خانه » همه » مذهبی » برخی مصادیق اهمیت نماز با استفاده از آیات و روایات

برخی مصادیق اهمیت نماز با استفاده از آیات و روایات

برخی مصادیق اهمیت نماز با استفاده از آیات و روایات

اين پژوهش به بحث وبررسي پيرامون وجوه اهميت نماز درآیات وروایات مي پردازد . در ميان واجبات وفرایض ما مسلمانان مهم تر و با فضيلت تر از اين عمل كه مورد غفلت وسهل انگاري واقع شده ، نتوان يافت که با اندکی تفکر ودقت پیرامون آیات وروایات مربوط به آن یا شواهد وقراین دردست به درجه اهمیت این فریضه حتی در میان کارزار وپیکار

be0d0df4 7bca 476f 843d 88c878a0eb8c - برخی مصادیق اهمیت نماز با استفاده از آیات و روایات

0021444 - برخی مصادیق اهمیت نماز با استفاده از آیات و روایات
برخی مصادیق اهمیت نماز با استفاده از آیات و روایات

 

منبع : اختصاصی راسخون

 

چكيده
 

اين پژوهش به بحث وبررسي پيرامون وجوه اهميت نماز درآیات وروایات مي پردازد . در ميان واجبات وفرایض ما مسلمانان مهم تر و با فضيلت تر از اين عمل كه مورد غفلت وسهل انگاري واقع شده ، نتوان يافت که با اندکی تفکر ودقت پیرامون آیات وروایات مربوط به آن یا شواهد وقراین دردست به درجه اهمیت این فریضه حتی در میان کارزار وپیکار می توان دست یافت.اين تحقيق شامل وجوه اهميت آن در آيات وروايات با جهاد برای نماز، پیروزی درسایه نماز و…. می باشد.روش كار به صورت كتابخانه اي بوده كه بر اين مبنا از اسناد ومدارك ديني بهره برده وبه نقل وتوصيف موارد مذكور پرداخته ايم و سعي نموده ايم درحد توان ازمنابع دست اول روايي بهره گيري نماييم و در پايان مي توان گفت ، نماز به عنوان واجبی همیشگی آنچنان مورد تأكيد قرار گرفته كه تارك آن كافر خوانده شده، است.
واژه كليدي : نماز ،اهمیت نماز

وجوه اهميت نماز
 

1- جنگ و جهاد براي احياي نماز
 

امير المومنين –عليه السلام– درباره نماز واهميت آن فرمايشي دارند كه فلسفه وجوب وارزش واهميت آنرا به خوبي روشن مي سازد ، در اين فرموده ،حضرت نماز را در رأس همه مسايل قرار داده وحتي جنگ وجهاد در ميادين نبرد بادشمن را براي احياي اين فريضة ارزشمند معرفي مي نمايد .اين روايت شگفت انگيز اين است كه: « لمّا كانَ علي –عليه السلام – يوماً في حَرْبِ صِفّين مشْتَغِلاً بالحَرْبِ والقتال وهُوَ مع ذلكَ بين الصَفَّيْنِ يراقبُ الشمس(1)..»هنگاميكه علي – عليه السلام – در جنگ صفين سرگرم نبرد بود. درميان هر دوصف كارزار مواظب وضع آفتاب بود.ابن عباس كه شاهد قضيه بود عرض كرد:« يا امير المومنين ! اين چه كاري است كه مي كني ؟ چرا به آفتاب مي نگري ؟» حضرت فرمودند:« منتظر زوال آفتاب هستم ومي خواهم ببينم كه اگروقت نماز فرا رسيده نماز بخوانيم !»
ابن عباس عرض كرد:« آقاآيا الان وقت نماز است با اينكه ما سرگرم جنگيم !(2) حضرت فرمود:« عَلي مانُقاتِلُهُم ، انّما نُقاتِلُهُم علي الصّلوة(3) چرا ما با اينها مي جنگيم ؟ آنگاه امام – عليه السلام – فرمود:« ما تنها به خاطر نماز با آنها مي جنگيم ونبرد مي نماييم (4)
بنابراين نماز اساس اسلام بوده وحتي جهاد نيز براي اقامه آن صورت مي گيرد ونبايد هيچ چيز مانع آن گردد حتي جنگ ومبارزه در راه خدا چنانچه ابن عباس درمورد حضرت علي –عليه السلام– مي فرمايد: « لَمْ يَتْرُكِ صَلاة َاللَّيلِ قَط حَتي في ليلة ِ الهَرير(5) « هرگز حضرت نماز شب خود را حتي در ليله الهرير(6)ترك ننمود.» و همانطور كه مي دانيم نماز شب ، نماز مستحبي است وهنگاميكه حضرت در چنين شرايطي مستحبات را فروگذار نمي‌كند اهميت انجام فرايض درآن هنگام چندين برابر مي شود.

