خانه » همه » مذهبی » بازی به سبک سازمان ملل

بازی به سبک سازمان ملل


بعد از اینکه

ایران توانست خرمشهر را آزاد کند، شوک عجیبی به حامیان بین المللی صدام وارد شد و

بعد از آن دعوت دو کشور به آتش بس شروع شد. سازمان ملل تا پایان جنگ یازده قطعنامه

مختلف صادر کرد که تنها یکی از آنها پیش از فتح خرمشهر (7 روز بعد از آغاز رسمی

جنگ) بود. اولین قطعنامه هیچ نکته قابل اتکایی نداشت و تنها به آتش بس اشاره شده

بود و اشاره ای به بازگشت به مرزهای بین المللی نیز نشده بود. تا دو سال بعد از آن

نیز قطعنامه دیگری صادر نشد. اما دقیقا بعد از فتح خرمشهر توسط ایران، شورای امنیت

مجددا به فکر وضعیت بین ایران و عراق افتاد و بیانیه دوم خویش در این رابطه را صادر

کرد و بعد از آن (با توجه به برتری نسبی ایران تا پایان جنگ) طی شش سال، 10 بیانیه

پیرامون موضوع ایران و عراق صادر شد که در همه آنها دو کشور دعوت به آتش بس شده

بودند.


با توجه به اینکه

در قطعنامه ها منافع صدام بیش از ما رعایت شده بود، صدام اکثر این قطعنامه ها را

پذیرفت و بنابراین در تبلیغات بین المللی به عنوان چهره ای صلح طلب معرفی شد. در

مقابل، ایران که این بیانیه ها را بر خلاف مصالح خویش می دید، از قبول قطعنامه

خودداری می کرد و از سوی بنگاه های خبر پراکنی به عنوان کشوری جنگ افروز معرفی می

شد. حداقل خواسته های ایران که در قطعنامه ها رعایت نمی شد عبارت بودند از:


1.     



بازگشت به مرزهای بین المللی


2.     



معرفی صدام به عنوان آغاز گر جنگ


3.     



مشخص شدن وضعیت غرامت ایران به خاطر جنگ


اما همین نکات

بدیهی نیز در قطعنامه ها رعایت نمی شد. سازمان ملل برای فرار از این مسئولیت ها -که

با توجه به قوانین بین المللی بر عهده سازمان ملل است- حد اکثر دقت را داشت. به

عنوان مثال، در تمام قطعنامه های پیش از 598، در عنوان قطعنامه، از کلمه «وضعیت

ایران و عراق» استفاده شده بود. این کلمه از لحاظ قوانین بین المللی از سازمان ملل

سلب مسئولیت می کند. در صورتی که اگر به جای کلمه «وضعیت»، از کلمه «منازعه»

استفاده شده بود، سازمان ملل موظف می شد که آغازگر منازعه را تشخیص دهد و در مورد

برخی امور مرتبط با منازعه اقدامات مناسب را انجام دهد. اما سازمان ملل از اینکه

همین راه باریک را برای اقدامات بعدی ایران قرار داده باشد، طفره می رفت. تا اینکه

در قطعنامه 598 این مسئله را نیز رعایت کرد.


 برای ایران واضح

بود که سازمان ملل جانب بی طرفی را رعایت نمی کند و نفوذ قدرت های بزرگ باعث صدور

قطعنامه ها به نفع این قدرتها می شود. بنابراین حتی قطعنامه ای که حاوی تمام نکات

به نفع ایران باشد نیز ضمانت اجرایی نداشت و ممکن بود در هیاهوی تبلیغاتی بعدی

کاملا به فراموشی سپرده شود. با این شرایط قبول قطعنامه ای که راه احقاق حق ایران

در آن دیده نشده بود، با هیچ منطق دیپلماتیکی قابل قبول نبود.

