طلسمات

خانه » همه » مذهبی » برجستگی های اخلاقی طبری

برجستگی های اخلاقی طبری

برجستگی های اخلاقی طبری

محمد بن جریر طبری نه تنها از جهت وسعت معلومات و بسیاری تألیفات و تبحر در انواع علوم و فنون عصر خود کم نظیر بوده است، بلکه از حیث خوی و روش زندگی و تهذیب اخلاق و مناعت طبع و بلندی همت و مراعات اصول و

0047871 - برجستگی های اخلاقی طبری
0047871 - برجستگی های اخلاقی طبری

 

نویسنده: علی اکبر شهابی

 


محمد بن جریر طبری نه تنها از جهت وسعت معلومات و بسیاری تألیفات و تبحر در انواع علوم و فنون عصر خود کم نظیر بوده است، بلکه از حیث خوی و روش زندگی و تهذیب اخلاق و مناعت طبع و بلندی همت و مراعات اصول و قوانین مربوط بتکمیل مراتب نفسانی و حفظ صحت جسمانی، نیز از دانشمندان کم نظیر بوده است. خوی و خلق شخصی و روش و رفتار علمی و اجتماعی طبری شایسته است که سرمشق طالبان دانش و ادب قرار گیرد تا آنان را براه نیکبختی و رستگاری رهبری کند. چنانکه بزرگان و پیشوایان دین دستور داده اند که انسان معتدل آنست که هم درتهذیب و تکمیل قوای نفسانی و عقلانی بکوشد و هم مراقبت در صحت و سلامت تن و قوای جسمانی داشته باشد، طبری نیز کمال مراقبت و رعایت را در باره ی تن و روان خود داشت. تکمیل قوای روحانی و فکری همان فرا گرفتن علوم و فنون گوناگون و اشتغال دائمی بمطالعه و مباحثه و نوشتن کتب و رسائل وعمل کردن بمعلومات خود و انجام دادن تمام تکالیف و وظایف دینی و اخلاقی بود مراقبت و توجه ببدن و قوای جسمانی، رعایت بهداشت واقعی و اعتدال در خواب و خوراک و سایر امور مربوط بصحت و سلامت بدن بود. بهترین دلیل این مطلب طول عمر وی توأم با صحت کامل و سلامت تمام اعضا و قوای جسمانی و فکری او می باشد، چنانکه در سن 86 سالگی که وفات یافت هنوز بیشتر موهای سر و رویش سیاه و قوایش سالم بود و تا همان نزدیک مرگ بتعلیم و تدریس و تألیف و تصنیف اشتغال داشت. با این وصف اگر بگوئیم پیروی از روش و رفتار طبری در زندگی تحصیلی و علمی و در زندگانی عادی و اجتماعی دانشجویان و طالبان مقامات علمی و اجتماعی را به سر منزل مقصود رهبری می کنند، سخنی بگزاف و دور از حقیقت نگفته ایم.
ابوجعفر طبری از جهت رعایت امور مذهبی، مردی پرهیزگار و پارسا بود و بانچه علم و عقیده داشت عمل می کرد. در اظهار عقاید دینی و علمی خود کمال صراحت لهجه و شجاعت داشت و به پیروی از دستور قرآن کریم: لایخافون فی الله لومة لائم، در مقابل بیان حق و حقیقت از هیچگونه سرزنش و ملامتی ترس و واهمه نداشت چنانکه در داستان مباحثه ی او با پیروان احمد بن حنبل این حقیقت کاملاً آشکار می شود.
طبری در امانت داری و خلوص اعمال و صدق و صفای نیت و پاکیزگی و طهارت نفس و حسن عقیدت ا زمردان کم نظیر بود. بهترین گواه و شاهد این معنی کتابی است که وی در «آداب نفوس» تألیف کرده است. کتاب مذکور بخوبی مرتبه ی دینداری و پاکیزگی اخلاق او را نشان می دهد. طبری با آنکه بیشتر اوقات خود را مصروف کارهای علمی از تألیف و نصنیف و املاء احادیث و مباحثه و تدریس می کرد، از بجا آوردن اعمال مذهبی و عبادات روحانی اندکی غفلت نمی ورزید. گفته اند: در هر شب ربعی از قرآن و گاهی مقدار بسیاری قرائت می کرد.
