خانه » همه » مذهبی » بهترين روش برخورد با دانش آموزان اهل سنت جهت تبليغ اهل بيت چگونه بايد باشد كه موجب دلزدگي آنها نيز نشود؟

بهترين روش برخورد با دانش آموزان اهل سنت جهت تبليغ اهل بيت چگونه بايد باشد كه موجب دلزدگي آنها نيز نشود؟

قبل از اينكه به جواب سؤال پرداخته شود ذكر يك مقدمة كوتاه لازم است.
بشر در طول حيات خودش به يك سلسله امور مختلف از باب تقدّس و عظمت اعتقاد داشته اند و امروز در بين مردم دنيا صدها دين با عقايد مختلف قابل مشاهده است كه پيروان هر كدام تا پاي جان از آن حمايت مي كنند و اين گرايش ديني ولو به سوي دين باطل ريشه در فطرت انسان دارد. بنابراين دست برداشتن از يك اعتقاد كه نسل به نسل از يكي به ديگري منتقل شده سخت ترين كار در عرصه زندگي افراد بشر است، چون انساني كه دست برداشتن از تعلّقات مادي برايش غير قابل تحمل است، چگونه مي تواند از اعتقادش كه با جانش در آميخته است و قلبش را به آن سپرده است به راحتي دست بردارد. حتي اگر بعد از مدتي بطلان آن براي او روشن گردد باز هم ممكن است از آن دست برندارد مگر اينكه از خصوصيت حقيقت جويي برخوردار بوده و از عواطف و احساسات كاذب عاري باشد.
برادران اهل سنت ما كه در بعضي عقايد خصوصاً در مسئله امامت با شيعيان اختلاف داشته ولي در اكثر مباني اسلام با شيعيان اتحاد دارند، به خصوص اگر از طبقه عوام و غيرمحقق در امور ديني باشند، خيلي مشكل است كه در برابر بيان اموري كه عقايد آنان را زير سؤال ببرد آرام گرفته و بي تفاوت بمانند مگر اين كه در اثر تماس افراطي با امور مادّي و مكاتب دين زدا در اعتقادات او ضعف ايجاد شده باشد. بنابراين در برخورد با آنان خصوصاً در زمان بيان حقايق مذهب شيعه بايد نكات زير مورد توجه قرار گيرد.
1. قبل از همه چيز بايد معاشرت و رفتار با آنان، از رنگ و بوي برادري و محبت برخوردار باشد خصوصاً طبيعت رابطه معلّمي و دانش آموزي اين نوع معاشرت را به خودي خود اقتضاء دارد. اسلام به مسئله معاشرت نيكو و حسن رفتار خيلي اهميت قائل است. خداوند مي فرمايد: «با مردم به زبان خوش سخن بگوئيد.»[1] و اين دستور خداوند معاشرت نيكو را با تمام مردم چه مسلمان باشد و چه كافر و چه شيعه باشد و چه سني اقتضاء مي كند.[2] و به همين سبب است كه پيامبر اسلام به وسيله حسن خلق و نرمي رفتار كه خداوند به او عطا كرده بود، توانست مردم را به سوي خود جذب كرده، و اسلام را تبليغ و تثبيت نموده و شرك و كفر و قدرت هاي استكباري را شكست دهد. قرآن كريم در رابطه با رمز پيروزي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ مي فرمايد: «تو به (بركت) رحمت الهي در برابر آنها ‌(‌‌‌مردم) نرمخو (و مهربان شدي) و اگر تندخو و سخت دل بودي از اطراف تو پراكنده مي شدند».[3] پس شرط اول و لازم در تأثير تبليغ و يا لااقل در رام كردن شنونده در برابر هر تبليغي، از جمله تبليغ اهل بيت در بين برادران اهل سنت خوش خلقي و لطافت برخورد مبلغ مي باشد. شنونده نبايد از خود گوينده و نحوه برخورد او تنفر داشته باشد و با وجود تنفر هيچ نوع تبليغي نه تنها در شنونده تأثير مثبت ندارد بلكه به صورت قطع، او را به موضوع حساس تر و از آن دورتر مي گرداند.
2. در مرحله بعدي يك مبلّغ حق جو و انسان دوست كه در تبليغش جز سعادت و هدايت شنونده هدف ديگري ندارد، هيچگاه نبايد اعتقادات و رسومات طرف را مورد اهانت و تمسخر قرار بدهد بلكه گاهي بايد با اعتقادات و ارزش هاي مذهبي آنها مماشات نموده و از خود تسامح نشان دهد و نبايد از موضع تعصب و بدبيني با طرف خصوصاً با شنونده محض سخن گفته شود. بنابراين نبايد بزرگان اهل سنت و رؤساي مذاهب آنان خصوصاً در برابر دانش آموزان كه از روحيات و احساسات لطيفي برخوردارند مورد اهانت قرار گيرد و اگر احياناً اسمي از بزرگان اهل سنت برده شود بايد عاري از اهانت باشد. چون نتيجه اهانت و تمسخر جز اهانت و بدبيني در طرف و ايجاد دشمني چيز ديگري نمي تواند باشد. خداوند به مسلمين دستور داده است كه: «معبود كساني را كه غير خدا را مي خوانند دشنام ندهيد مبادا آنها نيز از روي ظلم و جهل خدا را دشنام دهند.»[4] چرا كه هيچ چيزي با دشنام و ناسزاگويي اثبات نمي شود و جز آثار منفي و تخريبي چيز ديگري بر آن مترتب نمي گردد.
3. در بيان و تبليغ مقام شامخ اهل بيت ـ عليهم السلام ـ و عظمت آنان بايد به سخنان پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ كه اهل بيت ارزش خود رااز او گرفته است ـ متمسك شد و از روايات و احاديثي، در تبليغ اهل بيت استفاده شود كه از طريق اهل سنت در رابطه با فضائل آنان نقل گرديده اند. مثلاً اين سخنان پيامبر كه فرمود: «هر كسي بر محبت آل محمد بميرد شهيد مرده است، آگاه باشيد هر كسي كه بر حبّ آل محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ بميرد در حالي مرده است كه گناهانش بخشيده شده است. آگاه باشيد، هر كسي كه بر حبّ آل محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ بميرد مؤمن و با ايمان كامل مرده است، آگاه باشيد هر كسي بر حبّ آل محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ بميرد ملك الموت او را بشارت بهشت مي دهد، و يا از قبر او دو تا در به سوي بهشت باز مي گردد، و قبرش مزار فرشتگان رحمت قرار مي گيرد و…»[5] که از طريق اهل سنت نقل گرديده اند، بيان و توجيه شود كه اهل بيت اختصاص به شيعه و هيچ فرقه ي خاصي ندارد، بلكه آنان فرزندان رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ هستند كه محبت و پيروي آنان بر همه مسلمين واجب گرديده است. و با بيان چهره كريه دشمنان اهل بيت كه در نزد اهل سنت نيز احترام چنداني ندارند مثل يزيد، شمر، خوارج، پادشاهان بني اميه و بني عباس، و امروز ناصبي ها و وهابيون كه نه تنها شيعيان را بلكه همه مسلمانان را مشرك مي دانند، عظمت اهل بيت تثبيت گردد.
و نيز توجه آنان به كتاب هايي معطوف گردد كه توسط علماي بزرگ اهل سنت در رابطه با فضائل و مناقب اهل بيت نگاشته شده اند از آن جمله كتاب هاي: «خصائص اميرالمؤمنين تأليف عبدالرحمن احمد بن شعيب النسايي الشافعي و كفاية الطالب في مناقب علي بن ابي طالب، تأليف حافظ محمد بن يوسف الگنجي الشافعي و ينابيع المودة تأليف سليمان بن ابراهيم القندوزي الحنفي و المناقب تأليف الموفق بن احمد الحنفي الخوارزمي» براي اين منظور بهترين كتاب هايي هستند كه توسط علما اهل سنت نوشته شده اند.
و نيز در صورت امكان از سخنان بعضي از بزرگان علما اهل سنت در تبليغ عظمت و مقام الهي اهل بيت استفاده شود مثلاً امام شافعي يكي از رؤساي مذاهب چهارگانه اهل سنت در رابطه با اهل بيت چنين مي گويد: اي اهل بيت رسول خدا محبت شما از طرف خداوند در قرآني كه آن را نازل كرده است بر ما فرض شده است، بس است شما را در عظمت قدر و منزلت، كه اگر كسي بر شما درود نفرستد نمازش باطل است.[6]و منظور امام شافعي اين است كه تمام مسلمين اعم از سني و شيعه در تشهد نمازشان درود و صلوات بر محمد و آل محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ را از شرايط صحت نماز مي دانند ولو ممكن است بعضي از فرقه ها در عين حاليكه در تشهد نمازش بر محمد و آل محمد صلوات مي فرستد لكن آن را از شرايط صحت نماز نداند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. فاطمه ـ سلام الله عليها ـ گلواژة آفرينش، تأليف سيدضياء مرتضوي.
2. اهل بيت در آيه تطهير، تأليف سيدجعفر مرتضي عاملي.
3. سيري در سيرة ائمه اطهار، تأليف مرتضي مطهري.
4. همگام با اهل البيت، تأليف هاشم موسوي.

پي نوشت ها:
[1] . بقره/3.
[2] . طباطبائي، محمدحسين، الميزان، مؤسسه نشر اسلامي، ج1، ص219.
[3] . آل عمران/159.
[4] . انعام/108.
[5] . زمخشري، محمود بن عمر، الكشاف، بيروت، دارالكتاب العربي، بي تا، ج4، ص220.
[6] . الهيتمي، ابن حجر ابي العباس احمد بن محمد، الصواعق المحرقه، بيروت، مؤسسة الرسالة، اول 1997م، ج2، ص435.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد