آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که بیانگر آن است که پروردگار هیچگاه بالاتر از توان افراد، تکلیفی را متوجه آنان نمیکند.[1] بر این اساس، بدیهی است که تکلیف افرادی که از ناتواناییهای جسمی و ذهنی برخوردارند، هرگز برابر با افراد سالم نیست. در همین راستا، اگر افرادی دارای معلولیت ذهنی کامل باشند، عملاً هیچ تکلیفی نخواهند داشت، اما افرادی که از لحاظ ذهنی مشکلی نداشته و به سن بلوغ رسیده، اما مشکلات جسمی دارند، تکالیف آنان نیز آسانتر از افراد سالم خواهد بود. به عنوان نمونه؛ خداوند در تکلیف مؤمنان به جهاد، برخی افراد دارای ناتوانیهای جسمانی را استثنا میکند: «لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَریضِ حَرَجٌ»؛[2] بر افراد کور، لنگ و مریض تکلیفی نیست [که در میدان نبرد حاضر نشوند].
همانگونه که مشاهده میکنید، در آیه فوق ابتدا دو نوع از معلولیتهای جسمانی را استثنا کرده و سپس تکلیف را از تمام افراد بیماری که توانایی شرکت در نبرد را ندارند برداشته است. طبیعتاً وقتی تکلیفی نباشد، فرد بیمار گناهی مرتکب نشده تا نگران حسابرسی در مورد آن باشد.
در ارتباط با دیگر تکالیف شرعی نیز دقیقاً همین معیار در منابع دینی ما مورد توجه قرار گرفته و اندیشمندان دینی با توجه به این موضوع، تکالیف سادهتری برای معلولان جسمی و به اندازه توانشان ارائه نمودهاند.
هنگامی که یک معلول جسمی در حدّ توان خود تکالیف آسانش را انجام دهد، در ترازوی عدالت پروردگار مانند فرد سالمی است که تکالیف دشوارتری انجام داده است.
همانگونه که مشاهده میکنید، در آیه فوق ابتدا دو نوع از معلولیتهای جسمانی را استثنا کرده و سپس تکلیف را از تمام افراد بیماری که توانایی شرکت در نبرد را ندارند برداشته است. طبیعتاً وقتی تکلیفی نباشد، فرد بیمار گناهی مرتکب نشده تا نگران حسابرسی در مورد آن باشد.
در ارتباط با دیگر تکالیف شرعی نیز دقیقاً همین معیار در منابع دینی ما مورد توجه قرار گرفته و اندیشمندان دینی با توجه به این موضوع، تکالیف سادهتری برای معلولان جسمی و به اندازه توانشان ارائه نمودهاند.
هنگامی که یک معلول جسمی در حدّ توان خود تکالیف آسانش را انجام دهد، در ترازوی عدالت پروردگار مانند فرد سالمی است که تکالیف دشوارتری انجام داده است.