شکی نیست که تمسک باعمال روحانی و عبادات مذهبی که از روی بصیرت و فهم باشد برای خردمندان و دانشجویان و دانشمندان بهترین راهی است برای رسیدن به حقائق و درک مشکلات و معضلات علمی و پاک شدن نفس از آلودگیها و پلیدیها و ارتقاء آن بلعوالم ملکوتی و نیل به مقامات عالیه ی انسانی.
بزرگان علم و ادب کسانی بوده اند که در تکمیل و تهذیب قوای نفسانی و پرورش فکر و ذوق از راه عبادات بی ریا و خالص و خشوع و خضوع در مقابل ذات واجب الوجود، اقدام کرده اند. در شرح حال بزرگترین فیلسوف و دانشمند اسلامی، شیخ الرئیس ابوعلی سینا، نوشته اند که در مواقع برخورد به مسائل غامض و لاینحل فلسفه، نخست تن خود را از آلودگیهای ظاهری پاک می کرد، خود را شست و شو می داد و وضو می گرفت و آنگاه برای تصفیه ی روح با کمال خلوص و عجز روی بدرگاه آفریننده ی جهان می آورد و بنماز می ایستاد و ازین راه آئینه فکر و خرد را از گرد و غبار و آلایشهای طبیعی صیقلی می کرد و صفا و جلا می داد؛ پس از آن بفهم و درک قضایا و مسائل علمی و فلسفی – که در ابتدا لاینحل می نمود- توفیق می یافت.
درینجا بیمناسبت نیست اندکی درین موضوع بسط سخن داده شود. چون در عصری که ما زندگی می کنیم، «ماده» وافکار مادیگری زیاد توجه و نظر مردمان جهان را به خود معطوف داشته است و تمام امور و شئون زندگی را از نظر مادیگری نگاه می کنند ازین جهت شاید اینگونه حقایق در ابتدای امر بنظر غریب و بر خلاف اصول علمی جلوه کند زیرا کسانی که در چهار دیوار تنگ مادیگری فرو رفته اند نمی توانند اندیشه و خرد خود را از تنگنای «ماده» و مادیگری خارج سازند و آثار شگرف روح و صفای آن را درک کنند.
بعقیده ی نویسنده ی این اوراق یکی از بزرگترین علل موفقیت علما و بزرگان پیشین و رسیدن آنان بمدارج عالیه ی علمی و مقامات شامخه ی روحانی پاکیزگی روح و جسم آنان از آلودگیها و پلیدیها بوده است. این پاکیزگی تن و صفای روح پیدا نمی شود مگر از راه تهذیب نفس و تزکیه ی اخلاق و کشتن هوی و هوسهای شیطانی و غلبه دادن عقل خود را بر احساسات و تمایلات نفسانی. راه راست و آسان برای رسیدن باین نتیجه پیروی از دستورات بزرگان و پیشوایان دین و انجام دادن وظایف و تکالیف دینی است مخصوصاً عبادات که اگر با خلوص نیت و صفای عقیدت و با جمع بودن شرایط انجام شود بیشک موجب پاکیزگی و نورانیت روح و خرد آدمی می شود.
درینجا نمیخواهم فقط از راه تعبد وحدیث و خبر فواید ایمان و دینداری را بیان کنم بلکه چون بحث و گفتگوی ما در باره ی علل رسیدن دانشمندان پیشین به مقامات عالیه ی علمی است، این موضوع را نیز از راه علمی تجزیه و تحلیل می کنم.
معلوم است که علوم و فنون از نوع معقولات و معنویات است و مفاهیم و معنویات مستقیما با عقل و روح انسان سروکار دارند، پس هر چند روح آدمی صافی تر و عقل و خردش کمتر آلوده بآلایشهای مادی و پلیدیهای طبیعی باشد بمعقولات نزدیکتر می شود و برای درک آن ها مهیاتر می گیردد. و هر چند فرو رفتگیش در امور مادی زیادترباشد و تن و قوای جسمانیش آلوده بناخوشیها و پلیدیهای طبیعی و روح و عقلش آلوده بناخوشیهای معنوی و هوی و هوس و آز و آلودگیهای دیگر باشد از معقولات و امور معنوی دورتر می افتد.
آن کس که فراغ خاطر و صفای روح و پاکیزگی جسم داشته باشد بدان مقام می رسد که حقایق بی پرده برو مکشوف و مشکلات و معضلات بی وساطت اسباب و علل مادی بوی اشراق و الهام می شوند. در نتیجه آن فرد شاخص و یگانه ای که صفای روح و سلامت عقلش از همه بیشتر است یعنی مولای متقیان و سرور پرهیزکاران حضرت علی علیه السلام بدان درجه می رسد که می گوید و حق می گوید: لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا (اگر پرده هائی که میان ما و حقایق فاصله است از میان برود بر علم و یقین من چیزی افزوده نخواهد شد).
باری از موضوع دور نیفتیم، امید است از همین فشرده و خلاصه ای که ذکر شد طالبان حقیقت و دانش را بهره و سودی حاصل گردد و راه رسیدن بمقصود و هم آهنگ کردن تن و روح خود را با علوم و فنون بر آنان آشکار و نمایان گردد. اینک برگردیم بشرح حال و رفتار طبری که از همین راه بدان درجه ی علمی و زهد و تقوی رسید که شمه ای از آن بیان و پاره ی دیگر بیان می شود.
عبدالعزیز پسر محمد طبری گفته است: «ابوجعفر، ظاهری ظریف و نظیف و باطنی پاکیزه و مصفی داشت. در معاشرت دارای خلق و خوئی نیکو بود و همواره از حال جمیع اصحاب و معاشرانش جویا می شد. در خوراک و پوشاک و رفتار و گفتار دارای ادب نیک و پسندیده بود. با همگی دوستان و یارانش با روئی گشاده و چهره ی متبسم سخن می گفت و گاهی با نیکوترین وجهی با آنان بشوخی و مزاح می پرداخت و لطائف و ظرائف ذوقی و ادبی می گفت.
بسا اتفاق می افتاد که میوه ای برای او هدیه می آوردند و او سخنان بسیار در باره ی آن میوه می گفت که از هیچیک از مسائل علمی و فقهی خارج نبود.»
از عادات و اخلاق طبری آن بود که هر گاه کسی برای او هدیه ای می فرستاد، اگر می توانست عوض آن را بفرستد و جبران احسان بنماید، آن را می پذیرفت و تلافی می کرد و درغیر این صورت از قبول آن خودداری می کرد و از هدیه فرستنده بوجه نیکوئی پوزش می خواست.
یکی از ثروتمندترین آن زمان بنام ابوالهیجاء پسر حمدان سه هزار دینار برای طبری فرستاد، چون طبری را بران نظر افتاد در شگفت شد و گفت: «آنچه را که بمکافات و جبران آن توانائی ندارم نمی پذیرم. کجا مرا توانائی است که ازین مبلغ زیاد جبران کنم؟!» بوی گفتند که غرض از اهداء این دینار ها نزدیکی بخداوند و تحصیل اجر و ثواب است. ولی طبری خودداری از قبول کرد و آن را برای صاحبش باز پس فرستاد.
ابوالفرج بن ابوالعباس اصفهانی کاتب نزد ابوجعفر طبری آمد و شد داشت و کتابهای خود را پیش او قرائت می کرد، روزی ابوجعفر از وی خواست که برای ایوان کوچکی بوریائی ببافد ابوالفرج اندازه ی ایوان را گرفت و پس از چند روز بوریا را ساخت و محض تقرب و ارادت تقدیم ابوجعفر کرد. چون از خانه بیرون شد، ابوجعفر پسر خود را خواند و چهار دینار بوی داد که بابت بهای بوریا بابوالفرج دهد. ابوالفرج از گرفتن پول خودداری کرد، طبری نیز از قبول حصیر امتناع ورزید مگر اینکه ابوالفرج دینارها را بگیرد.
دیگر از حکایاتی که دلالت بر مناعت و بزرگواری طبری دارد، حکایت ذیل است که یکی از معاصران طبری نقل کرده است:
ابوعلی محمد بن عبیدالله وزیر، اناری بعنوان هدیه نزد طبری فرستاد. طبری آن را قبول کرد و در میان همسایگان خود پخش نمود. چون زمانی از ین واقعه گذشت، وزیر مذکور، زنبیلی که در آن کیسه ای بود و در میان کیسه ده هزار درهم بود بسوی طبری گسیل داشت و با آن رقعه ای فرستاد که درآن درخواست کرده بود که طبری هدیه ی مذکور را بپذیرد. سلیمان واسطه ی هدیه گفته است که وزیر بمن گفت: «اگر طبری خود هدیه را بپذیرد چه بهتر والا ازو درخواست کنید که آن را در میان یاران و دوستانش که استحقاق دارند قسمت کند» سلیمان گوید: کیسه را برداشتم و بدرخانه ی طبری رفتم و در را کوبیدم، و طبری از پیش با من آشنا و مأنوس بود و چنان عادت داشت که هر گاه بعد از مجلس درس بدرون خانه می رفت هیچکس نمی توانست برو وارد شود مگر برای کارفوری و ضروری، زیرا اوقاتش مستغرق در تصنیف و تألیف و مطالعه بود گفته است: بوی پیغام دادم که از جانب وزیر برسالت آمده ام ازینرو بمن اذن دخول داد، پس نامه ی وزیر را بوی دادم، نامه را گرفت ولی از گرفتن درهمها خودداری کرد و گفت: «خدا او را و ما را بیامرزد، بوی سلام رسان و بگو بران ما همان انار را باز فرست. گفتم: درهمها را در میان یارانت بکسانیکه مستحق می باشند پخش کن و رد هدیه ی وزیر مکن. گفت: وزیر بهتر از من بحال مردمان آشناست. اگر می خواهد بمحتاجان بخششی کند خود می تواند.»
طبری گاهی اشعاری می خوانده است که از مضامین آنها نیز می توان به مکارم اخلاق و مناعت نفس و عفت و پاکیزگی اخلاق او پی برد. مورخان و نویسندگان معین نکرده اند که اشعار از خود طبری است و یا از دیگری زیرا بکلمه «انشاء» که احتمال هر دو وجه را می دهد تعبیر کرده اند.
دور نیست که اشعار از خود طبری باشد، زیرا چنانکه از این پیش در «مقام علمی طبری» بحث کردیم، طبری در علوم ادیبه نیز مهارت و حذاقت داشت و از اشعار شعرای عرب چه از دوره ی جاهلیت و چه از عصر اسلام باندازه ی کافی حفظ داشت.
در نکوهش از نخوت و تکبر ثروتمندان و اظهار زبونی و مذلت فقیران این دو بیت را می خوانده است:
خلقان لاارضی طریقهما *** تیه الغنی و مذلة الفقر
فاذا غنیت فلا نکن بطراً*** و اذا افتقرت فته علی الدهر
«دو خوی مرا ناپسندیده است: یکی تکبر در هنگام بی نیازی و دیگری اظهار بیچارگی درموقع نیازمندی.»
«پس هر گاه بی نیاز شوی متکبر و سرکش مشو و چون فقیر گردی در مقابل روزگار سربلند بایست.»
در بزرگواری طبع و مناعت نفس این اشعار را می خوانده است:
اذا اعسرت لم اعلم رفیقی*** واستغنی فیستغنی صدیقی
حیائی حافظ لی ماء وجهی*** و رفقی فی مطالبتی رفیقی
ولوانی سمحت ببذل وجهی*** لکنت الی الغنی سهل الطریق(1)
«هر گاه تنگدست گردم، دوستم را آگاه نمی کنم، من اظهار بی نیازی می کنم و دوستم بی نیاز می شود.
«شرمم نگهدارنده ی آبروی من است، و رفق و نرمی که در خواستن می کنم بهترین رفیقم می باشد اگر من هم آبروی خود را برای بدست آوردن پول از دست می دادم بزودی پولدار می شدم.»
طبری خود گفته است که احمد بن عیسی علوی مکتوبی برای او فرستاده بود که در آن این اشعار نوشته شده بوده است:(2)
الا ان اخوان الثقاة قلیل *** فهل لی الی ذاک القلیل سبیل؟
سل الناس تعرف غثهم عن سمینهم *** فکل علیه شاهدُ و دلیل
«همانا دوستان امین و استوار کم هستند. آیا برای من به این «کم» راهی» «هست؟ از مردمان جویا شو تا خوب و بد آنان را بشناسی، همگی دلیل و شاهد این مدعی می باشند.»
طبری در پاسخ او این اشعار را نوشته است:
یسیئی امیری الظن فی جهد جاهد*** فهل لی بحسن الظن منه سبیل؟
تأمل امیری ما ظننت و قلته *** فان جمیل القول منک جمیل
«امیر من در باره کوشش کوشش کننده سوء ظن دارد، آیا برای من راهی بحسن ظن او هست؟
بیندیش، در آنچه گمان کردی و گفتی زیرا گفتار نیک از تو نیکوست.»
ابوبکر بن کامل که از شاگردان و اصحاب طبری بوده است، شرحی مبسوط در باره ی آداب غذا خوردن طبری و نظافت و پاکیزگی و رعایت امور بهداشتی او نقل کرده است که چون خالی از فایده نیست، درینجا بنقل مختصری از آن قناعت می کنیم. گفته است: من هیچکس را نظیفتر و پاکیزه تر در غذا خوردن از ابوجعفر ندیدم. هرگز در مجلسی صدای دماغ وی شنیده نشد و هرگز کسی آب دهان و بینی او را ندید و نیز کسی ندید که ابوجعفر قسم بخورد و یا غلطی بر زبانش جاری گردد. طبری از خوردن چربی خودداری می کرد و گوشت خالص قرمز را می خورد و همیشه آن را با کشمش می پخت. از خوردن کنجد و عسل خودداری می کرد و می گفت آن دو معده را فاسد و دهان را بدبو می کنند و نیز می گفت خرمای خشک معده را فاسد و چشم را کم نور و دندانها را ضایع می کند. کسی بوی گفت من در تمام مدت عمرم از آن می خورم و جز خوبی از آن چیزی ندیده ام. طبری گفت خرما در باره ی تو هیچ فرو گذار نکرده است. چه می خواهی در باره ی تو بکند بیشتر از آنچه کرده است؟! گفته اند کسی که این سخن را بطبری گفت دندانهایش ریخته و چشمش کم نور و جسمش لاغر و رنگش زرد شده بود.
یاقوت حموی نیز بتفصیل چگونگی غذا خوردن طبری را نوشته و مطالبی بیان کرده است که دلالت بر اطلاع کامل طبری از مبانی و مبادی علم طب دارد و نیز حاکی از آن است که وی بقواعد و دستورات طبی و حفظ الصحه عمل می کرده و معالجات سودمندی در باره ی خود و دیگران کرده و نتیجه ی مطلوب گرفته بوده است. هم چنین یاقوت شرح داده است که طبری از چه غذاهائی دوری می کرد و زیانهای آنها را بیان می نمود و بچه نوع غذا رغبت داشت و چگونه غذا را ترتیب می داد.

پی نوشت :

1- ابن خلکان نوشته است: در مجموعه ای این اشعار بطبری نسبت داده شده است. وفیات الاعیان.
2- معجم الادباء . چاپ مصر.

منبع مقاله :
شهابی، علی اکبر، (1383)، احوال و آثار محمد بن جریر طبری، تهران: دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ، چاپ سوم

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد