طلسمات

خانه » همه » مذهبی » بهداشت غذائى‏ در قرآن

بهداشت غذائى‏ در قرآن

دعوت به غذاهاى پاك و پاكيزه (طيّب)

غذاى طيّب به چيزهاى خوراكى پاك و پاكيزه گفته می شود كه انسان از خوردن آنها لذّت می برد «1» خدا در قرآن می فرمايد:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ‏ «2» «اى كسانى كه ايمان آورده ايد از غذاهاى حلال و پاكيزه كه ما نصيب شما كرده ايم بخوريد.»

«يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً «3» «اى مردم از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را تناول كنيد.»
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ‏ «4» «بگو (اى پيامبر) چه كسى زينت‏هاى خدا را كه براى بندگان خود آفريده حرام كرده و از خوردن غذاهاى حلال و پاكيزه منع كرده است؟»

 

نزول:

برخى از طايفه هاى مشركين از قبيل خزاعه، بنى عامر و غير آنها بعضى از انواع حبوبات و گوشتها را بدون دليل بر خود حرام كرده بودند و آن را به خدا نسبت می دادند. آيه دوّم در صدد ردّ اين اعمال و تهمت‏ها است.
در اين آيات به ويژه آيه دوّم چند نكته تفسيرى جالب وجود دارد:
الف: آيه خطاب به همه مردم (ناس) اعم از مسلمانان و غير مسلمانان است. يعنى خوردن غذاى حلال و پاكيزه براى عموم بشريت مفيد است و اين مطلب مورد ابتلاء همه انسان‏هاست چرا كه گاهى غذاهايى را بر اساس عقايد انحرافى يا خرافات و يا عادات بر خود ممنوع می كنند و قرآن همه غذاهاى پاكيزه و حلال را جايز می شمارد.
ب: آيه دلالت بر حلّيت عام در تمام تصرفات دارد؛ يعنى هر گونه تصرفى در غذاهائى كه خدا براى بشر آفريده جايز است، مگر آنكه دليل شرعى خاصى آن را منع كند. (مثل حرمت گوشت خوك)
پ: امتناع كردن (بدون دليل شرعى) از آنچه كه خدا براى انسان حلال كرده است، تشريع حرام است. «5»
ت: حلال به چيزى می گويند كه ممنوعيتى نداشته باشد و طيّب به چيزهايى گفته می شود كه موافق طبع سالم انسانى باشد. «6»
قرآن كريم با نزول چند دسته از آيات به اصطلاح رژيم غذايى را براى بشريت آورده است. و اين امر را در چند مرحله انجام داده است:
اوّل: از غذاى طيب بخوريد.
دوّم: از غذاى طيب حلال بخوريد.
سوّم: غذاهاى طيب را بر خود حرام نكنيد (و با كسانى كه غذاهاى طيب را بر خود حرام می كنند برخورد می كند)
چهارم: غذاهاى طيب را معرفى می كند (مثل گوشت- شير- عسل و … كه در ادامه، آيات مربوط به آنها را می آوريم)
پنجم: غذاهاى خبيث را بر انسان حرام كرده است. «7»
ششم: مواردى خاص از غذاهاى خبيث و حرام (مثل خون- مردار …) را نام برده و تحريم كرده است.

 

تاريخچه:

انسان بصورت طبيعى از برخى غذاها لذت می برد و از آنجا كه اسلام بر اساس فطرت انسان بنا نهاده شده است به ما دستور می دهد كه از غذاهاى طيب (كه موافق طبع انسان است و از آنها لذت می برد) بخورد. اما برخى از مكاتب در اثر انحرافات و تحريفات از اين مسير مستقيم كنار رفته و گاهى خوردن غذاهاى طيب را ممنوع اعلام كرده اند:
«بودائيسم، بطور مطلق خوردن گوشت را براى پيروان خود منع كرده و هندوها نيز بخاطر مقدس شمردن گاو، گوشت آن را نمی خورند. مذاهب ديگرى نيز وجود دارند كه پيروان خود را از خوردن گوشت حيوانات و يا فرآورده هاى حيوانى (تخم مرغ، شير، پنير و …) به مدت چهل يا نود روز در سال منع می كنند.» «8»

 

احكام:

در مورد غذاى انسان چند حكم اساسى در اسلام وجود دارد:
1. غذا پاك باشد يعنى نجس نباشد.
2. غذا پاكيزه باشد يعنى پليد (خبيث) نباشد.
3. غذا حلال باشد، يعنى غذاى حرام نباشد.
4. دو گونه غذا حرام است:
اول: غذايى كه در قرآن يا روايات اهل بيت(علیهم السلام) تحريم شده است. (مثل خون و …)
دوم: غذايى كه از راه غير مشروع بدست آمده است و انسان مالك يا مجاز در تصرف آن نباشد. «9»

 

حكمت‏ها و اسرار علمى:

در مورد حكمت‏هاى حرمت غذاهاى نجس و غذاهايى كه در قرآن بطور خاص تحريم شده (مثل خون- مردار- و …) در آينده سخن گفته می شود و اينك در مورد بقيه موارد سخن برخى از صاحب ‏نظران را نقل می كنيم:
«قرآن، انواع گوناگونى از غذاها را كه ذائقه افراد را ارضا كرده و براى جسم و روح آنها نيز مفيد بوده و زيانى به آنها نمی رساند را حلال فرموده است …
معنى كلمه طيب در منفعت و ارزش غذايى محدود نمی گردد، بلكه از آن نيز تجاوز می كند و فوايد روانى غذا را نيز در بر می گيرد. براى اينكه غذايى طيب باشد بايد حلال هم باشد «كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالًا طَيِّباً «10» زيرا هنگامى كه شخص از دسترنج خود غذا می خورد ضمن دست‏يابى به يك لذت و نشئه خاص، احساس سعادت بزرگى نيز به وى دست می دهد، درست برخلاف آن روحيه حريصى كه روزى سايرين را به لطايف ‏الحيل از چنگ آنها بيرون می آورد.» «11»
قرآن كريم از طرفى انسان را از خوردن غذاهاى مضر و خبيث بازمی دارد و از طرف ديگر او را نسبت به خوردن غذاهاى پاك و مفيد (طيب) توصيه می كند و اين دو دستور اسلامى، سلامتى و بهداشت جسم انسان را تأمين می كند؛ همان گونه كه آرامش روانى و بهداشت اجتماعى انسانها را با قيد «حلال» بودن غذا تأمين می كند.

 

بررسى:

در اينجا تذكر چند نكته لازم است:
1. توصيه قرآن به غذاى طيب و حلال تأثيرات مفيدى در بهداشت جسم و روان انسان دارد و اين مطلب از خدمات بزرگ قرآن و اسلام به بشريت است.

2. از آنجا كه ميل به غذاهاى پاك و پاكيزه ريشه در طبع انسان دارد و امرى است كه از درون ساختمان وجودى او ريشه می گيرد، لذا دستور اسلام به خوردن غذاهاى «طيب» به نوعى يك دستور ارشادى است و حكم تأسيسى محسوب نمی شود. پس نمی توان آن را يك معجزه علمى قرآن محسوب كرد. البته در مورد حكم حلال بودن غذا و جزئيات آن، احكامى وجود دارد كه عقل و طبع انسان بدون راهنمايى الهى بدانها دست پيدا نمی كند.

3. مطالبى كه در مورد «طيب» و «حلال» بودن غذا گفته شد، می تواند بخشى از فلسفه و حكمت حكم باشد ولى علت منحصر حكم نيست و اين احتمال وجود دارد كه در تشريع اين احكام مصالح و مفاسد ديگرى نيز در نظر گرفته شده باشد.

 

ممنوعيت غذاهاى غير بهداشتى (خبيث)

خبائث به چيزهايى گفته می شود كه پليد است، يعنى امور پست و فاسد و متعفن است به طوری كه طبع انسان آنها را نمی پسندد. «12» قرآن كريم می فرمايد:
«وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ‏ «13» «و (آن رسول) بر آنان هر غذاى پاكيزه و مطبوع را حلال و هر چيز پليد و منفور را حرام می گرداند.»

 

نزول:

آيه يكى از وظايف و اهداف انبياء را بيان می كند كه آنها آمدند تا چيزهاى پاكيزه را حلال و امور پليد را حرام اعلام كنند. مسئله حلال كردن طيبات و حرام كردن چيزهاى خبيث از فطرياتى است كه همه اديان الهى آن را پذيرفته اند. «14» طيّبات يعنى آنچه را طبع سليم می پسندد و خبيث يعنى امور تنفرآميز كه طبع سليم نمی پسندد يعنى دعوت پيامبران موافق فطرت آدمى است.

 

تاريخچه:

انسان بطور طبيعى از برخى غذاها متنفر است و از آنجا كه اسلام موافق فطرت انسان است اين گونه غذاها را ممنوع و حرام اعلام كرده است. در اديان گذشته هم رد پاى اين حكم به چشم می خورد. در تورات می خوانيم كه: «هيچ مكروه مخور» و سپس حيوانات حلال (مثل گوسفند و …) را نام می برد و می گويد: «و از همه مرغان طاهر بخور» «15» و همان‏طور كه گذشت برخى اديان الهى قبل از اسلام خوردن مردار و خون و خوك را ممنوع اعلام كرده بودند و اين امور مصاديقى از خبائث است.

 

احكام:

بر طبق آيه فوق و روايات اهل بيت(علیهم السلام) برخى از غذاهاى خبيث ممنوع و حرام اعلان شده است. در اين راستا توجه به حرمت اين امور جالب است.
1. خوردن چيزهاى خبيث كه طبيعت انسان از آن متنفر است (ميوه گنديده و …) حرام است.
2. خوردن نجاسات حرام است.
3. خوردن آب دماغ حرام است.
4. فروبردن آب بينى و خلط سينه كه در فضاى دهان وارد شده است حرام است.
5. خوردن خاك حرام است. (مگر در موارد خاص)
6. خوردن چيزهايى كه موجب مرگ می شود حرام است.
7. خوردن چيزهايى كه براى انسان ضرر كلى دارد حرام است.
8. خوردن گوشت يا شير حيوان جلّال (حيوان حلال گوشتى كه خوراك آن بر حسب عادت منحصر به مدفوع انسان باشد) حرام است.
9. برخى اجزاء حيوان حلال گوشت مثل: خون، فضله، نرى، فرج، تخم (دنبلان) بول‏دان (مثانه) و … «16»
10- 13. خوردن خون، مردار، گوشت خوك و شراب كه بصورت مستقيم در آيات ديگر قرآن تحريم شده ولى می تواند مصداق غذاى خبيث هم باشد.

تذكر: اختلاف فتواى مختصرى در اين امور هست مثلا حرام بودن برخى از اين امور بصورت فتوا و برخى بصورت احتياط واجب است.

 

حكمت‏ها و اسرار:

يكى از صاحب‏نظران می نويسد:
«خبائث چيزهايى است كه در فارسى آنها را پليد می خوانند و در نزد مردم فاسد و گنديده و متعفن و غير مطبوع است.
فساد غذا و گنديدن و كپك زدن آنها بواسطه تأثير ميكروب‏ها و قارچ‏هاى سمى است كه روى غذا نشسته و آن را مسموم و آلوده می كند. روشن است كه اين گونه غذاها موجب ابتلاء به امراض گوناگون می گردد. غذا در بدن تبديل به سلول زنده می شود. از غذاى نجس و آلوده و پليد، سلول پليد بوجود می آيد و چون سلول‏ها عمر كوتاهى دارند از هفت روز تا چهل روز و احيانا تا هفت سال هم ممكن است سلولى در بدن زنده بماند.» «17»

 

بررسى:

1. ممنوعيت غذاهاى پليد (غير بهداشتى) و تنفرآميز يكى از خدمات اديان الهى به بشريت است، زيرا در شرايطى كه ميكروب كشف نشده بود و اثرات غذاهاى پليد در بوجود آمدن بيماری ها روشن نبود آنها را ممنوع اعلان كردند و اين خدمت بزرگى در جهت سلامتى جسم انسان‏ها بود.

2. اين مطلب خاص قرآن كريم نيست و همان‏طوركه گذشت سابقه در اديان گذشته دارد.

3. از آنجا كه تنفر انسان از غذاهاى پليد يك امر طبعى و درونى انسان است، لذا اين حكم قرآن كريم و اديان الهى قبلى موافق طبيعت انسان است و به نوعى حكم ارشادى است و لذا نمی توان آن را يك معجزه علمى اديان الهى يا قرآن محسوب كرد. البته جزئيات و مصاديق غذاهاى خبيث و تشخيص آنها گاهى از دسترس عقل و طبع انسان خارج است كه در اين موارد احكام شريعت راهگشاست. ولى بحث ما در اينجا در مورد حكم كلى تحريم خبائث است.

4. اينكه غذاهاى پليد و تنفرآميز ضررهاى بهداشتى دارد و اين يكى از اسرار و حكمت‏هاى تحريم آنهاست صحيح است. اما نمی توان استنباط كرد كه اين مطلب علت منحصر در تحريم آنها باشد. چون ممكن است عوامل ديگرى (مثل اثرات معنوى و روحى و اخلاقى و اجتماعى مصرف اين غذاها) هم در تحريم آنها نقش داشته باشد.

 

نویسنده: محمد علی رضایی اصفهانی

__________________________________

پی نوشت:

(1) راغب در مفردات می گويد: و اصل الطيب ما تستلذه الحواس و ما تستلذه النفس.
(2) بقره/ 172 و نيز همين مضمون در بقره/ 75- مائده/ 4- 5- اعراف/ 157- 160 و مؤمنون/ 51.
(3) بقره/ 168- مائده/ 88- و همين مضمون در انفال/ 69- نحل/ 114.
(4) اعراف/ 32- و همين مضمون در مائده/ 87.
(5) ر. ك: الميزان، ج 1، ص 418- 419.
(6) ر. ك: نمونه، ج 1، ص 417.
(7) ر. ك: اعراف/ 157.
(8) دكتر احمد قرقوز و دكتر عبد الحميد دياب، ترجمه على چراغى، طب در قرآن، ص 163.
(9) ر. ك: رساله هاى عمليه مراجع معظم تقليد، مبحث احكام خوردنی ها و آشاميدنی ها و نيز كتابهاى فقهى مفصل مثل جواهر الكلام مبحث اطعمه و اشربه.
(10) مائده/ 88.
(11) طب در قرآن، پيشين، ص 163- 164.
(12) راغب در مفردات می گويد: «الخبيث ما يكره رداءة و خساسة محسوسا كان او معقولا … [و الخبائث فى الآية] اى ما لا يوافق النفس من المحظورات.
(13) اعراف/ 175.
(14) ر. ك: الميزان، ج 8، ص 294 و نيز تفسير نمونه، ج 6، ص 359.
(15) كتاب مقدس، سفر تثنيه، باب 14، آيه 3 و 20.
(16) ر. ك: امام خمينى (ره)، تحرير الوسيله، و رساله هاى عمليه مراجع معظم تقليد، مبحث احكام خوردنی ها و آشاميدنی ها.
(17) احمد اهتمام، فلسفه احكام، ص 319 با تصرف مختصر در عبارات.

 

منابع: 

کتاب «پژوهشى در اعجاز علمى قرآن»؛ ص 307

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد