بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني (3)
توجه در سخنان فوق نشان مي دهد که بايد ياور قرآن بود تا شکست ناپذير گرديد وعزت يافت .قرآن مايه ي عزت است ،اما براي انساني که به آن چنگ زند ومتمسک
بررسي تحليلي مفهوم عزت در متون ديني (3)
7-تمسک به قرآن
حضرت علي (ع)
قران کريم را عزت وقدراني مي داند که ياورانش شکست نخواهد خورد (1)همچنين آن حضرت ،قرآن را براي کسي که به آن چنگ زند ،نيرو وعزت معرفي مي نمايند .(2)
توجه در سخنان فوق نشان مي دهد که بايد ياور قرآن بود تا شکست ناپذير گرديد وعزت يافت .قرآن مايه ي عزت است ،اما براي انساني که به آن چنگ زند ومتمسک وعامل به آن گردد.
ياوران قرآن بايد بدانندکه از ديدگاه علي (ع)قرآن کريم خانه اي است که هرگزپايه ها وارکانش فرونمي ريزد .عزت وقدرتي است که هرگز يارانش شکست نمي خورند(3)،زيراخدا ياورشان خواهد بود ،وآنان را که خداياور ومددکارباشد هرگزشکست نخواهد خورد وفتح وپيروزي آنان قطعي است .
8-امربه معروف ونهي از منکر
حضرت علي (ع)مي فرمايد :
«مفاسد آشکارشده ،نه انکارکننده وتغيير دهنده اي پيدامي شود ،ونه بازدارنده اي به چشم مي خورد،آيا با اين وضع مي خواهيد در دارقدس خدا وجوار رحمتش قرار گيريد وعزيزترين اوليايش باشيد ؟هيهات !خدا را درباره ي بهشت جاويدان نمي توان فريفت …
وجزبا اطاعتش ،رضايتش را نتوان به دست آورد ،نفرين خدا بر آنان باد که امربه معروف مي کنند وخود آن راترک مي نمايند ونهي از منکرمي کنندوخود مرتکب آن مي شوند »(4)
ازسخن فوق چنين برمي آيد که آنان که انواع فسادها را درجامعه مي بينند ودرصدد انکاروتغيير آنها برنمي آيند ،هرگزعزت نخواهد يافت .چنين جامعه اي هرگزعزيز نخواهد شد .عزت از آن آمرين به معروف وناهيان از منکراست ،آناني که خودبه آنچه فرمان مي دهند عمل مي کنند وازآنچه که بازمي دارند اجتناب مي نمايند تا حدود الهي در جامعه محفوظ بماند .
بنابراين،شخصي چون امام حسين (ع)عزيز وگرامي است،زيرا مي فرمود :
«من ازدنياي شما سه چيز را دوست دارم :امربه معروف ونهي از منکروبر پاداشتن حدود الهي .»(5)
وبيهوده نيست که آن حضرت مرگ با عزت را بهتراز زندگي در ذلت وخواري مي دانست .(6)
يکي از مصاديق زندگي درذلت وخواري ،زندگي درجامعه اي فاسد وغرق در گناه همراه با سکوت وخاموشي در مقابل فساد وگناه است .
9-رعايت حقوق زمامداران ورعيت توسط يکديگر
علي (ع)حقوق زمامداران بررعيت وحقوق رعيت را بر زمامداران ،فريضه اي مي داند که خداوند آن را نظام الفت وپيوستگي آنان با يکديگروعزت ونيرومندي دينشان گردانيده است .(7)
آن حضرت از عزيزشدن وعزت حق در جامعه سخن مي گويد واعتقاد دارد که آن گاه که رعيت حق حکومت را اداکند وحکومت نيز حق رعايا را مراعات نمايد،حق در ميانشان عزيز وقوي ونيرومند خواهدشد ،وجاده هاي دين صاف وبي دست انداز خواهد گرديد ،ونشانه وعلامت هاي عدالت ،اعتدال خواهد پذيرفت وراه رسم هاي درست در مجراي خويش به کارمي افتد وبدين ترتيب زمان صالح مي شود وبه بقاي دولت اميدواربايد بود ودشمنان مايوس خواهند شد .(8)
امام حسن عسگري (ع)مي فرمايد :هر فرد عزتمندي که حق راترک کند ذليل خواهد شد وهر فرد ذليلي که حق را رعايت نمايد عزيز خواهد گرديد.(9)
10-جهاد در راه خدا
حضرت علي (ع)جهاد درراه خدا را موجب عزتمندي اسلام معرفي مي نمايد .(10)جهاد،به راستي صلابت وعزت اسلام را مي رساند،نيرويي که مجاهدان درپرتو آن مي توانند درمقابل دشمنان دين قهرمانانه ايستادگي ومقاومت کنند.
بدين لحاظ است که حضرت علي (ع)«سپاهيان اسلام را به اذن پروردگار حافظان وپناهگاه رعيت ،زينت زمامداران ،عزت وشوکت دين وراه هاي امنيت »(11)معرفي مي نمايد.(12)
اميرالمومنين علي (ع)به شدت گله وشکوه دارنداز گروهي که به جاي زندگي آخرت به زندگي موقت دنيا راضي گشتند،وبا روي تافتن از جهاد به جاي عزت و سربلندي ،بدبختي وذلت را برگزيدند.آن حضرت اين گروه را اينگونه توصيف مي نمايد :
:
«هرگاه شما را به جهاد با دشمن دعوت مي کنم چشمتان ازترس درجام ديده دور مي زند.گويا ترس از مرگ عقلتان را ربوده وهمچون مستاني که قادر به پاسخ نيستند ،ازخود بي خود شده .سرگردان گشته ايد وگويا عقل هاي خود را ازدست داده ايد و درک نمي کنيد.من هرگزو هيچگاه به شما اعتماد ندارم …دشمن به شما حمله مي کندو شهرها را ازدستتان خارج مي سازد وشما به خشم نمي آييد!ديده ي دشمن براي حمله به شما خواب ندارد،ولي شما درغفلت وبي خبري به سر مي بريد.شکست از آن آناني است که دست ازياري يکديگر بر مي دارند…اي شنونده!اگرتوهم مي خواهي درزبوني وناتواني مانند اينچنين کسي باشي ،باش .»(13)
لذا مي توان گفت از خصوصيات افراد ذليل وغيره عزتمند که ازجهاد درراه خدا واطاعت فرمان امام خويش روي برتافته اند ،ترس وهراس شديد و سرگرداني وجهالت وبي تفاوتي وبي خبري وناتواني وعدم اعتماد است .ازطرف ديگر ،مي توان گفت همين خصوصيات نيزخود مي توانند عامل ذلت ودورشدن دسته اي از افراد از عزت قلمداد گردند .
در همين راستا است که علي (ع)چنين افرادي را ياوراني عزتمند وقابل اعتماد براي خود نمي داند ولذاست که آن حضرت د رآن هنگام که خوارج مساله ي حکميت را انکار کردند فرمود:
«آماده شويد براي حرکت به سوي گروهي که ازحق روي برگردانده ،آن را نمي بينند و به ظلم و جور تشويق شده و حاضر به پذيرفتن عدالت به جاي آن نيستند .ازکتاب خدا فاصله گرفته اند ،و از راه راست منحرف گشته اند .افسوس !شما وسيله اي نيستيد که بتوان به آن اعتماد کرد ،و نه ياوران عزيز و نيرومندي که بتوان به دامن آنها چنگ زد . بد آتش زنه اي براي افروختن آتش جنگ مي باشيد .به وسيله ي شما نمي توان شعله هاي جهاد آزادي بخش را با دشمن برافروخت .اف بر شما باد ! چه قدر نارحتي از شما ديدم » (14)
11 ـ صبر و استقامت در مقابل مصايب و بلاها و آزمايش هاي الهي
حضرت امام محمد باقر (ع) مي فرمايد :
«هرکس برمصيبت و پيشامدي صبرکند ، خداي متعال برعزت او خواهد افزود و او را در بهشتش با محمد و اهل بيتش داخل خواهد ساخت » (15)
تحصيل مقام عزت که از بالاترين مقامات ممکن براي بندگان خوب خداست شايستگي خاص خود را مي طلبد و صبر و استقامت در مقابل سختي ها و آزمايش هاي دشوار الهي حالت و نورانيتي ويژه درآدمي ايجاد مي نمايد که نتيجه ي آن وصول به مقام والاي عزت است .
حضرت مولي الموحدين علي (ع) بعد از آن که موفقيت مومنين را در آزمايشات دشوار الهي يادآورمي گردد اين چنين اضافه مي کند :
«تا آنگاه که خداوند ، جديت و استقامت و صبردربرابر ناملايمات به خاطر محبت و تحمل ناراحتي ها از خوف و خشيتش را در آنها يافت ،دراين موقع ،ازدرون حلقه هاي تنگ بلا ،راه نجاتي برايشان گشود و ذلت را به عزت و ترس را به امنيت تبديل کرد ؛ يعني آنها را حاکم ،زمامدار و پيشوا گردانيد . آن قدرکرامت و احترام از ناحيه ي خداوند به آنان رسيد که حتي خيال آن را هم در سرنمي پروراندند » (16)
علي (ع) هيچ عزتي را بالاتر از بردباري نمي شمارد (17) و هيچ عزتي را چون حلم نمي داند . (18) بنابراين مي توان گفت که حلم و صبرهم خود عزتند و هم عزت آفرين .
12 ـ کظم غيظ
حضرت امام جعفر صادق (ع) مي فرمايد : «هيچ بنده اي نيست که جلوي خشم خود را بگيرد مگرآنکه خداوند متعال عزت او را در دنيا و آخرت بيفزايد » (19)
در واقع ، کظم غيظ نيز صبر و حلم و استقامتي بسيار فراوان مي طلبد و همان طور که گفته شد صابران در راه خدا ، قطعاً عزت خواهند يافت .آنان که جلوي خشم خويش را نمي گيرند ،رفتارهايي خواهند داشت که بدون ترديد ذلت و خواريشان را در پي خواهد داشت .
13 ـ اجتناب از ظلم و ستم
امام جعفر صادق (ع) فرمود :
«فرد ذليل ،ظالم و ستمکاراست » (20)
بديهي است اگر انساني از عزت نفس برخوردار بوده و عزيز و عزتمند باشد ، هرگز دليلي بر اين امر نمي يابد که با ظلم و ستم بخواهد چيزي به خود بيفزايد ،زيرا انسان داراي عزت به مقامي مي رسد که به راستي نسبت به دنيا و متاع آن احساس بي نيازي مي کند و در بقاي عزت خويش و در هر امر ديگري تنها خود را نيازمند خدا مي بيند .جالب آن که چنين انساني هرگز ظلم و ستم را درحق خود هم نمي تواند بپذيرد و لذا با هرگونه ظلم پذيري نيز مي ستيزد ، زيرا روح بلند و عزت والاي او هرگز با پذيرش ظلم سازگار نمي باشد . از طرف ديگر ،مي توان گفت که ظلم و ستم ، خود ذلت آفرين است و ارتکاب ستم سبب نابودي شخصيت ظالم و از بين رفتن حرمت او در نزد خدا و خلق خدا مي گردد .
پي نوشتها :
1 ـ «عزا لا تهزم انصاره » ( نهج البلاغه ، خطبه ي 198 ) .
2 ـ « عزا لمن تولاء » ( همان ) .
3 ـ « بيت لا تهدم ارکانه ، عز لا تهزم اعوانه » ( همان، خطبه ي 133 ) .
4 ـ آشتياني و امامي ، ترجمه ي نهج البلاغه ، ص 67 ، « ظهر الفساد، فلا منکر مغير ، و لا زاجر مزدجر . افبهذا تريدون ان تجاوروا الله في دار قدسه ، و تکنوا اعز اوليائه عنده ؟ هيهات لا يخدع الله عن جنته ، و لاتنال مرضاته الا بطاعته . لعن الله الامرين بالمعروف التارکين عنه ، و الناهين عن المنکر العاملين به [ نهج البلاغه ، خطبه ي 129 ]» .
5 ـ « اني احب من دنياکم ثلاث : الامر بالمعروف و النهي عن المنکر و اقامه حدود الله » (به نقل از : سحاب ، ابوالقاسم زندگاني حضرت خامس آل عبا ابي عبدالله الحسين سيد الشهدا ، ج 1 ، ص 37 ) .
6 ـ «موت في خير حياه في ذل ».(بحارالانوار،ج44،ص 192 ،ميزان الحکمه ،ج3 ،ص 441).
7-«واعظم ما افترض -سبحانه – من تلک الحقول علي الوالي علي الرعيه وحق الرعيه علي الوالي ،فريضه فرضها الله – سبحانه -لکل علي کل ،فجعلها نظاماً لا لفتهم ،وعزا لدينهم »(نهج البلاغه ،خطبه ي 111).
8-آشتياني وامامي،ترجمه ي نهج البلا غه ،ص132.«فاذا ادت الرعيه الي الوالي حقه ،وادي الوالي اليها حقها عزالحق بينهم وقامت مناهج الدين ،واعتدالت معالم العدل ،وجرت علي اذلالها السنن ،فصلح به الزمان ،وطبع في بقا الدوله ،ويشت مطامع الاعدا (نهج البلاغه ،خطبه ي 216).
9-«ما ترک الحق عزيز الا ذل ولا اخذ به ذليل الاعزه »(بحارالانوار،ج 77،ص 232،ميزان الحکمه ،ج 6، ص 293) .
10-«والجهادعزا للاسلام ».(نهج البلاغه ،حکمت 252).
11-«فالجنود،باذن الله ،حصون الرعيه ،وزين الولاه وعزالدين ،وسبيل الامن » (نهج البلاغه ،نامه ي 53).
12-آشتياني وامامي ،ترجمه ي نهج البلا غه ،ص 17.
13- آشتياني وامامي ،ترجمه ي نهج البلا غه ،ص 19 «اذا دعوتکم الي جهاد عدوکم دارت اعينکم ،کانکم من الموت في غمره ومن الذهول في سکره يرتج عليکم حواري فتعمهون ،وکان قلوبکم ماسوله فانتم لا تعقلون ما انتم لي بثقه سجين اليالي…تنقص اطرافکم فلاتمتعضون ،لاينام عنکم وانتم في غفله ساهون غلب والله المتخاذلون …انت فکن ذاک ان اشئت »(نهج البلاغه ،خطبه ي 34).
14 ـ آشتياني و امامي، ترجمه ي نهج البلاغه ،ص 65 .«استعدوا للمسير الي قوم حياري عن الحق لايبصرونه ، و موزعين بالجور لايعدلون به ؛جفاه عن الکتاب ، نکب عن الطريق . ما انتم بوثيقه يعلق بها، و لا زوافر عز يعتصم اليها .لبئس حشاش نار الحرب انتم ! اف لکم لقد لقيت منکم برحا » ( نهج البلاغه ، خطبه ي 125 ) .
15 ـ « من صبر علي مصيبه زاده الله عزوجل عزا علي عزه ، و ادخله جنته مع محمد و اهل بيته » ( بحارالانوار ، ج 82 ، ص 129 ؛ ميزان الحکمه ،ج 6 ،ص 294 ) .
16 ـ آشتياني و امامي ، ترجمه ي نهج البلاغه ، صص 116 ـ 117.
17 ـ « لا عز ارفع من الحلم » (بحار الانوار ، ج 77 ، ص 381 ؛ ميزان الحکمه ، ج 6 ، ص 290 ) .
18 ـ « و لا عز کالحلم »(نهج البلاغه ، حکمت 113 ) .
19 ـ « ما من عبد کظم غيظا زاده الله عزوجل عزا في الدنيا و الاخره » ( بحار الانوار ، ج 71 ،ص 9 ، ص 409 ) ميزان الحکمه ، ج 6 ، ص 294 ) .
20 ـ « انما الذليل ظالم »(تنبيه الخواطر ، ص 101 ؛بحارالانوار؛ج 78 ، ص 203 ؛ ميزان الحکمه ، ج 3 ،ص 443 ) .
منبع:نشريه پايگاه نور،شماره 8
/ن