تروریسم مفهوم، علل، منابع، درمانها
چکیده
یکی از کلیدواژگانی که غرب بوسیله آن توانست حملات خود را به کشورهای اسلامی توجیه کند و بهانهای برای تجاوز به دیگر کشورها باشد، واژه تروریسم است، از این رو این مقاله به بررسی مفهوم و علل تروریسم میپردازد و آسیبهای آن را مورد بررسی قرار میدهد، در ادامه با بررسی تروریسم در کشور عراق که با حکومت بعثیها به خود هویت بخشیده بود به مهمترین راه مقابله با آن که از نظر اسلام تلاش در زمینههای تربیتی و فرهنگی و فکری است که با مشارکت تمام ارگانهای تربیتی و ارگانهای رسانهای، مراکز فرهنگی، شخصیّتهای دینی، علما، فرهیختگان جامعهشناس و سیاستمداران امکانپذیر میباشد.
مفهوم تروریسم
تروریسم یکی از نمودهای خشونتی است که انسان در جامعه انجام میدهد. این فعّالیت زاییدهی امروز نیست؛ بلکه در طول تاریخ در جریان بوده است. مصریهای باستان شاهد آن بودهاند و تا دوران یونانیان باستان و سپس دوران روم باستان و در فرانسه در قرن 19 همزمان با اعلام جمهوری یعقوبی ادامه یافته است. تروریسم، پابه پای جنبشهای آزادیبخش تروریسم در نقاط مختلف دنیا در آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا جان گرفت و به جایگزینی برای جنگهای سنّتی و مرسوم تبدیل شده است. در سالهای اخیر فعّالیّتهای تروریستی به صورت قابل توجّهی افزایش یافته است. پرسشهای متعدّدی پیرامون علل و انگیزههای پشت پردهی این پدیدهی شکبرانگیز مطرح شده است. با وجود اختلاف در تعیین این انگیزهها؛ ولی همگان بر این مطلب اتّفاق دارند که انگیزههای افزایش اقدامات تروریستی از قلمرو سیاسی، تاریخی، اقتصادی و شخصی بیرون نیست.
واژهی «إرهاب» (تروریسم) در زبان عربی از مادّهی (ر هـ ب) به معنای ترساندن آمده است. «إرهاب» صدای ترسیدن شتر است. «إرهابیّون» (تروریستها) ویژگیای است که بر افرادی اطلاق میشود که برای جامعهی عمل پوشیدن به اهداف سیاسی خودشان گام در راههای خشن میگذارند. «إرهاب» در لغت به معنای تاکتیک یا ابزاری است که گروههای مطرود جامعه تلاش میکنند تا از این راه به دنبال کسب قدرت و دفاع از خود بروند. همچنین این واژه در لغت به معنای ترساندن و گرفتن امنیّت به معنای گستردهاش با هدف محقّق ساختن منافع مشّخصی آمده است. معادل این واژه در زبان انگلیسی «terror» به معنای وحشت و هراس است. (2) واژهی «إرهاب» در قرآن کریم در چندین آیه و با معانی متفاوت آمده است. در آیهی 40 از سورهی بقره به معنای «ترس از خداوند متعال» آمده است: «وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ». (3) در آیه 60 سورهی انفال به معنای ایجاد هیبت و ترساندن آمده است: «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ». (4) همچنین در آیهی 26 سورهی انفال مبارزهی اسلام با آدمربایی ذکر شده است: «وَاذْكُرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِیلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِی الأَرْضِ تَخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَیَّدَكُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (5)؛ و آدمربایی را از مظاهر خشن تروریسم شمرده است؛ زیرا مشتمل بر ایجاد رعب و وحشت و ترساندن دیگران است (6). حال که فهمیدیم «إرهاب» به معنای تجاوزگری است؛ باید به این مطلب اشاره کنیم که این کار در شریعت اسلامی از دو حالت خارج نیست؛ یا به حقّ است که در نتیجه جایز، و یا ناحقّ است که حرام است.
قلمرو معنایی این واژه (إرهاب) در بستر زمان نزد دانشمندان مسلمان اهل سنّت گسترش یافت؛ تا آنجایی که این تعبیر بر مخافت با حکمرانان (اولی الأمر) منطبق شد. خلفای اموی و عبّاسی و پس از آنها پادشاهان و حکمرانان دیگر از این واژه سوء استفاده کردند تا مخالفین آنها و یا به تعبیر شناخته شدهی امروزین، معارضین سیاسی را دربربگیرد. بر این اساس ضروری است که به دنبال واژهای باشیم که با دقّت بیشتری از ترساندن بر اساس فهم اسلامی تعبیر میکند (7).
معجم الوسیط، «إرهاب» را اینگونه تعریف کرده است: ویژگیای است که بر افرادی اطلاق میشود که برای محقّق ساختن اهداف سیاسی خود راه خشونت و ترساندن را برمیگزینند (8).
فرهنگ لغت آکسفورد واژهی «terrorism» یا «الإرهاب» را این گونه شرح داده است: کاربرد غیرقانونی و غیرمجاز خشونت و ایجاد رعب و وحشت در راه تحقّق اهداف سیاسی (9).
تروریسم از طریق خشونت (10) یا تهدید به خشونت و سپس اجبار، نیروی قهری و ربایش جهت نابودی دشمنان قوی و خفه کردن صداهای اعتراضی آنها و ترساندن بیشتر مردم تحقّق پیدا میکند. تروریسم، یکی از بزرگترین ابزارهای فشار اجتماعی است (11).
مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1937 این واژه را این گونه تعریف کرده است: همهی اعمال مجرمانه ضدّ کشورها که به حکم ماهیّت یا هدف این اعمال، کارش برانگیختن ترس در جان شخصیّتهای مشخّص یا گروهی از افراد جامعه و یا تودهی مردم است (12).
قانون تصویب شده توسّط مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1999 در مورد اقدامات مقابله با تروریسم بینالمللی دربردارندهی این تأکید است که اقدامات مجرمانه که طبیعت آنها برانگیختن ترس در جان عموم مردم یا گروهی از اشخاص به خاطر اهداف سیاسی است؛ در هیچ شرایطی و یا هیچ دیدگاه و راهبردی توجیهپذیر نیست؛ فرقی نمیکند که دیدگاه و نظریّاتی که برای این توجیه به کار گرفته میشود سیاسی باشد یا فلسفی یا ایدئولوژیک یا رادیکالی یا نژادپرستانه یا دینی و یا هر دیدگاه دیگر.
تروریسم بینالمللی، عبارت است از اقدامات و ابزار ناموجّهی که سازمانها یا کشورها برای برانگیختن ترس عموم مردم یا گروهی از آنها به علل سیاسی بدون توجّه به انگیزههای گوناگون آن از آنها بهره میبرند.
در سایت فرهنگ لغت «لاروس» به زبان فرانسوی در کنار چند سطر نخست تعریف واژهی «ارهاب» (تروریسم) تصویری از «مناحم بیگن»، نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی قرار داده شده که پشت سر او پرچم اسرائیلیان نمایان است (13).
فرهنگ لغت لاروس که مرجع و ضامن علمیّت و بیطرفی برای میلیونها فرانسوی و همهی ملّتهای فرانسوی زبان در گوشه و کنار دنیا (فرانکفونی) (14) به حساب میآید؛ مناحم بیگن و اسرائیل را به عنوان نماد برجستهی ارهاب معرّفی میکند؛ نه مواردی مانند: سازمانهای تروریستی القاعده، یا «پرچمهای سرخ» در ایتالیا، یا «راه درخشان» در پرو، یا ارتش سرّی فرانسه و یا سازمانهای تروریستی پیرامون اسرائیل؛ بلکه برعکس،لاروس تروریسم را این گونه تعریف میکند: اقدامات خشنی که با هدف ایجاد فضایی از ناامنی، تصرّف حکومت یا با انگیزهی ایجاد نفرت نسبت به یک جامعه یا حکومت و یا باورهای دینی صورت میپذیرد.
