بیان اجمالی هدف غایی تعلیم و تربیت
با توجه به بایدهای حیاتی انسان با توجه به این که هستی، از خدا نشئت یافته و به سوی او نیز در جریان است و انسان نیز ضمن همین جریان، می تواند حیات خویش را حفظ نماید، قرین خبر گرداند و آن را بسط و اعتلا بخشد ، آدمی به این نتیجه دست می یابد که باید به خدا ایمان بیاورد و با حرکت به سوی او چون غایت، حیات خود را حفظ کند و اعتلا بخشد.
مضمون چنین قیاسی، در موارد متعددی از متون اسلامی به کار رفته است. به کارگیری این مضمون، به هر دو صورت سلبی و ایجابی انجام شده است. در صورت سلبی، مضمون مذکور چنین مطرح میشود که انسان با نظر به باید های حیاتی خود و این که اگر به خدا کفر ورزد و به سوی او حرکت کند، با عذاب دردناکی مواجه خواهد شد و به این ترتیب از تحقق بایدهای حیاتی خود باز خواهد ماند، به این نتیجه راه می یابد که باید به خدا ایمان بیاورد و به سوی او حرکت کند. نمونه ای از این بیان را می توان در آیه زیر ملاحظه کرد: «… آیا شما را بر تجارتی راه نمایم که شما را از عذابی دردناک می رهانا۔؟ به خدا و فرستاده او بگروید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد کنید. این، اگر بدانید، برای شما بهتر است.»
در صورت ایجابی، مضمون مذکور چنین مطرح میشود: انسانی که در جست و جوی تأمین حیات و منافع خویش است، با توجه به این که با ایمان آوردن به خدا و حرکت در راه او، به حیات و منافع بیشتری دسترسی می یابد، به این نتیجه می رسد که باید به خدا ایمان آورد و در راه او حرکت کند. نمونه ای از این مورد چنین است:… و به کسی که نزد شما [اظهار] اسلام می کند مگویید: «تو مؤمن نیستی تا بدین بهانه متاع زندگی دنیا را بجویید، چرا که غنیمتهای فراوان نزد خداست…».در این آیه، نظر بر آن است که فرد با توجه به غنیمت های فراوانی که در نزد خدا برای او وجود دارد، به هر بهایی، برای به چنگ آوردن غنیمت جنگی کو شش نکند، به ویژه این که بخواهد فردی را که ادعای اسلام می کند، مشرک بخواند تا بتواند به جنگ با او ادامه دهد، به این نیت که غنیمت
جنگی به دست آورد. به این ترتیب، در نتیجه قیاس مذکور، هدف غایی تربیت مشخص میشود که د بیانی کوتاه، عبارت از الهی شدن آدمی است.
بیان تفصیلی هدف غایی تعلیم و تربیت: حیات پاک
به تبع آنچه گذشته، مبنی بر این که در دیدگاه اسلام، خداوند، خیر بنیادین و بنیاد خیر است، می توان گفت که هدف غایی تربیت در دیدگاه اسلام، الهی شدن آدمی است. این مضمون، در متون اسلامی، به تعابیر مختلف بیان شده است: هدایت شدن به صراط مستقیم، دست یافتن به حیات پاک (طیبه) ، کسب تقوا، نزدیک شدن به خدا، و عبادت خدا . در این جا به توضیح یکی از این مفاهیم مشابه اکتفا خواهیم کرد. مفهوم مورد نظر، حیات پاک (طیبه) است.
حیات پاک چون هدف غایی تعلیم و تربیت
مفهوم حیات پاک، از میان مفاهیم اسلامی مختلف در مورد هدف غایی، برای بحث برگزیده شده است زیرا تناسب صریح تری با مباحث پیشین دارد. پیش تر اشاره شد که انسان، به تبع باید های حیاتی خود در پی آن است که حیات زیستی اش را حفظ کند. همچنین اشاره گردید که در دیدگاه اسلامی، حیات چون نردبانی بلند با پله های متعدد معرفی شده که حیات زیستی تنها پله فرودین آن است. اکنون در مقام تربیت آدمی حیات پاک – که یکی از از پله های فرادست نردبان حیات است – چون هدف غایی در نظر گرفته میشود: «هرکس – از مرد یا زن – کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعا او را با زندگی پاکیزهای حیات [حقیقی ] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند پاداش خواهیم داد»
اما مقصود از زندگی پاکیزه یا حیات پاک چیست؟ حیات پاک، در اصطلاح اسلامی، نوعی زندگی است که انسان در ارتباط با خدا به آن دست می یابد و با دست یافتن به آن، در همه ابعاد وجودی خود از پلیدی برکنار خواهد بود. این ابعاد شامل جسم، اندیشه و اعتقاد، میل، اراده و عمل است.
نخست، جلوۂ حیات پاک در عرصه جسم و ارتباط جسمی با اشیاء آشکار میشود. در متون اسلامی، برخی از اشیاء پلید خوانده شده و هر چه از آن ها برکنار باشد، پاک نامیده شده است، اشیاء پلید، مواردی از این قبیل است: گوشت مردار، خون بیرون جهیده و گوشت خوک. در حیات پاک، فرد از تماس با این اشیاء یا تناول آن ها خودداری می کند و به این ترتیب در سطح جسمی، خود را از پلیدی مبرا می سازد.
دور ماندن از اشیاء پلید در عرصه جسمی، متضمن سلامت و قوت است. به عبارت دیگر، حیات پاک در قلمرو جسم، متضمن برخورداری از سلامت و قوت جسمی است. این از آن جهت است که مفاهیم پاک یا پلید، هنگامی که در مورد اشیاء به کار می رود، حاکی از سلامت و یا تباهی آنهاست، چنان که در قرآن، زمین آماده و مناسب برای کشت، پاک نامیده شده و زمین شوره زار و نامناسب برای کشت، پلید نامیده شده است.
دومین جلوۂ حیات پاک را در بعد اندیشه و اعتقاد ملاحظه خواهیم کرد. در متون اسلامی، از دو نوع اندیشه یا اعتقاد پا ک و پلید سخن به میان آمده است: «آیا ندیدی خدا چگونه مثل زده: سخنی پاک [را] که مانند درختی باک است که ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است؟ میوه اش را هر زمان به اذن پروردگاش می دهد… و مثل سخنی پلید چون درختی پلید است که از روی زمین کنده شده و قراری ندارد. خدا کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و در آخرت با سخن استوار ثابت می گرداند…».
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، جلد أول، خسرو باقری، صص87-84، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ دوم، 1389