تاریخ قدیم و جدید (2)
( آسیب شناسی اصلی ترین کتب تاریخی بهائیان و اختلافات ازل و بهاء)
از این حرفهای تازه ای که در فاصله سال های 1270 و 1280 پی ریزی شده بود من حیث المجموع جلب توجه نظر عنایت ناصرالدین شاه برای اجرای هر گونه اصلاح و تغییر و ضع و یابدعتی از طرف ملکم یا آخوند زاده لازم شناخته می شد و همان طورکه ملکم و میرزا فتحعلی آخوند زاده همواره در صدد جلب نظر توجه و رضایت
از این حرفهای تازه ای که در فاصله سال های 1270 و 1280 پی ریزی شده بود من حیث المجموع جلب توجه نظر عنایت ناصرالدین شاه برای اجرای هر گونه اصلاح و تغییر و ضع و یابدعتی از طرف ملکم یا آخوند زاده لازم شناخته می شد و همان طورکه ملکم و میرزا فتحعلی آخوند زاده همواره در صدد جلب نظر توجه و رضایت
تاریخ قدیم و جدید (2)
پژوهشی از استاد محیط طباطبائی
( آسیب شناسی اصلی ترین کتب تاریخی بهائیان و اختلافات ازل و بهاء)
از این حرفهای تازه ای که در فاصله سال های 1270 و 1280 پی ریزی شده بود من حیث المجموع جلب توجه نظر عنایت ناصرالدین شاه برای اجرای هر گونه اصلاح و تغییر و ضع و یابدعتی از طرف ملکم یا آخوند زاده لازم شناخته می شد و همان طورکه ملکم و میرزا فتحعلی آخوند زاده همواره در صدد جلب نظر توجه و رضایت شاه و اطرافیان او بودند، بابیان هم در اسلامبول و ادرنه دریافتند که آن روش خصومت آمیر دیرینه ایشان روزبه روز فاصله میان دربار ایران و این دسته ازمردمی را که پس از چند جنگ و قیام مسلحانه و توطئهه قتل شکست خورده، ناگزیر ازمهاجرت به خارج شده بودند.دورتر و گودتر می ساخت.
از این رو موجبات اقدام برای نزدیک شدن به شاه و دربار و جلب حمایتی برای بازگشت به تابعیت و مراجعت به ایران فراهم آمد. در همه مکاتبات تازه دعا و ثنا و تمجید از ناصرالدین شاه را آغاز کردند. ازجمله کتاب تاریخ بی نام و نشان متداول راکه با روش خصمانه نسبت به قاجاریه تألیف یافته بود ازنظر حک و اصلاح گذرانیدند و همه الفاظ زننده و مطالب ناپسند و نکات ضعیف و زیان آور و یا ناسازگار با این غرض را از آن برداشتند و کتاب جدید رابه شیوه مکاتیب آخوند زاده که مطلب را از زبان جلال الدوله شاهزاده موهوم هندی به کمال الدوله شاهزاده موهوم ایرانی در خارج ایران ضمن سیاحت و مشاهده اوضاع ایران بر بساط نقد و هجوم و تعریض به دین و مذهب قرار می داد آغاز کردند.
کسی یا کسانی که به تلخیص و تحریر چدید از آن تاریخ می پرداختند خود را زیرنفوذ فکری آخوند زاده قرار دادند و در عین تمجید و تعریف ناصرالدین شاه و میرزا حسین خان سپهسالار همه کاسه و کوزه های نو و کهنه را بر سر علماءدین شکستند و همان نسبت ها که آخوند زاده در کتاب خویش به ایشان داده بود با تغییر جهت محدودی در این اثر تجدید کردند بلکه آن چه را قائم مقام هم از زبان نایب السلطنه به پدرش در توهین به علمای تبریز نگاشته بود بر آن افزودند. علاوه بر این، همان طور که میرزا فتحعلی آخوند زاده سیاحت خیالی و برخورد و گفتگو با افراد موهوم را وسیله برای اثبات منظور خود که تعرض به شریعت اسلام در ضمن هجوم به علمای دین و آثار ایشان باشد، قرار داده بود و اصلاح کنندگان تاریخ قدیم بابیه هم از زبان یک سیاح موهوم خارجی زمینه ای برای تبلیغ و اثبات دعاوی و تأمین منظور خویش فراهم می آوردند و طوری مطلب را بر وفق مرام و مصلحت خویش بر زبان سیاح خارجی و کسانی می گذارند که سیاح با آنان روبرو و داخل گفتگو می شود که آخوندف هم بر قلم جلال الدوله می نهاد.
در این موقع که میرزا ملکم خان هم بند و هم عهد و شریک مبارزه سابق بغداد با سمت مشاور مخصوص مشیر الدوله صدراعظم از اسلامبول به تهران رفته و طراح نقشه های تنظیماتی جدید برای سپهسالار و تقدیم به ناصرالدین شاه شده بود اینان یعنی مصلحان تاریخ قدیم برای جلب مساعدت او در ترضیه سپهسالار جزء مهمی از مطالب رساله های سیاسی او را به لفظ ملکم از «شیخ و رفیق» نوشته های دیگر او برداشته و در این تحریر جدید جا می دهند. به طوری که بیش از نصف مطالب تازه این تحریر جدید بعینه از آثار قلمی میرزا ملکم خان گرفته شده از او به عنوان فیلسوف بزرگ ذکر و نقل می کنند. این تحریر جدید تاریخ گویی در دو مرحله صورت پذیرفته است؛ یکی صورت مجمل که تقریبا بخش مهمی از مطالب تاریخ قدیم را بعد از حک و اصلاح زیر مقدمه ای میرزا فتحعلی وار از سیاحی خیالی می آورد.
مرحله دیگر که گویا بعد از صدارت سپهسالار و انتقال ملکم به تهران تنظیم یافته است مقدار فراوانی از کلمات و اقوال ملکم را با برخی از نوشت های میرزا ابوالفضل گلپایگانی در آن به عینه نقل می کنند و این آمیزش دو بخش بابی و ملکمی طوری مزجی و به هم پیوسته است که نشانه نفوذ قلم انشای ملکم را با فکر آخوند زاده در سراسر این کتاب پانصد و پنجاه صفحه ای به طور یکنواخت و هم آهنگ، می توان از نظر پژوهش و سنجش گذراند. در دو نسخه از این تحریر تفصیلی که یکی متعلق به مانکجی زردشتی بود و پیش از مرگ او از ایران به هند رفته و فعلاً در کتابخانه موسسه کامای بمبئی محفوظ است و دیگری در نسخه مصحح شیخ محمد قاینی معروف به نبیل که با خط و امضای او در یکی از کتابخانه های عمومی تهران نگهداری می شود، این ترتیب تفصیلی به نحو شامل و کامل در هر دو نسخه دیده می شود.
متأسفانه نسخه مانکجی با هیچ گونه توضیحی که معرف کیفیت تحریر نسخه باشد همراه نیست. ولی به اعتبار این که کتاب را به نام میرزا حسین تهرانی بر پشت صفحه اول به خط گجرائی نوشته و این میرزا حسین بنا به گفته میرزا ابوالفضل منشی مانکجی هاترایا و از طرف او مأمور تحریر چنین کتابی بوده بعید نیست که این نسخه مانکجی هم به خط دست میرزا حسین مزبور باشد. نبودن نام کتاب در آخر نسخه و قید اسم میرزا حسین در اول نسخه از خارج متن ،این حدس را به خاطر پژوهنده می آورد. نسخه شیخ محمد قاینی در چندین مورد در حواشی و آخر آن اضافاتی از او و به خط او دارد که ما را بیش از نسخه مانکجی( که می توان آن را اصل به حساب آورد) به کیفیت تنظیم این متن آشنا می سازد. بعد از آن که در کنار صفحه ماقبل آخر (548) این عبارت را می نویسد «ختم و مقاله مصرح عفی عنه» در متن چنین می نگارد.
« مصحح تاریخ فقیر مسکین، نبیل اهل عالین عفی الله عنه گوید که بعد از ملاحظه این نسخه شریفه کثیره الفواید مزیده العواید مشهود آمد که لبابش مخلوط به قشور و انوارش ممزوج ظلمات وهم دیجور است «قد اخذ مولفوه من هذا ضغث و من ذا ضغث لیمیل الیها اکثر الطباع و یستأنس بها غالب الاسماع و ما تمیز فیها الغث عن السمین و ما تتریل فیها حکم الیقین عن الظن و التخمین » حیفم آمد و بر این نسخه شریفه می پسندیدم که در مثل این ایام ..کتب تألیف شود به جهت تذکر عباد. و در او استادی به موهومات و تمسکی به مجعولات و تشبثی به تقلید و تبعیتی به عادت باشد. لذا ـ خالصاً لوجه الله و حباً لابناء الوطن و اکمالً للنعمه و شفقه علی المحبین و ترحماً علی الناظرین من الغابرین ـ در مقام تصحیح و تخلیص این نسخه برآمده پاره ای از ظنونات و زواید و قیاسات که در اساطیر اولین و مبتنی بر وهم و گمان و تخمین بود محو و شطری از اطلاعات و مستحضرات خود را در ایام سیر و مجاهده که متیقن و معلوم بود، اثبات نمود.
امید که مطبوع و مقبول عقلای ملل و منظور بزرگان و دانایان ملل و دول عالم گردد « و ما ینبئک مثل خبیر» قد استنسخت هذه النسخه المصححه لنفسی بعد ما صححتها لینتفع به الاخوان و یقبی اثر قلمی …و کان اتمامها فی یوم الاحد السابع و العشرین من شهر صفر المظفر من شهور الف و ثلثمائه من الهجرة المحمدیه مطابقاً لیوم ( گویا می خواسته تاریخ هجری را با تقویم بیانی تطبیق کند) از این عبارت معلوم می شود که در ماه دوم از سال 1300 کارتحریر این نسخه به پایان رسیده و چنان که در حاشیه صفحه 51 ازمتن می نویسد که «مصحح تاریخ نبیل اهل عالین عفی الله عنه از خود عالیجاه سلیمان خان (صاین قلعه ) مسموع داشته که مرحوم (سید کاظم رشتی) اعلی الله مقامه مخصوصاً به من وعده ادراک ظهور را دادند. و حال هم در قید حیات هست و در نکر سن و ارذل العمرند. هزار و دویست و نوود و نه از این عبارت معلوم می شود که کار تصحیح را در سال 1299 هجری آغاز کرد و در اوایل سال 1300 به پایان رسانیده است.
چون نسخه مانکجی و برخی نسخه های دیگر را هم دیده و نگریسته ایم که تفاوت میان آن و این متن مصحح جز تغییر عبارت اصل که در آن در مورد میرزا یحیی تا درجه ای مراعات بی طرفی شده بود افزودن برخی از اشعار سروده مصحح و پاره مواد تبلیغی مذهبی چندان اختلافی با یکدیگر ندارند که ایراد چنان تعریفی را ایجاب می کند مگر این که فرض کنیم نسخه ای که زیر نظر نبیل قاینی برای تصحیح قرار گرفته مشتمل بر موادی از دساتیر نوظهور و سایر مطالب مورد علاقه مانکجی بوده که به حذف آنها پرداخته باشد. عجب است که از 1300 بدین طرف تنها کسی که به دیدن این کتاب و نقل عباراتی از آن در احقاق الحق پرداخته همان محمد تقی همدانی بوده و دیگر کسی به وجود این اثر در چنین صورتی اشاره ای نکرده است.
در دست بابیهای ازلی نسخه ای از این تاریخ جدید بوده که احیاناً آن را در تاریخ نبیل می گفتند و این نسخه با آن چه شیخ محمد در خاتمه تصحیح آورده از نظر ماهیت بیش از خود نسخه مصححه تطبیق می کند و کوشیده اند آن چه را که بر اصل منقول در تاریخ قدیم افزوده بودند تا حد امکان کم کند. نسخه ای از این روایت چند سال پیش بوسیلة مرحوم حائری زاده نمایندة اسبق شورای ملی با چند کتاب خطی دیگر به کتابخانة مجلس اهدا شد که فعلا مرا بدان دسترسی نیست ولی در روز خود آن را دیدم.
نسخة دیگری به خط محمد صادق کاتب بابیه و داماد خانوادة ازل هم در حین تحریر این مقاله مورد استفاده قرار گرفت. این روایت ساده ترین و بی پیرایه ترین و نزدیکترین صورت اصلاح شدة تاریخ جدید به متن اصلی تاریخ قدیم است که در موقع تنظیم آن گویا جدائی میان دو برادر نوری هنوز به اوج خود، که بعد از انتقال از ادرنه به عکا و ماغوسه رسید، نرسیده بود و این معنی نشان می دهد که شاید نخستین تصرف و دستبرد در تاریخ قدیم بابیه بعد از ورود مهاجران به ادرنه و استحضار بر اوضاع و احوال و جریان افکار و عقائد جدید از 1280 به بعد آغاز شده ولی در 1290 پس از بازگشت ناصرالدین شاه از اروپا و صدارت میرزا حسین خان قزوینی صورت نهائی خود را یافته باشد.میرزا ابوالفضل که دخالت و شراکت قلمی او در این روایت کامل بیش از هر فردی دیگر ملحوظ و منظور است به این اختلاف روایت ها در رسالة ایوبیه یا اسکندریه اشاره می کند که برون در مقدمة چاپ نقطه الکاف و ترجمة تاریخ جدید به انگلیسی از آن نقل مطلب کرده است و در مقالة قبل بدان اشارة مجملی رفت.
پروفسور برون در پایان ترجمة انگلیسی از تاریخ جدید که مبتنی بر روایت متوسطی از این کتاب است و همچنین در مقدمة فارسی نقطه الکاف چاپ خود از اختلافاتی که میان روایت کوچک و متوسط از تاریخ جدید با تاریخ قدیم وجود دارد به تفضیل سخن گفته و غالب آنها را مورد به مورد، نشان داده ولی دیگر متعرض این روایت مفصل و کامل که در نسخة اصلی مانکجی و نسخة نبیل قاینی موجود است نشده و به تأثیر بی حد میرزا ملکم خان در اندیشه تلخیص کننده یا مصلح تاریخ قدیم اشاره ای نکرده است.نکته ای که در تأیید جواب میرزا ابوالفضل به پروفسور برون در رسالة ایوبیه و اسکندریه او می توان از نسخة مصحح قاینی استخراج نمود، همانا قید جمع مؤلف به صورت مؤلفون دربارة نویسندة این کتاب است که می گوید « مؤلفان این کتاب از اینجا خیالی و از آنجا افسانه ای گرفتند تا طبایع بدان بیشتر بگراید و غالب گوش ها بدان انس یابد…»لفظ «مؤلفوه» به خط خود قاینی در خاتمة کتاب تصور هر گونه شبهه ای را در این باره زایل می کند و نشان می دهد که بیش از یک یا دو تن، به نظر نبیل قاینی، در این کار شرکت داشته اند و این ناسازگاری صورت تازه برآمده، حاصل اختلاف سلیقه ها و نظرهای مؤلفان بوده است که او را مجبور به تصحیح و توسعه کرده است.
سه سال بعد از تصحیح محمد قاینی از تاریخ جدید بابیه عبدالبها عبدالبهاء”>عباس افندی در آن تصرف و تحریر تازه ای کرده و تاریخ جدید را از محور اصلی آن که در متن قدیم و تلخیص تازه تقریباً بر یک منوال باقی بوده به محور تازه ای در پیرامون نقطة خانوادگی خود برگردانید و بدون آن که از مساعی پیش آهنگان این راه سخنی در میان آورد سیاح مقالة جدید را غیر از سیاح تاریخ جدید معرفی می کند که در مسیر کتاب جلال الدولة میرزا فتحعلی برای سیاحت کلی به ایران آمده بود و دربارة جدیدیها بیش از جلال الدوله در مکتوبات میرزا فتحعلی توجه و عنایت و دلسوزی از طرف این سیاح کرده است. هدف سیاحت سیاح مقالة او بیش از سیاح تاریخ جدید تقویت و تأیید کار پدرش و پیروان او بوده و به سید باب و با بیان مانند عوامل مقدماتی پیش آهنگ و چاوش وصول مسافران بعدی می نگرد.هنوز به کسب این اطلاعات نایل نشده ام که آیا از آن دو روایت مفصل نسخه ای در عکا و حیفا پیش مهاجران بهائی فلسطین وجود دارد یا نه.
همین قد سکوت عبدالبهاء در موقعی که ذکر خیری پس از مرگ نبیل قاینی در رسالة اتمام الوفاء چاپ خارج می نماید و خدمات مذهبی او را می شمارد. از این عمل تصحیح و اصلاح او از تاریخ جدید ابداً اشاره ای به میا ن نمی آورد بلکه به یک اثر غیر موجودی از او در مورد دیگری اشاره می کند که با این اثر تطبیق نمی کند.مقایسه ای میان مقاله سیاح و هر دو روایت مختصر متصل از تاریخ جدید این نکته را تأیید می کند که مقاله سیاح بر اساس همین اصلاح تاریخ جدید تنظیم شده و در نقل مطالب مقیاس مناسبت و شایستگی با مصلحت منظوره به کار می رود و نقل نامه بسیار قدیم میرزاحسینعلی بهاء به اعلیحضرت ناصرالدین شاه برای تأیید و حصول تغییر وضع کلی در روش بابیان بوده و نشان می دهد که اینان غیر از کسانی هستند که در شکارگاه شمیران بر سلطان حمله بردند یا آن که در آثار تحریری خود همواره بر او تاخته و ازاو با عبارات بد و ناسزا یاد می کرده اند. در این جاسخن از شاه دوستی نسبت به شاه قاجار و دعای خیر مخصوص سلطنت و دعوت اتباع خویش به رعایت خدمت و وفا به سلطان عصر ناصرالدین شاه می رود.
متأسفانه با وجود رساله ها و کتابهای متعددی که به وسیله بابیها و بهائیهابرای کشف نقطه اولیه شروع اختلاف دو برادرنوری در موقع توقف در ادرنه نوشته شده است هیچ یک بدین معنی اشاره نکرده اند که در میان دو برادر و پیروان آنها در باره اظهاردوستی و ولاء و اطاعت به ناصرالدین شاه از آغاز تحول وضع وحدت نظرنبوده و شاید همین نکته نقطه اصلی اختلاف را به وجود آورده و بعدها به تدریج وسعت یافته باشد تا آن که در سال 1292 به تدوین و تحریر اقدس در احکام دینی منجر شده است.همان کتابی که در موقع تحریر جدید از آن نامی برده نشده ونشان می دهد که 1290 هـ هنوز تدوین نشده بود. کسانی که بخواهند به موارد حک و اصلاح و کاستن و افزودن بر متن تاریخ قدیم بابیه ضمن تاریخ جدید پی ببرند خوب است به همان مقدمه فارسی میرزامحمد خان و پروفسور برون بر چاپ 1910 از تاریخ قدیم و یا حواشی و ضمائم برون بر ترجمه انگلیسی از تاریخ جدید مراجعه کنند ،چه در ضمن ترجمه انگلیسی با مراجعه به متن فارسی معروف به نقطه الکاف پژوهنده می تواندخود را در جریان غالب این تفاوتها قرار دهد و به واسطه ندرت وجود نسخه های خطی کتاب و محدودی صفحات این مقاله ذکر همه آن موارد در اینجا میسرنیست.
در خاتمه توضیح این نکته لازم می شمارد ک چند سال پیش در جواب پرسش نویسنده نامدار سید محمد علی جمالزاده در باره کتابی که نسخه ای از آن را به دست آورده بود این جانب مقاله ای نوشت و در یغما منتشر گردید . در آن موقع هنوز اصل نسخه صحیح نبیل قاینی را ندیده بودم و در کتاب اتمام الوفا نوشته عبدالبها بر ترجمه احوال نبیل اعظم قاینی و نبیل اکبر زرندی واقف نشده بودم و عکس نسخه میرزاحسین همدانی و عکس نسخه برون را در اختیارنداشتم و به نقل مسموعاتی از مرحومان آیتی و صبحی که از این بابت چندان جلب وثوق مرا نمی توانستند بکنند در باره تاریخ جدید مطالبی نوشته شد که با نتیجه این تحقیق مبتنی بر اسناد سازش ندارد . و خوانندگان باید بدین یک که با مأخذ همراه است بیش از آن چه در اقوال مبلغان سلف مبتنی بوده اعتماد ورزند. 3/3/1354
منبع: بهائي پژوهي – ماهنامه ” گوهر”
/خ
( آسیب شناسی اصلی ترین کتب تاریخی بهائیان و اختلافات ازل و بهاء)
از این حرفهای تازه ای که در فاصله سال های 1270 و 1280 پی ریزی شده بود من حیث المجموع جلب توجه نظر عنایت ناصرالدین شاه برای اجرای هر گونه اصلاح و تغییر و ضع و یابدعتی از طرف ملکم یا آخوند زاده لازم شناخته می شد و همان طورکه ملکم و میرزا فتحعلی آخوند زاده همواره در صدد جلب نظر توجه و رضایت شاه و اطرافیان او بودند، بابیان هم در اسلامبول و ادرنه دریافتند که آن روش خصومت آمیر دیرینه ایشان روزبه روز فاصله میان دربار ایران و این دسته ازمردمی را که پس از چند جنگ و قیام مسلحانه و توطئهه قتل شکست خورده، ناگزیر ازمهاجرت به خارج شده بودند.دورتر و گودتر می ساخت.
از این رو موجبات اقدام برای نزدیک شدن به شاه و دربار و جلب حمایتی برای بازگشت به تابعیت و مراجعت به ایران فراهم آمد. در همه مکاتبات تازه دعا و ثنا و تمجید از ناصرالدین شاه را آغاز کردند. ازجمله کتاب تاریخ بی نام و نشان متداول راکه با روش خصمانه نسبت به قاجاریه تألیف یافته بود ازنظر حک و اصلاح گذرانیدند و همه الفاظ زننده و مطالب ناپسند و نکات ضعیف و زیان آور و یا ناسازگار با این غرض را از آن برداشتند و کتاب جدید رابه شیوه مکاتیب آخوند زاده که مطلب را از زبان جلال الدوله شاهزاده موهوم هندی به کمال الدوله شاهزاده موهوم ایرانی در خارج ایران ضمن سیاحت و مشاهده اوضاع ایران بر بساط نقد و هجوم و تعریض به دین و مذهب قرار می داد آغاز کردند.
کسی یا کسانی که به تلخیص و تحریر چدید از آن تاریخ می پرداختند خود را زیرنفوذ فکری آخوند زاده قرار دادند و در عین تمجید و تعریف ناصرالدین شاه و میرزا حسین خان سپهسالار همه کاسه و کوزه های نو و کهنه را بر سر علماءدین شکستند و همان نسبت ها که آخوند زاده در کتاب خویش به ایشان داده بود با تغییر جهت محدودی در این اثر تجدید کردند بلکه آن چه را قائم مقام هم از زبان نایب السلطنه به پدرش در توهین به علمای تبریز نگاشته بود بر آن افزودند. علاوه بر این، همان طور که میرزا فتحعلی آخوند زاده سیاحت خیالی و برخورد و گفتگو با افراد موهوم را وسیله برای اثبات منظور خود که تعرض به شریعت اسلام در ضمن هجوم به علمای دین و آثار ایشان باشد، قرار داده بود و اصلاح کنندگان تاریخ قدیم بابیه هم از زبان یک سیاح موهوم خارجی زمینه ای برای تبلیغ و اثبات دعاوی و تأمین منظور خویش فراهم می آوردند و طوری مطلب را بر وفق مرام و مصلحت خویش بر زبان سیاح خارجی و کسانی می گذارند که سیاح با آنان روبرو و داخل گفتگو می شود که آخوندف هم بر قلم جلال الدوله می نهاد.
در این موقع که میرزا ملکم خان هم بند و هم عهد و شریک مبارزه سابق بغداد با سمت مشاور مخصوص مشیر الدوله صدراعظم از اسلامبول به تهران رفته و طراح نقشه های تنظیماتی جدید برای سپهسالار و تقدیم به ناصرالدین شاه شده بود اینان یعنی مصلحان تاریخ قدیم برای جلب مساعدت او در ترضیه سپهسالار جزء مهمی از مطالب رساله های سیاسی او را به لفظ ملکم از «شیخ و رفیق» نوشته های دیگر او برداشته و در این تحریر جدید جا می دهند. به طوری که بیش از نصف مطالب تازه این تحریر جدید بعینه از آثار قلمی میرزا ملکم خان گرفته شده از او به عنوان فیلسوف بزرگ ذکر و نقل می کنند. این تحریر جدید تاریخ گویی در دو مرحله صورت پذیرفته است؛ یکی صورت مجمل که تقریبا بخش مهمی از مطالب تاریخ قدیم را بعد از حک و اصلاح زیر مقدمه ای میرزا فتحعلی وار از سیاحی خیالی می آورد.
مرحله دیگر که گویا بعد از صدارت سپهسالار و انتقال ملکم به تهران تنظیم یافته است مقدار فراوانی از کلمات و اقوال ملکم را با برخی از نوشت های میرزا ابوالفضل گلپایگانی در آن به عینه نقل می کنند و این آمیزش دو بخش بابی و ملکمی طوری مزجی و به هم پیوسته است که نشانه نفوذ قلم انشای ملکم را با فکر آخوند زاده در سراسر این کتاب پانصد و پنجاه صفحه ای به طور یکنواخت و هم آهنگ، می توان از نظر پژوهش و سنجش گذراند. در دو نسخه از این تحریر تفصیلی که یکی متعلق به مانکجی زردشتی بود و پیش از مرگ او از ایران به هند رفته و فعلاً در کتابخانه موسسه کامای بمبئی محفوظ است و دیگری در نسخه مصحح شیخ محمد قاینی معروف به نبیل که با خط و امضای او در یکی از کتابخانه های عمومی تهران نگهداری می شود، این ترتیب تفصیلی به نحو شامل و کامل در هر دو نسخه دیده می شود.
متأسفانه نسخه مانکجی با هیچ گونه توضیحی که معرف کیفیت تحریر نسخه باشد همراه نیست. ولی به اعتبار این که کتاب را به نام میرزا حسین تهرانی بر پشت صفحه اول به خط گجرائی نوشته و این میرزا حسین بنا به گفته میرزا ابوالفضل منشی مانکجی هاترایا و از طرف او مأمور تحریر چنین کتابی بوده بعید نیست که این نسخه مانکجی هم به خط دست میرزا حسین مزبور باشد. نبودن نام کتاب در آخر نسخه و قید اسم میرزا حسین در اول نسخه از خارج متن ،این حدس را به خاطر پژوهنده می آورد. نسخه شیخ محمد قاینی در چندین مورد در حواشی و آخر آن اضافاتی از او و به خط او دارد که ما را بیش از نسخه مانکجی( که می توان آن را اصل به حساب آورد) به کیفیت تنظیم این متن آشنا می سازد. بعد از آن که در کنار صفحه ماقبل آخر (548) این عبارت را می نویسد «ختم و مقاله مصرح عفی عنه» در متن چنین می نگارد.
« مصحح تاریخ فقیر مسکین، نبیل اهل عالین عفی الله عنه گوید که بعد از ملاحظه این نسخه شریفه کثیره الفواید مزیده العواید مشهود آمد که لبابش مخلوط به قشور و انوارش ممزوج ظلمات وهم دیجور است «قد اخذ مولفوه من هذا ضغث و من ذا ضغث لیمیل الیها اکثر الطباع و یستأنس بها غالب الاسماع و ما تمیز فیها الغث عن السمین و ما تتریل فیها حکم الیقین عن الظن و التخمین » حیفم آمد و بر این نسخه شریفه می پسندیدم که در مثل این ایام ..کتب تألیف شود به جهت تذکر عباد. و در او استادی به موهومات و تمسکی به مجعولات و تشبثی به تقلید و تبعیتی به عادت باشد. لذا ـ خالصاً لوجه الله و حباً لابناء الوطن و اکمالً للنعمه و شفقه علی المحبین و ترحماً علی الناظرین من الغابرین ـ در مقام تصحیح و تخلیص این نسخه برآمده پاره ای از ظنونات و زواید و قیاسات که در اساطیر اولین و مبتنی بر وهم و گمان و تخمین بود محو و شطری از اطلاعات و مستحضرات خود را در ایام سیر و مجاهده که متیقن و معلوم بود، اثبات نمود.
امید که مطبوع و مقبول عقلای ملل و منظور بزرگان و دانایان ملل و دول عالم گردد « و ما ینبئک مثل خبیر» قد استنسخت هذه النسخه المصححه لنفسی بعد ما صححتها لینتفع به الاخوان و یقبی اثر قلمی …و کان اتمامها فی یوم الاحد السابع و العشرین من شهر صفر المظفر من شهور الف و ثلثمائه من الهجرة المحمدیه مطابقاً لیوم ( گویا می خواسته تاریخ هجری را با تقویم بیانی تطبیق کند) از این عبارت معلوم می شود که در ماه دوم از سال 1300 کارتحریر این نسخه به پایان رسیده و چنان که در حاشیه صفحه 51 ازمتن می نویسد که «مصحح تاریخ نبیل اهل عالین عفی الله عنه از خود عالیجاه سلیمان خان (صاین قلعه ) مسموع داشته که مرحوم (سید کاظم رشتی) اعلی الله مقامه مخصوصاً به من وعده ادراک ظهور را دادند. و حال هم در قید حیات هست و در نکر سن و ارذل العمرند. هزار و دویست و نوود و نه از این عبارت معلوم می شود که کار تصحیح را در سال 1299 هجری آغاز کرد و در اوایل سال 1300 به پایان رسانیده است.
چون نسخه مانکجی و برخی نسخه های دیگر را هم دیده و نگریسته ایم که تفاوت میان آن و این متن مصحح جز تغییر عبارت اصل که در آن در مورد میرزا یحیی تا درجه ای مراعات بی طرفی شده بود افزودن برخی از اشعار سروده مصحح و پاره مواد تبلیغی مذهبی چندان اختلافی با یکدیگر ندارند که ایراد چنان تعریفی را ایجاب می کند مگر این که فرض کنیم نسخه ای که زیر نظر نبیل قاینی برای تصحیح قرار گرفته مشتمل بر موادی از دساتیر نوظهور و سایر مطالب مورد علاقه مانکجی بوده که به حذف آنها پرداخته باشد. عجب است که از 1300 بدین طرف تنها کسی که به دیدن این کتاب و نقل عباراتی از آن در احقاق الحق پرداخته همان محمد تقی همدانی بوده و دیگر کسی به وجود این اثر در چنین صورتی اشاره ای نکرده است.
در دست بابیهای ازلی نسخه ای از این تاریخ جدید بوده که احیاناً آن را در تاریخ نبیل می گفتند و این نسخه با آن چه شیخ محمد در خاتمه تصحیح آورده از نظر ماهیت بیش از خود نسخه مصححه تطبیق می کند و کوشیده اند آن چه را که بر اصل منقول در تاریخ قدیم افزوده بودند تا حد امکان کم کند. نسخه ای از این روایت چند سال پیش بوسیلة مرحوم حائری زاده نمایندة اسبق شورای ملی با چند کتاب خطی دیگر به کتابخانة مجلس اهدا شد که فعلا مرا بدان دسترسی نیست ولی در روز خود آن را دیدم.
نسخة دیگری به خط محمد صادق کاتب بابیه و داماد خانوادة ازل هم در حین تحریر این مقاله مورد استفاده قرار گرفت. این روایت ساده ترین و بی پیرایه ترین و نزدیکترین صورت اصلاح شدة تاریخ جدید به متن اصلی تاریخ قدیم است که در موقع تنظیم آن گویا جدائی میان دو برادر نوری هنوز به اوج خود، که بعد از انتقال از ادرنه به عکا و ماغوسه رسید، نرسیده بود و این معنی نشان می دهد که شاید نخستین تصرف و دستبرد در تاریخ قدیم بابیه بعد از ورود مهاجران به ادرنه و استحضار بر اوضاع و احوال و جریان افکار و عقائد جدید از 1280 به بعد آغاز شده ولی در 1290 پس از بازگشت ناصرالدین شاه از اروپا و صدارت میرزا حسین خان قزوینی صورت نهائی خود را یافته باشد.میرزا ابوالفضل که دخالت و شراکت قلمی او در این روایت کامل بیش از هر فردی دیگر ملحوظ و منظور است به این اختلاف روایت ها در رسالة ایوبیه یا اسکندریه اشاره می کند که برون در مقدمة چاپ نقطه الکاف و ترجمة تاریخ جدید به انگلیسی از آن نقل مطلب کرده است و در مقالة قبل بدان اشارة مجملی رفت.
پروفسور برون در پایان ترجمة انگلیسی از تاریخ جدید که مبتنی بر روایت متوسطی از این کتاب است و همچنین در مقدمة فارسی نقطه الکاف چاپ خود از اختلافاتی که میان روایت کوچک و متوسط از تاریخ جدید با تاریخ قدیم وجود دارد به تفضیل سخن گفته و غالب آنها را مورد به مورد، نشان داده ولی دیگر متعرض این روایت مفصل و کامل که در نسخة اصلی مانکجی و نسخة نبیل قاینی موجود است نشده و به تأثیر بی حد میرزا ملکم خان در اندیشه تلخیص کننده یا مصلح تاریخ قدیم اشاره ای نکرده است.نکته ای که در تأیید جواب میرزا ابوالفضل به پروفسور برون در رسالة ایوبیه و اسکندریه او می توان از نسخة مصحح قاینی استخراج نمود، همانا قید جمع مؤلف به صورت مؤلفون دربارة نویسندة این کتاب است که می گوید « مؤلفان این کتاب از اینجا خیالی و از آنجا افسانه ای گرفتند تا طبایع بدان بیشتر بگراید و غالب گوش ها بدان انس یابد…»لفظ «مؤلفوه» به خط خود قاینی در خاتمة کتاب تصور هر گونه شبهه ای را در این باره زایل می کند و نشان می دهد که بیش از یک یا دو تن، به نظر نبیل قاینی، در این کار شرکت داشته اند و این ناسازگاری صورت تازه برآمده، حاصل اختلاف سلیقه ها و نظرهای مؤلفان بوده است که او را مجبور به تصحیح و توسعه کرده است.
سه سال بعد از تصحیح محمد قاینی از تاریخ جدید بابیه عبدالبها عبدالبهاء”>عباس افندی در آن تصرف و تحریر تازه ای کرده و تاریخ جدید را از محور اصلی آن که در متن قدیم و تلخیص تازه تقریباً بر یک منوال باقی بوده به محور تازه ای در پیرامون نقطة خانوادگی خود برگردانید و بدون آن که از مساعی پیش آهنگان این راه سخنی در میان آورد سیاح مقالة جدید را غیر از سیاح تاریخ جدید معرفی می کند که در مسیر کتاب جلال الدولة میرزا فتحعلی برای سیاحت کلی به ایران آمده بود و دربارة جدیدیها بیش از جلال الدوله در مکتوبات میرزا فتحعلی توجه و عنایت و دلسوزی از طرف این سیاح کرده است. هدف سیاحت سیاح مقالة او بیش از سیاح تاریخ جدید تقویت و تأیید کار پدرش و پیروان او بوده و به سید باب و با بیان مانند عوامل مقدماتی پیش آهنگ و چاوش وصول مسافران بعدی می نگرد.هنوز به کسب این اطلاعات نایل نشده ام که آیا از آن دو روایت مفصل نسخه ای در عکا و حیفا پیش مهاجران بهائی فلسطین وجود دارد یا نه.
همین قد سکوت عبدالبهاء در موقعی که ذکر خیری پس از مرگ نبیل قاینی در رسالة اتمام الوفاء چاپ خارج می نماید و خدمات مذهبی او را می شمارد. از این عمل تصحیح و اصلاح او از تاریخ جدید ابداً اشاره ای به میا ن نمی آورد بلکه به یک اثر غیر موجودی از او در مورد دیگری اشاره می کند که با این اثر تطبیق نمی کند.مقایسه ای میان مقاله سیاح و هر دو روایت مختصر متصل از تاریخ جدید این نکته را تأیید می کند که مقاله سیاح بر اساس همین اصلاح تاریخ جدید تنظیم شده و در نقل مطالب مقیاس مناسبت و شایستگی با مصلحت منظوره به کار می رود و نقل نامه بسیار قدیم میرزاحسینعلی بهاء به اعلیحضرت ناصرالدین شاه برای تأیید و حصول تغییر وضع کلی در روش بابیان بوده و نشان می دهد که اینان غیر از کسانی هستند که در شکارگاه شمیران بر سلطان حمله بردند یا آن که در آثار تحریری خود همواره بر او تاخته و ازاو با عبارات بد و ناسزا یاد می کرده اند. در این جاسخن از شاه دوستی نسبت به شاه قاجار و دعای خیر مخصوص سلطنت و دعوت اتباع خویش به رعایت خدمت و وفا به سلطان عصر ناصرالدین شاه می رود.
متأسفانه با وجود رساله ها و کتابهای متعددی که به وسیله بابیها و بهائیهابرای کشف نقطه اولیه شروع اختلاف دو برادرنوری در موقع توقف در ادرنه نوشته شده است هیچ یک بدین معنی اشاره نکرده اند که در میان دو برادر و پیروان آنها در باره اظهاردوستی و ولاء و اطاعت به ناصرالدین شاه از آغاز تحول وضع وحدت نظرنبوده و شاید همین نکته نقطه اصلی اختلاف را به وجود آورده و بعدها به تدریج وسعت یافته باشد تا آن که در سال 1292 به تدوین و تحریر اقدس در احکام دینی منجر شده است.همان کتابی که در موقع تحریر جدید از آن نامی برده نشده ونشان می دهد که 1290 هـ هنوز تدوین نشده بود. کسانی که بخواهند به موارد حک و اصلاح و کاستن و افزودن بر متن تاریخ قدیم بابیه ضمن تاریخ جدید پی ببرند خوب است به همان مقدمه فارسی میرزامحمد خان و پروفسور برون بر چاپ 1910 از تاریخ قدیم و یا حواشی و ضمائم برون بر ترجمه انگلیسی از تاریخ جدید مراجعه کنند ،چه در ضمن ترجمه انگلیسی با مراجعه به متن فارسی معروف به نقطه الکاف پژوهنده می تواندخود را در جریان غالب این تفاوتها قرار دهد و به واسطه ندرت وجود نسخه های خطی کتاب و محدودی صفحات این مقاله ذکر همه آن موارد در اینجا میسرنیست.
در خاتمه توضیح این نکته لازم می شمارد ک چند سال پیش در جواب پرسش نویسنده نامدار سید محمد علی جمالزاده در باره کتابی که نسخه ای از آن را به دست آورده بود این جانب مقاله ای نوشت و در یغما منتشر گردید . در آن موقع هنوز اصل نسخه صحیح نبیل قاینی را ندیده بودم و در کتاب اتمام الوفا نوشته عبدالبها بر ترجمه احوال نبیل اعظم قاینی و نبیل اکبر زرندی واقف نشده بودم و عکس نسخه میرزاحسین همدانی و عکس نسخه برون را در اختیارنداشتم و به نقل مسموعاتی از مرحومان آیتی و صبحی که از این بابت چندان جلب وثوق مرا نمی توانستند بکنند در باره تاریخ جدید مطالبی نوشته شد که با نتیجه این تحقیق مبتنی بر اسناد سازش ندارد . و خوانندگان باید بدین یک که با مأخذ همراه است بیش از آن چه در اقوال مبلغان سلف مبتنی بوده اعتماد ورزند. 3/3/1354
منبع: بهائي پژوهي – ماهنامه ” گوهر”
/خ