ريشهيابي بحرانهاي اخلاقي
فساد اخلاقي در تمامي جوامع وجود داشته و در طول تاريخ عدهاي از افراد هر جامعه به آن مبتلا بودهاند، امّا بحران اخلاقي كه وضعيت بسيار شديد و ناگوار فساد اخلاقي است، ابتدا از غرب آغاز شده و در طول چند دهه كشورهاي غربي را فراگرفته است. آثار اين بحران حتي ديگر كشورها را نيز به شدّت تهديد نموده و گرايشهاي مذهبي افرادي را تحت تأثير قرار داده است. اگر خواسته باشيم بحران اخلاقي را در غرب ريشهيابي كنيم، ناگزيريم از اين كه نگاهي به تحوّلات فكري و اعتقادي در غرب داشته باشيم.
1. حاكميت بينش مادي معاصر
ريشه اصلي بحران اخلاقي در غرب به اين برميگردد كه به مرور زمان بينش مادي در غرب حاكم شد و تفسيري كاملاً مادي از هستي و انسان ارايه گرديد. نظرية تكاملي داروين نقش به سزايي در پيدايش تفكّر مادي در غرب دارد، با طرح اين نظريه، انسان محصول فرآيندهاي مادي معرفي شد كه خودش بر اساس قوانين طبيعت بدنيا آمده و نسل جديدي از حيوانات پيشين است.[1] اين نظريه به سرعت در غرب مورد قبول و تأييد بسياري از افراد قرار گرفت و درعمل نيز افراد به اين سمت گرايش پيدا كردند يعني تمامي ارزشهاي انساني و اخلاقي را زيرپا گذاشتند.[2] زيرا با پذيرش تئوري تكامل در مورد انسان، جايي براي اعتقاد به خلقت آدم ـ عليه السّلام ـ كه در كتب آسماني و ازجمله در قرآن به آن تأكيد شده باقي نميماند. وجود خداوند و آفرينش، معاد و نبوت نيز در سايه اين نظريه زير سوال مي رود. پذيرش گسترده داروينيسم در غرب صرفاً يك رخداد علمي نبود، بلكه تقريباً جريانهاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي وفكري در غرب به حمايتهاي گسترده از اين نظريه برخاستند. پس از چند دهه اين طرز تفكّر در دنياي غرب به صورت گسترده رايج شد و بنيان هاي بحران اخلاقي در غرب پايهريزي گرديد.
2. آزادي جنسي
يكي از عوامل بحران اخلاقي در غرب، آزادي جنسي و فروپاشي نظام خانواده است. آزادي جنسي خود متأثر از ديدگاه مادي و نظريه داروين ميباشد. زيرا وقتي انسان در حدّ يك موجود مادّي معرفي شد، از نظر اخلاق و مسايل جنسي نيز آزاد گذاشته شده و در پي آن نظام خانواده از هم متلاشي خواهد شد. در دنيايي كه تحت سيطرة بينش مادي قرار دارد، عكسها و فيلمهاي ترويج كنندة فحشا نه فقط در مراكز مخصوص بلكه در سطح بسيار گسترده از طريق وسايل ارتباط جمعي، براي عموم عرضه ميشود. محور بخش بزرگي از فيلمهاي سينماي و سريالهاي تلويزيوني، اشاعه فساد جنسي به اشكال مختلف است. در اخلاق غربي كه ناشي از نظريه تكاملي است، روابط مشروع جنسي در محدودة ازدواج و تشكيل ازدواج امري بيمعنا تلقّي ميشود.
خلاصه آن كه در نظام مادي حاكم بر غرب، كانون خانواده كه محل امن و امنيّت براي تربيت و پرورش كودكان و مكان احترام بزرگسالان است، از هم ميپاشد. فرزندان از محبّت مادران و پدران محروم ميشوند و سالمندان دور از فرزندان و بستگان در فقر عاطفي و غربت دردناك، آخرين سالهاي زندگي را سپري ميكنند. فساد و فحشا و آلودهترين روابط جنسي، مشروع و مطلوب جلوه داده ميشود و با كمك هنر سينما و تأتر به شدّت تبليغ ميشود، اين عوامل باعث گرديد كه دنياي غرب به بحران اخلاقي دچار شود.[3]3. ناديده گرفتن مذهب و اخلاق
ناديده گرفتن مذهب و اخلاق از ديگر عوامل بحران اخلاقي است. گر چه اين هم در واقع به همان تفكّر مادّي برميگردد، امّا ميتوان آن را به عنوان يك عامل مستقل نيز در نظر گرفت.
