بخشش یا إعطاء در قرآن
مترجم: امیر مازیار
اعطای امری بدون [توقع] بازگشت حتمی. در قرآن دو نوع بخشش وجود دارد: 1. عطای خداوند به انسانها؛ 2. بخشش یا مبادله یا هدایای (نِحلَة) انسانها. این امر که خداوند به انسانها اموری را «عطا» میکند پنج بار در قرآن آمده است. در حکم استعارهای برای «عطایا» و «پاداشها»ی مادی و معنوی کارهای خوب، عطای خدا «نابریدنی» (هود: 108) و «نامقیّد» (اسراء: 20) و اغلب در پیوند با «حساب» وصف شده است (ص: 39؛ نبا:36). همچنین خداوند به مردها فرمان داده که «مَهر زنان را به عنوان هدیهای از روی طیب خاطر بدهید» (و آتوا النساءَ صدُقاتِهِنَّ نِحلَةً، نساء: 4). تنها موردی در داستانهای قرآن که در آن از بخشش سخن رفته داستان ملکهی سبا (نک. بلقیس) است که برای سلیمان هدیهای فرستاد تا بیازماید که آیا او «پیامبری» شریف است یا «پادشاهی» دنیایی (نمل: 35-36). مفسران در باب ریشهشناسی و معنای «نِحلَة» اختلاف دارند. یکی از تفسیرهای مورد تأیید طبری (د. 310) ریشهی آن را به فعل «اِنتَحَل» (دینی را پذیرا شدن) میرساند که بدینترتیب اسم آن «نِحلَه» مترادف «ملّة»، «دیانة» یا «شرع» خواهد بود. بنابراین، صیغهی قیدی «نحلةً»، در جایگاه نحوی «حال»، «فریضة» (در حکم وظیفه) (نک. نیز بقره: 236-237؛ نساء: 24) یا «واجبة» (در حکم الزام) یا، در جایگاه نحوی «مفعول له»، «دیانّةً» (برای به انجام رساندن کامل وظیفهی دینی) معنا خواهد داد. شرح دیگر، از زمخشری (د.538) و قرطبی(د.671) مبتنی بر فعل «نَحَلَ» است، که به نظر کلبی (د.146) و فرّاء (د. 207)، به همان معنای «عطا» یا «وَهَب» (بخشیدن) است. از اینرو، اسم «نحلة» به معنای «عطیة» یا «هبة» (هدیه) خواهد بود (شوکانی، تفسیر، 535/1؛ زمخشری، کشّاف، 459/1-460؛ قرطبی، جامع، 17/5-18). برخی مفسران اشاره کردهاند که «نِحلة» بر هدیهای دلالت دارد که به «طیب خاطر» داده شود (عطیّة بِطیبة نفس) بدون توقع چیزی در ازای آن (فخر رازی، تفسیر، 147/9، ابن جوزی، زاد،9/2). در این باب، قرآن نسبت به بخششی که در پی آن توقع امر بیشتری باشد هشدار میدهد (مدثر: 6). در فقه اسلامی، در باب شرایط ضروری و مشکلات محتمل منطوی در بخشش که به عمل انفاق ارتباط مییابد به تفصیل سخن رفته است (نک. Linant de Bellefonds, Hiba, 350-351; Rosenthal, Hiba, 342-344؛ طبری، تهذیب الآثار، 143/1-147).
بیشتر بخوانید: پیامد ها و آثار بخشش
تنها موردی در داستانهای قرآن که در آن از بخشش سخن رفته داستان ملکهی سبا (نک. بلقیس) است که برای سلیمان هدیهای فرستاد تا بیازماید که آیا او «پیامبری» شریف است یا «پادشاهی» دنیایی (نمل: 35-36). بنابر تفاسیر، هدایای ملکه حاوی قالبهای طلا و نقره، غلامانی به پوشش دختران و کنیزانی در پوشش پسران، اسبها و جواهرات بود، که هر کدام با معمایی همراه بودند که سلیمان باید حل میکرد (طبری، تفسیر، 515/9-516؛ زمخشری، کشاّف، 353/3-354، سیوطی، درّ، 202/5-203). روایت قرآنی این داستان بیان میکند که سلیمان نه تنها به یاری قدرتهای جادویی خود، که با آنها به جنیان دستور داد تا تخت ملکه را حرکت دهند، بلکه با ادب و اخلاق خود بر ملکه فائق آمد. سلیمان، با رد هدایای ملکه، بیان داشت که او نیازی به هیچ هدیهای از جانب ملکه ندارد، چرا که به آنچه خداوند به او عطا کرده راضی است: «آیا مرا به مالی کمک میدهید؟ آنچه خدا به من عطا کرده بهتر است از آنچه به شما داده است. نه، بلکه شما به ارمغان خود (هَدیّتِکم) شادمانی مینمایید» (نمل: 36). مفسران اشاره دارند که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و همهی پیامبران، از جمله سلیمان، به دلیل اثرات نیکوی تبادل هدایا در روابط انسانی پذیرای این کار و مشوق آن بودند (قرطبی، جامع، 132/13).
منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1390)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی: حسین خندق آبادی، مسعود صادقی، مهرداد عباسی، امیر مازیار، تهران: انتشارات حکمت.