بنيانگذار نهضت اسلامي معاصر افغانستان (1)
بنيانگذار نهضت اسلامي معاصر افغانستان (1)
درآمد
افغانستان در طول تاريخ شاهد ظهور چهره هاي برجسته و پر افتخار بوده که شهرت و آوازه آنان از مرزهاي اين سرزمين فراتر رفته و ابعاد جهاني به خود گرفتند. مولانا جلال الدين بلخي، علامه سيد جمال الدين اسدآبادي معروف به افغاني، علامه شهيد سيد اسماعيل بلخي از جمله اين چهره ها هستند. ولي علامه بلخي به عنوان بنيانگذار نهضت اسلامي معاصر افغانستان عمر پر برکت خود را در راه تأمين حقوق مسلم انسان هاي تحت ستم و تحکيم وحدت ميان امت مسلمان مرزهاي نژادي و مذهبي را در نورديد، و سرانجام در مسير احياي مجدد ملت مظلوم افغانستان جان خويش را ايثار نمود. در اين مقاله با زندگي سراسر جهاد و مبارزه شهيد بلخي آگاه مي شويم.
شهيد بزرگ علامه سيد اسماعيل بلخي، در سحرگاه يک روز بهاري در سال 1299 شمسي در يک خانواده علمي و مذهبي در روستاي سر پل از توابع شهرستان بلخاب در ولايت بلخ باستان افغانستان، چشم به جهان گشود. از آنجا که شخصيت ها و رجال بزرگ تاريخ هميشه در دل دريايي از رنج و محنت پرورده مي شوند، بلخي نيز از آوان کودکي در کوره رنج ها آبديده گرديد و از لحظاتي که به مهرباني و عاطفه احتياج فراوان داشت کانون عشق و محنت و مهر و عاطفه، يعني مادر را در سن دو سالگي از دست داد و قلب کوچک او از مرگ مادر داغدار گرديد. دوران کودکي را در سايه عنايت پدر مهربان پشت سرگذاشت در حالي که به عالم جواني گام مي نهاد، بسياري از علوم مقدماتي، نظير ادبيات عرب، منطق، معاني و بيان را از محضر علماي منطقه فرا گرفته بود. طبق نقل پدر، نبوغ، تيز، هوشي، حافظه بسيار قوي و شجاعت از همان آغاز زندگي در وجود بلخي آشکار بود.
شهيد بلخي در سالي متولد شد که افغانستان شاهد تحولات چشمگير و سرنوشت ساز سياسي از جمله استقلال اين کشور از سلطه استعمار انگليس بوده است. همچنين در آن روزگار ميان حبيب الله کلکاني مشهور به «بچه سقا» و امير حبيب الله خان، جنگ هايي خونين و شورش هاي محلي روي داده که گفت شده خانواده شهيد بلخي نقش مهمي در انقلاب اسلامي و تحولات سياسي و اجتماعي آن زمان داشته است. مرحوم حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد محمد حسيني بلخي پدر سيد اسماعيل از خانواده بزرگ حسيني هاي بلخاب است که علماء و شخصيت هاي بزرگي از اين خاندان، پا به عرصه وجود گذاشتند و هر کدام نقش ارزنده اي در گسترش علم و دانش در جامعه خود داشته اند و خدمات فرهنگي و اجتماعي ارزشمندي را ارائه دادند. چنانکه مرحوم آيت الله حاج سيد حسين عالم بلخابي از برجسته گان اين خاندان، يکي از معدود شخصيت هايي است که نام او به عنوان يکي از علماي خدمتگذار و متعهد در اذهان مردم شمال افغانستان نقش بسته است.
بي بي علويه مادر شهيد بلخي نيز از خاندان بزرگ بلخي هاست که مرحوم سيد قاسم حسيني شاعر سرشناس بلخي (جد مادري علامه بلخي) و شهيد آيت الله حاج سيد حيدر نجفي بلخي، معروف به شمشيري (دائي علامه بلخي) از اين خاندان است. اين بزرگان هر کدام در هدايت فکري و فرهنگي و رهبري جامعه شيعيان افغانستان و پاسداري از عقايد و ارزش هاي اصيل آنان رنج هاي فراواني را تحمل کرده اند، و جاودانگي خود را بر تاريخ زرين اين سرزمين به ثبت رسانده اند. اين بزرگان که ريشه هاي عميق تاريخي، علمي، فرهنگي و نسبي دارند، تأثير بسيار سازنده بر شکل گيري شخصيت و رشد فکري و بالندگي هاي روحي و توانمندي هاي اجتماعي شهيد بلخي داشته و زمينه هاي بارور شدن او را فراهم کرده است.