2- اقامه نماز در سفرهاي مهاجرتي و پيكارگري
 

يكي ديگر از موضوعات شگفت انگيز در خصوص نماز در قرآن كه سخت جلب توجه مي كند وخواننده را به مطالعه بيشتر وا مي دارد اقامه نماز درسفر هاي مهاجرتي وپيكارگري است كه بيم همه نوع خطر در آن مي رود و اين موضوع ، اهميت ويژه اي به نماز مي بخشد وانسان را به طرح اين پرسش وامي دارد كه: مگرچه حكمتي در تشريع نماز است كه حتي در چنين هنگامه اي خطرناك نيز نبايد آنرا ترك نمود. در صورتيكه همه گونه احتمال خطر و آسيب در آنها مي رود؟ براي مهاجرين ، يعني هر آنكس كه از قلمروشرارت شرك گرايان خارج گردد و از وطن خويش به خاطر عقيده وايمانش بگذرد و به سرزمين اسلام هجرت كند(7) خطر بيدار وآگاه شدن دشمن ، شروع به تعقيب آنها نمودن وغافلگير كردن آنان وجود دارد و براي آنهايي كه به جهاد مي‌روند خطر حمله ناگهاني دشمن يا شبيخون زدن به آنها ، با اين همه با دقت در آيات زير مشاهده مي كنيم كه در چنين شرايط خطرناك وخاصي هم ،باز ترك نماز جايز نيست بلكه آنچه در اين سفرها مجاز شمرده مي شود« گزاردن اقتصاري» آن است (8)«وَ مَنْ يُهاجِرْ في سَبيل اللهِ يَجِدْ في الأرضِ مراغماً كثيراً وسَعَةً ومَنْ يخرج من بيته مهاجراً اِلي الله وسولِهِ ثم يُدْرِكْهُ المَوْتُ فقدوقَعَ أَجْرُهُ عَلَي اللهِ وكان اللهُ غفوراً رحيماً. وَ اِذاضَرَبتُم في الأرضِ فَلَيْسَ عليكمْ جناحٌ أن تقصرُوا مِن الصلوة اِن خفْتُمْ أن يَفْتِنَكُمُ الذين كفروا اِنّ الكافرين كانوالكم عدواً مبيناً و اذا كُنْتَ مِنهم فأقمت لهُمُ الصلوة فَلْتَقُمَ طائفة ٌ منهم معك وَلْيَأخذوا أسْلِحَتَهُمْ فاذا سَجِدوُا فليكونوا مِنْ ورائكم ولَْْتَأتِ طائفة ٌ أخري لم يُصَّلُْوا فَلْيَصِلُّوا مَعَك و…. اِنَّ اللهَ أعَدَّ للكافرين عذاباً مهيناً.»(9) «وهركس درراه خدا ( از وطن خويش ) هجرت كند در زمين ( پهناور خدا ) براي آسايش وگشايش امورش جايگاه بسيار خواهد يافت وهر گاه كسي از خانه خويش براي هجرت به سوي خدا و رسولش – صلي الله عليه و آله – ( وحفظ ايمان ) بيرون آيد و در سفر ،مرگ وي را فرا رسد اجر وثواب چنين كسي بر خداست و خدا پيوسته آمرزنده ومهربان است . وهنگاميكه درسفر باشيد باكي براي شما نيست كه نماز را كوتاه به جاي آريد ، هر گاه بيم آن داشته باشيد كه كافران شما را به رنج وهلاكت اندازند كه دشمني كفار نسبت به شما ( مسلمين ) كاملاً آشكار است. وهر گاه ( در سفرهاي جهادي ) شخص تو ( يا فرمانداران از طرف تو ) در ميان سپاه اسلامي باشي ونماز بر آنان به پاي داري بايد سپاهي با تو مسلح به نماز بايستد چون سجده نماز به جاي آورند اين سپاه براي حفاظت رفته وگروهي كه نماز نخوانده اند به نماز بايستند. البته با لباس جنگ وبا اسلحه ، زيرا كافران آرزو وانتظار دارند كه شما از اسلحه واسباب خودغفلت كنيد كه ناگهان يكباره به شما حمله آورند وچنانچه باراني يا مرضي شما را از بر گرفتن سلاح به رنج اندازد باكي نيست اسلحه را فرو گذاريد ولي البته از دشمن در حذر باشيد ( ليكن به وعده خدا مطمئن باشيد ) كه خدا بر كافران عذاب خواركننده مهيا ساخته است.» در شأن نزول اين آيات گفته شده هنگاميكه پيامبر – صلي الله عليه و آله – با عده اي از مسلمانان به عزم مكه به سرزمين حديبيه وارد شدند ، وجريان به گوش قريش رسيد خالد بن وليد به سرپرستي يك گروه 200 نفري براي جلوگيري از پيشروي مسلمانان به سوي مكه در كوههاي نزديك مكه مستقر شدند.هنگام ظهر ،بلال اذان گفت وپيامبر – صلي الله عليه و آله – با مسلمانان ، نماز ظهر را به جماعت ادا كردند ، خالد از مشاهده اين صحنه در فكر فرو رفت و به نفرات خودگفت: درموقع نماز عصر كه در نظر آنها بسيار پر ارزش است، بايد از فرصت استفاده كرد و با يك حمله برق آسا و غافلگيرانه در حال نماز كارشان را ساخت.در اين هنگام آيه فوق نازل شد و براي پيشگيري از حمله دشمن دستور نماز خوف را به مسلمانان داد و اين از موارد اعجاز قرآن است كه پيش از اقدام دشمن، نقشه‌‌هاي آنان را نقش بر آب كرد و خالد بن وليد با مشاهده اين صحنه ايمان آورد و مسلمان شد(10)اين آيات شريف به خوبي تكليف و وظيفه مسلمانان را در سفرهاي مهاجرتي و جهادي مشخص ساخته است ولي به آنان دستور ترك نماز به خاطر حفظ جان نداده بلكه دستور داده كه در اين گونه سفرها نماز را قصر و شكسته و در سفرهاي جهادي، نماز خوف به جاي آورند و در ادامه آيات مي فرمايد :«فإذا قضيتم الصلوة فاذكروا اللهَ قياماً و قعوداً و عَلي جُنُوبِكُم فاذا اطْمَأنَنْتُم فأقيموا الصّلوةِ انّ الصّلوة َ كانَتْ علي المُؤمنين كتاباً موقوتاً.»«پس آنگاه كه از نماز فراغت يافتيد (خصوص در حال جنگ كه از نماز كامل بازمانديد) باز در همه احوال، ايستاده و نشسته و بر پهلو و هر حال كه توانيد خدا را ياد كنيد سپس كه از آسيب دشمن ايمن شديد در اين حال نماز (كامل) به جا آريد كه نماز براي اهل ايمان حكمي واجب و لازم است(11)»
برخي در تفسير اين آيه نظر دارند كه منظور آيه اين است كه: هنگامي كه بخواهيد نماز بخوانيد اگر از صحت و سلامت بهره‌مند هستيد، نماز را ايستاده و اگر نمي تواند نشسته و اگر نمي تواند بر پهلو آرميده بخوانيد، چرا كه از ديدگاه قرآن هيچ انسان عاقل و خردمندي نمي تواند نماز را ترك كند.و در مورد (فإذا اطْمَاْنَنْتُم) دو نظر آمده است:
1 – به باور گروهي، منظور اين است كه: هنگامي كه با از ميان رفتن خطر آرامش خاطر يافتيد نماز را به صورت تمام بخوانيد.
2 – به باور گروهي ديگر : هنگامي كه به وطن خويش رسيديد نماز را تمام بخوانيد(12)اين برنامه انسان ساز عبادي و روحي از آنچنان جايگاه بلندي برخوردار است كه خداي جهان آفرين به هيچ عنوان اجازه ترك آن را نمي دهد و روشن مي‌سازد كه انسان توحيدگرا در هر حال و در هر شرايط، مطلوب يا نامطلوب، در اوج پيروزي و يا در خطر يورش دشمن، در اوج سلامت يا بيماري و رنج و ناتواني، هنگام شادي يا اندوه، بايد نماز را به پا دارد و به هر صورت ممكن با سرچشمه هستي به راز و نياز بپردازد، چرا كه نماز ياد خداست و آرامش دهنده دلها و بنابراين ، انسان همواره به اين نيروي معنوي و اين برنامه سازنده احتياج دارد و بر همين اساس خداي فرزانه هم نماز خوف را مقرر داشته و هم خاطرنشان مي‌سازد كه در هر حال خداي را ياد كنند(13)

3- پيگيري جنگ تا اقامة نماز
 

پاره‌اي از مكاتب و يا جهان گشايان و زورمندان در مسير پيروزي، هدف خويش را قبضه قدرت و امكانات ملت‌ها و حكومت و فرمانروايي بر جامعه‌ها و گرفتن هستي و سرزمين ديگران قرار داده و به هر كجا پايشان رسيد، همه چيز را به نام خود تغيير مي‌دهند و به دست عوامل خويش سپرده(14)و در اين راه از شكنجه و آزار و قتل عام مردم كوتاهي نمي‌كنند.اما هدف خداوند آنگونه كه در قرآن مجيد آمده، گسترش توحيد، تقوا، عدالت، آزادي و كرامت و تضمين حقوق انسانهاست و نه اسارت ديگران و انحصار قدرت و امكانات آنان ، چنانچه در سوره توبه آمده است كه:«فاذا انْسَلَخَ الأشْهُرُ الحُرُمُ فاقْتُلُوا المُشركين حيثُ وَجدتُّموهم و خُذُوهم و احْصُرُوهم و اقْعُدُوا لَهُم كُلَ مَرْصَدٍ فإن تابُوا و اقامُوا الصلوة و ءآتوا الزكوة َ فَخَلُّوا سَبيلَهم إنّ اللهَ غفورٌ رحيمُ(15)«پس از آنكه ماههاي حرام(16)كه (مدت امان است) درگذشت آنگاه مشركان را هرجا بيابيد به قتل برسانيد و آنها را دستگير و محاصره كنيد و هر سو در كمين آنها باشيد چنانچه (از شرك) توبه كرده و نماز اسلام را به پا داشته و زكات دادند پس از آنها دست برداريد كه خدا آمرزنده و مهربان است.»
در ابتداي آيه خداوند با شدت ويژه‌اي فرمان به«يافتن» و«كشتن» و«دستگير كردن»،«محاصره نمودن»،«در كمين نشستن» دشمن براي نابودي او مي دهد اما تا كي؟ تا چه هنگام ، ادامه آيه پاسخگوي سؤال مي باشد يعني اگر آنها قوانين اسلام ، كه در رأس آن نماز مي باشد را پذيرفتند راهشان را باز گذاشته و دست از آنها برداريد(17)علامه طباطبايي (ره) در اين باره مي فرمايد : مراد از توبه [در آيه فوق] رجوع از شرك به توحيد است، به ايمان آوردن به خدا و رسول صلي الله عليه و آله و دليل و حجت چنان رجوع و ايماني اقامه نماز و التزام عملي به احكامِ در ارتباط با خالق و مخلوق مي باشد (18)، بنابراين ذكر توبه كفايت نمي كند بلكه اقامه نماز (آشكارترين مظهر عبوديت) و ايتاي زكات را به آن عطف مي كند(19) تا ملاكي براي صدق گفتارشان باشد.

4- اقامة نماز در رأس برنامة مؤمنان پس از پيروزي
 

برنامه‌اي را كه مؤمنان پس از پيروزي بر كافران و تمكين(20)در زمين به ياري خدا پيدا كرده و جامعه آرماني خود را بر اساس آن بنا نهاده و پي ريزي كرده‌اند بايد در راستاي قوانين و فرمانهاي اسلام باشد، در آيه زير به اين برنامه اشاره شده و سرلوحه آن اقامه نماز مي باشد كه ارزش و اهميت والاي نماز را در ميان ساير قوانين روشن مي‌سازد :«اَلَّذينَ إنْ مَكّناهُمْ فِي الأرضِ اقامُوا الصلوة و آتُوا الزكوةَ و أُمِرُوا بِالمَعْروفِ و نُهُوا عن المُنكر ولِلهِ عاقِبَةُ الاُمُور.»«(آنانكه خدا را ياري مي‌كنند) آنهايي هستند كه اگر در روي زمين به آنان اقتدار و تمكين دهيم نماز به پا مي‌دارند و زكات به مستحق مي‌دهند و امر به معروف و نهي از منكر مي‌كنند و (مي‌دانند) كه عاقبت كارها به دست خداست.»در آيات قبل از اين آيه، سخن از كساني رفته است كه به خاطر يكتاپرستي و توحيد گرايي ناگزير به هجرت شدند و خدا به آنان وعده فرموده كه اگر آنان و هر كس ديگر در قرون و اعصار ، دين خدا و راه و رسم عادلانه و انساني او را ياري كند ، خدا آنان را ياري خواهد كرد. و اينجا در وصف اين مهاجرين حق طلب و ياري كنندگان دين خدا فرموده است:آنان كساني هستند كه اگر در زمين به آنان توانايي و امكانات ارزاني داديم(21)آنها هرگز پس از پيروزي، همچون خودكامگان و جباران به عيش و نوش و لهو و لعب نمي‌پردازند و در غرور و مستي فرو نمي‌روند بلكه پيروزيها و موفقيتها را نردباني براي ساختن خويش و جامعه قرار مي‌دهند، آنها پس از قدرت يافتن تبديل به يك طاغوت جديد نمي‌شوند، ارتباطشان با خدا محكم و با خلق خدا نيز مستحكم است، زيرا نماز سمبل پيوند با خالق و زكات رمزي براي پيوند با خلق است(22) آنها به معروف كه براي فطرت شناخته و مورد پسند و هماهنگ آن است امر كرده و از منكر كه با فطرت بشري غريبه است نهي مي‌كنند تا پايه‌هاي اساسي يك جامعه سالم و آرماني شكل پذيرد.

5- ترك مهمترين جلسات تاريخ به خاطر نماز
 

يكي از ادياني كه در قرآن آمده«صابئين(23)» است، اين فرقه، رهبري بسيار دانشمند ولي مغرور داشتند كه بارها با امام رضا –عليه السلام– گفتگو كرده ولي زير بار نمي‌رفت، وي«عمران صابي» نام داشت.«روزي در مجلسي مناظر‌ه‌اي با امام حاضر شد و در حضور مأمون درباره توحيد خدا، با امام رضا –عليه السلام– به بحث پرداخت، هر سؤالي كه مطرح مي‌كرد، امام –عليه السلام– با استدلال محكم، جواب او را مي‌داد، بحث و مناظره به اوج خود رسيده و كاملاً ‌داغ شده بود، در همين هنگام وقت ظهر فرا رسيد، امام رضا – عليه السلام – همان دم به ياد نماز افتاد و به مأمون گفت: « اَلصلاة ُ قد حَضَرْتَ » « وقت نماز فرا رسيد»، عمران صابي گفت:«يا سيدّي لا تقطَعْ عَلَيَّ مَسْأَلَتي فَقَدْ رَقَّ قَلْبي(24)«اي آقاي من! دنباله بحث و بررسي و پاسخ به سؤال مرا قطع نكن (بنشين پس از پايان بحث، براي نماز برو)، همانا دلم سوخت (نرم شد) و فرو ريخت.»امام رضا –عليه السلام– (تحت تأثير احساسات عمران صابي قرار نگرفت، و نماز اول وقت را فداي بحث و بررسي نكرد) و با كمال قاطعيت فرمودند:«نُصَّلي و نَعُودُ(25)«نماز را انجام داده و باز مي‌گرديم».امام رضا –عليه السلام– با همراهان برخاستند و نماز را خواندند و پس از نماز به همان مجلس بازگشته و به بحث و بررسي ادامه دادند(26).» تا اينكه او در آن مجلس ايمان آورد(27)بعضي از مؤمنين به خاطر انجام كارهاي خير و شايسته ممكن است نمازشان را به تأخير انداخته و مشغول آن برنامه باشند، اين روايت ارزشمند و حركت قابل توجه امام رضا –عليه السلام– در حقيقت كلاس نماز آموزي و حفظ و مراقبت از نماز است و بزرگاني همچون شهيد رجايي (ره) اين ارزش را فهميده بودند كه فرمود:«به كار بگوييد نماز دارم، به نماز نگوييد كار دارم.»

6- ترك تجارت و آهنگ نماز
 

با اينكه قرآن صريحاً اعلامگر اين شعارست كه«و لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا..(28) يعني بهره خويش را از دنيا فراموش مكن…» و همه جا مؤمنين را به بهره‌گيري از«روزيهاي پاك» و«زينتهاي دنيا» فرا مي خواند و به برتري مسلمين در زمينه مادي و معنوي هر دو تكيه دارد و خريد و فروش و تجارتي را كه برطبق موازين خدايي صورت مي‌بندد ارج مي‌نهد با اين همه در ستايش مؤمنان و مردان حق چنين مي فرمايد :« رجالٌ لا تُلهيهم تجارة ٌ ولا بيعٌ عن ذكرِ اللهِ وَاقامِ الصلوة وايتاءِ الزكوةِ يخافون يوماً تتقلَّبُ فيه القلوبُ والأبصارُ»
« پاك مرداني كه هيچ كسب وتجارت آنانرا از ياد خدا غافل نگرداند ونماز را به پاداشته وزكات فقيران دهند واز روزي كه دلها وديده ها در آن روزحيران ومضطرب است ترسان وهراسانند(29)»نماز گزاران وافراد پاك دل از چنان ايماني برخوردارند كه لذت مناجات با حق تعالي را بر همه چيزمقدم مي دارند وظواهر دنيا ، اعم از جاه و مال ومقام و…. آنهارا نمي فريبد بلكه دنيا را وسيله اي براي تقرب به پروردگار ورضايت او قرار مي دهند زيرا دنيا بد ومذموم نيست بلكه هر چه در آن است از آيات ونعمتهاي پروردگار متعال است و آنچه در مورد دينامذموم شده شيفته دنيا شدن ودلبستگي به آن است به گونه اي كه از ياد خداي يگانه ودستورات اوغافل شده و در راه شقاوت وروسياهي گام بر دارد(30)از دو امام راستين ؛ امام صادق وپدر گراميشان – عليهما سلام- آورده اند كه :« انّهم قومٌ اذا حَضَرَت الصلوة تَرَكوا التجاراة َوانْطَلَقوا إلَي الصَّلوة َوهم أعْظَمُ أجراً مِمّن يتّجر» «اينان ، مردان توحيد گرا و شايسته كرداري هستند كه به هنگام فرا رسيدن وقت نماز ، تجارت وداد وستد را وانهاده و به سوي نماز مي روند وروشن است كه پاداش آنان از كسانيكه تجارت مي كند پر شكوه تر است (31)براي همين است كه آنان سرمايه عمرخودرا به بهاي اندك مال دنيا نمي فروشند بلكه به فكرتجارتي هستند كه در آن زيان وتباهي وكسادي نباشد ، چنانچه قرآن كريم مي فرمايد : « انّ الذين يتَلون كتابَ اللهِ واقاموا الصلوة وأنفقوا ممّا رزقناهم سراً وعلانية ًيرجونَ تجارةَ لَنْ تبور» « آنها كه كتاب خدا را تلاوت كرده ونماز به پا مي دارند و از آنچه خدا روزيشان فرمودپنهان وآشكار به فقيران انفاق مي كنند ، اميد تجارتي دارند كه زيان و زوال نخواهديافت(32) وچه تجارتي درديدگاه الهي ازنماز سودآور وپر درآمد تر مي تواند باشد.

7- تحريم شراب وقمار به خاطر جدا شدن از نماز
 

نماز ، عملي است خدا پسندانه كه انسان به وسيله آن به خداوند متعال تقرب مي جويد وبه همين سبب شيطان از آن گريزان است وآنرا سخت نا خوش دارد ، اوهمواره تلاش مي كند كه انسان ازنماز فاصله بگيرد وبه هر بهانه اي شده آن را تارك باشد. درقرآن كريم از شگردهاي شيطاني و دامهاي ابليسي ،سخن به ميان آمده ، از شراب ، قمار ، بت ها وامثال آنها ، كه همگي پليدند ، انسان را بر حذر داشته واجتناب از همه آنها را واجب شمرده است ، زيرا شيطان به آن وسيله در درجه اول ميان فرزندان آدم خصومت ودشمني ايجاد مي كند و در درجه دوم مردم را از ياد ؛ خدا و نماز باز مي دارد(33)« انّما يريد الشيطانُ أن يوقِعَ بينكُمُ العُدواة َ والبَغْضاءَ في الخَمْرِ والمَيْسِرِ ويَصُدُّكِمْ عن ذكر اللهِ وعن الصلوة فََهلْ أنتم منتهونَ.»« شيطان قصد آن دارد به وسيله شراب وقمار ميان شماعداوت وكينه برانگيزد ، وشما را از ذكر خدا ونماز باز دارد شما آيا از آن دست برمي داريد ( تا به فتنه مبتلا نشويد(34) در تفسير اين آيه شريفه آمده است كه:مردم در جاهليت وپيش از تحريم شراب خورده وقماربازي مي كردند واز آن جهت كه شراب عقل از سر انسان مي برد ، در حال مستي وناهوشياري ، كارهاي زشت وخارج از حدود عقل وانسانيت ، از آنها سر مي زد همچنان كه درعمل قماربازي برخي بر سر دارايي وحتي همسر خويش قمار مي زدند وبا باختن هستي خويش زانوي غم واندوه در بغل گرفته ، به فكرانتقام از برنده مي افتادند ونقشه هاي خطر ناك مي كشيدند كه به هر صورت ممكن ، رقيب را نابود ساخته و دارايي وهمسر خويش را باز پس گيرند لذا اين دوبلاي اجتماعي نتيجه اي جز دشمني وكينه توزي به بار نمي آورد.(35) در حاليكه انسان در حال نماز وياد خدا ، ارتقاي معنوي مي يابد وبر قله بلند انسانيت وپاكي صعود مي كند وهمين كه نماز وياد خدا سكوي بلند پرش بر بلنداي انسانيت است موجب ناراحتي شیطان گشته وخمر وقمار و ديگر اعمال ابلیسي را در نظر پيروان خودجلوه گرمي سازد، تا آنها از نماز وياد خدا مانع باشد وانسان به هدف وآرمان والا ومقدس خودنرسد (36)در اين آيه ، از ميان دهها خطر وضرري كه شراب دارد روي ضرر اجتماعي ومعنوي آن تكيه شده است ، ضرر اجتماعي كه پيدا شدن كينه وخصومت وضرر معنوي كه غفلت از ياد خدا ونماز مي باشد(37)

8- امر به وادار كردن كودكان پيش از بلوغ به نماز دليل اهتمام به نماز
 

درقرآن مجيد ‌آمده است كه:«خانوده ات را به نماز وادار(38) و وظيفه مومنين مي داند كه « خود وخانواده شان را از آتش دوزخ نگاهدارند(39)» وبديهي است يكي از موجبات عذاب ،ترك نمازواجب است لذا بايد مومنين از همان دوران خردسالي فرزندانشان را به نماز وادارند تا با تمرين كردن ، نماز برايشان آسان شود(40)رسول گرامي اسلام – صلي الله عليه و آله – دراين باره فرموده اند: « مُرُوا صِبْيانَكُمْ بالصلاةِ اذا بَلَغُوا سَبْعاً وَاضْرِبوُهُم عَلَيْها اِذا بَلَغوُا تِسْعاً وَفَرَّقوُا بَيْنَهُمْ فِي المضاجِعِ اذا بَلَغُوا عَشْراً (42)»« فرزندانتان را هنگاميكه به هفت سال رسيدند به نمازوادار كنيد واگر به نماز توجه نكردند ، آنها را تنبيه كنيد . و زمانيكه به ده سال رسيدند خوابگاههايشان را از هم جدا سازيد(42)». البته اگر با زدن ، نماز خوان بشودآن هم بعد از گذشتن دو سال كه با تشويق و يا سرزنش كردن نماز خوان نشد با رعايت طرز تنبيه كه نبايد به قسمي بزند كه ديه لازم بيايد يعني جاي زدن سرخ يا سياه شود (43)مي تواند از تنبيه استفاده كند .
وامام صادق –عليه السلام- فرموده اندكه : « انّا نَامرُ صِبْيانِنا بِالصَّلاةِ اذا كانُو بَني خمسَ سنينَ فَمُرُوا صِبْيانِكمْ بِالصَّلاةِ اذا كانوا بَنِي سَبْعَ سِنين .(44) »« ما فرزندانمان را وقتي به پنج سالگي رسيدند به نمازامرمي كنيم ولي شمافرزندانتان را وقتي به هفت سال رسيدند به نماز وادار كنيد(45).» گرچه كودكان درسنين 6 تا 9 سالگي به حدتكليف نرسيده اند و حكمي واجب ويا حرام بر عهده آنان نيست ولي اسلام براي آشنايي وانس با عبادت واحكام ومراسم مذهبي وآگاهي از شيوه بندگي ، به پدران ومادران دستورداده كه فرزندان خورا به عبادت وادارند وتاجايي كه ممكن است واداركردن بايد از راه تشويق و… صورت گيرد چون كودك فطرتاً خدا را دوست مي دارد و دنياي كودكان دنياي عشق ومحبت به خداوند سبحان است ، دنياي احترام به خدا و ستايش ونيايش اوست(46)پس اسلام عزيز خواسته است آنها قبل از رسيدن به سن تكليف ،با نماز خواندن و روزه گرفتن به احكام اسلام كه داراي ارزش واهميت فراواني در زندگي يك مسلمان است ، آشنا شده وخو بگيرند وعمل درنظرشان آسان بيايدودر دوران جواني اززيانهاي ترك نماز و ذكر ودعا درامان بمانند .

9- تكريم الهي ازنمازگزار
 

در آيات 19 تا 34 سوره معارج چهره جديدي ازنماز به خوانندگان معرفي گرديده ودر آن روشن مي سازد كه نماز با اعمال ديگر نمازگزار رابطه مستقيم دارد و مسئوليتهاي زيادي را متوجه نمازگزار مي كند كه بدون انجام آنها نماز جزحركاتي چند وزمزمه اذكار واورادي به خصوص معناي ديگري ندارد (47)و پس از آنكه سيماي نمازگزاران را به عنوان حافظان نماز وكساني كه دراقامه وبرپايي نماز دوام داشته واستقامت مي ورزند معرفي مي نمايد درادامه مي فرمايد : « اُولئك في جنات ٍ مُكْرَمون » « آنانكه جامع اين اوصافند درباغهابا عزت واحترام متنعمند (48)» اينان دربهشت ازكرامت الهي برخوردارند ، در آيه نه تنها برخورداري ازنعمتهاي بهشت مانند جنّات ،نَهر ، حرير ، استبرق ، خوردن وآشاميدن ، سلسبيل ، عسل مصفي و شراب طهور و… مطرح است بلكه سخن از كرامت وتكريم نمازگزار در بهشت مي باشد . «كرامت» تعبير لطيف عربي است كه ظاهراً معادلي درفارسي ندارد يعني درفارسي كلمه اي نيست كه بتواند ترجمان « كرامت » باشد . بزرگداشت ،تكريم ومانند اينها غير از كرامت است ، كرامت آن بزرگواري وبزرگ منشي است كه انسان كريم از آن برخوردار است وخداوندمتعال ، آنرا صفت فرشتگان مي داند ومي فرمايد « …بل عبادٌ مكرمون » « …. بلكه ( فرشتگان ) بندگاني با كرامت اند(49)» فرشتگان را كفار به غلط دختران خدا مي پنداشتند ولي ايشان بندگان بزرگواري كه از هر لحاظ تحت فرمان رب الارباب ومنقاد دستورات وي هستند ، مي باشند و در مورد نماز گزار نيز سخت از كرامت است ، نمازگزاران در بهشت مورد تكريم الهي اند براي انكه نماز گزار خوي فرشتگي وفرشته صفتي پيدا كرده ، براي همين هرچه فرشتگان دارند اونيز دارد (50)

10- نقش تعيين كننده نماز درميان ساير اعمال درروز قيامت
 

از صدر اسلام بعد از تشريع نماز تا كنون ، در آغاز تشرف به اين دين حنيف(51) نخستين گام به ميدان نماز نهاده مي شودونوگروندگان پس از اقرار به توحيد از باب نماز به سراي دين راه مي يابند چنانچه درروايات آمده است : «كان رسول الله – صلي الله عليه و آله – اذا أسلَمَ الرَّجُلُ مايُعَلِّمُهُ الصّلاة(52)»سيره و روش پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله – اين بودكه اولين چيزي كه به افراد تازه مسلمان آموختند نماز بود. چنانچه در حديث مي خوانيم امام باقر –عليه السلام– مي فرمايد : « اِنّ اوّلَ ما يُحاسب بِهِ العبدَ الصلاةَ ، فاِن قُبلت قُبِل ماسِواها واِن رُدَّت رُدَّ ما سواها(53).»« نخستين عملي كه از بنده مورد محاسبه قرار مي گيرد نماز است پس اگر نماز قبول شد بقيه اعمال پذيرفته مي شود واگررد شد بقيه اعمال نيز پذيرفته نيست (54)»به فرموده اميرالمومنين ، حضرت علي –عليه السلام– تمامي اعمال انسان تابع نماز وي مي باشد(55)وآنچه از ظاهر روايت به دست مي آيد اين است كه درموقع حساب از جانب مؤاخذ ومحاسب حقيقي اول كلامي كه درمقام حساب صادرمي شود سوال از حال نماز بنده است ، پس اگر نماز شخصي مقبول شد مقبوليت آن موجب مقبوليت ساير اعمال مي شود ،گويا مراد اين باشد كه بعد از پذيرفته شدن نماز ديگر سوال از ساير اعمال نمي شود و به بركت نماز مقبول ، كليه اعمال مقبول مي شود واگرخداي ناخواسته ، نماز اين شخص دردرگاه احديت ، جل شانه ، مردود شد قاطبه طاعات و اعمال او مردود مي شود يعني ثمري بر آنها مرتب نمي شود.(56) جناب شفتي ( ره ) پس از اشكال وارد كردن به ظاهر كلام مراد از اين احاديث را چنين بيان مي فرمايد : « هر گاه نماز مقبول شود به بركت آن ساير اعمالي كه مستجمع شرايط قبول نبوده باشد مقبول مي شود و هرگاه نماز مردود شد ، مردود شدن آن مسـتلزم رد شـدن سـايراعمالي است كه به بركت نماز مقبول مي شد (57)»به هر حال معناي سخن هر آنچه باشد ما را به اين رهنمود مي كند كه جايگاه نماز در قيامت هم جايگاه رفيع و ارزشمندي است ، درحديث ديگري كه از پيامبراكرم – صلي الله عليه و آله – روايت شده‌، به قيل وقالها خاتمه داده ، ودل شكاكين ومرد دين را يك دل كرده وآب پاكي بر دست تاركين وضايع كنندگان نماز ريزد وآن حديث ارزشمند اين است : « أول ما يُنْظَرُ في عَمَلِ العَبدِ في يومِ القيامةِ في صلاتِهِ فاِن قُبِلَتْ نُظِرَ في غَيْرها واِن لَمْ تقبل لم يُنْظَر في عَمَلِهِ بِشَيءٍ(58). » «اولين عملي كه درروز قيامت در پرونده اعمال بندگان به آن توجه مي شودنماز است ، پس اگر قبول شد به ديگر اعمال توجه مي شود والّا اصلاً نگاه به غير آن نمي شود(59). »

11- تهديد هاي سخت براي ضايع نمودن نماز
 

در قرآن مجيد علت جهنمي شدن بعضي از مردم را يا ترك نماز به طور كلي(60) دانسته ويا ضايع ساختن(61)نماز شمرده است ونسبت به كساني كه نماز را سبك مي گيرند هر چند به طور كلي نماز را ترك نگفته اند ولي اهتمام به‌آن وصحيح خواندن آن نمي دهند ،نيز وعده عذاب(62)داده است . درروايات نيز درمورد اين افراد تهديدهاي سختي در نظر گرفته شده از جمله :
الف : تكفير تارك الصلوة : از امام محمد باقر – عليه السلام– روايت شده كه فرمود : « قال رسول الله – صلي الله عليه و آله – : ما بَيْنَ المُسْلِمِ و بينَ الكافِرِ الّا أن يُتْركَ الصلاةَ الفريضَة َمتعمداً أو يتهاوَنَ بها فلا يُصَلّيها » « رسول خدا – صلي الله عليه و آله – فرمودند: ( ظاهراً ) درميان فرد مسلمان وكافر ، فرقي جزترك نماز واجب وجودندارد و(چنانچه) مسلماني عمداً آنرا نخواند ودر وقت معين ،نماز واجب خودرا به جاي نياورد ( با كافر ، فرقي نخواهد داشت ) . (63)» درحقيقيت كسي كه نماز واجب خودرا ترك كند حظي از اسلام نبرده است(64)زيرا كه فاصلة اسلام وكفر بنده مسلمان ، ترك نماز است(65).
ب : محروميت كوچك شمارنده نماز از شفاعت : ابوبصيرنقل كرده است كه:« ‌به‌خدمت ام‌حميده(همسرگرامي امام صادق -عليه السلام -) شرفياب شدم تا شهادت‌آن حضرت را به آن بانوتسليت عرض كنم. بانو به گريه افتاد ومن نيز از گريه اوگريان شدم .سپس آن بانو به من فرمود: اي ابا محمد(66)اگربه هنگام شهادت حالت آن حضرت را مي ديدي در شگفت مي شدي ، ( درحالت احتضار ) چشمان مبارك خودرا گشودو فرمود: تمام نزديكان و بستگان مرا حاضر كنيد ! مانيز در اجراي فرمان آن حضرت ، از بني هاشم وبستگان آن حضرت ، به هر كسي كه دسترسي داشتيم در آنجا جمع كرديم . حضرت نگاهي به آنان انداخت و فرمود : « انَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتخِّفاً بالصلوةِ» به راستي كه شفاعت ما ( خاندان ) شامل حال كسي است كه نماز را كوچك (و بي اهميت ) بشمارد نمي گردد(67).»درحقيقيت نماز مانند ترازو وميزان است هر كس كه حق آنرا كامل ادا كند حق و پاداش خودرا كامل دريافت مي كند(68) وهر كه آنرا ضايع كند در واقع خود را ضايع وتباه كرده است .

نتیجه
 

بدون شک،انسان برای گریز از توحش و راهیابی به زندگی انسانی و خدایی و حیات طیبه و تخلق به اخلاق کریمه و دوری ازرذایل اخلاقی و رهایی از یأس و افسردگی به یک عامل مهارکننده نیازمند است که نماز بال و پر خود را براي شيفتگان وصل الهي مي‌گشايد و هر كه به حقيقت آن متمسك شود، که همانا اقامه نماز در سايه ولايت اهل بيت – عليهم السلام، مي‌باشد، هيچگاه از سايه ولايت الهي بيرون نمي‌رود و در سايه شياطين و ارتكاب فحشا و منكر قرار گيرد لذا مي‌توان گفت نماز خط مقدم جبهه جهاد اكبر مي‌باشدوجنگ و جهاد فی سبیل الله در جبهه جهاد اصغرکه بالاترازآن خیری نیست نیزدرراه احیاوبرپایی این فریضه می باشد.
از آنجا كه نماز مشترك ميان تمامي اديان و آخرين وصيت پيامبران – عليهم السلام – و «قرة العين» رسول گرامي – صلي الله عليه و آله – بوده و آنچنان مورد تأكيد قرار گرفته كه تارك آن كافر خوانده شده، سمع و نظر هر شنونده و ناظري را به ارزش و اهميت آن جلب می کند

پي‌نوشت‌ها:
 

1.حسن بن محمد ديلمي ، ارشاد القلوب ، ج 1و2 ، ص 217
2. سيد حسين موسوي راد لاهيجي ، نماز از دیدگاه قرآن و حدیث ، ص 19 و20.
3. حسن محمد ديلمي ،همان ومحمدباقر مجلسي ، بحار ، ج 83 ، ص 23 ، ح 43.
4.سيد حسين موسوي رادلاهيجي ، همان .
5. حسن بن محمد ديلمي ، همان ، محمدباقر مجلسي ، همان .
6. خاتمه جنگ صفين جنگ ليلة الهرير بودكه شب جمعه 11 ماه صفر سنه 38 هجري مي باشد ، گويا به مناسبت وضعيت دهشتناك جنگ وهلهله دلاوران اين نام بروي اطلاق شده چون هرير صداي سگ را گويند ودر آن شب سپاه شام از شدت سرما مانند سگ صدا مي كردند، به علاوه چون دولشكر به پيروزي و فتح خوداميدوار بودند ميل نداشتند كه جنگ را در شب متاركه كنند وبه مناسبت شدت هول وهراس وكشته شدن بسياري از مردم آنرا با شب قادسيه همانند مي كنند.
محمد هاشم خراساني ، منتخب التواريخ ، ص 163 .
7. فضل بن حسن طبرسي مجمع البیان ، ج3 ، جزء 5 و 6 ، ص 294.
8. محمد جواد شفيعيان ، نماز عصیانی علیه شرک، ص 27.
9. نساء، / 100 و101 و102 .
10. حسن راشدي، نماز شناسی، ج 1، ص 197، و در تفسير مجمع البيان اين جنگ را در منطقة عسفان و ضجنان دانسته است. طبرسي، همان، ج 3، جزء 5 و 6، ص 304.
11. نساء / 103.
12.فضل بن حسن طبرسي، همان، ج 3، ص 307.
13.فضل بن حسن طبرسي، همان، ج 3، ص 311.
14. همان، ص 494.
15. توبه / 5.
16.ماههاي حرام چهار ماه ذيقعده، ذيحجه، محرم و رجب مي‌باشد.
17. محمد جواد شفيعيان، همان، ص 30.
18. محمد حسين طباطبائي، الميزان في تفسير القرآن، ترجمه موسوي همداني، ج 17، ص 239.
19. همان، ص 247.
20. تمكين يعني قدرت بخشيدن و ابزار و امكانات در اختيار كسي قرار دادن و او را بر انجام كاري رهنمون دادن.
21. طبرسي، همان، ج 9، جزء 18 و 17، ص 298.
22. عباس عزيزي، سلامت روح، ص 63.
23. صابئين به حضرت يحيي عليه السلام گرايش خاصي دارند و ضمناً براي ستارگان تأثيري قائلند و نماز و مراسم ويژه‌اي دارند كه هنوز در خوزستان گروهي از آنها وجود دارد.
24.شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا، ترجمه حميد رضا مستفيد و علي اكبر غفاري، ج 1، ص 348.
25.شيخ صدوق ، همان .
26. محمد محمدي اشتهاردي ، سيره چهارده معصوم ، ص 741 .
27. ثم خَرّ ساجداً نحوالقبله وأسْلَم ، شيخ صدوق ، همان.
28. قصص / 77.
29. نور /37 .
30.رحمت الله نوري شهرضايي ، دیدار با محبوب، ص 174 -173 .
31.طبرسي ، همان ، ج 9 ، جزء 17 و18 ، ص 649.
32. فاطر / 91.
33.سيد ابراهيم سيد علوي ، نماز در قرآن ، ص 62.
34. مائده / 91.
35. طبرسي ، همان ج 4 ، جزء 8و7 ، ص 57.
36. سيد ابراهيم سيد علوي ، همان ، ص 63.
37. محسن قرائتي ،يكصد و چهارده نكته درباره نماز ، ص 24.
38.« َأمُر أهْلَكَ بالصلوة» سوره طه (20) ، آيه 132.
39.« يا آيها الذين آمنوا قوا أنْفُسَكُمْ وأهليكُم ناراً وَقوُدها الناس والحجارة ُ…» تحريم / 6.
40. عبدالحسين دستغيب ، صلاة الخاشعین همان ، ص 6 .
41.حسين نوري طبرسي ،همان ، ج3 ، ص 19 ، ح 2908/4 .
شيخ عباس قمي ،همان ، ج 5 ، ص 156 ، ( حديث تا تسعاً آمده است ) .
42. رحمت الله نوري شهرضايي ، همان ، ص 131 .
43.عبدالحسين دستغيب ، همان ، ص 7 .
44. محمدبن حسن حر عاملي ،وسائل الشيعه ، ج3 ،ص12 ، ح 5 .
45.رحمت اله نوري شهرضايي ، همان ، ص 131 .
46. همان‌، ص 132 .
47. محمدجوادشفيعيان ، همان ، ص 34 .
48. معراج (70) ، آيه 35
49. انبياء / 26 .
50. عبدالله جوادي آملي ، حكمت عبادات ، ص 102 .
51. اصل معناي حنف ، ميل است وحنيف مايل به اسلام وثابت قدم برآن را گويند وآن كسي كه بر آئين توحيد ابراهيمي باشد .سيد ابراهيم سيد علوي ،همان ، ص 13 .
52.محمد وحيدي ، دانستنی های لازم از نماز ، ص 24 .
53.محمدباقر ، مجلسي ،همان ،ج 83 ،ص 25 ، ح 46 .
54. محمدرضا رضوانطلب ، پرستش آگاهانه ، ص 88 .
55. « …. أنّ كُلَّ شيءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلاتِكَ ….. » محمد دشتي ، ترجمه نهج البلاغه ، نامه 27 ، ص 510 .
56. سيد محمدباقر شفتي ، تحفه الابرار ، ج1 ، ص 5 .
57. سيد محمدباقر شفتي ، همان ، ج1 ، ص 6 .
58. محمد باقر مجلسي ، همان ، ج 82 ، ص 227 ، ح 53 .
59. محمد رضا رضوانطلب ، همان ، ص 88 .
60. « قالوا لم نَكُ مِنَ المُصلّين » سوره مدثر (74) ، آيه 43 .
61.«فَحَلْفٌ من بَعْدهم خَلْفٌ أضاعوا الصلولة واتبعوا الشهوات فسوف يلقون غياً » سوره مريم (19)، آيه 59 .
62. « فويلٌ للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون » سوره ماعون(107) ، آيه 4و5 .
63. شيخ صدوق ، ثواب الاعمال وعقاب الاعمال ، ترجمه محمدمهدي مجاهدي ، ص 584 .
64.امام صادق – عليه السلام – :« لا حَظَّ في الاسلامِ لِمَنْ تَرَكَ الصلوة» محمدباقر مجلسي ، همان ، ج 82 ، ص 232 .
65. پيامبر اكرم– صلي الله عليه و آله – :« بين العبد وبين الكفر ، ترك الصلوة» ابوالقاسم پاينده ،نهج الفصاحه ، حديث 3105 .
66. ابا محمدكنيه ابو بصير مي باشد .
67. شيخ صدوق ،همان ، ص 578 .
68. « الصلاه ميزانٌ فَمَنْ أو في استوفي » علاء الدين متقي هندي ،کنز العمال ، ج7 ، ص 284 ، ح 18892 . وابوالقاسم پاينده ، همان ، حديث 3112 .
 

فهرست منابع و مآخذ
1.قرآن مجید ترجمه مهدی الهی قمشه ای .
2.دیلمی،حسن بن محمد : ارشاد القلوب،بیروت، موسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ چهارم، 1398 ه.ق.
3.مجلسی، محمد باقر : بحارالانوار ، تهران، المکتبه الاسلامیه،بی تا.
4.رضوانطلب، محمد رضا :پرستش آگاهانه، تهران ، ستاد اقامه نماز، چاپ پنجم، 1381.
5.شفتی، سید محمد باقر: تحفة الابرار، به تحقیق سید مهدی رجایی، اصفهان، مسجد سید ، 1409 ه.ق.
6.شیخ صدوق، محمدبن علی بن بابویه : ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه محمدعلی مجاهدی، قم، سرور، چاپ دوم، 1383 .
7.جوادی آملی، عبدالله: حکمت عبادات، تنظیم حسین شفیعی، قم، اسراء، چاپ چهارم، 1380 .
8.وحیدی، محمد : دانستنی های لازم از نماز، قم و تهران و مشهد و سراسر کشور، بوستان کتاب، چاپ اول، 1384 .
9.نوری شهرضایی، رحمت الله :دیدار با محبوب، قم، میثم تمار، 1380.
10.عزیزی، عباس: سلامت روح، نماز و عبادت در تفسیر نمونه، قم، نبوغ، چاپ دوم، 1376.
11.محمدی اشتهاردی، محمد: سیره چهارده معصوم،تهران، نشر مطهر، چاپ پنجم،1384 .
12.دستغیب،سیدعبدالحسین: صلاة الخاشعین،بي جا ، انتشارات اسلامی، چاپ هفتم،1374.
13.شیخ صدوق، محمدبن علی بن بابویه عیون اخبارالرضا- علیه السلام- ،،حمیدرضا مستفیدو علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1380.
14.متقی هندی، علاءالدین علی: کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، بیروت، الرساله،1401ه.ق.
15.طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن: مجمع البیان فی تفسیرالقرآن،16جلدی،علی کرمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380 .
16.خراسانی، محمدهاشم: منتخب التواریخ، تهران، بازار شیرازی، انتشارات علمیه اسلامی، بی‌تا‌.
17.طباطبایی، محمدحسین: المیزان فی تفسیرالقرآن،ترجمه محمدتقی مصباح یزدی، قم، موسسه مطبوعات دارالعلم، چاپ دوم،1346 .
18.موسوی رادلاهیجی، سیدحسین: نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، بی جا، انتشارات اسلامی، چاپ چهارم،1374 .
19.سیدعلوی، سید ابراهیم: نماز در قرآن، تهران، نشرمطهر، 1377 .
20.راشدی، حسن: نمازشناسی، جلداول، تهران و دفاترستاد اقامه نماز، ستاد اقامه نماز، چاپ نهم،1384 .
21.شفیعیان، محمد جواد: نماز عصیانی علیه شرک، مشهد، ظفر، 1395ه‍ .ق.
22.دشتی، محمد: ترجمه نهج البلاغه، قم، پارسیان، 1379 .
23.پاینده، ابوالقاسم: نهج الفصاحه، اصفهان، خاتم الانبیا، چاپ دوم،1384 .
24.حرعاملی، محمدبن حسن: وسایل الشیعه، تصحیح عبدالرحیم ربانی شیرازی، تهران، المکتبه السلامیه،چاپ دوم،1384ه‍ .ق.
25.قرائتی، محسن: یکصد و چهارده نکته درباره نماز، بی جا، ستاد اقامه نماز، بی تا.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد