خانه » همه » مذهبی » بررسي معيارهاي هفت گانه جرمي بنتام با تکيه برآموزه هاي اسلامي(3)

بررسي معيارهاي هفت گانه جرمي بنتام با تکيه برآموزه هاي اسلامي(3)

بررسي معيارهاي هفت گانه جرمي بنتام با تکيه برآموزه هاي اسلامي(3)

بر اساس اين معيار، لذت يا سودي که آبستن لذت و سود ديگري است و منفعت ديگري را در پي دارد، بر منافع عقيم مقدم خواهد شد. و نيز لذت و سودي که دوام بيشتري دارد بر لذت و منفعت زودگذر و فاني مقدم است. وجود چنين ويژگي در هر کار، مزيت و برتري آن را در مقايسه با کار مشابهش باعث مي شود. در تعاليم اسلام نيز دنيا به

b919be73 30a4 4065 90d3 4e263fd58a29 - بررسي معيارهاي هفت گانه جرمي بنتام با تکيه برآموزه هاي اسلامي(3)

sa126 - بررسي معيارهاي هفت گانه جرمي بنتام با تکيه برآموزه هاي اسلامي(3)
بررسي معيارهاي هفت گانه جرمي بنتام با تکيه برآموزه هاي اسلامي(3)

 

نويسنده: محمد تقي سبحاني نيا

 

معيار پنجم، باروري:
 

بر اساس اين معيار، لذت يا سودي که آبستن لذت و سود ديگري است و منفعت ديگري را در پي دارد، بر منافع عقيم مقدم خواهد شد. و نيز لذت و سودي که دوام بيشتري دارد بر لذت و منفعت زودگذر و فاني مقدم است. وجود چنين ويژگي در هر کار، مزيت و برتري آن را در مقايسه با کار مشابهش باعث مي شود. در تعاليم اسلام نيز دنيا به طور کلي طرد نشده است، بلکه استفاده از موهبت ها و نعمت هاي مشروع و حلال بسيار مطلوب و گاهي ضروري و لازم دانسته شده و بر انتفاع از آن اصرار شده است. به طور کلي کمترين فايده دنيوي هر گونه رفتار اخلاقي، تکامل يافتن فاعل آن و دستيابي او به مدارج بالاتر از نظر سجاياي اخلاقي و انساني است. اما اگر همين اعمال اخلاقي که هيچ نفعي غير از تکامل روحي فاعل در پي ندارد، توسط فردي مؤمن و معتقد به اديان الهي، به ويژه اسلام انجام شود، قابليت دارد که از نوع بارور باشد، زيرا او مي تواند با نيت الهي خود علاوه بر دستيابي به مدارج بالاتر انساني و تکامل بيشتر، از ثواب الهي نيز برخوردار شده، در آخرت پاداش خدا را شامل حال خويش گرداند، زيرا بر اساس نص صريح قرآن کريم هر عمل نيک به ميزان ده برابر پاداش خواهد داشت.(18) بنابراين، امکان اينکه تمام رفتارهاي اخلاقي از منظر دين از نوع بارور باشد و از دوام و بقاي و جاودانگي برخوردار باشد، يقيني است. اين نکته را مي توان از آيات متعددي از قرآن کريم استفاده کرد: «پس خداوند پاداش اين دنيا و پاداش نيک آخرت را شامل حال آنها کرد و خداوند نيکوکاران را دوست دارد».(آل عمران: 148)
و نيز در آيه ديگر مي فرمايد: «پس آنچه به در اختيار شما قرار گرفت بهره اي ناچيز از دنيا و زينت آن است و آنچه نزد خداست بهتر و باقي تر و با دوام تر است».(شورا: 36)
«آنچه نزد شماست از بين مي رود و آنچه در نزد خداست باقي است و ما صابران را به بيشتر از آنچه بدان عمل کرده اند پاداش خواهيم داد».(نحل: 96)
«و به پرهيزکاران گفته شود پروردگارتان چه فرستاد؟ گويند: نيکويي، براي آنان که در اين دنيا نيکي کردند پاداش نيک است و البته سراي آخرت براي آنها بهتر است و چه نيکوست خانه اهل تقوا».(نحل: 30)
البته از آنجا که براساس تعاليم اسلامي، آخرت اصالت دارد و دنيا در مقايسه با آخرت، اهميت کمتري دارد، در برخي متون، پيامد اصلي رفتار نيک مسلمان پاداش آخرت آن قلمداد شده و نتايج دنيوي آن مازاد بر نتيجه اخروي دانسته شده است، چنان که امام باقر (عليه السلام) در تفسير آيه شريفه «للذين احسنوا الحسني و زيادة»(يونس: 26) مي فرمايد: «و اما مقصود از «حُسني» بهشت است و مقصود از «زياده» دنيا است. آنچه خداوند در دنيا به آنها عطا مي کند در آخرت از آنها محاسبه نمي کند».(19)
امام زين العابدين (عليه السلام) نيز در حديث شريفي به منافع متعدد انفاق در راه خدا توجه داده و در عين حال، زياده روي در انفاق را پسنديده نمي داند و منافع مربوط به دنيا را نيز تأييد مي کند: «انسان بايد با ميانه روي و تا مرز کفايت، انفاق کند و زياده مالش را براي آخرتش پيش فرستد که اين براي پايداري نعمت، مناسب تر و به فزوني از طرف خدا نزديک تر و براي عافيت سودمندتر است».(20)

