بررسی تطبیقی ایمان و کفر از دیدگاه مذاهب تکفیری
چکیده:
ظهور جریانهای تکفیری در کشورهای اسلامی و تکفیر مسلمین توسط این گروهها از مسائلی است که امروزه جهان اسلام دچار آن شده است.
گروههای تکفیری با سوء استفاده از الفاظی مانند شرک، کفر، بدعت و امثال آن، مسلمین را به کفر متهم میکنند. اما با بررسی معنای اسلام و کفر در قرآن و روایات، بطلان اعتقادات آنها معلوم میگردد. لذا علمای اسلام در طول تاریخ، تکفیر مسلمین را تحریم کردهاند و اقرار به شهادتین را معیار اسلام دانستهاند. تفکر تکفیر پیامدهای بدی برای جهان اسلام دارد که موجب اسلام هراسی و سوءاستفاده دشمنان اسلام میشود، با توجه به آیات و روایات تنها راه برون رفت از این معضل اتحاد مسلمین در مقابل جریانهای تکفیری میباشد.
مسلمانان و بیداری اسلامی
مسلمانان در سایه دین مبین اسلام به برادری رسیدند و با محوریت قرآن و با تمسک به سیره، متحد شدند. خداوند تعالی میفرماید: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ…) (2)«بدرستیکه مؤمنان برادران همدیگرند». در حدیثی، مسلم از ابوهریرهی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است: «استالمُسلمُ أخوالمسلم» مسلمان برادر مسلمان است. پیروان مکتب اسلام و اندیشمندان دینی و منادیان وحدت، در بین مسلمانان ندای برادری سر دادند و بر مشترکات دینی تأکید کردند. امت اسلامی در جهان اسلام در برابر کفر و استکبار ایستاد. چون اعتصام به حبل الله و تمسک به قرآن کریم و عمل به سیره پیامبر اکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) کلید نجات و مجد و عظمت و شوکت و اقتدار مسلمانان دانستند. بیداری اسلام در سراسر جهان اسلام به اوج خود رسید، اما استکبار با هزاران ترفند به عناوین مختلف و با روشن کردن آتش تفرقه و با به جان هم انداختن مسلمانان توانست به نقشه پلید و شوم خود دست یابد. و از طریق سران کشورهای اسلامی آتش کینه و کدورت و بغض و عداوت را در بین امت اسلام شعله ور سازد و به هدف خود برسد. متأسفانه گروهی از مسلمانان نابخرد و افراطی با نقشه کفار با پای خود بدون فکر و اندیشه به سوی هلاکت و بدبختی پیش رفتند؛ غافل از این که خداوند سبحان میفرماید: (وَ لاَ تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ) (3)؛ «خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید.»
باید دانست که جنگ اصلی بین اسلام و کفر و استکبار است. ما باید حول همین محور، متحد شویم و از تفرقه بپرهیزیم، زیرا در اثر تفرقه و قتل و غارت و ویرانی، کیان رژیم اشغالگرغاصب اسرائیل، مستحکم میشود. کسانی که خود را پیرو قرآن و رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) میدانند باید دارای این ویژگی باشند که خداوند منان میفرماید: (أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ (4)) در برابر کفار تند و سرسخت و با یکدیگر مهربان و دلسوزند و جنگ را به زیان اسلام و مسلمانان و به نفع دشمنان دین به پیش نبرند.
جریان تکفیریها و گروهک تروریستی «داعش»
از صدر اسلام کفار همواره با امت اسلام کینه داشته و دارند و از عظمت و قدرت و شوکت و انسجام یک پارچه مسلمانان میهراسند.
در این برهه از زمان، جهان اسلام از سوی کفار و استکبار جهانی توسط تکفیریها و گروهک تروریستی موسوم به «داعش» با حملههای سخت و دردناکی مواجه شده و به بهانه مذهب و یا حزب و یا قوم و قبیله و یا زبان و نژاد و ملیت مسلمانان را به جان هم انداختهاند. در این نزاعها متأسفانه روزانه دهها نفر از انسانهای بیگناه کشته و یا زخمی میشوند و مردان و زنان سالخورده و اطفال خردسال را با بیرحمی به طرز فجیعی سر میبرند: (بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ) (5)؛ «به سبب کدامین گناه کشته شده است؟»
خانهها و پناهگاههای مردم و حتی اماکن مقدس اسلامی را ویران نموده، و ذخایر و منابع مالی کشورها را که اموال بیت المال است به تاراج میبرند و ثروت و داراییهای ملت را منفجر کرده یا به آتش میکشانند. آنان ثبات و امنیت کشورها و آسایش و آرامش مردم را به مخاطره میاندازند.
تکفیریها و گروهک تروریستی «داعش» ادعای اسلام و ایمان دارند، درحالی که نزد کفار آموزش دیده و میبینند. آنان با در اختیار قرار دادن پایگاههای نظامی در خاک و سرزمین کشورهای اسلامی و کمکهای مالی و تسلیحاتی از جانب سران ممالک اسلامی که دست نشاندههای آنان هستند، به منظور بقا و حفظ کرسی خود مانند برده حلقه به گوش، در خدمت و مطیع امرشان هستند و هرچه دستور بدهند اطاعت میکنند.
افراطیگری و قتل و غارت، ایجاد ناامنی و از بین بردن اثبات، در هیچ مذهبی از مذاهب اسلامی جایگاهی ندارد و مورد تأیید اسلام نیست.
آری! این جریان پلید و زشت تکفیری و گروهکهای تروریستی و نامشروع، ترفند و توطئه و نقشه شوم استکبار و دشمن مشترک است که افرادی جاهل و نابخرد و افراطی را به عناوین مختلف تحریک نموده و به نام جهاد و شهادت در راه خدا و وعده بهشت، جوانان و نوجوانان را که از مکر و حیله آنان خبر ندارند فرا میخوانند و پس از آموزش نظامی و تروریستی به میدان کارزار میبرند، و با مال و ثروت و سلاح مسمانان امت اسلام را به جان هم انداخته، و امنیت و ثبات کشورهای اسلامی را بیثبات و ناامن کردهاند. هدف و برنامه کفار و دشمن مشترک شیعه و سنی به زیر سلطه آوردن سران کشورهای اسلامی و به یغما بردن منابع گران بها و ثروتهای آنان است.
(وَ لاَ تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ) (6)؛ «و مانند کسانی نشوید که پراکنده شدند و اختلاف ورزیدند (آن هم) پس از آن که نشانههای روشن (پروردگارشان) به آنان رسید و ایشان را عذاب بزرگی است.»
(وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَ کُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ) (7)؛ «و همگی به رشته (ناگسستنی قرآن) خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید، بدان گاه که (برای همدیگر) دشمنانی بودید و خدا میان دلهایشان، انس و الفت برقرار کرد و آنها را به هم پیوند داد.»
لذا بر امت اسلام لازم و واجب است که امر خدا را اطاعت کرده و با اعتصام به حبل الله (قرآن کریم) و با محوریت قرار دادن آن با هم متحد و منسجم باشند تا دشمن مشترک مأیوس و ناکام و نابود گردد. این اتخاذ و انسجام به منظور برادر بودن و دست به دست هم دادن و یکی بودن ماست.
آری! در عصر حاضر استکبار جهانی در رأس آنها آمریکا و اسرائیل جهان اسلام را تهدید میکنند.
هم مذاهب اسلامی چه شیعه و چه سنی باید در کنار هم و با هم باشند و دست به دست هم بدهند، زیرا که پروردگار همه یکی و آن خداوند یکتای بیهمتاست. پیغمبر همه، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و قبله ما کعبه مشرفه است. همه با رؤیت هلال ماه مبارک رمضان روزه میگیریم و با رؤیت ماه شوال عید میکنیم. همه با هم به حج خانه خدا مشرف میشویم و کعبه را طواف میکنیم، جمرات سه گانه را – که نماد شیطان هستند- رمی میکنیم. وهمه ایمان و اعتقاد به آخرت و حشرونشر و بهشت و دوزخ داریم و…
خداوند تعالی تمام مسلمانان را برادر هم دانسته و میفرماید: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ)؛ (8) «فقط مؤمنان برادران همدیگرند، پس میان برادران خود صلح و صفا برقرار کنید، و از خدا ترس و پروا داشته باشید تا به شما رحم شود».
امت اسلام امت میانه و اعتدال است که در این باره قرآن کریم میفرماید: (وَ کَذلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً…)؛ (9)
«و بیگمان، شما را ملّت میانهروی قرار دادهایم (که نه در دین افراط و غلوّی میورزید و نه در آن تفریط و تعطیلی میشناسید) تا گواهانی بر مردم باشید و پیغمبر دین بر شما گواه باشد.»
خداوند منّان، نعمت عظیمی را به امت اسلام عطا فرموده، که به دیگر امتها داده نشده، و آن پیام اسلام است. پیامی که مایهی هدایت همه بشریت است. نعمت امت وسط بودن، یعنی امت میان برگزیده، درحالی که دیگر امتها یا در جناح افراط و یا در جناح تفریط هستند. اما امت اسلامی در تمام امور اعم از دینی و دنیوی، مادی و روحی، فردی و اجتماعی در مسیر وسط و اعتدال رو به جلو هستند.
در امت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) اعتدال در جنبههای مختلفی وجود دارد، که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
1- اعتدال در عقیده: بدین معناست که هر مسلمان به اصول اولیه و عقاید زیربنایی خود، ایمان کامل دارد، اما این احتمال را هم میدهد که پارهای برداشتهای او اشتباه باشد و یا دیگر گروهها و مذاهب اسلامی، بهتر فهمیده باشند.
2- اعتدال در عمل و عبادت: امت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جذبه پای بندبودن بر احکام خدا و پیغمبرش بوجود آورده است و به دنیا نشان داده است که در دیانت و سیاست، و همچنین بین دین و دنیا هیچ منافاتی وجود ندارد.
3- اعتدال در اقتصاد: صرفه جویی در امور معیشت و نگه داشتن جانب اعتدال در خوراک و پوشاک و مسکن و دیگر امور اقتصادی.
4- اعتدال در اجتماع و تمدن: در امتهای پیشین به حقوق انسانی اعتنایی نداشتند و هر قدرتمندی، انسانی را که برخلاف مقصد خود مییافت، با سرکوب کردن و کشتن و غارت نمودن اموالش او را از پای در میآورد. برای زنان هیچ حق و حقوق و ارزشی قائل نبودند. و اطفال را زنده به گور میکردند. دین مبین اسلام به همه این بی عدالتیها خاتمه داد.
یکی از ثمرات میانه روی امت اسلام این است که مسلمانان در روز قیامت در مقام شهادت علیه امتهای گذشته قرار میگیرند و گواهی میدهند که پیامبرانشان دعوت و حقوق خداوند متعال غافل شدهاند. و روحانیان آنها خود را از بهرههای پاک این جهان محروم گردانیده و از راه اعتدال و میانه به وادی انحراف لغزیدهاند.
تکفیر بعضی از مسلمانان توسط برخی از فرقهها و گروههای افراطی
برخی از فرقهها و گروههای افراطی که عقاید بعضی از مسلمانان را قبول ندارند، آنان را تکفیر کرده و مرتد میدانند. و از این رو خون و آبروی آنان را مباح دانستهاند. که این نوع برخورد، سبب اختلاف و درگیری و کشت و کشتار در بین آنان و غارت اموالشان شده است.
گرچه در اصل و اساس دین اسلام با هم مشترک هستند و فقط در برخی از مسائل فرعی دین در برداشت از آیات قرآن کریم و یا برداشت از احادیث نبوی شریف و روایات و اخبار از بزرگان و صحابه و … برای استنباط احکام با هم اختلاف دارند که در این خصوص رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند: «اختلاف امّت من (در مسائل فرعی) رحمت است»، چون برداشت از آیات و احادیث و … اجتهاد علمای مجتهد است. اجتهاد از نگاه شرع مطهر اسلام امری مشروع و پسندیده و مطلوب و مورد تأیید است. و برداشتهای مجتهد در مسائل فرعی دین، به خاطر اجتهادش حتی اگر در برداشت از ادلّه، اشتباه باشد گناهکار نمیشود.
طبق عقیده اسلامی، مجتهدی که در اجتهاد خود، در برداشت و استنباط از ادله اشتباه نکرده و راه صواب رفته باشد، دو اجر و ثواب دارد: اجری به خاطر اجتهادش و اجری دیگر برای راه صواب و اما مجتهدی که در اجتهاد خود در برداشت و استنباط از ادله اشتباه کرده باشد. نه این که گناه کار نمیشود بلکه به خاطر اجتهادش از یک اجر و ثواب الهی نیز برخوردار خواهد شد.
لذا عالم مجتهد در هر شرایطی بر اجتهاد و تلاش علمی خود که هدفش اخلاص و رسیدن به آنچه را که خداوند یکتا و پیغمبرش خواستهاند برسد مأجور میباشد.
هر انسان مسلمانی میداند کسی که کلمه توحید (لا اله الا الله) را بر زبان براند و بر رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) معترف باشد و بگوید (محمدرسول الله) از زمره مسلمانان به شمار میآید.
برای روشن شدن این مطلب به اجمال، به تعریف اسلام و ایمان و کفر و شرک میپردازیم.
الف. اسلام، در لغت یعنی تسلیم شدن: از نگاه شرع، اسلام بر پنج رکن استوار است:
1- گواهی دادن به این که جز خداوند یکتا معبود دیگری وجود ندارد، و همانا که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) رسول و فرستاده خدا است؛
2- برپاداشتن نمازش؛
3- پرداخت کردن زکات؛
4- گرفتن روزه ماه مبارک رمضان؛
5- حج خانه خدا رفتن برای کسانی که استطاعت داشته باشند.
پس با اقرار شخص به شهادتین و اعتقاد به سایر ارکان اسلام، آن شخص در زمره مسلمانان به شمار میآید و احکام دین مبین اسلام بر او مترتب میگردد.
ب. ایمان، در لغت به معنای تصدیق است. اما در اصطلاح، عبارت است از تصدیق قلبی و قطعی به وجود خداوند یکتا که خالق جهان هستی، و ایمان به وجود ملائکه، کتابهای آسمانی، پیغمبران خدا و ایمان به قضا و قدر، که با تصدیق با جازم قلبی کسی که ایمان بیاورد آثار دینی و دنیوی و اخروی بر آن مترتب میگردد، از جمله:
1- اثر دینی: شخص، در زمره مؤمنین به شمار میآید.
2- اثر دنیوی: حرمت خون و مال و آبروی انسان مؤمن است مگر این که مرتکب قتل و یا زنا بشود و یا از دین مبین اسلام به کفر برگردد. (مرتد بشود.)
3- اثر اخروی: قبولی طاعات و عبادات و اعمال نیک و خداپسندانه، و دریافت اجر و پاداش از خداوند متعال.
در مورد ارکان اسلام و ایمان در بخشی از حدیثی که مسلم از عمر روایت کرده است، رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«الاسلام ان تشهد ان لااله الا الله و ان محمدا رسول الهل و تقیم الصلاة و تؤتی الزکاة، و تصوم رمضان، و تحج البیت ان استطعت الیه سبیلا …الایمان: ان تؤمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله، والیوم الآخر، و تومن بالقدر خیره شره».
ج. کفر: در لغت یعنی پوشاندن، و در اصطلاح، به معنای معتقد نبودن و ایمان نداشتن به خداوند سبحان و سایر چیزهایی است که باید بدان ایمان داشت و معقتد بود مثل معتقد نبودن به رکنی از ارکان اسلام؛ یعنی بگوید فرض نیست. و یا معتقد نبودن به رکنی از ارکان ایمان، زیرا در مورد همه ارکان اسلام و ایمان خداوند سبحان در قرآن مجید نازل فرموده و پیغمبر عظیم الشأن اسلام و نیز در احادیث متعددی بیان فرموده است.
بنابراین، کافر به کسی گفته میشود که به رکنی از ارکان اسلام و یا به رکنی از ارکان ایمان، و یا به همه آنها معتقد نباشد.
د. شرک: به معنای معتقد به شریک بودن برای خداوند یکتای بیهمتاست.
موجبات اسلام و کفر
علمای اسلام با توجه به احادیث نبوی شریف و اصول کلی دین، حد و مرز اسلام و کفر را بیان فرمودهاند؛ به گونهای که اگر شخصی معتقد به رکنی از ارکان اسلام و یا معتقد به رکنی از ارکان ایمان نباشد و یا تمام آنها را نپذیرد و انکار نماید، از دائره اسلام خارج است و در زمره کفار به شمار میآید.
لذا جایز نیست شخصی را که شهادتین (لا اله الا الله و محمد رسول الله) بر زبان میآورد، و معتقد به پیروی از قرآن کریم و پیروی از راه و روش رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد تکفیر نماید. چون به آن شخص، مسلمان اطلاق میشود. به مصداق حدیثی که ابن عمر روایت کرده که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند: «أُمرت أن أقاتل الناس حتّی یشهدوا أَن لا اله الله و أنّ محمداً رسول الله، و یقیموا الصلاة و یؤتوا الزکاة، فاذا فعلوا ذلک عصموا منّی دماءهم و أموالهم إلاّ بحق الإسلام و حسابهم علی الله»؛
از جانب خداوند تعالی مأموریت یافتهام که با بت پرستان بجنگم تا این که گواهی بدهند که جز خداوند یکتا معبود دیگری وجود ندارد و همانا که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) رسول و فرستاده خداست، نماز بر پای دارند، زکات اموال پرداخت نمایند. هرگاه این کارها را انجام دادند، خونها و اموالشان محفوظ میماند مگر به حق اسلام، و در مورد حساب باطنشان و صداقت دلهایشان با خداوند تعالی است. زیرا او از دلهای بندگان خود با خبر است.
دیدگاه اهل سنت در مورد اصول مسلمان
اهل سنت بر این باورند که هرگاه شخص و یا فرقهای (لا اله الله، محمد رسول الله) بر زبان جاری سازد و رو به قبله (کعبه مشرفه) نماز بخواند و از ذبیحه مسلمانان بخورد مسلمان است، و با این عنوان حرام است خونش ریخته شود. به مصداق حدیثی که بخاری از انس روایت کرده، رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند: «من صلی صلاتنا، و أستقبل قبلتنا و أکل ذبیحتنا فذلک المسلم الذی ذمة الله و ذمة رسوله فلاتحقر و الله فی ذمّته»؛
در حدیث دیگری به روایت ابوداود از –انس-رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند: «ثلاث من أفضل الایمان، الکفّ عمّن قال لا اله الاّ الله، و لاتکفره بذنبٍ، و لا تخرجه من الإسلام یعمل…»؛
«سه چیز از اصل ایمان است: خودداری کردن از آزار و اذیت و یا کشتن کسی که «لا اله الاّ الله» میگوید، و به سبب ارتکاب گناهی تکفیر نمیشود و مرتد نمیگردد و از اسلام خارج نمیشود.»
آری! این موارد، از اصول کلی اسلام و عقیده و راه و روش اهل سنت میباشد.
حکم تکفیر کردن مسلمان و پیامدهای آن:
تکفیر کردن انسان مسلمان از دیدگاه شرع مطهر اسلام، حرام و از نظر دینی و دنیوی و اخروی ناروا و بسیار خطرناک است. توضیح بیشتر آن است که:
الف- از نظر دینی: در حدیثی بخاری و مسلم به نقل از ابی بکر (رضی الله عنه) روایت کردهاند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه «حجة الوداع» محورهای سه گانه ظلم و ستم در مورد حقوق الهی بیان داشت و فرمود:
«إنّ دماءکم و أموالکم و أعراضکم حرامٌ علیکم کحرمة یومکم هذا، فی شهرکم هذا، فی بلدکم هذا»؛
«همانا جان و مال و آبروی شما، همانند این روز و این ماه و این سرزمین محترم هستند لذا تعرض به جان و مال و آبروی یکدیگر حرام است، مانند حرمت این روز «عرفه» و این ماه (ذی الحجه) و این سرزمین (مکه مکرمه)».
لذا تکفیر کردن انسان مسلمان و تعرض به اموال و هتک حرمت و آبروی او به مصداق حدیث مذکور حرام است و این روش، مخالفت با فرمایش رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است، که در حقیقت، فرموده پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمان خداوند عزوجل است که میفرماید: (وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى-إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى)؛ (10)
«و از روی هوا و هوس سخن نمیگوید مگر آن چیزی که به او وحی میشود.»
ب- از جهت دنیوی: یکی از نمونههای پیامد دنیوی تکفیر کردن انسان مسلمان، همین اوضاع تأسف بار و وحشت انگیزی است که به وسیله گروههای تکفیری و داعشیها در عراق و سوریه و شهرهای دیگر، هر روزه به وقوع میپیوندند. در واقع، وحشت و ترس و ناامنی، پیآمد روشن تکفیر دیگران است. گروهکهای تکفیری و تروریستی، که در حقیقت اهل بغی و ظلم و ستم و چپاول و ویرانگری هستند، به جان و مال و ناموس مردم تعرض کرده و کشورها و سرزمینهای امن و آرام را ناامن و بیثبات کردهاند و فتنه و فساد و ناامنی را به اوج خود رساندهاند. کفار و استکبار جهانی، در رأس آنها آمریکا و اسرائیل به منظور حفظ صهیونیستها، اختلافات دینی و مذهبی و قومی و ملیتی را در بین امت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به وجود آورده و مسلمانان را به جان هم انداختهاند و از این روشهای خشونت طلبانه و ابلهانه گروههای افراطی خوشحالند و سود میبرند. آنان با این ترفند و نقشه شوم و پلید خود توانستهاند با به جان هم انداختن مسلمانان در کشورهای اسلامی، هرج و مرج و غارت و فساد و تباهی به راه اندازند.
هدف دیگر دشمن، اسلام هراسی و چهره اسلام را زشت و کریه نشان دادن است تا کسی به دین اسلام تمایل پیدا نکند. و از طرفی دیگر، سلاحهای خود را به آنان بفروشند. هم چنین سران کشورهای اسلامی را تحت سلطه خود درآورده و ممالک اسلامی را در مستعمره خود قرار دهند تا بتوانند بر آنان حکم فرما باشند، و از این طریق منابع و ذخائر مالی و ثروتهای آنها را به چپاول ببرند، و در نهایت مسلمانان را نابود کرده و ریشه اسلام را بخشکانند.
ج- از حیث اخروی: نتیجه راه و روش تکفیریها در مورد یورش بردن به کشورها و کشتن انسانهای بیگناه و مظلوم در آخرت همین است که خداوند سبحان میفرماید: (وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِیهَا وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِیماً)؛ (11)
«و کسی که مؤمنی را از روی عمد بکشد (و از ایمان او با خبر بوده و تجاوزکارانه او را به قتل برساند و چنین قتلی را حلال بداند، کافر به شمار میآید) کیفر او دوزخ است و جاودانه در آنجا میماند و خدا بر او خشم میگیرد و او را از رحمت خود محروم میسازد و برای او عذاب بزرگی آماده میکند.»
راه برون رفت از این هرج و مرج:
راه نجات و برون رفت از این هرج و مرج و فساد و اوضاع وخیم و نابسامان در ممالک اسلامی و در بین مسلمانان، برگشتن به سوی خدا (پای بند بودن به احکام قرآن کریم) و اطاعت از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
خداوند متعال میفرماید: «وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ» (12)
«و از خدا و پیغمبرش اطاعت نمایید و (در میان خود اختلاف و) کشمکش مکنید (که اگر چنین کنید) درمانده و ناتوان میشوید و شکوه و هیبت شما از میان میرود (و ترس و هراسی از شما نمیشود)، شکیبایی کنید که خدا با شکیبایان است».
از آیه مبارکه فوق، چنین استنباط میشود که راه برون رفت از اوضاع نابسامان و آشفته در جهان اسلام عبارتند از:
1. لزوم اطاعت از فرمان خدا و رسولش که بر همه واجب است: (اطیعوالله و رسوله…)
2. برمسلمانان واجب است از نزاع و درگیری با یکدیگر بپرهیزند، چون نزاع مسلمانان، موجب سست شدن آنان در جنگ علیه دشمنان دین و مسلمانان میشود: (و تذهب ریحکم…).
3. پرهیز از نزاع و درگیری مسلمانان با یکدیگر سبب مجد و عظمت و قدرت آنان میشود.
4. امت اسلامی موقع نبرد با دشمنان دین نباید از خود ضعف و سستی نشان بدهند.
5. با اطاعت از خدا و پیغمبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) وحدت و عظمت و شوکت به امت اسلامی برمیگردد.
6. لزوم صبر و بردباری و تحمل سختیها در برابر دشمنان: (واصبروا..)
7. اطاعت از خدا و رسولش، و پرهیز از نزاع و درگیری بین مسلمانان و تحمل سختیها در برابر دشمنان نیاز به صبر دارد که این از صفات مؤمن است.
8. پیروی از تعالیم شرع مطهر اسلام و رهبری دینی و اتحاد و انسجام و همبستگی مسلمانان، راه عزت و عظمت و شوکت و سربلندی است.
9. وحدت در بین مسلمانان با پیروی از قرآن و راه و روش رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) تحقق مییابد.
از جمله راههای مجد و عظمت و قدرت و سربلندی و افتخار امت اسلام، محور قرار دادن قرآن کریم است، که مسلمانان را به وحدت و همبستگی فرا میخواند. وحدت به معنای گردهم آمدن بر محور قرآن و هدف مشترک در مقابل اختلاف و از هم گسیختگی است. عدم اتحاد و وجود اختلاف باعث از بین رفتن مجد و عظمت و شوکت و افتخار امت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) میشود.
خداوند منّان در آیات متعددی از قرآن کریم مردم را به وحدت فرا میخواند؛ برای نمونه در این آیه به صراحت میفرماید: (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا …). (13) در این آیه، خداوند سبحان امر به وحدت میفرماید، و به مؤمنان دستور میدهد همگی به ریسمان ناگسستنی الهی (قرآن کریم) چنگ بزنید و متفرق نشوید.
خداوند عزوجل نه تنها مردم را به اتحاد و همستگی فراخوانده، بلکه محور وحدت را که حبل الله است معرفی کرده است.
محمدبن اسحاق بن یسار میگوید: این آیه در شأن «اوس» و «خزرج» نازل شده است، که مردی از قوم یهود، از کنار جماعتی از قبایل اوس و خزرج میگذشت، متوجه اتحاد و انسجام و الفت در بین آنان شد، لذا حسادت ورزید و تصمیم گرفت بین آنان اختلاف و تفرقه بیندازد و آشوب برپا نماید. به مردی مأموریت داد تا در بین آنان بنشیند، و آنان را به یاد اختلافات و جنگهایی بیندازد که در بینشان بود و ناسزاهایی که به همدیگر میگفتند.
او این کار را با مهارت انجام داد، لذا بار دیگر کینه و کدورتهای گذشته نسبت به یکدیگر از سرگرفته شد، و سلاحهای خود را برداشتند تا جنگ کنند. رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) از ماجرا باخبر شدند و به نزد آنان تشریف بردند و فرمودند: «آیا به دنبال زمان جاهیت هستید در حالی که من در بین شما هستم؟ و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آیه مذکور را تلاوت فرمود و آنان از کار خود پشیمان شدند و صلح و آشتی برقرار کردند، و هم دیگر را در آغوش گرفتند، سلاح را بر زمین گذاشتند.»
آری! این نتیجه پای بند بودن به احکام قرآن و پیروی از راه و روش پیغمبر خداست و نتیجه مسلمان و مؤمن بودن است.
هم اکنون کفار از اتحاد و انسجام و همدلی و عظمت و قدرت و شوکت مسلمانان هراسان شده و رشک میورزند لذا آشوب و فتنه به پا کردهاند.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از ورودشان از مکه مکره به مدینه منوره و تشکیل حکومت اسلامی بین مهاجرین و انصار و بین قبایل اوس و خزرج و دیگر قبایل عرب رابطه مؤاخات (برادری) برقرار کرد. در حدیثی که مسلم از ابوهریره روایت کرده، رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند:
«لاتحاسدوا و لاتناجشوا و لاتباغضوا و لاتدابروا و لایبع بعضکم علی بیع بعض، و کونوا عباد الله اخواناً، المسلم أخوا المسلم لا یظلمه و لایحقره و لایخذله، التّقوی هاهنا و یشیر إلی صدره ثلاث مرّاتٍ بحسب أمریء من الشّرِّ أن یحقر أخاه المسلم»؛
«به یکدیگر حسادت نورزید، قیمت کالاها را بدون اینکه قصد خرید داشته باشید، بالا نبرید، با یکدیگر دشمنی و قهر (و قطع رابطه) نکنید، و هیچ کس به خاطر خود معامله شخصی دیگر را به هم نزند و برادروار، بندگان (نیک و عبادت گزار) خدا باشید، مسلمان برادر مسلمان است، به او ستم نمیکند، او را خوار و زبون نمیگرداند و دست از یاریاش نمیکشد. تقوا این جاست». و سه بار به سینه خود اشاره کرد: «همین قدر برای بد بودن شخص کافی است که برادر مسلمانش را کوچک بشمارد.»
افراد و گروههایی که به نام مسلمان علیه مسلمانان و یا حکومت اسلامی یورش میبرند باغی به شمار میآیند، چون انسان مسلمان به نفع دشمنان دین علیه مسلمانان و حکومت اسلامی برنمیخیزد و قیام نمیکند و برخلاف فرموده و راه و روش رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل نمیکند و به جان و مال و ناموس آنان تعرض نمینماید و چنین اقداماتی را بر خود حرام میداند.
باغیان (شورشیان علیه حکومت اسلامی):
باغیان جمع «باغی» است. باغیان افرادیاند که از حدودی که باید به رعایت آنها پایبند باشند، تجاوز کردهاند.
«بغی» در لغت به معنای ظلم و ستم است. اما در اینجا منظور از باغیان گروهی از انسانها هستند که ادعای اسلام و ایمان دارند و کلمه شهادتین (لا اله إلاّ الله و محمدٌ رسول الله) را بر زبان جاری میسازند، و علیه امام و یا حاکم مسلمانان قیام نموده و از دستورهای او پیروی نمیکنند و یا مانع اجرای قانون نمیشوند.
با توجه به تعریف فوق میتوان گفت که تفکیریها و گروهک موسوم به «داعش» از جمله باغیان هستند.
دلیل اهل بغی دانستن گروهک «داعش» و تکفیریها
تکفیریها و گروهک «داعش» به جهت این که مرتکب بغی و ظلم و ستم و تجاوز از حد، و عدول از حق میباشند، «باغی» نامیده میشوند. دلیل بر آن، قول خداوند متعال است که میفرماید: (وَ إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ …)؛ (14)
«هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند، در میان آنان صلح برقرار سازید. اگر یکی از آنان در حق دیگری ستم کند و تعدّی ورزد (و صلح را پذیرا نشود) با آنان دستهای که ستم میکند و تعدّی میورزد بجنگید تا زمانی که به سوی اطاعت از فرمان خدا برگردد و حکم او را پذیرا شود.»
شرایط جنگ با باغیان
در صورتی که باغیان دارای شرایط زیر باشند با آنان جنگ صورت میگیرد:
1. دارای شوکت و قدرت و نیرو باشند و از خود دفاع نمایند، هم چنین امکانات مقاومت در برابر حکومت را داشته و از فرمانده مطاعی نیز برخوردار باشند؛
2. از حیطه قدرت حکومت بیرون رفته باشند؛
3. این گروه باید بر تأویلی درست که مجال توجیه و اجتهاد در آن باشد، اعتماد کرده و طبق آن، تمرّد خویش را جایز بدانند، هر چند این تأویل باطل و فاسد باشد.
حکم جنگ علیه «باغیان»
جنگ با «باغیان» واجب است؛ به این دلیل که:
خداوند متعال میفرماید: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ)؛ (15)
«هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند، در میان آنان صلح برقرار سازید، اگر یکی از آنان در حق دیگری ستم کند و تعدّی ورزد (و صلح را پذیرا نشود) با آن دستهای که ستم میکند و تعدّی میورزد بجنگید تا زمانی که به سوی اطاعت از فرمان خدا برگردد و حکم او را بپذیرد».
دلیل دیگر از حدیث است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «من فارق الجماعة قید شبرٍ عقد خلع ریقة الإسلام من عنقه»؛ (16)
هرکس به اندازه یک وجب از جماعت مسلمانان دوری کند، ریسمان اسلام از گردنش خارج کرده است.
فلسفه وجوب جنگ با باغیان:
فلسفه وجوب جنگ با باغیان، برقراری ثبات کارها، و امنیت برای حکومت و ملت است. و این اصلی کلی برای اجتماع گروه مسلمانان و حفظ وحدت و ترسیدن دشمنان از آنها میباشد.
کیفر باغیان
سزای کسانی که در کشورهای اسلامی بین دولت و ملت هرج و مرج و آشوب و فساد به پا میکنند، و ثبات و امنیت و آرامش مردم را به مخاطره میاندازند و ذخایر و منابع مالی حکومت و اموال و ثروتهای ملت را به یغما برده و یا زا بین میبرند و … همین است که خداوند عزوجل میفرماید: (إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَاداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاَفٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ) (17)
«کیفر کسانی که (بر حکومت اسلامی میشورند و بر احکام شریعت میتازند و بدین وسیله) با خداوند و پیغمبرش میجنگند و در روی زمین (با تهدید امنیت مردم و سلب حقوق انسانها) دست به فساد و تباهی میزنند این است که (در برابر کشتن مردم) کشته شوند، یا (در برابر کشتن مردم و غصب اموال) به دار زنده شوند، یا (در برابر راهزنی و غصب اموال، تنها) دست و پای آنها در جهت عکس یکدیگر بریده شود، و یا این که (در برابر قطع طریق و تهدید، تنها) از جایی به جای دیگر تبعید گردند و یا زندانی شوند. این رسوایی آنان در دنیا است، و برای ایشان در آخرت عذاب بزرگی است.» باغیان طبق جنایتی که مرتکب میگردند مجازات میشوند، کسانی که جرمشان سنگین باشد اعدام میشوند و اعدام چنین کسانی واجب است، و کسانی که جرمشان سبکتر باشد و به حبس ابد یا تبعید محکوم میشوند.
گروههای تکفیری و تروریستی موسوم به «داعش»
گروههای تکفیری و تروریستی موسوم به «داعش» از حد و حدود شرع اسلام گذشته و خون و مال و ناموس امت اسلام؛ اعم از شیعه و سنی را مباح دانسته، و به اسلام و مسلمانان لطمه بزرگی وارد کرده است. آنان مرتکب قتل و غارت و فساد و ناامنی و حرج و مرج و بیثباتی در ممالک اسلامی از جمله سوریه و عراق و … شدهاند، و به گونهای چهره اسلام را زشت و خشن به جهانیان معرفی کردهاند که مردم غیرمسلمان، مسلمانان را تجاوزگر میپندارند و از آنها میهراسند. به همین جرم بزرگ است که داعشیان اهل بغی هستند و رویارویی و مقابله با آنان لازم و واجب است.
اگر گروههای تکفیری و تروریستی «داعش» راست میگویند که به حمایت از اسلام و مسلمین و دفاع از مظلومین و مستضعفان برخاستهاند و دلشان به حال امت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) میسوزد و هدفشان ترویج اسلام واقعی و عمل به فرموده خدا و پیغمبرش حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است، و میخواهند جایگاه دین و امت را به دست بیاورند و به حمایت از آنان قیام کردهاند، چرا به دفاع و حمایت از مردم مظلوم و ستمدیده فلسطین و برای آزادسازی قدس شریف و مسجدالاقصی که اولین قبله مسلمانان است برنمیخیزند، ملت مظلوم و ستمدیدهای که زیر رگبار گلولههای صهیونیست و با شلیک خمپارهها و با پرتاب موشکها از زمین و هوا مورد هجوم کفار قرار گرفتهاند و زنان و مردان غیرنظامی و سال خوردگان و اطفال بیگناه روزانه شهید و هزاران نفر از خانه و سرزمین خود آواره و بیسرپناه میشوند.
از همین روست که میگوییم ادعای داعش در حمله به کشورهای اسلامی به منظور قوت و قدرت و شوکت اسلام و برای دفاع و حمایت از مظلومان و مستضعفان و به خاطر عمل به احکام شرع، فریب و دروغی بیش نیست. این اعمال وحشیانهی تروریستها نقشه شوم کفار و استکبار جهانی است که در رأس آنها آمریکا و اسرائیل قرار دارند. بر ما لازم و واجب است که در مرحله اول، تکفیریها را با پند و اندرز نصیحت و ارشاد کنیم و در مرحله دوم درصورتی که از راه و روش خود برنگشتند، برای دفاع از خون مال و آبروی مردم، و برای برقراری ثبات و ایجاد امنیت و ایجاد امنیت کشور و مردم علیه آنها قیام کرده و به هر نحو ممکن آنان را سرکوب نماییم.
پینوشتها:
1. امام جمعه اهل سنت شیراز.
2. حجرات، آیه 1.
3. بقره، آیه 195.
4. فتح، آیه 29.
5. تکویر،آیه 9.
6. آل عمران، آیه 105.
7. آل عمران، آیه 103.
8. حجرات، آیه 10.
9. بقره، آیه 143.
10. نجم، آیات 2و3.
11. نساء، آیه 93.
12. انفال، آیه 46.
13. آل عمران، آیه 103.
14. حجرات، آیه 9.
15. حجرات، آیه 9.
16. سنن ابوداود، 4758.
17. مائده، آیه 33.
منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی «جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام»، قم: دارالاعلام لمدرسة اهل البیت (ع)، چاپ اول