بخل یا تنگچَشمی در قرآن
مترجم: حسین خندق آبادی
تنگ چشمی. بخل رذیلتی چندوجهی است که نقش مهمی در سنجش سرشت و کردار انسان در اسلام دارد. علیرغم وجود مترادفهایی برای این رذیلت، نخستین واژه برای آن «بُخل» است. خسیس را «بخیل» مینامند (همچنین شکل نادر «باخِل») و جمع آن «بُخَلا» است (به صورت نادرتر «بُخّال»). هم در قرآن و هم در روایات دربارهی بخل سخن بسیار هست. آیات مکی و مدنی قرآن به بخشندگی و نیز به اعطای مال در راه خدا ترغیب میکنند و از جمع آوردن مال و منال تحذیر میدهند. نقش برجستهی بخل تنها این است که بدیلی باشد برای نشان دادن اهمیت بخشندگی که، از مدتها پیش، حتی پیش از ظهور اسلام، فضیلت اجتماعی طراز اول عربها بوده است. هم در قرآن و هم در روایات دربارهی بخل سخن بسیار هست. آیات مکی و مدنی قرآن به بخشندگی و نیز به اعطای مال در راه خدا ترغیب میکنند و از جمع آوردن مال و منال تحذیر میدهند. ذکر دو نمونه در اینجا مفید خواهد بود. آیهی 180 آل عمران این معنی را به روشنی عرضه میکند: «کسانی که به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا کرده بخل میورزند (الذین یَبخَلون) هرگز تصور نکنند که آن [بخل] برای آنان خوب است، بلکه برایشان بد است. به زودی آنچه در آن بخل ورزیدهاند (ما بَخِلوا بِه) به روز قیامت طوق گردنشان میشود». آیات 5-11 لیل نیز چنین میگویند: «اما آن که [حق خدا را] داد و پروا داشت و [پاداش] نیکوتر را تصدیق کرد به زودی راه آسانی پیش پای او خواهیم گذاشت. و اما آن که بخل ورزید (مَن بَخِلَ) و خود را بینیاز دید و [پاداش] نیکوتر را به دروغ گرفت به زودی راه دشواری به او خواهیم نمود».
ترغیبهای قرآن را باید در کنار روایات نبوی بسیاری دید که در آنها بخل جایگاه مهمی دارد. در روایت آمده است که بخل در باغ رذایل، از میان دیگر رذایل، شانه به شانهی ترسویی و تنبلی نشسته است.
بیشتر بخوانید: واژه ی بخل در قرآن
پیامبر از این رذایل به خدا پناه میبرد و به دقت آنها را یکی پس از دیگری برمیشمارد. بخل موضوع ضربالمثلهای بسیاری شده است. مثلاً بخل را یکی از درختان دوزخ دانستهاند که شاخههایش در سراسر دنیا آویزان است و هر کس یکی از آنها را بگیرد سر از آتش دوزخ برخواهد آورد. حتی از پیامبر پرسیده شده است که آیا بیماریای بدتر از بخل هست. حال نباید موجب شگفتی باشد که پیامبر اظهار دارد: «بخشندهی جاهل (یعنی بیخبر از اسلام) نزد خداوند بسیار محبوبتر از عدل بخیل است».
علیرغم همهی این نکوهشهای گوناگون، بخیلها جایگاه خاصی در فضای فرهنگی عربی- اسلامی دارند. وجود آثار حکایتگونه- مانند اثر بسیار محبوب کتاب البخلاء جاحظ (د. 255) و یا اثر دیگری به همین نام از خطیب بغدادی (د. 463)- گواه آن است که بخیل شخصیتی خاص است که میتواند موضوع لطایف و حکایات واقع شد. این نوع مردان و زنان بخیل (زنان بخیل هم وجود دارند) گواه جنبهای از بخلاند که غالباً عاری از هرگونه معنای دینی است. در اینجا بخیل نقش عمدهای در نوعی مهمانبازی برگرفته از فرهنگ مردم ایفا میکند که در آن حرف حرف مهمان است. با این حال، فرمانهای دینی و انزجار اخلاقی ملازم با آنها نشانگر آن است که بخیل به منزلهی گونهای حکایی به اندازهی همتاهای حکایی خود، نظیر مهمانهای ناخوانده، مضحک نیست. در اینجا مترادفهای مالاندوزی (بُخل) نقش مهمی دارند و معنای آن را به قلمرو معنایی حرص یا حالت شدیدتر و عمومیتر مالاندونزی (شُحّ) و نیز پستی یا فرومایگی (لُؤم) سوق میدهند.
منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1390)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی: حسین خندق آبادی، مسعود صادقی، مهرداد عباسی، امیر مازیار، تهران: انتشارات حکمت.