معيار ششم، خلوص:
 

بر اساس معيار ششم، بنتام بهره مندي از لذت هاي خالص را که آميخته با آلام نيست و منافعي که هيچ زيان و مشکلي به همراه ندارد، برديگر منافع و لذات مقدم مي داند. و اما اين ويژگي در تمام منافع اخروي توسط پروردگار حکيم پيش بيني شده و او بارها در آيات قرآن کريم بشر را به اين نکته يادآور شده است که لذات و پاداش هاي اخروي عاري از هر گونه ناملايمات بوده و راحتي و آسايش مطلق تنها در جهان آخرت آفريده شده است، در حالي که منفعت هاي دنيا همواره با سختي و درد و مشکل همراه است و از آسايش عاري از مشکل و رنج و سختي در دنيا خبري نيست. بنابراين، اگر چه بنتام سودي را که همراه رنج و مشقت نباشد بر غير آن ترجيح مي دهد، اما در حقيقت، دنيا همواره همراه سختي است و آسودگي محض در اين جهان، دست نيافتني است. پس اگر منفعت دنيوي با منفعت اخروي در تعارض باشد، براساس اصل ششم بنتام، مرجوح بوده و بر منفعت اخروي مقدم نخواهد بود.
خداوند متعال خالي بودن منفعت و سود و لذت را از سختي و مشقت، تنها در جهان آخرت ممکن مي داند و به همين دليل، بهشتيان را در بهشت از هر گونه ناملايمي و ستم و هر گونه لغو و گناه در امان داشته و در آيات مختلف به اين مسئله اشاره مي کند: «و هرگز بر رخسارشان گرد گمراهي و ذلت ننشيند، آنان اهل بهشتند و تا ابد در آنجا ــ متنعم ــ خواهند بود».(يونس: 26) همچنين مي فرمايد: «در آنجا بر تخت هاي خود تکيه زنند در حالي که نه با گرماي شديد مواجه شوند و نه با سرماي شديد».(انسان: 13) نيز مي فرمايد: «و هر کس کارهاي نيک انجام دهد مرد باشد يا زن و با ايمان باشد، به بهشت داخل مي شود و به اندازه فرورفتگي پشت هسته خرما به آنها ستم نخواهد شد».(21) در آيه اي ديگر نيز آمده است: «در آنجا نه سخن بيهوده اي مي شنوند و نه سخن گناه آلودي مگر سخني که سراسر سالم و سلامت باشد».(واقعه: 25و26)(22)

معيار هفتم، شموليت و گستردگي:
 