گفته شده که علامه بلخي، در حالي که 3 سال سن بيشتر نداشت فراگيري علوم اسلامي را از دوران کودکي در محضر درس پدر و دايي اش آيت الله سيد حيدر بلخي آغاز کرد. و فراگيري قرآن کريم و احکام اسلامي و خواندن و نوشتن را به جديت کامل پيگيري کرد. او به دليل برخورداري از استعداد و حافظه کم نظير در زمان کوتاهي توانست مراحل سواد آموزي را به سرعت بپيمايد. سيد اسماعيل خردسال در حالي که دوران کودکي را پشت سر مي گذاشت و سايه مادر را بر سر نداشت، چنان پيش رفت که تيزهوشي او، پدر سيد محمد حسيني بلخي را متقاعد کرد تا توجه جدي به اين فرزند داشته باشد و امکانات و زمينه هاي رشد علمي او را فراهم نمايد. پدر با مشورت و همفکري بزرگان فاميل و از جمله آيت الله مجاهد شهيد سيد حيدر بلخي، هجرت طولاني را آغاز کرد، تا فرزند از هوش و استعداد سرشار خود کمال استفاده را ببرد.
هجرت به حوزه علميه خراسان
سيد محمد حسيني بلخي، همراه فرزندان خود سيد اسماعيل و سيد ابراهيم و دخترش بي بي رقيه از طريق بلخ و بخارا با تحمل مشقت هاي فراوان روز اول ارديبهشت سال 1304 وارد مشهد مقدس شدند. سيد محمد به محض ورود به جوار بارگاه امام هشتم (ع)، فرزندان دلبند خود سيد ابراهيم و سيد اسماعيل را در مدرسه بالا سر حرم مطهر امام رضا (عليه السلام) ثبت نام کرد، تا در محضر درس مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد صدر الدين صدر فراگيري علوم و معارف اسلامي را ادامه دهند. سيد اسماعيل نظر به استعداد فوق العاده اي که داشت مراحل کمال را در مدت کوتاهي پيمود. ولي سيد ابراهيم بلخي در سال 1312 بر اثر بيماري ناشاخته از دنيا رفت. سيد اسماعيل به رغم بيتابي از دست دادن برادر بزرگش اما به هيچ وجه فراموش نکرد که براي چه به خراسان آمده و بايد چه کند؟ لذا او بدون توجه به تقدير الهي تحصيلات خود را با جديت تمام و به مدت ده سال بدون وقفه ادامه داد.
شهيد بلخي از سال 1304 تا سال 1314 شمسي دروس صرف، نحو، تفسير، کلام، فلسفه، فقه، اصول و علوم متداول آن زمان را در محضر اساتيد برجسته چون آقايان ذيل فرا گرفت:
آيت الله شيخ محمد تقي هروي معروف به (اديب نيشابوري).
آيت الله سيد ميرزا احمد مدرس يزدي.
آيت الله حاج شيخ ميرزا مهدي غروي اصفهاني.
آيت الله حاج شيخ محمد هاشم قزويني.
آيت الله شيخ ميرزا علي اکبر نهاوندي.
آيت الله شيخ محمد محسن آقا بزرگ تهراني.
آيت الله شيخ ميرزا محمد کفائي خراساني.
آيت الله شيخ ميرزا احمد کفائي خراساني.
آيت الله حاج سيد ميرزا حسين فقيه سبزواري.
آيت الله حاج سيد صدر الدين صدر موسوي جبل عاملي.
او در اين باره چنين گفته است: «در مدت 15 سالي که در حوزه هاي علميه ايران، عراق و افغانستان به خصوص در مشهد مقدس اقامت داشتم، مشغول مطالعه و تحقيق بودم، در کنار دروس حوزه و در اوقات فراغت به حفظ قرآن کريم، نهج البلاغه، نهج الفصاحه، صحيفه سجاديه، احاديث و روايات معصومين (ع) پرداختم و با موفقيت توانستم اين امر مهم را به انجام برسانم و از اين آزمون بزرگ سربلند بيرون بيايم».
شهيد بلخي از آنجا که سخنوري را لازمه حيات طلبگي و روحانيت مي دانست آموزش فن خطابه و فراگيري فصاحت و بلاغت در سخنوري را نزد اساتيد نامدار آن روزگار آموخت:
آيت الله حاج شيخ غلام رضا واعظ طبسي.
آيت الله حاج سيد حسن شمس فريماني.
آيت الله حاج شيخ محمود حلبي خراساني.
آيت الله حاج شيخ حسين علي راشد خراساني.
او با راهنمايي اساتيد بزرگوار خود، چنان در فن خطابه پيش رفت که همکلاسي ها او را سيد اسماعيل واعظ بلخي ناميدند.
آنچه که در اين مرحله از زندگي علامه بلخي بسيار حايز اهميت جلوه مي کند، ذوق ادبي و عرفاني اوست. او در پرتو مطالعات و تحقيقات گسترده در زمينه هاي گوناگون علوم اسلامي به اين نتيجه رسيد که مي تواند با تلاش روزافزون مدارج کمال و ترقي علمي را نيز بخوبي طي کند. لذا اين ذوق طبيعي و خدادادي را با بررسي و مطالعه آثار بزرگان ادب و هنر و عرفان همچون مولوي بلخي، سنايي غزنوي، شمس تبريزي، حکيم فردوسي، ابوالحسن شهيد بلخي، حافظ و سعدي شيرازي، شيخ بهائي، فيض کاشاني، علامه اقبال لاهوري آميخت و در مدت کوتاهي به جرگه ادبا و عرفاي نامدار راه يافت. او در اين راستا اولين اثر ادبي و عرفاني خود را در قالب غزل هاي شيوايي ارائه داد و جايگاه خود را در ميان ادبا و عرفاي بزرگ جهان اسلام تثبيت کرد.
علامه سيد اسماعيل بلخي در اوايل سال 1310 همراه پدر بزرگوار و دايي خود آيت الله مجاهد شهيد سيد حيدر نجفي بلخي، به بسياري از کشورهاي اسلامي از جمله عراق، عربستان سعودي و سوريه سفر کرد. در اين سفرها از مراکز علمي و فرهنگي اين کشورها و نيز حوزه هاي علميه نجف اشرف و کربلاي معلي بازديد به عمل آورد و از سوي مراجع و بزرگان دين که از آن ها شناخت داشت، مورد استقبال گرم قرار گرفت. با توجه به اينکه اولين سفر خارجي علامه بلخي بود، در تکامل و رشد فکري او تأثير ژرفي بر جاي گذاشت و او را با دنياي ديگري آشنا ساخت. او پس از يک سال فراغت از تحصيل و زيارت خانه خدا و قبور ائمه در حجاز و عراق، دوباره با روحيه تازه به حوزه علميه خراسان بازگشت و تحصيلات، تحقيقات و فعاليت هاي فرهنگي و تبليغي خود را از سر گرفت. شهيد بلخي در مدت اقامت ده ساله در حوزه علميه مشهد مقدس با شخصيت هاي علمي، عرفاني و فقهي جهان اسلام که هم دوره او بودند روابط دوستانه و همفکري داشت که برخي از آن ها در قيد حيات هستند:
مرحوم آيت الله حاج سيد رضا صدر موسوي جبل عاملي.
آيت الله العظمي حاج سيد علي حسيني سيستاني.
آيت الله العظمي حاج شيخ حسين وحيد خراساني.
علامه حاج سيد ابوالقاسم حسيني بلخي.
آيت الله شهيد شيخ مرتضي مطهري.
آيت الله شهيد حاج سيد غلام حسن واعظ بلخي.
آيت الله شيخ قربانعلي وحيدي جاغوري.
آيت الله شيخ ميرزا حسن علي مرواريد خراساني.
آيت الله حاج شيخ ميرزا جواد آقا تهراني.
آيت الله حاج شيخ ميرزا علي فلسفي.
آيت الله حاج سيد علي حجت هاشمي خراساني.
آيت الله سيد ميرزا علي صالحي مدرس خراساني.
اين بزرگان از کساني بودند که همراه آن انديشمند شهيد مشغول به تحصيل بودند، که پس از زنداني شدن علامه بلخي، از انديشه هاي انقلابي او حمايت کردند.
علامه بلخي افزون بر تحصيل علوم ديني هرگز وظائف و مسئوليت هاي اجتماعي خود را نيز فراموش نمي کرد. در سال هاي اقامت در حوزه علميه مشهد مقدس در ماه هاي محرم، صفر، رمضان و در تعطيلات تابستان براي ارشاد و تبليغ به اطراف مشهد مي رفت و با زبان گويا در مجالس عزاداري سرور شهيدان شرکت مي کرد. مجالس وعظ و خطابه هاي او با حماسه و هيجان همراه بود. او با بهره گيري از شرايط و اوضاع حاکم بر جامعه آن روز ايران همگام و همصدا با روحانيت و اقشار مردم به افکار و بينش هاي انقلابي روي آورد.
اقدام رضاخان به کشف حجاب زن مسلمان در ايران تظاهرات اعتراض آميز روحانيت و مردم ايران را در محکوميت اين اقدام همراه داشت. اين حرکت ضد اسلامي زمينه بلوغ سياسي و انقلابي علامه بلخي را به چالش گرفت.
بازگشت به افغانستان و آغاز فعاليت هاي فرهنگي علامه بلخي روز اول مرداد سال 1314 همراه پدر و همسفران انقلابي وارد شهر تاريخي هرات در افغانستان شد. و بيدرنگ تصميم گرفت فعاليت هاي علمي، فرهنگي خود را به شيوه ديگري آغاز کند. او در بدو ورود به هرات در نماز جمعه مسجد جامع اهل تسنن و در جمع علما و بزرگان و توده مردم شيعه و سني شرکت کرد و به ايراد خطابه پرداخت که حضار را به شگفتي وا داشت. در اين سخنراني، سياست هاي ضد اسلامي و ضد انساني رژيم استبدادي رضا شاه به ويژه اقدام به کشف حجاب را محکوم کرد. اين سخنراني مورد استقبال پر شور علماي شيعه و سني هرات قرار گرفت، و از علامه بلخي خواستند که براي هميشه در اين شهر بماند، تا از علم و دانش و زبان گوياي او بهره مند شوند.
همچنين شهيد بلخي با مهارتي که در سخنوري و تعزيه خواني در مدت کوتاهي از خود نشان داد، مردم و بزرگان شيعه اين شهر را شيفته خود کرد. مدتي نگذشت که آوازه اين سخنور جوان ايران برگشته در سر تاسر هرات طنين انداز شد. سيد اسماعيل بلخي به موازات فعاليت هاي فرهنگي و تبليغي به کار نويسندگي و ضبط و يادداشت ديدگاه هاي علمي و سخنراني هاي خود نيز روي آورد. حدود يک سالي که در هرات اقامت داشت، دو کتاب علمي و تحقيقي بنام هاي «فلسفه الاحکام في نصره الاسلام» و «طب از نگاه قرآن» را به رشته تحرير درآورد. کتاب دوم به زنبيل بلخي شهرت يافت.
در بهار سال 1315 آيت الله مجاهد حاج سيد حيدر نجفي بلخي مشهور به (شمشيري) با توطئه عوامل استبداد بطرز مشکوکي در بلخاب به شهادت رسيد و اين خبر ناگوار قلب بلخي جوان را به شدت متأثر کرد. او پس از شنيدن خبر اين حادثه ناگوار به زادگاهش بلخاب شتافت، تا در مراسم چهلمين روز شهادت دايي اش شرکت نمايد. علامه بلخي به همين مناسبت در جمع صدها تن از مردم بلخاب پيرامون شخصيت علمي، سياسي و مبارزات و خدمات فرهنگي و اجتماعي آيت الله نجفي بلخي سخنراني و تعزيه خواني کرد. او که پس از گذشت ده سال به زادگاهش بازگشته بود، از طرف اقوام و مردم بلخاب مورد استقبال گرم قرار گرفت. او پس از شرکت در اين مراسم زادگاهش را به مقصد مزار شريف و کابل ترک گفت و پس از سه ماه دوباره به هرات بازگشت تا فعاليت هاي فرهنگي و اجتماعي خود را ادامه دهد.
دومين سفر به کشورهاي اسلامي
هر چند ماندن در ميان مردم و خدمت به جامعه مرام اصلي بلخي را تشکيل مي داد، و احساس مي کرد که مردم نيازمند حضور او هستند، اما اين را هم به روشني درک کرده بود، که ادامه تحصيل و فراگيري علم و دانش را نبايد ناتمام بگذارد، و بايد تا مرز بينيازي در اين راه گام بردارد. با وجودي که به ادامه فعاليت هاي تبليغي و فرنگي در هرات علاقه مند بود. ولي به منظور تکميل فراگيري آموزش هاي اسلامي در اوايل سال 1316 عازم حوزه علميه نجف اشرف شد. و ورود به پايگاه بزرگ علمي جهان تشيع را جشن گرفت. پس از زيارت مرقد مطهر مولاي متقيان حضرت علي بن ابيطالب (ع) به مدرسه علميه آخوند خراساني که مرکز طلاب و علماي افغانستاني بود، استقرار يافت. در اين مدرسه علما و طلاب افغاني بسياري اقامت داشتند که برخي از آن ها عبارتند:
مرحوم آيت الله حاج سيد محمد حسن رئيس يکاولنگي.
مرحوم آيت الله حاج شيخ عزيز الله غزنوي.
مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد علي مدرس افغاني.
آيت الله شهيد حاج شيخ محمد امين افشار کابلي.
آيت الله شهيد حاج شيخ سلطان محمد ترکستاني.
آيت الله شهيد حاج سيد غلام حسن واغظ بلخي.
مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد سرور فلسفي مالستاني.
مرحوم آيت الله حاج سيد محمد امير حسيني نجفي بهسودي.
مرحوم آيت الله حاج شيخ موسي يکاولنگي.
مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد عسکري نجفي.
اين بزرگان با شناختي که از اين جوان انقلابي داشتند، از او به گرمي استقبال به عمل آوردند. سيد اسماعيل بلخي در مدت کوتاهي با علماء و مراجع حوزه علميه نجف اشرف ملاقات کرد و اين بزرگان شهادت آيت الله مجاهد سيد حيدر نجفي بلخي را به او و پدرش تسليت گفتند. هوشياري و درک شرايط آن روز جهان اسلام، اين فرصت را به بلخي داد تا در مدت کوتاهي با محيط و وضعيت درسي و تحصيلي حوزه علميه نجف اشرف و اساتيد و بزرگان آن، آشنا شود، و در محضر آنان تحصيلات خود را ادامه دهد.
اساتيد علامه بلخي در حوزه علميه نجف اشرف عبارت بودند از:
مرحوم آيت الله العظمي شيخ ضياء الدين عراقي.
مرحوم آيت الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني.
مرحوم آيت الله العظمي سيد محمد باقر اصطهباناتي.
مرحوم آيت الله العظمي شيخ محمد حسين آل کاشف الغطاء.
مرحوم آيت العظمي شيخ محمد حسين غروي کمپاني.
مرحوم آيت الله سيد محسن طباطبايي حکيم.
در حقيقت روحيه انقلابي و ضد استبدادي علامه بلخي، لحظه اي او را آرام نمي گذاشت. او در کنار تحصيل، سخنراني هاي کوبنده اي در انتقاد از اوضاع حاکم بر عراق ايراد مي کرد و نقشه هاي شوم دشمنان اسلام را آشکار مي ساخت. گزارش هاي مأموران امنيتي که به مقام هاي دولت عراق داده مي شد، جان اين سيد انقلابي را به مخاطره مي انداخت. او در سال 1316 به سفر حج مشرف شد، و پس از انجام مراسم حج از کشورهاي مصر، اردن و سوريه بازديد کرد و بار ديگر به عراق بازگشت، تا در صورت امکان به تحصيل ادامه دهد. ولي هنگامي که به عراق بازگشت فضاي اين کشور را خفقان آور تشخيص داد. از سوي ديگر برخي علما و مراجع بزرگ حوزه علميه نجف اشرف به شهيد بلخي يادآور شدند که حضور او در عراق به مصلحت نيست و بايد اين کشور را به مقصد ايران ترک کند و تحصيلات خود را در حوزه علميه قم ادامه دهد.
منبع:شاهد ياران شماره 64
/ج