با توجه به معنى «قدرت» پاسخ به این پرسش روشن مى شود. قدرت عبارت است از مبدئیت فاعل مختار براى کارى که ممکن است از او سربزند. هر قدر فاعل از نظر مرتبه وجودى، کاملتر باشد، داراى قدرت بیشترى خواهد بود و طبعاً موجودى که داراى کمال بى نهایت باشد، قدرتش نامحدود خواهد بود. امّا باید توجه داشت که کارى که متعلّق قدرت قرار مى گیرد، باید امکان تحقق داشته باشد و داخل حوزه تعلق قدرت باشد. پس چیزى که ذاتاً محال یا مستلزم محال باشد، مورد تعلق قدرت واقع نمى شود و خارج از حوزه تعلق قدرت است، بنابراین حتی خداوند بر انجام آن قادر نیست. البته قادر نبودن خداوند بر انجام محال قدرت خداوند را محدود نمی کند، زیرا همچنان در حوزه اموری که مورد تعلق قدرت هستند، قدرت خداوند بی نهایت است؛ بنابراین قدرت داشتن خدا بر هر کارى، بدین معنا نیست که فى المثل بتواند خداى دیگرى را بیافریند، یا دو ضربدر دو را پنج بکند. زیرا خدا آفریدنى و مخلوق نیست و محال است دو ضربدر دو پنج شود. این مطلب مانند آن است که بتواند عدد (2) را با فرض (2) بودن، از عدد (3) بزرگتر کند؛ یا فرزندى را با فرض فرزند بودن، قبل از پدرش خلق کند. این امور محال ذاتى است و از حوزه تعلق قدرت تخصصاً خارج است. در ابن باب نگا: آموزش عقاید، آیة الله مصباح یزدى، مجلد اوّل، ص 99 – 100.