هفتمين و آخرين معياري که در محاسبه سود گرايانه بنتام مطرح است معيار شموليت و گستردگي است. براساس اين معيار، کارهايي که منافع جمعي دارد بر کارهايي که پيامدش منفعت شخصي و فردي است، مقدم است. در اسلام نيز مسلمانان برادر ديني يکديگر خوانده شده اند(23) و مسلماني که در هر روز به رسيدگي به امور مسلمانان اهتمام نورزد مسلمان دانسته نشده است.(24) همچنين توجه به همنوع، اعم از ارحام، همسايگان، برادران ديني و حتي همنوعان پس از ايمان به خدا در رأس امور قرار گرفته است. همين طور خلق خدا عيال او قلمداد شده و خدمت به خلق، خدمت به عيال خدا تعبير شده است.(25) و کوتاهي کردن از آن فرايض و اداي آن حقوق، مورد نکوهش خدا و اولياي او قرار گرفته است. متون فراواني که در اين خصوص در بين آموزه هاي ديني ديده مي شود حاکي از اهميت والاي خدمت به برادران ديني و همنوعان است. به هر حال، وجود متون بسيار در اين زمينه، نشان مي دهد که انسان مؤمن و مسلمان نه تنها هيچ گاه حق ندارد منافع شخصي خود را به قيمت زيان وارد کردن به ديگران دنبال کند، بلکه به شدت ترغيب شده است تا منافع جامعه و ديگران را بر منافع شخصي خود مقدم شمارد تا از اين رهگذر کار نيک او که در مسير رساندن نفع به ديگران بوده، به عنوان کاري بارور، علاوه بر منافع دنيوي، منافع و پاداش اخروي را نيز در پي داشته باشد.
در پايان، اين نکته قابل توجه است که سودگرايي بنتام، تاريخ انسانيت و مدنيت را طي قرون متمادي، کمک کار انسان در محاسبه سودگرايي معرفي مي کند، اما از منظر يک موحد و معتقد به اديان آسماني، دين و آموزه هاي آن دستگير انسان بوده و به او کمک مي کند تا عمل اخلاقي را انتخاب کرده از درگيري زياد در جهت محاسبه معيارهاي مختلف تا اندازه قابل توجهي خلاصي يابد. به عبارت ديگر، دين با تعيين اعمال و رفتار اخلاقي، زحمت و بار اين محاسبه را از دوش بشر برداشته، زيرا دين سعادت و لذت زايل نشدني بشر را هدف گرفته است و بر همين اساس، رفتار اخلاقي اي که به او توصيه مي کند، سعادت دنيا و آخرت او را نشانه رفته است، اما سعادت و رستگاري اخروي به دليل مزيت هاي متعدد در اولويت قرار داشته و ارجح است.
استاد مصباح يزدي نيز در نقد کوتاهي که به اصول هفت گانه بنتام مطرح مي کند يکي از بزرگ ترين اشکالات او را ناديده گرفتن جهان آخرت و لذت هاي اخروي مي داند. وي در بخشي از اشکالات خود به نظريه او مي نويسد:
يکي از ايرادهاي اساسي نظريه بنتام و همچنين ساير سودگرايان اين است که بر منافع دنيوي تکيه کرده و از منافع اخروي غفلت ورزيده و حيات آن جهاني را ناديده گرفته اند. اگر بناست ميزان و معيار ارزش اخلاقي را در ميزان سود و لذت حاصله از آن جست و جو کنيم، چرا نبايد سود اخروي و آن جهاني آنها را نيز مورد توجه قرار دهيم؟ اگر شدت و قوت را به عنوان يکي از معيارهاي محاسبه لذات مي دانيم آيا لذات اخروي نسبت به لذات دنيوي شديدتر و قوي تر نيستند؟ اگر مدت و دوام لذت و سود اعمال را به عنوان يکي از معيارهاي هفت گانه براي سنجش ميزان سود اعمال معرفي مي کنيم چرا نبايد سودها و لذايذ اخروي را که به مراتب پايدارتر و مداوم تر از هر نوع سود و لذت دنيوي هستند به حساب آوريم؟ و اگر خلوص را به عنوان معياري براي محاسبه لذت در نظر بگيريم آيا خالص تر از لذات اخروي مي توان لذتي پيدا کرد؟ و آيا اصولاً در اين دنيا مي توان لذايذ خالص و مبراي از هر گونه المي يافت.(27)
بنابراين در مسير دستيابي به لذت يا سعادت در موارد فراواني به جاي محاسبه ميزان خير و شر اعمال، تنها اعتماد به دين و دستورات اخلاقي آن کافي است؛ يعني کمک آموزه هاي ديني به دستيابي به سعادت و سود، بسيار کارساز بوده و علاوه بر تسهيل در انجام رفتار اخلاقي در بسياري اوقات از تحير يا انحراف بشر جلوگيري مي کند.
به هر حال چه معيارهاي اندازه گيري خير را همچون بنتام هفت عدد بدانيم و چه تعداد آنها را بيشتر يا کمتر بدانيم بايد آموزه هاي دين را به عنوان مهم ترين راهنماي انسان در انتخاب رفتار اخلاقي قلمداد کرد و راه سعادتمندي براي بشر جز پيروي از ارمغان پيامبران براي بشر وجود ندارد. و البته تنها در اين صورت است که هم اشکالات وارده بر نظريه بنتام پاسخ داده خواهد شد؛ اشکالاتي چون عمل ناپذير بودن،(28) زيرا لذت هاي اخروي بي اندازه شديد و نيز فناناپذير است و در مقام مقايسه با هيچ يک از لذات دنيوي قابل قياس نيست. همچنين درد و الم هاي اخروي را نيز نمي توان با سختي هاي دنيوي مقايسه کرد. بنابراين، انسان معتقد هرگز هنگام تعارض لذت دنيوي و اخروي دچار شک و ترديد و تحير نخواهد شد. اين تحير وقتي فعليت مي يابد که مقايسه بين دو لذت دنيوي يا دو درد مربوط به دنيا باشد که در بعضي موارد امکان تشخيص انتخاب به راحتي ميسر نخواهد بود.

