تاريخ در لغت به معناي تعيين زمان رويدادهاست.
هر قومي اين كلمه را به گونهاي معنا كرده، و براي آن ريشهاي متفاوت قائل شده است.
واژه تاريخ از ماده اَرَّخْ و يُوَرِّخُ سامي در يمن است.[1] زيرا ورخ در سنگ نوشتههايي متعلق به پيش از اسلام (كه در جنوب عربستان پيدا شده است) به معناي ماه قمري به كار رفته است.
با مراجعه به كتب تاريخي در مييابيم كه تاريخ از ابتدا (بدينگونه كه هست) به عنوان يك علم براي تعيين زمان وقوع رويدادها مطرح نبوده است، و بيشتر به وسيلة نقل قول و به صورت شفاهي، حوادث و وقايع از نسلي به نسلي منتقل ميشده است. حتي دانشمندان بنامي مانند فارابي و ابن سينا (به تبعيت از يونانيان) در كتب خود جايي براي علم تاريخ و تاريخنگاري نگذاشته بودند.
تا اينكه در نيمه دوم سدة چهارم هجري، ابو عبدالله خوارزمي در مفاتيحالعلوم ضمن علوم شريعت و علوم عربي وابسته به آن از تاريخ به عنوان يكي از اصطلاحات دبيران و ديوان رسائل ياد كرده و به جاي تاريخ عنوان اخبار را براي بيان رويدادها و سرگذشتهاي پادشاهان و خلفاء برگزيده است.[2]تاريخنگاري در هر ملتي داراي اسلوب و روش مخصوص به خود بوده و هست. براي بررسي مراحل تاريخنگاري و آشنايي با نحوه تاريخنگاري و پيدايش تاريخ در تمدنهاي بزرگ و باستاني به چند نمونه اشاره ميشود.
1ـ تمدن ايران: سير تاريخنگاري در ايران به چند مرحله تقسيم ميشود كه البته قسمت مورد نياز بحث ما بيشتر دوره پيش از اسلام است تا ما را به آغاز تاريخ در يكي از بزرگترين تمدنها در جهان رهنمون شود. به علت فقدان آثار از دورة قديم و ميانه تاريخ، پيشينه درستي از سنت تاريخ نگاري ايران باستان در دست نيست. ايرانيان تا قبل از دورة ساسانيان بيشتر به نقل شفاهي وقايع تاريخي بسنده ميكردهاند. تا هزار سال قبل از ميلاد مسيح كه مادها به ايران آمدند تاريخ ايران منحصر به ايلام بود، كهنترين منبع در اين باره كتيبهاي است متعلق به هزاره سوم پيش از ميلاد كه در ميان خليج فارس پيدا شد، و اطلاعاتي دربارة ايلام دارد.[3] از آن زمان به بعد بود كه تاريخ نگاري به صورت كتيبه و سنگ نوشته در ايران باستان مرسوم شد.
2ـ تمدن چين، نخستين اثرِ انسانيِ بدست آمده در چين استخوانبندي انساني است كه در غاري نزديك پكن كشف شده است، و آن را انسان پكن (سين آنترو پوس) ناميدهاند. انسان پكن از جانوران حدّ ميانه است.[4]درباره تاريخ نگاري در چين گفتهاند چين بهشت تاريخگزاران است. ديرينگي نوشتههاي تاريخي آن به سه هزار سال ميرسد.[5]چينيان پيشينه خود را دست كم به پنج هزار سال ميرسانند. تاريخ چين را معمولاً از پادشاهي دودمان شيا آغاز ميكنند، اما از رويدادهاي تاريخي آن دوره تا سال 766 ق.م گزارش دقيق در دست نيست.[6]در حدود سال 160 ق.م وارد قلمرو تاريخ ميشويم، نخستين سلسلهاي كه بر چين حكومت كردهاند و نام شاهان آن بر پارههاي استخوان و سنگنبشتهها بدست آمده دودمان شانگ بوده كه در شمال غربي هونان قرار داشت.[7]با آغاز دورة دودمان جو (1028 تا 257 ق.م) كشور چين كاملاً در روشنايي تاريخ قرار ميگيرد.[8]3ـ تمدن روم باستان:
پيدايش شهر روم به سال 753 ق.م برميگردد، سرزمين روم تنها از هزاره يكم قبل از ميلاد مسيح داراي تاريخ روشن ميباشد و اطلاع دقيقي، قبل از اين تاريخ وجود ندارد.[9]4ـ تمدن مصر: تاريخي كه از مصر وجود دارد به دو قسمت تقسيم ميشود، قبل از سلسلهها و بعد از سلسهها. دوره قبل از سلسلهها. به 5500 سال قبل از ميلاد مسيح برميگردد. آنها در 4000 سال قبل از ميلاد مسيح دست به ابداع خط و تقويم زدند.[10]نتيجه اينكه: اختراع خط مهمترين عامل وقايع نگاري و تاريخ نويسي در جوامع مختلف بوده است.
تقويمنگاري رابطه مستقيم با اختراع خط دارد.
معرفي منابع، جهت مطالعه بيشتر:
1ـ نگاهي به سرزمين تاريخ، جامعه و فرهنگ چين، داريوش آشوري.
2ـ علم تاريخ در گستره تمدن اسلامي، صادق آئينهوند.
3ـ تاريخ ادبيات در ايران، ذبيح الله صفا.
4ـ تاريخ شناسي، مجيد يکتايي.
پي نوشت ها:
[1] . حداد عادل، غلامعلي، و جمعي ديگر، دانشنامه جهان اسلام، تهران: بنياد دايرة المعارف اسلامي، چاپ اول، 1375، ج 6، ص 96.
[2] . همان، ج 5، ص 142.
[3] . همان، ج 5، ص 142.
[4] . آشوري، داريوش، نگاهي به سرزمين تاريخ، جامعه و فرهنگ چين، مركز اسناد فرهنگي آسيا، تهران، اول، 1358، ص 23.
[5] . همان، ص 26.
[6] . همان، ص 27.
[7] . همان، ص 29.
[8] . همان، ص32.
[9] . خيرانديش، عبدالرسول، تاريخ جهان، تهران: شركت چاپ و نشر كتابهاي درسي ايران،1376، ص 112.
[10] . برانداسميت، مجموعه تاريخ جهان، مصر باستان، ترجمه آزيتا باسائي، تهران: ققنوس، 1380، ص 6.