 




ماجرای





قطعنامه های سازمان ملل


برای اینکه مسئله

نفوذ قدرت های بزرگ در قطعنامه های سازمان ملل به خوبی واضح شود، کافی است در شرایط

مختلف تاریخی، عملکرد این سازمان بررسی شود.


سازمان ملل در تمام

مدت جنگ ایران و عراق (جز در شرایطی که احساس خطر شکست عراق را می نمود) چشم خویش

را بر روی مسئله می بست. ولی در مدت جنگ عراق و کویت، با توجه به اینکه عراقی ها

بهانه مناسبی برای آمریکا ایجاد کرده بودند تا نیروهای نظامی خود را به منطقه

بیاورد، سازمان ملل نیز مسئله حمله عراق به کویت را بسیار مورد توجه قرار داد. در

زیر سخنرانی وزیر خارجه وقت ایران -دکتر ولایتی- در سازمان ملل را بخوانید:


آقای رئیس… پس از

اشغال کویت، شورای امنیت بلافاصله با صدور قطعنامه ای خواستار عقب نشینی فوری و

بدون قید و شرط نیروهای عراق شد …. و ظرف دو هفته 5 قطعنامه در محکومیت تجاوز و

اعمال تحریم کامل و ضرورت ایجاد فشار بین المللی علیه عراق صادر شد که شمار آنها تا

کنون به هفت رسیده است! …. به ناگاه قدرت های بزرگ در شورای امنیت به ویژه آمریکا

به طور بی سابقه ای به طرفداری از منشور ملل متحد برخاسته اند.


…. حال، این

اقدامات را با عملکرد قدرت های بزرگ شورای امنیت خصوصا قدرت های غربی و متحدانش در

منطقه در قبال حمله ده سال پیش عراق به جمهوری اسلامی ایران مقایسه نمایید: اولین

قطعنامه شورای امنیت پس از چند روز، آن هم صرفا با درخواست آتش بس بدون کوچکترین

اشاره ای به عقب نشینی صادر شد…. و همزمان به مدت هشت سال انواع کمک های نظامی،

تسلیحاتی، مالی، سیاسی، اطلاعاتی و لجستیکی به سوی عراق سرازیر شد… گویا در این

هشت سال موضوعاتی چون محکوم بودن تجاوز و ضرورت مقابله با متجاوز در منشور ملل متحد

وجود نداشت…


دکتر ولایتی در این

سخنان تحلیل خوبی از ماجرای قطعنامه های سازمان ملل ارائه کرده اند. سازمان ملل، با

عملکرد خود در مسائل مختلف اثبات کرده است که پایبندی به اصول اساسی انسانی و حقوق

بشر ندارد؛ یا لااقل به خاطر فشار قدرت های بزرگ بسیاری مواقع دست از اصول خود می

کشد. در حقیقت سازمان ملل، مانند کسی است که برای بازی پر یا پوچ، هر دو دست را

خالی کرده و هر بار آن دستی را می گشاید که به نفعش باشد. هر گاه بخواهد به اصولی

از منشور ملل متحد و حقوق بشر و آزادی بیان و دیگر مسائل اینچنینی اشاره می کند و

مخالفین قدرتهای بزرگ را سر جای خود می نشاند و هر گاه بخواهد چشم خود را بر روی

بزرگ ترین فجایع انسانی که توسط قدرتهای بزرگ اتفاق می افتد می بندد. در جای دیگری

از همان سخنرانی آمده است:


آقای رئیس، امروز ملت

های مسلمان و بیدار جهان که از آغاز بحران خلیج فارس و از پشت لفاظیهای مطرح شده

واقعیت ها را نظاره می کنند می دانند که واقعیت امر، نزاع بر سر کسب منافع بیشتر

است و نه حفظ اصول.

 




**
*


با توجه به همه این

مسائل، بهترین تصمیم جمهوری اسلامی ایران، اعتماد نکردن در پذیرش قطعنامه ها و

ادامه جنگ، تا احقاق حقوق کامل جمهوری اسلامی بود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد