خانه » همه » مذهبی » بیعت در اسلام

بیعت در اسلام

بیعت از ماده «بیع» به معناى «فروش» گرفته شده است براى آگاهى بیشتر ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ماده «بیع».
؛ زیرا بیعت کننده در جهت پیمانى که با بیعت شونده بسته است، آنچه را که در توان دارد، در خدمت او قرار مى دهد. قرآن مجید نیز درباره «بیعت رضوان» مى فرماید: (فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ)؛ توبه (9)، آیه 111. «بشارت باد شما را بر این معامله اى که انجام دادید».
درباره ماهیت بیعت گفته اند: «بیعت به معناى تعهد و پیمان است. بیعت کنندگان تعهد مى دهند تا نسبت به کسى که با او بیعت مى کنند، وفادار باشند و این بستگى دارد به آنچه از جانب بیعت شونده پیشنهاد مى شود». معرفت، محمدهادى، ولایت فقیه، ص 82. بنابراین بیعت تعهدى است که با پیشنهاد مقام والایى، در مسأله معینى، از بیعت کنندگان تعهد و وفادارى اخذ مى کند. براى آگاهى بیشتر ر.ک: همان، صص 82 – 92.

بیعت در اسلام:

بیعت هایى که در صدر اسلام انجام شده، در زمینه هاى مختلفى است؛ از جمله:
1. بیعت «عقبه اولى» در موسم حج بین پیامبر(ص) و دوازده نفر از انصار به وقوع پیوست.«عبادةبن صامت» بیعت یاد شده را چنین گزارش مى کند: «ما با پیامبر اکرم (ص) پیش از آنکه بر ما جنگ و نبرد واجب شود، بیعت نساء را به جاى آوردیم. مفاد آن بیعت این بود که: به خدا شرک نورزیم ؛ دزدى و زنا نکنیم ؛ فرزندان خود را نکشیم ؛ بهتان و افترا نبندیم ؛ خدا و پیامبر را در امور معروف نافرمانى نکنیم و …». معالم المدرستین، ج 1، ص 154 چاپ دوم؛ سیره ابن هشام، ج 2، ص 40.
چنان که ملاحظه مى شود بیعت در اینجا به معناى ایمان به اسلام و اطاعت از احکام اسلامى است.
2. بیعت «عقبه دوم» بین پیامبر(ص) و 73 مرد و دو زن به وقوع پیوست. در جریان این بیعت پیامبر(ص) فرمود: «از شما بیعت مى گیرم بر اینکه از هر چه اهل و عیال خویش را محافظت مى کنید، از من نیز صیانت و محافظت کنید». معالم المدرسین، ج 1، ص 155؛ سیره ابن هشام، ج 2، ص 47. در اینجا بیعت، نوعى اخذ تعهّد و پیمان دفاعى است.
3. بیعت «شجره رضوان»، سومین بیعت پیامبر است که در سال هفتم هجرت با جمع کثیرى از مردم در حدیبیه (نُه مایلى مکه) بسته شد و بیعت بر جهاد و نبرد و نیز تجدید بیعت دوم بود.
ابن عمر مى گوید: «ما با پیامبر (ص) بیعت بر اطاعت و پیروى کردیم و پیامبر(ص) به دنبال آن فرمود: آن قدر که توانایى دارید». صحیح بخارى، (کتاب الاحکام)، باب البیعه، ج 5؛ صحیح مسلم، (کتاب الامارة، باب البیعه على السمع و الطاعة فى ما استطاع)، ص 90؛ سنن نسائى، (کتاب البیعه، باب البیعة فى ما یستطیع الانسان)؛ به نقل از معالم المدرستین، ج 2، ص 156.
از آنچه گذشت روشن مى شود که بیعت در عصر پیامبر(ص) و امامان(ع)، به معناى انتخاب و توکیل زعامت و رهبرى سیاسى نیست. آیةالله معرفت در این باره مى نویسد: «بیعت در دوران حضور (عهد رسالت و حضور امامان معصوم) تنها نقش یک وظیفه و تکلیف شرعى، در رابطه با فراهم ساختن امکانات لازم براى اولیاى امور را ایفا مى کرد. و مقام «ولایت و زعامت» سیاسى پیامبر و امامان معصوم، از مقام «نبوت و امامت» آنان نشأت گرفته بود و بر مردم واجب بود تا امکانات لازم را براى آنان فراهم سازند تا آنان بتوانند با نیروى مردمى، مسؤولیت اجراى عدالت را به بهترین شکل به انجام رسانند و اگر مردم از این وظیفه سرباز مى زدند، هیچ گونه کاستى در مقام امامت و زعامت سیاسى آنان وارد نمى ساخت و در آن صورت، مردم تمرد کرده و از اطاعت اولى الامر خویش تخلف ورزیده بودند.» ولایت فقیه، ص 91.
4. بیعت با امیرالمؤمنین(ع) که انتقال عملى و واگذارى قدرت سیاسى به ایشان و اعلام وفادارى و فرمانبرى از آن حضرت بود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد