نظریه «جسمانیة الحدوث» از ابتکارات و نو آوریهای صدرالمتألهین و در واقع یکی از زیر بناییترین مسائل انسانشناسی در حکمت متعالیه است. این نظریه با چالشهایی مواجه است که برخی از آنها در این سؤال آمده است. آنچه در پاسخ میتوان گفت: این است که، در مورد آیه سوره اعراف و نظیر آن از آیات دیگر که برای بیان خلقت «نفس و روح» سیاق عبارت تغییر کرده یا تعبیر به «ثمّ» آورده که دلیل یک نوع تفاوت و فاصله بین خلقت روح و جسم است؛ باید بگوییم: بر اساس نظریه صدرا و حدوث جسمانی نفس، این آیات، در واقع مراحل تکامل نفس ناطقه را بیان میفرماید؛ نهایت اینکه بعد از کامل شدن جنین، نفسی که اعطا میشود، ناطقیت غلبه دارد؛ چنانکه در مراحل قبل، نباتیت یا حیوانیت غلبه داشت. بنابراین، براساس نظریه صدرا تغییر سیاق آیه با «ثمّ» و غیره نیز تناسب دارد؛ زیرا هر چند سیر تکاملی نفس از مراحل قبل آغاز شده بود، ولی از آن جهت که ارتقای وجودی مرتبه ناطیقیت، قابل قیاس با تکامل مراحل قبلی نیست، از آن تعبیر به «ثُمّ» آمده است.
آنچه در پاسخ از استدلال به روایات برای به چالش کشیدن حدوث جسمانی نفس میتوان گفت، این است که بیشتر این روایات مربوط به خلقت پیشین و وجود انسان در مرحله قبل از دنیا است؛ چنانکه تعبیر به «روح» نیز میتواند شاهد این ادعا باشد. در حالیکه بحث «جسمانیة الحدوث» مربوط به مرحله طبیعی و نشئه عنصری نفس است. به عبارت دیگر؛ بحث روی عنوان نفس و نفسیت نفس است.
آنچه در پاسخ از استدلال به روایات برای به چالش کشیدن حدوث جسمانی نفس میتوان گفت، این است که بیشتر این روایات مربوط به خلقت پیشین و وجود انسان در مرحله قبل از دنیا است؛ چنانکه تعبیر به «روح» نیز میتواند شاهد این ادعا باشد. در حالیکه بحث «جسمانیة الحدوث» مربوط به مرحله طبیعی و نشئه عنصری نفس است. به عبارت دیگر؛ بحث روی عنوان نفس و نفسیت نفس است.