از آنجا كه حذف مذهب از زندگي باعث خلاء هاي بسياري مي گردد، لذا در جامعة غربي خلاءهاي درد ناك و جنايات هولناكي را شاهد هستيم. آثار و پيامدهاي كنار گذاشتن دين از زندگي، باعث شده است كه دنياي غرب به اشتباه خود پي ببرد كه اين مطلب را در اعتراف هاي انديشمندان غرب مشاهده مي كنيم.
نكته: از آنجا كه دين اسلام و مكتب تشيع، مكتب كامل و همه جانبه اي مي باشد و كشور ايران پيرو اين آئين بوده و رواج اسلام و تشيع در جامعة ايران مشهود است، لذا بحران اخلاقي در ايران مشاهده نمي شود. بله كارهاي ضد اخلاقي در جامعة ما ديده مي شود ولي اين به معني بحران اخلاقي نمي باشد.
البته همة مردم و همة اقشار جامعه وظيفه دارند با راه هاي مناسب به تقويت ايمان جوانان بپردازند تا اينكه خداي تا كرده موجب بحران هاي اخلاقي نگردد.
آثار و پيامدهاي بحران اخلاقي
بحران اخلاقي پيامدهاي خطرناكي بدنبال دارد، نگاهي گذرا به تحقيقات و آمارها درغرب به خوبي نشان ميدهد كه بحران اخلاقي، آزادي جنسي و روابط آزاد زن و مرد در چند دهة اخير باعث تشديد ناهنجاريهاي رواني، اختلالات افسردگي، اضطراب، خودكشي و ارتكاب جرم وجنايت شده است.[4]هشدار
امروزه تلاش ميشود كه بحران اخلاقي را عالمگير سازند و تمامي جوانان، نوجوانان و خانوادهها را به آن مبتلا سازند. تهاجم فرهنگي يكي از ابزارهاي ترويج فساد اخلاقي است.
چه بايد كرد؟[5]در كشور ما گرچه انحرافات اجتماعي و اخلاقي وجود دارد و عدهاي تحت تأثير تبليغات زهرآگين دشمن قرار گرفته و آسيب پذير شدهاند، امّا نميتوان اين وضعيّت را بحران اخلاقي ناميد. بنابراين همه ما وظيفه داريم كه از بروز بحران اخلاقي در كشور و جامعة خود جلوگيري نماييم. يگانه عاملي كه ميتواند از بحران اخلاقي جلوگيري كند، تقويت ايمان و معنويت و فرهنگ سازي ديني در جامعه است. اگر احساس مسئوليت نكنيم، بحران اخلاقي كه دنياي غرب را از هم متلاشي كرده جامعه ما را نيز به شدّت تهديد ميكند.
در پايان اميدوارم با آشنايي از ريشههاي بحران اخلاقي در غرب و آثار و پيامدهاي آن، بتوانيم ايمان و معنويّت را در خويشتن تقويت نموده به ارزشهاي اخلاقي پايبند باشيم تا خداي نكرده به سرنوشت دنياي غرب مبتلا نگرديم.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حضرت آيت الله خامنهاي، فرهنگ و تهاجم فرهنگي، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، چاپ اوّل، 1373.
2. جهان بخش ثواقب، نگرش تاريخي بر رويارويي غرب با اسلام، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اوّل، 1379.
3. سيد مجيد حسني، گناه و ناهنجاري، عوامل و زمينههاي آن، دار الغدير قم، چاپ اوّل، 1379.
4. رضا داوري اردكاني، دربارة غرب، انتشارات هرمس، چ اوّل، 1379.
پي نوشت ها:
[1] . براي مطالعه بيشتر رك: چارلز داروين، منشأ انواع، ترجمه نورالدين فرهيخته، نگارستان كتاب، چاپ اوّل، 1380؛ و نيز نيشابوري، اصغر، نقد و بررسي نظريههاي تكاملي، وزارت آموزش و پرورش …، چاپ اوّل، 1367.
[2] . رهنمايي، سيد احمد، غرب شناسي، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، چاپ اوّل، 1379، فصل 4.
[3] . دبير سياقي، منوچهر، در غرب چه ميگذرد؟ انتشارات بحر العلوم، چاپ اوّل، 1375، ص 86 ـ 92.
[4] . براي مطالعه در اين خصوص ر.ك: درويزه، ابوالفضل، ايدز و ريشهيابي بحرانهاي اخلاقي درغرب، دانشگاه گيلان، چاپ اوّل، 1375، فصل دوّم.
[5] . براي مطالعه بيشتر رك: فرهنگ و مقاومت فرهنگي، فلق، 1374.