرمان كتاب مقدس با قرآن كریم هستند. تعدادی نیز از قبیل سیدقطب و سید ابوالعلاء مودودی، خطیب تبریزی و شهاب الدین قلقشندی، به طور ضمنی و غیرصریح با این برابری موافق هستند. در حالی كه، برخی دیگر كه تعداد آنها بسیار كم است، همچون فخر رازی، نظریهی مخالف دارد. وی معتقد است: میان دستوراتی كه آیات (151-153) سوره انعام داراست و كتابی كه به موسی داده شده و در آیه بعدی 154 سوره انعام بیان شده است، متفاوت است. همچنین او میگوید: «دستورات قرآنی جاودانه هستند و مربوط به همه انسانها در همه زمانهاست، ولی تورات به موسی داده شده و مربوط است به زمان موسی».
پینوشتها:
1. استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل.
منابع تحقیق :
ابنتیمیه، تقی الدین احمد بن عبدالحلیم، 1997، تلخیص كتاب الاشتقاق المعروف بالرد علی البكری، ج1، مدینه، مكتب الغربا، 1997.
ابنكثیر، دمشقی اسماعیل بن عمر، 1389ق، تفسیر القرآن الاعظم، 8 مجلدات، بیروت، دارالفكر.
ابنخلدون، عبدالرحمن بن محمد، 1984، تاریخ ابنخلدون، تاریخ العبر، بیروت.
ترمذی، ابوعبدالله، 1992، نوادر الاصول فی احادیث الرسول، بیروت، دارالجلیل.
الثعالبی، ابواسحاق، 1411ق، قصص الانبیاء المسمی بعرائس المجالس، قاهره، دارالاحیاء.
خطیب التبریزی، ولی الدین ابوعبدالله، 1991، مشكاةالمصباح، بیروت، دارالفكر.
سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بكر، 1416، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، دارالفكر.
سیدقطب، 1999، فی ضلال القرآن، بیروت، دار الاحیاء للتراث العربی.
شحرور، محمد، بیتا، الكتاب و القرآن، دمشق، الاهالی للطباع و النشر و التوزیع.
شنقیتی، محمد الامین بن محمد بن المختار الجكنی، 1995، اضواء البیان، بیروت، دارالفكر للطباع و النشر.
فخر رازی، محمد بن عمر، 1411ق، التفسیر الكبیر، بیروت، بینا.
قرطبی، ابوعبدالله، 2001، الجامی، بیروت، دارالفكر.
قلقشندی، ابوالعباس احمد بن احمد الفزاری الشافعی، 1981، صبح الاعشی فی كتابه الانشاء، دمشق، وزاره الثقافة.
كیسانی، محمد بن عبدالله، 1992، قصص الانبیاء، سوریا، جامعه دمشق.
مودودی، سیدابول، بیتا، تفهیم القرآن، لاهور، النشر الاسلامی.
Harrelson,W. J. 1962,Ten Commandments In The Interpreter`s Dictionary of the Bible,v4,Abingdon Press,New York
Hindy,Najman,2006,Anglesat Sinai:Egegesis,Theology and Interpretative Authority,Oxford University press,NewYork
Mir Ahmad Ali,syed,1964,A Commentary on the Holy Quran,With English Translation of the Aravbic Text,Karachi,Sterling Printing
Peters,E. F. ,1990,Judaism,Christianity,And Islam,Princeton,Princeton University Press.
Siddigi,Abdul Hameed,1976,The Hole Quran,Lahore,Islamic Book Centre
William,Marmaduke,1930,The meaning of the Glorious Qoran:An Explanatory Translation,Kenopf press,London
William,Marmaduke,1930hk,The Meaning of the Glorious Quran:An Explanatory Translation,Kenopf press,London, 1930hk
منبع مقاله :
معرفت ادیان، سال چهارم، شماره دوم، پیاپی 14، بهار 1392، ص25-38.
/ج