نتيجه
 

از آنچه گذشت به نتايج متعددي مي توان دست يافت که برخي از آنها عبارت است از:
1.با تغييرجهان بيني مادي به جهان بيني الهي، نظريه سودگرايي، به ويژه نظريه سودگرايي جرمي بنتام قابل ترميم بوده و مي توان آن را به نظريه اي با عنوان «نظريه سودگروي ديني يا اسلامي» تبديل کرد.
2.تبديل نظريه اخلاقي بنتام به نظريه سود گروي اسلامي به اين معنا نيست که دين اسلام سودگروي را تنها نظريه اخلاقي مي داند و تأييد مي کند، زيرا با مراجعه به منابع ديني خواهيم ديد رضوان خدا و کسب خشنودي او مرتبه اي بالاتر و کامل تر از سودگروي اسلامي بوده و بنا به تعبير حضرت علي (عليه السلام) آن، عبادت آزادگان است و اين، عبادت تجار.
3.ايمان به خدا و پايبندي به معارف ديني نه تنها ضامن منافع دنيا از راه مشروع و مباح است، بلکه منافع ابدي اخروي را نيز احيا مي کند و تنها از اين راه مي توان به منافع حقيقي رفتار اخلاقي که هم بزرگ و هم ابدي و هم خالي از هر گونه ناملايمات و سختي هاست دست پيدا کرد.
4.بروز تعارض ميان منافع برخي کارها طبيعي است و لزوم سنجش ميزان بزرگي، دوام و ديگر خصوصيات منفعت ها که مزيت کاري را بر ديگري معين مي سازد، باعث مي شود که براي انتخاب کار مورد نظر، تأمل کرده و پس از تفکر و ارزيابي، دست به انجام کار بزنيم. و اما اگر نگرش ما به جهان آفرينش بر اساس آموزه هاي اسلامي و قرآني باشد هنگام تعارض منفعت دنيوي با منفعت اخروي هيچ گاه منفعت دنيوي را ترجيح نخواهيم داد، زيرا اگر چه ممکن است دستيابي به منفعت دنيوي از نظر زماني نزديک تر باشد، اما هرگز بزرگي و عظمت آن، بقا و پايداري و باروري آن و نيز خلوص آن از هر گونه الم و درد و احتمال حصول آن به اندازه لذت و منفعت اخروي نخواهد بود.
5.از مهم ترين نتايج اين مقاله اين نکته است که دين با آگاهي از گرايش هاي فطري و طبيعي انسان، او را به درآميخته بودن دنيا با سختي ها و مشقات و عدم امکان بهره مندي از همه خوبي ها و لذت ها در دنيا بدون مبتلا شدن به ناملايمات و بلايا آگاه ساخته و انسان را براي سعادت ابدي و فناناپذير و رسيدن به تمايلات فطري خويش به ايمان به خدا و عمل صالح در دنيا دعوت کرده و از او خواسته است تا پيرو پيامبران و اولياي الهي باشد.

پي‌نوشت‌ها:
 

1.ر.ک.نيکولاس کاپالدي، بنتام، ميل و مکتب فايده گرايي، ترجمه محمد بقايي؛ و.ت.جونز، خداوندان انديشه سياسي، ترجمه علي رامين.
2.و.ت.جونز، خداوندان انديشه سياسي، ج2، ص484؛ ر.ک.فريدريک کاپلستون، تاريخ فلسفه، ج 8، ترجمه بهاءالدين خرمشاهي، ص 25.
3.و.ت.جونز، خداوندان انديشه سياسي، ج2، ص484ــ 485.
4.ر.ک: بنتام، ميل و مکتب فايده گرايي، ص60.
5.هري.جي.گنسلر، درآمدي جديد بر فلسفه اخلاق، ص 268.
6.ر.ک: محمد تقي مصباح، نقد و بررسي مکاتب اخلاقي، تحقيق و نگارش احمد حسين شريفي، ص181ــ 184.
7.همان،ص184ــ 187؛ همچنين ر.ک: بنتام، ميل و مکتب فايده گرايي، ص34؛ و و.ت.جونز، خداوندان انديشه سياسي، ص 487 و 488؛ فردريک کاپلستون،تاريخ فلسفه، ج 8، ص27.
8.Intensity.
9.Duration.
10.Certaintyor uncertasinty.
11.Propinauity or remoteness.
12.Fecuhndity.
13.Extent.
14.محمد تقي مصباح، نقد و بررسي مکاتب اخلاقي، تحقيق و نگارش احمد حسين شريفي، ص187ــ 177.
15.در قرآن کريم آيات فراواني آمده است که به دوام و بقاي نعمات الهي در بهشت و قيامت تصريح کرده و البته عذاب جهنم را نيز ابدي شمرده است. براي مثال در قرآن کريم فقط عبارت «خالدين فيها» که به خلود در بهشت يا جهنم اشاره دارد چهل مرتبه ذکر شده است.
16.نهج البلاغه، شرح ابن ابي الحديد، ج12، ص16.
17.نهج البلاغه، حکمت 168.
18.انعام: 160.
19.محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج7، ص260، ح6.
20.کليني، کافي، ج4، ص52، ح1.
21.نساء: 124، و ر.ک: مريم: 60 و نساء 48.
22.و همچنين ر.ک: مريم 60 تا 62.
23.همانا مؤمنان با يکديگر برادرند پس بين برادرانتان اصلاح کنيد و از خدا بترسيد باشد که مورد رحمت قرار گيريد.(حجرات: 10)
24.رسول اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) فرمود: «هر کس صبح کند و به رسيدگي به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد مسلمان نيست».(کليني، کافي، ج2، ص164،ح1) امام عسکري (عليه السلام) نيز مي فرمايد: دو خصلت است که بالاتر از آنها چيزي نيست: ايمان به خدا و سود رساندن به برادران.(محمد باقر مجلسي، بحار الأنوار، ج 78، ص374).
25.رسول اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) مخلوقات، عيال خدا هستند و بلند مرتبه ترين آنها نزد خدا سودمند ترين آنها براي عيال او هستند.(حميري، قرب الاسناد، ص120، ح421).
26.امام کاظم (عليه السلام) مي فرمايند: «أنه وقف حيال الکعبه ثم قال: «ما أعظم حقک يا کعبه و والله حق المؤمن لأعظم من حقک».(محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج74، ص226، ح20)/حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايند: «قضاء حقوق الاخوان أشرف أعمال المتقين يستجلب مودة الملائکة المقربين».(عبداللطيف بن علي حارثي عاملي، جامع الاخبار، ص91) امام سجاد (عليه السلام) مي فرمايند: «ان الله تعالي لم يفترض فريضة أشد من برّالاخوان…فطوبي لمن وفّقه الله تعالي لأداء حق المؤمن».(حسن بن محمد ديلمي، اعلام الدين،ص125)/رسول اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) مي فرمايند: «من حبس عن أخيه المسلم شيئا من حقه حرم الله عليه برکة الرزق إلاّ أن يتوب».(شيخ صدوق ابن بابويه، من لا يحضره الفقيه، ج4، ص 15، ح 4968) امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند: «يا يونس من حبس حق المؤمن أقامه الله يوم القيامة خمسمأة عام علي رجليه حتي يسيل عرقه أو دمه و ينادي مناد من عند الله عز و جل هذا الظالم الذي حبس عن الله عز و جل حقه، قال فيوبخ اربعين يوم و يؤمر به الي النار».(کليني، کافي، ج2، ص367، ح2).
امام علي (عليه السلام) مي فرمايد: «من دلائل الخذلان الستهنة بحقوق الاخوان».(عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غررالحکم،ح9412
27.محمد تقي مصباح، نقد و بررسي مکاتب اخلاقي، ص190.
28.ر.ک.بنتام، مبل و مکتب فايده گرايي، ص46؛ ر.ک.و.ت.جونز، خداوندان انديشه سياسي، ترجمه علي رامين، ص492.
 

منابع
سيد رضي، نهج البلاغة، بيروت، دار المعرفه، بي تا.
کليني، محمد بن يعقوب، کافي، دارالکتب الاسلامي، 1388ق.
مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، مؤسسه الوفا، 1403ق.
ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة، بيروت، دار احياء الکتب العربي، 1965.
راون، استوارت، صد فيلسوف قرن بيستم، ترجمه عبدالرضا سالار بهزادي، تهران، ققنوس،1382.
نيکولاس کاپالدي، بنتام و ميل و مکتب فايده گرايي، ترجمه محمد بقايي، تهران، نشر اقبال، 1383.
فردريک کاپلستون، تاريخ فلسفه، ترجمه بهاء الدين خرمشاهي، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي و انتشارات سروش،1370،ج 8.
هري.جي.گنسلر، درآمدي جديد بر فلسفه اخلاق، ترجمه حميده بحريني، تهران، آسمان خيال، 1385.
فرانکنا، ويليام کي، فلسفه اخلاق، ترجمه هادي صادقي، با مقدمه استاد مصطفي ملکيان، قم، طه، 1376.
مصباح يزدي، محمد تقي، نقد و بررسي مکاتب اخلاقي، تحقيق و نگارش احمد حسين شريفي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(قدس سره)،1384.
سکينه نعمتي،«مقاله نقد و بررسي سودگروي اخلاقي جرمي بنتام»، روزنامه رسالت، ش 5977 تاريخ: 85/7/10.
بنتام، ميل و مکتب فايده گرايي، ترجمه محمد بقايي، تهران، اقبال،1383.
و.ت.جونز، خداوندان انديشه سياسي، ترجمه علي رامين، تهران، اميرکبير،1376ــ1380.
فردريک کاپلستون، تاريخ فلسفه، ترجمه جلال الدين مجتبوي، تهران، سروش، 1380،ج 8.
دايانه کالينسون، 50 فيلسوف بزرگ از تالس تا سارتر، ترجمه محمد رفيعي مهر آبادي، تهران، عطايي، 1379.
معرفت اخلاقي(2)

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد