اهل تسنن به نمازهاي مستحبي شبهاي ماه مبارك رمضان تراويح ميگويند كه 20 ركعت با 10 سلام خوانده ميشود و چون در هر چهار ركعت به اندازة خواندن يك نماز استراحت ميكنند به اين نماز تراويح گفته ميشود. البته عدهاي در مقدار ركعات تراويح اختلاف دارند كه 20 ركعت است، 11 ركعت يا 13 ركعت كه برخي گويند در زمان پيامبر 11 ركعت بود ولي آنچه مسلم است بعد از عهد عمر، مردم آن را 20 ركعتي ميدانند.[1]در تاريخچه اين نماز در كتابهاي معتبر اهل سنت چنين آمده است: رسول گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: هر كس در شبهاي ماه رمضان از روي ايمان، نماز مستحبي را بخواند ] كه در اصطلاح اهل تسنن تراويح گفته ميشود[ گناهانشان بخشيده ميشود. و مردم اين نماز را فرادي ميخواندند و در زمان خلافت ابوبكر و اوائل خلافت عمر نيز چنين بود تا اينكه روزي عمر ديد مردم هر كدام در يك قسمت مسجد فرادي نماز مستحبي ميخوانند، گفت: اين مردم اگر با جماعت بخوانند بهتر ميشود! پس عزم اين كار را كرده و آنها را جمع نمود و گفت: به ابيّ بن كعب اقتدا كنيد و شب ديگر وقتي مردم را ديد كه نماز تراويح را با جماعت ميخوانند، گفت: «اين بدعت، بدعت خوبي است.»[2]بطلان نماز تراويح با جماعت در نزد اهل سنت:
از روايات و گفتار علماي اهل تسنن معلوم ميشود كه خود آنها نيز اين نماز را جايز نميدانند چنانچه بيهقي از علماي بزرگ اهل سنت در روايتي ميآورد: رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: بهترين نماز غير از نمازهاي واجب اين است كه در خانه به طور فرادي خوانده شود. باز مينويسد: كسي از ابن عمر پرسيد: آيا نافله رمضان ] تراويح[ را به كسي اقتدا كنم؟ گفت: قرآن خواندهاي؟ جواب داد: بلي. ابن عمر گفت: امثال تو به الاغ ميمانند! نماز را تنها و در خانه بخوان. باز نقل ميكند: عبدالله بن عمر نمازش را تنها در خانه ميخواند و وقتي مردم از مسجد ميرفتند به مسجد رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميآمد و به تنهايي تراويح ميخواند.[3] بيهقي در مقدار ركعات تراويح نيز آورده است: پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در شبهاي ماه رمضان 20 ركعت به طور فرادي و بدون جماعت ميخواند.[4]نووي مينويسد: علما اتفاق دارند كه نماز تراويح مستحب است ولي در اين كه فرادي خوانده شود يا به جماعت، اختلاف دارند كه شافعي و عدهاي از اصحاب او و ابوحنيفه و برخي از مالكيه گفتهاند: چون عمر دستور داده به جماعت خوانده شود پس با جماعت افضل است ] نه واجب[ اما خود مالك و ابويوسف و برخي از شافعيه گفتهاند: بهتر و با فضليتتر اين است كه فرادي خوانده شود. چون پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: بهترين نماز غير از واجبات، نمازي است كه در خلوت خوانده شود. و همه اتفاق دارند كه نماز تراويح در زمان پيامبر و ابوبكر و اوائل خلافت عمر فرادي خوانده ميشد.[5]رافعي عالم ديگر سني مينويسد: دربارة تراويح دو قول است: اول ـ فضيلت فرادي خواندن چون پيامبر فرمود: اين نماز را در خانههايتان و به تنهائي بخوانيد. دوم ـ فضيلت جماعت خواندن چون دستور عمر است.[6]محيي الدين از علماي اهل تسنن نيز قائل است نماز تراويح با جماعت جايز نيست زيرا نافلههاي يوميه بافضيلتتر از تراويحاند و چون نافلهها را نميشود با جماعت خواند پس تراويح به طريق اولي با جماعت جايز نيست.[7]اما آنها كه ميگويند: با جماعت خواندن جايز است استناد ميكنند به اين روايت:
در زمان پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ مردمي كه قرآن بلد نبوند جمع ميشدند و ابيّ بن كعب براي آنها قرآن ميخواند و آنها قرآن ابّي را به عنوان سوره نمازشان ميخواندند يا اينكه گويند: ابّي نمازش را بلند ميخواند و ديگران با او تكرار ميكردند و پيامبر اين را تأئيد نمودند.[8]اين روايت دلالت بر جماعت نميكند زيرا ميگويد: ابيّ بن كعب قرآن را ميخواند و ديگران تكرار ميكردند و يا اينكه ابي نمازش را با صداي بلند ميخواند تا ناآشنايان به قرآن، با او تكرار كنند ولي نگفته است كه مردم به او اقتدا ميكردند. و اگر چنين بود نبايد عمر ميگفت: اين بدعت خوبي است بلكه بايد ميگفت: اين سنت پيامبر است.
از سوي ديگر خود بيهقي در ذيل اين روايت و ابن حجر نيز در فتح الباري گفتهاند اين روايت ضعيف است.[9]باز ابن حجر از علماي ديگر اهل سنت مينويسد: اينكه عمر گفت: اين بدعت خوبي است و نميتوان بدعت را به بدعت ممدوح و مذموم تقسيم نمود. بلكه هر بدعتي نشانه گمراهي و سوختن در آتش جهنم است. و در مقدار ركعات اين نماز ميگويد: با توجه به روايات مختلف كه 11، 13 و 20 ركعت ميداند معلوم ميشود نماز تراويح با روش امروز كه اكثر بر او اتفاق نظر دارند بدعت است و در زمان رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ نبوده و اين نمازي است كه عمر آن را به وجود آورد و مردم در آن اختلاف دارند كه با جماعت خوانده يا فرادي و ما ميگوئيم اين بدعتي در اسلام است و آنچه بهتر است همان است كه در عهد رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ بود و عمر هم نگفت اين سنت پيامبر است بلكه گفت: بدعت است، و اين يعني مخالفت با سيره پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ .[10]با توجه به اين مطالب و ديدگاههاي فراواني كه وجود دارد معلوم ميشود كه نماز تراويح با جماعت و حتي 20 ركعت بودنش بين علماي اهل سنت بدعت است ولي چون عمر به عنوان خليفه چنين دستوري داده فقط عدهاي از علماي اهل تسنن آن را قبول دارند.
بطلان نماز تراويح با جماعت در نزد شيعه:
در روايات شيعه علاوه بر اينكه خواندن نمازهاي مستحبي به جز استسقاء (باران) با جماعت جايز نيست بلكه رواياتي داريم كه حرمت به جماعت خواندن اين نماز را ميرساند چنانچه شيخ صدوق نقل ميكنند كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: اي مردم آگاه باشيد كه خواندن نافلههاي ماه رمضان با جماعت بدعت است و هر بدعتي گمراه شدن از راه درست است.[11]ابوالقاسم كوفي از علماي شيعه مينويسد از بدعتهاي عمر اين است كه رسول گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ نوافل ماه رمضان را به صورت فرادي دستور داده بود و اين نوافل همان است كه عامه به او تراويح ميگويند ولي عمر دستور داد به جماعت خوانده شود.[12] علاوه بر اين مولا امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ وقتي به خلافت ظاهري رسيد با اين كار مخالفت كرد هر چند نتوانستند جلوي مردم جاهل و منحرفگشته را بگيرند چنانچه امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: زماني كه امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ در كوفه مستقر شد به امام حسن ـ عليه السّلام ـ دستور داد كه به مردم بگويد: جماعت خواندن نماز مستحبي در ماه رمضان در مسجد حرام است اما عدهاي فرياد برآوردند وا عمراه …[13]در تقريب المعارف نيز آمده است از امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ خواستند امامي را براي خواندن نماز تراويح معين كند. حضرت آنها را از خواندن اين نماز با جماعت نهي كرد و فرمود: اين بدعت است و خلاف است. ولي مردم بدون اجازه آن حضرت امام جماعتي را معين كردند.[14]بنابراين خواندن نمازهاي مستحبي با جماعت بدعت است و همچنانچه ابن حجر از علماي اهل تسنن گفته است بدعت خوب و بدعت بد نداريم. بايد گفت: خواندن اين نماز حرام است و باعث عذاب الهي مي شود، چنانچه رسول گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود:
هر بدعتي گمراهي است و هر گمراهي در آتش جهنم است.[15]امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيز فرمود: نماز مستحبي را نميتوان با جماعت خواند زيرا بدعت است و هر بدعتي گمراه شدن از حق و هر گمراهي، در آتش جهنم ميباشد.[16]
معرفي منابع براي مطالعه بيشتر:
1. في ظلال التوحيد؛ جعفر سبحاني، قم، مؤسسة امام صادق ـ عليه السّلام ـ ] بحث تراويح[.
2. النص و الاجتهاد؛ سيد عبد الحسين شرف الدين، بي جا، ابو مجتبي، اول، 1404. ] در بحث نماز تراويح[
پي نوشت ها:
[1] . المبار كفوري، تحفة الاحوذي في شرح الترمذي، ج 3، ص 440، بيروت، دار الكتب العلميه.
رافعي، عبد الكريم؛ فتح العزيز، ج 4، ص 265، بيجا، دار الفكر.
[2] . بخاري، محمد؛ صحيح البخاري. ج 2، ص 252، بيروت، دار الفكر.
عسقلاني، ابن حجر؛ فتح الباري، ج 4، ص 218، بيروت، دار المعرفه للطباعة و النشر.
ابن حبان، محمد؛ صحيح ابن حبان، ج 6، ص 285، بي جا، مؤسسه الرساله، دوم، 1414 ه . ق.
[3] . بيهقي، احمد؛ السنن الكبري، ج 2، ص 494، بيروت، دار الفكر.
[4] . همان.
[5] . نووي، شرح صحيح مسلم، ج 6، ص 40، بيروت، دار الكتاب العربي، دوم، 1407 ه . ق.
[6] . رافعي، عبدالكريم، فتح العزيز، ج 4، ص 265، بي جا، دار الفكر.
[7] . نووي، محيي الدين، المجموع في شرح المهذب، ج 4، ص 6، بي جا، دار الفكر.
رك: عسقلاني، ابن حجر، تلخيص الحبير، ج 4، ص 256، بي جا، دار الفكر.
[8] . بيهقي، احمد، السنن الكبري، ج 2، ص 494، بيروت، دار الفكر.
[9] . همان، ص 495 و عسقلاني، ابن حجر، فتح الباري، ج 4، ص 218، بيروت، دار المعرفة للطباعة و النشر.
[10] . عسقلاني، ابن حجر، سبل الاسلام، ج 2، ص 10 و ص 174، مصر، شركة مكتبه و مطبعه مصطفي البابي الحلبي و اولاده، چهارم، 1379 ه . ق.
[11] . شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 137، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1413 ه . ق. و ر.ك: شيخ طوسي، التهذيب، ج 3، ص 69، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365 ه . ش.
[12] . كوفي، ابو القاسم؛ استغاثه، ج 1، ص 34، بي جا، بي نا.
[13] . شيخ طوسي؛ التهذيب، ج 3، ص 70، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365 ه . ش.
[14] . ابو صلاح حلبي، تقي؛ تقريب المعارف، ص 347، بي جا، محقق، 1417 ه . ق.
[15] . كليني، محمد؛ كافي، ج 1، ص 56، روايت 12، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365 ه . ش.
[16] . حر عاملي، محمد؛ وسائل الشيعه.