در ابتدا لازم است كه بحثي را به عنوان مقدمه ذكر كنم تا ببينم اسلام به چه چيزي اهميت داده و ثواب را در مقابل چه چيزي ميدهند، كميت عمل يا كيفيت آن؟ خداوند در قرآن کريم ميفرمايد: «او كسي است كه مرگ و زندگي را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتر است.»[1] امام صادق ـ عليه السّلام ـ در تفسير احسنكم عملاً فرموده است مراد عمل بيشتر نيست، بلكه مراد عمل درستتر و نيكتر است.[2] ميدانيم وقتي حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در ركوع نماز به نيازمندي انگشتر خود را ميبخشد در شأن شان آيه اي[3] نازل ميشود و يا وقتي با خانواده خود نان شان را انفاق كردند در شأن شان سورة هل اتي نازل شده که اگر از نظر مادي و كميت بخواهيم بسنجيم، آن نان، مقدار و قيمت چنداني نداشته است، پس چيزي كه به كار آنها بها ميدهد كه در حقشان آيه نازل ميشود، كيفيت عمل است که خداوند متعال در قرآن کريم مي فرمايد: «انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاء و لا شكورا»[4] در آن زمان حتماً بودهاند كساني كه اموال بيشتري را انفاق كرده ولي در مدحشان آيه يا سوره ي نازل نشده است. پس به چيزي كه بها داده ميشود كيفيت عمل است نه كميت آن، زيرا ممكن است عملي اندك باشد ولي انگيزه و نيت خالصانه داشتن به آن بهاي فراوان دهد و خدا هم در عوض آن پاداش بسيار دهد. بهتر است به جاي ديد كمّي به اعمال، از نظر كيفي به آنها نگاه كنيم.
اما در مورد اصل جواب: بعضي از رواياتي كه ثواب اعمال را بيان ميكنند، مطلق ميباشند امّا روايات ديگري داريم كه اين ثوابها را مشروط به شرايطي كرده است كه از آنها به شرايط قبولي اعمال ياد ميكنيم. و در واقع وقتي به آن اعمالِ به ظاهر كوچك اين شرايط ضميمه ميشود، ديگر اندك و كوچك نيستند.
در اين جا به آن شرايط اشاره ميكنيم:
1. ايمان: امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند: «اسلام آوردن موجب ميشود خون شخص حفظ شود و امانت ادا شود و زناشويي حلال گردد، ولي ثواب در برابر ايمان است.»[5]به بيان ديگر اسلام آوردن سبب بهرهمندي از امتيازات اجتماعي ميشود ولي آنچه امتيازات اخروي را موجب ميشود ايمان است.
2. تقوي: انما يتقبل الله من المتقين[6] خدا فقط اعمال پرهيزكاران را ميپذيرد.
3. پذيرش ولايت اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ :اين كه ولايت و معرفت شرط قبولي اعمال است از اموري است كه از مسلمات بلكه ضروريات مذهب مقدس شيعه است، از مجموع اخبار (فوق تواتري که وجود دارد) استفاده ميشود كه ولايت شرط قبولي اعمال بلكه شرط قبولي ايمان به خدا و نبوت رسول مكرّم اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ است.»[7]4. نيت خالص: هيچ چيز در عبادات به اهميت نيت و خالص كردن آن نيست زيرا كه نسبت نيات به عبادات نسبت ارواح به بدن و نفوس به اجساد است و هيچ عبادتي بدون نيت خالص، مقبول درگاه حق تعالي نيست.[8] و امام سجاد ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «لا عمل بلانية»[9]5. حضور قلب: در اعمالي مانند نماز و اذكار كه نوعي سخن گفتن با خدا و به ياد خدا بودن است. «انما للعبد من صلاته ما اقبل عليه منها بقلبه»[10] همانا فقط عبد آن مقدار از نمازش بهره ميبرد که با قلبش توجّه داشته است.
با تحصيل اين شرايط ميتوان يك عمل را به مرحله قبول و ترتب ثواب رساند. ولي با اين كافي نيست، چرا كه بايد آن عمل را تا پايان عمر حفظ كرد. به بيان ديگر يك عمل ممكن است پس از انجام آن با شرايط لازم، توسط عواملي از بين برود كه ما به پاره اي از اين عوامل اشاره ميكنيم:
1. رياي بعد از عمل: امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرموده اند: «نگهداري عمل از خود عمل سختتر است. راوي گفت: نگهداري عمل چيست؟ فرمود: مردي براي خداوند يگانه، بخششي ميكند و خرجي ميكند، در نتيجه برايش عمل نهاني نوشته ميشود، سپس كارش را به زبان ميآورد و برايش عمل آشكار مينويسند (كه ثوابش كمتر است) باز هم به زبان ميآورد، تا آن را محو كرده و برايش ريا مينويسند.»[11]2. ارتكاب بعضي گناهان كه اثر كارهاي خوب را از بين ميبرد، مثل: منت بعد از صدقه «لا تبطلوا صدقاتكم بالمن والاذي»[12]3. با حالت كفر از دنيا رفتن؛ «و من يرتدد منكم عن دينه ميت و هو كافر فالئك حبطت اعمالهم في الدنيا و الآخره…»[13]با توجّه به مباحث فوق چنين ميتوان گفت كه درست است كه در بعضي روايات براي بعضي اعمال كه به نظر ما كوچك و كم ميباشند، ثوابهاي زيادي گفته شده است، امّا اين ثوابها مشروط به اين است كه اوّلاً آن عمل به مرحله قبول برسد و ثانياً تا وقت مرگ آن را حفظ كنيم. و اينها چيز كمي نيست و اين جاست كه آن اعمال به ظاهر اندك در كنار اين شرايط، بزرگ جلوه ميكنند، به قول امام علي ـ عليه السّلام ـ «عملي كه همراه با تقوي باشد كم نيست، چگونه كم باشد چيزي كه مقبول باشد.»[14]مطلب ديگري که بايد به آن اشاره کرد اين است كه اعمال ما ظاهري دارند و باطني و ما فقط ظاهر را ميبينيم كه كوچك و اندك است امّا از باطن آن كه به منزله روح و ملكوت آن عمل است خبر نداريم و در برزخ و قيامت آن صورتهاي ملكوتي به شكل پاداش و عقاب، ظاهر ميشود.[15] بنابراين ممكن است عملي كه از نظر ظاهر اندك است باطني عظيم داشته باشد و آن باطن در قيامت به شكل ثوابي عظيم ظاهر شود. پس آن دعاهاي به ظاهر كوچك به خاطر آن معارف بلند و عالي كه در بردارد ممكن است باطني بزرگ داشته باشد و در نتيجه ثوابي بزرگ را به دنبال داشته باشد. البتّه همان طور كه قبلاً گفتم دعا و ذكر (و اعمالي كه شامل اين دو ميباشد) علاوه بر شرايط قبولي ساير اعمال، شرط مخصوص به خود را دارد و آن حالت قلبي و توجّه قلب در هنگام انجام آنها ميباشد.
جواب ديگر اين ميتواند باشد كه طبق آيات قرآن خداوند پاداش اعمال نيك را چند برابر ميدهد.[16] قيامت محل بروز و ظهور رحمت و تفضل خداست و از تفضل و رحمت بيانتهاي حق بعيد نيست كه در مقابل اعمال اندك و كوچك ما ثوابهاي عظيم عنايت كند.
مثلا بعضي از روايات قيد «عارفاً بحقه» دارد و اين قيد در رواياتي آمده است كه ثواب زيارت ائمه ـ عليهم السّلام ـ را بيان ميكند و ميگويد: اين ثوابها براي كسي است كه به حق امامي كه به زيارتش رفته است معرفت داشته باشد، بعضي در توضيح اين قيد گفتهاند: «يعني بداند كه آن امام، واجب الاطاعة است.»[17] پس حقي كه امام بر گردن او دارد اين است كه از امام اطاعت كند و او به اين حق آگاه باشد.
در بعض ديگري از روايات به جاي «عارفاً بحقه» آمده است كه «و هو يعلم انه امام من قبل الله عزوجل مفترض الطاعة علي العباد»[18] يعني زيارت كند در حالي كه ميداند كه او (صاحب قبر) امامي است از جانب خداوند كه اطاعتش بر بندگان واجب است. در واقع كسي كه به حق امام آشناست و با اين آشنايي و آگاهي به زيارت ميرود، ولايت ائمه را (كه شرط قبولي اعمال است، آگاهانه پذيرفته است و بعد از شهادت آنها، به زيارت آنها ميرود و آنها را تكريم ميكند و بزرگ ميشمرد. پس اين قيد نيز به نوعي به پذيرش ولايت اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ برميگردد كه قبلاً آن را ذكر كرديم.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شهيد مطهري، عدل الهي، انتشارات اسلامي، چاپ جديد، 1361، ص 290 ـ 320.
2. امام خميني، چهل حديث، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ اوّل، 1371، حديث 29، ص 484، 485.
3. همان، حديث 20.
4. ثقة الاسلام كليني، اصول كافي، ترجمه سيد جواد مصطفوي، دفتر نشر فرهنگ اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ ج 3، باب ريا و باب اخلاص.
پي نوشت ها:
[1] . ملك/ 2.
[2] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ترجمه سيد جواد مصطفوي، دفتر نشر فرهنگ اهلبيت، ج 3، ص 26.
[3] . مائده/ 55.
[4] . دهر/ 9.
[5] . اصول کافي، ج3، ص 38.
[6] . مائده/ 27.
[7] . امام خميني، چهل حديث، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام، چاپ اول، 1371، ص 577.
[8] . همان، ص 431.
[9] . اصول كافي، ج3، ص 132.
[10] . حر عاملي، محمد بن حسن، وسائلالشيعه، تهران، مكتبه اسلاميه، 1383 هـ، ق، ج 4، ص 685، باب 3، ابواب افعال الصلاة.
[11] . اصول کافي، ج3، ص 404.
[12] . بقره/ 264.
[13] . بقره/ 217.
[14] . اصول کافي، ج3، ص 120.
[15] . مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1370، ج 3، ص 120.
[16] . انعام/ 160.
[17] . شيخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه علي اكبر غفاري، نشر صدوق، چاپ اوّل، 1366، ص 193.
[18] . محمد بن الحسن الطوسي، التهذيب، بيروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1406، ج 6، ص 108.