در کتاب معجم مصطلحات العلوم الاجتماعیّه مقصود از ارهاب انتشار ترسی دانسته شده که جسم و عقل را برمیانگیزد؛ یعنی روشی که گروههای سازمانیافته یا احزاب تلاش میکنند تا بوسیلهی آن، اهداف خود را از راه بکارگیری خشونت و متوجّه کردن فعّالیّتهای تروریستی به سمت ضدیّت با افراد عادّی با نمایندگان حکومت که با اهداف این گروه مخالف و معارض هستند؛ محقّق سازند. تخریب مستغلّات و املاک و از بین بردن محصولات کشاورزی در برخی از اوقات، نمادهای فعّالیّت تروریستی به شمار میروند (15).
جامعهشناسی سیاسی تروریسم را اینگونه تعریف کرده است: هر حرکت یا رفتار بشری که در تعامل با مدیریّت روابط انسانی به هنگام اختلافات آنها در زمینههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به سراغ به کارگیری مقداری از قوهی قهریه شامل اجبار و آزار جسمی و به کارگیری غیرقانونی اسلحه و تکنولوژیهای سنّتی و مدرن شکنجه که مخالف با حقوق اساسی بشر مورد تأکید و تأیید ادیان آسمانی و پیمانهای بینالمللی میرود. هدف آنها از این کار محقّق ساختن اهدافی در آن زمینهها و عرصهها است که بین مقهورسازی، فشار، اصلاح، به حاشیه راندن و تبعید کردن در نوسان است. گاهی افراد دیگری غیر از گروه هدف هم مورد تجاوز و ستم قرار میگیرند (16).
قانون عراقی مقابله با تروریسم مصوّب سال 2005، تروریسم را اینگونه تعریف کرده است: هر اقدام مجرمانه توسّط یک فرد یا گروه سازمانیافته که در آن فرد یا مجموعهای از افراد یا گروهها یا نهادهای رسمی یا غیررسمی را با هدفهای تروریستی مانند: اختلال در وضعیّت امنیّتی یا ثبات یا وحدت ملّی یا واردکردن رعب و وحشت بین مردم و یا ایجاد هرج و مرج مورد هدف خود قرار داده و باعث وارد آمدن زیانهایی به داراییهای عمومی یا خصوصی شود (17).
الکس اشمید، چهار دلیل اصلی برای مشکلات موجود بر سر راه ارائهی تعریف قابل قبولی برای همگان از واژهی «تروریسم» میآورد:
1. تروریسم، مفهومی اختلافی است؛ زیرا تروریست از دیدگاه برخی، پیکارگری است که برای آزادی میجنگد و از دیدگاه فرد دیگر، تروریست، افرادی مانند بن لادن است و بس.
2. تروریسم مرتبط با مجرمانه دانستن یا ندانستن برخی از فعّالیّتها و مجموعهها است؛ مانند لوایح سازمانهای تروریستی در ایالات متّحدهی آمریکا، سازمان ملل و اتّحادیهی اروپا به عنوان نمونه.
3. بسیاری از اقسام تروریسم وجود دارد که در شکلهای مختلفی ظاهر میشوند؛ پلیس اتّحادیهی اروپا (یوروپل) پنج نوع از مجموعههای تروریستی را بر اساس ایدئولوژی تعریف کرده است:
1. تروریسم دینی، 2. ملّی گرایان مبتنی بر نژادپرستی، 3. جداییطلبان چپگرا، 4. آنارشیستهای راستگرا، 5. تروریسم تک موضوع.
4. این واژه در طی 200 سال اخیر در معرض تغییرات زیادی قرار گرفته است؛ در آغاز کاربرد خود، برای دلالت بر فعّالیت حکومتهای پس از انقلاب فرانسه به کار رفته؛ و تنها در آخر قرن 19 و آغاز قرن بیستم میلادی بر اعمال خشونتآمیز بر ضدّ حکومت دلالت کرده است (18).
از بررسی مفاهیم مطرح شدهی پیشین به نتایج ذیل میرسیم:
1. تعریف بینالمللی یکسانی از مفهوم تروریسم وجود ندارد.
2. خلطی میان مفهوم تروریسم و مقاومت مشروع بر ضدّ انواع اشغال خارجی وجود دارد.
3. دین اسلام، نخستین دین آسمانی است که در اندیشه و عمل با تروریسم جنگیده است.
4. بیشتر ترویسم در عرصه و میدان عراق، تروریسم بیرونی و حاصل دخالت کشورهای همسایه در امور عراق و همچنین زاییدهی چندین تصمیمی است که از سوی نیروهای اشغالگر با هدف تبدیل عراق به کانونی جهت جذب تروریسم (منطقهی کشتن) و بطور همزمان منطقهای جهت طرد تروریسم از عرصهی آمریکا و اروپا گرفته شده است.
بر طبق مطالبی که در گذشته گفتیم به این نتیجه میرسیم که تروریسم عبارت است از به کار بردن قدرت یا تهدید با هدف ایجاد تحوّلی سیاسی یا کشتن متعمّدانه و مستمرّ غیرنظامیان و یا تهدید به کشتن آنها جهت ایجاد فضایی از وحشت و توهین به افراد بیگناه و دستیابی به دستاوردی سیاسی یا کاربرد غیرقانونی خشونت بر ضدّ اشخاص و داراییها و اموال با هدف مجبور کردن غیرنظامیان یا حکومت آنها به تسلیم در برابر اهداف سیاسی معیّن. نتیجه آن که، در تروریسم قدرت غیرقانونی و ناموجّه بر ضدّ غیرنظامیان بیگناه با هدف محقّق کردن اهدافی سیاسی به کار برده میشود.
علل تروریسم
پژوهش در مورد علل تروریسم به مطالبهای جدّی و نیازی سرنوشتساز جهت محافظت امّت اسلامی از تفرقه، انحراف و پیروی از هواهای نفسانی و مفاسد به ویژه در این روزگار تبدیل شده است. روزگاری که در آن مسلمانان با مشکلات تمدّن و چالشهای زمانه روبرو میشوند؛ در حالی که دارای خطّ مشی واحدی نیستند؛ بلکه خطّ مشیهایی به دور از بردباری و تسامح و عدالت دین حقّهی اسلام که خداوند متعال آن را برای ما پسندیده، پدید آمده است؛ خداوند متعال میفرماید: «و این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید! و از راههای پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور میسازد!». (19)
مسألهی خشونت و درگیریهای خونین در زندگی جوامع بشری کم، اتّفاق نیفتاده است؛ بلکه در اعمال تاریخ ریشه دوانیده است. مشرکانی که در عقاید بتپرستانهی خود راه افراطیگری را پیمودند؛ حقّ را تکذیب کرده و با باورهای وهمآلود خود جلوی حقایق ایستادند در حالی که به خوبی حقّ را میشناختند. بر این اساس میبینیم که هوامداران به سوی جهالت رومیآورند و به وادی تکذیب یا ایستادن مقابل حق متمایل میشوند؛ و اگر از این دو ننگ نجات پیدا کنند به ستم روی آورده و در زمین برتریجویی کرده و فساد به راه میاندازند. نگاهی به زندگی افراطگرایان، ما را به این حقیقت میرساند که افراطیگری در طول دورانها وجود و سابقه داشته است. همهی آنها یک ویژگی مشترک دارند و آن اینکه یا به واسطهی اندیشهی خود منحرف میشوند و یا به سبب جهالت خود و بدترین جنایات را به نام دین مرتکب میشوند (20).
تروریسم و خشونت به خودی خود به وجود نیامده بلکه عللی دارد. شناخت دلیل اهمیّت بسیار زیادی جهت تشخیص نوع معالجه و ماهیّت آن دارد. نمیتوان بدون تبیین علل حقیقی پشت پردهی رشد بینالمللی پدیدهی تروریسم و ارتباط آن با عرصهی عراق به تشخیص این بیماری پرداخت. این علل عبارتند از:
1. مفهوم آمریکایی تروریسم معتقد است که فراهمسازی وجود نظامی پیشرفتهای در سطح منطقهای و جهانی ضرورت دارد. دیدگاه آمریکا این است که تهدیدات جدید میطلبد که در بیرون از کشورشان نیروی گستردهای را داشته باشند که توانایی اجرای وظایف در همهی نقاط جهان را داشته باشد. پشت این دیدگاه فلسفهای وجود دارد و آن این که آمریکا فقط در مناطقی که در آنها متمرکز است نمیجنگد؛ بلکه لازم است نیروها در داخل و خارج کشور تقسیم شوند که موجب بهبود قدرتش بر واکنش سریع در مواقع اضطراری میشود. مسألهای که به آمریکا در این زمینه کمک کرده، فراهم بودن ابزارهای قدرت نظامی، زمینهای که انقلاب در امور نظامی و عصر پیشرفت تکنولوژی اطلّاعات در کنار دستیابی به مؤلّفههای افزایش قدرت مانند: فراهمسازی بُردهای بسیار دور، دقّت در برخورد به هدف، قدرت تخریبی بالا و ابزارهای اطلاعاتی نوین است. همهی اینها آمریکا را به یک نتیجه مهم رساند؛ و آن اینکه حجم بالای قدرتها و تواناییها تنها ابزار جهت سیطره بر میدان جنگ نیست؛ بلکه آمریکا در تلاش است تا به عنوان قدرت نظامی برتر و صاحب نفوذ بزرگ بر بیشتر مناطق جهان باقی بماند (21).
2. تقسیم همسایگان جغرافیایی در موضعگیری خود نسبت به اقدامات تروریستی در حال جریان در عراق؛ مانند این که در تأیید اشغال و ردّ آن تقسیم شدند؛ زیرا برخی از آنها مخفیانه آن را ردّ کردند ولی به پشتیبانی از آن پرداختند؛ ولی برخی دیگر بر موضعگیریهای متفاوت خود از زمان اشغال عراق تا به الآن باقی ماندهاند؛ این اختلاف تا حدّ زیادی به ماهیّت منافع به دست آمده از هر دو موضوع: یعنی موضوع تداوم اشغال و موضوع تروریسم برمیگردد (22).
3. جهل نسبت به پایههای اسلام و آداب رفتاری آن و دور شدن از شریعت الهی؛ خداوند متعال میفرماید: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى» (23). از جمله نشانههای برپایی قیامت که در روایات آمده این است که فردی که شایستگیهای لازم را ندارد در مورد امور عامهی مردم و مسائل سرنوشتساز صحبت میکند. فردی که تمام همّ و غمّ او شهواتش است. اندیشههای بیگانه و عجیب و غریبی دارد. او هدایت جوانان را بر عهده میگیرد؛ از ناکامی بحرانی آنها ناشی از دست نیافتن آنها به حقّ تعیین سرنوشت خود به عنوان نمونه، سوء استفاده میکند؛ چون ملاکهای عادلانه و شفّافی وجود ندارد و تنها بر پارتیبازی تکیه میشود. این مسأله از عواقب شیوع فساد اداری و مالی، نبود ثبات امنیتی و سیاسی و گفتمان فرقهای تحریکآمیز است. این افراد از سادگی و جهالت مردم جهت به دست آوردن منافع سیاسی خود سوء استفاده میکنند.
4. افراطیگری فکری- که از جمله شعارها و ویژگیهای خوارج است- عمل به متون کلّی اسلام و به دنبال ادلّه نرفتن، تمایل مداوم به سختگیری، خشونت و زیادهروی در حرام نمودن احکام الهی و گسترش دایرهی محرّمات الهی با وجود نهی قرآن و سنّت از آن. این فرمایش الهی برای جواب این تفکّر کافی است: «وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلاَلٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ لاَ یُفْلِحُونَ» (24)
ماهیّت تروریسم در عراق
تروریسم در زمان حکومت بعثیها بر عراق به قساوت و کاربرد خشونت شناخته شده است. نماد تروریسم در آن زمان قتل، تجاوز، مهاجرت و کوچ اجباری، به کار بردن اسلحهی شیمیایی غیرقانونی بینالمللی، گورهای دسته جمعی، نسلکشی اهالی عراق است. این تروریسم دولتی بر ضدّ ملّت تا زمان سقوط حکومت صدام ادامه یافت. نوع و شیوهی تروریسم به تروریسم گروههای مسلّح تغییر یافت. شاید خطرناکترین و سهمگینترین نوع تروریسم، بازگرداندن زندگی به گروههای تروریستی پس از شکست آنها در جنگ بر ضدّ نظام سوریه از راه تأسیس پناهگاه امنی در غرب عراق برای اقداماتشان و آموزش جنگجویان و پیمان بستن با مردان قبایل سنّی در جنگهای طایفهای بر ضدّ اکثریّت شیعی حاکم در بغداد میباشد.
مسألهای که به این تجدید حیات کمک کرد؛ وخامت وحشتناک وضعیّت امنیّتی، نبودِ ثبات، فقدان خدمات زیربنایی و اساسی مانند برق، آب و سوخت و خودنمایی گروههای تکفیری که امروزه به صورت اختصاری به آنها «داعش» یا به ادّعای خودشان «دولت اسلامی عراق و شام» گفته میشود.
سرچشمههای تروریسم در عراق
1. تکفیرهایی که دیگران را به رسمیّت نمیشناسند؛ کشتن و ریختن خون مخالفان خودشان را مباح میدانند. اینها خمیرمایهی تروریسم و اکثریّت مجریان جنایات تروریستی را در زندانهای نظام سابق و با شیوع جنایت به سبب جنگها، گرسنگی و فقر ناشی از محاصرهی تحمیل شده به سبب سیاست نظام گذشته آموزش دیدهاند.
4. جنایت سازمانیافته که با هماهنگی اقدامات خود با تکفیریها، صدّامیها، برخی شبه نظامیان مسلّح و دار و دستههای مرتبط با جنایات مالی خطر آن افزایش مییابد.
5. فساد اداری و مالی که بُعد دوم جنایت تروریستی است؛ زیرا اسلحهای است که جلوی پیشرفت حکومت و جامعه را گرفته و آنها را از بین میبرد.
6. دخالت کشورهای همسایهی منطقهای: الف) دخالت ترکیه به بهانهی حضور عناصر توقیف شدهی حزب کارگران کردستان در سرزمینهای عراق در کنار اندیشهی مذهبی و طایفهای که حکومت ترکیه آن را در نظر دارد؛ و همچنین تعطیل کردن اقتصاد عراق در زمینهی تولید صنعتی و کشاورزی و تلاش برای این که به عراق به عنوان بازاری برای تجارت ترکیه در همهی زمینهها تکیه شود.
ب) دخالت کشورهای همسایهی دیگر که چشم خود را بر روی نفوذ عناصر تروریستی به عراق با بهانههای مختلف از جمله سیاسی، طایفهای، تکفیری و مذهبی و حتّی بهانههایی با رنگ انتقامگیری سیاست نظام سابق از ملّت عراق، میبندند.
آسیبهای تروریسم
تروریسم آسیبها و زیانهای بسیار زیادی بر افراد و جوامع دارد. میتوان به برجستهترین آسیبهای ذیل اشاره کرد:
1. کشتن بیگناهان
کشتن مردان، زنان و کودکان و ریختن خون آنها از محکمترین محرّمات در اسلام است. انجام این حرام، دشمنی بر جان بشریّتی به حساب میآید که خداوند متعال کشتن آن را به ناحقّ حرام کرده است.
کشتن بیگناهان در اندیشهی تکفیری بر پایههایی مانند اختلاف در دین یا مذهب و یا اندیشه بنا نهاده میشود که بردباری و تسامح دین اسلام آنها را تکذیب و ردّ میکند؛ زیرا قرآن کریم کشتن یک انسان را به منزلهی همهی جنس بشری میداند؛ همانگونه که نجات دادن هر انسانی از مرگ به منزلهی نجات همهی بشریّت شمرده میشود؛ آنجایی که خداوند متعال میفرماید: «مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا» (25). این آیهی شریفه در مورد یک حقیقت جامعهشناسانهی تربیتی صحبت میکند؛ که هر کس انسان بیگناهی را بکشد؛ این آمادگی را دارد که بر انسانهای دیگر که با فرد کشته شده در انسانیّت و بیگناهی برابر است حملهور شود؛ همانگونه که نجات هر انسانی از مرگ توانایی نجات همهی بشریّت را در خود دارد.
2. بد جلوه دادن اسلام و تحریف آن
ارتکاب تروریسم از سوی افراد منتسب به اسلام یا افرادی که مدّعی این انتساب هستند؛ تصویر اسلام را در نگاه جوامع دیگر تحریف کرده و به آنها تصویر نادرستی از دین اسلام، مفاهیم اسلامی و شریعت دارای تسامح و بردباری را داده است. انجام هر فعّالیّت تروریستی بر ضدّ مردم بیگناه تأثیر ژرف و نادرستی در آنها گذاشته و معتقد میشود که اسلام به خشونت و انزجار دعوت میکند؛ در حالی که اسلام، دین صلح، مهرورزی و تسامح است. علی رغم وجود میلیونها کتابی که در مورد تسامح و احترام به دیگران در اسلام صحبت کرده است؛ ولی تأثیر این کتابها نمیتواند با تأثیر هر فعّالیّت تروریستی بر افکار عمومی در آفرینش تصویری نادرست از اسلام، ارزشها و مبانی آن در یکسان باشد. اسلامی که به عنوان رحمت و مهربانی برای مردم آمده است: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ» (26).
3. ضربه زدن به منافع مسلمانان
اقدامات تروریستی که در کشورهای غربی یا در کشورهای اسلامی به وقوع پیوسته است؛ تأثیرات منفی بزرگی بر منافع و موقعیّت مسلمانان، جدای از خسارتهای جانی و خسارتهای به مستغلّات و املاک بر جا گذاشته است. این ضررها به خسارتهای مالی محدود نشده بلکه خسارتهای معنوی و روانی را هم درگرفته است. ضرر این خسارتها تا میزان بسیار زیادی از خسارتهای مادّی بیشتر است.
نشر دادن فرهنگ انزجار در بین ملّتها
اقدامات تروریستی در نشر فرهنگ انزجار و کینهتوزی در بین امّتها و ملّتها سهیم بودهاند. عملیّات قتل، ربودن و تخریب در حقّ بیگناهان احساس انزجاری را در بین مردم بر ضدّ فرهنگ اسلامی و بلکه بر ضدّ خود دین اسلام به وجود میآورد؛ در حالی که دین اسلام مردم را به شناخت یکدیگر دعوت کرده است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» (27). این مهمّ، تنها در فضایی آکنده از محبّت، دوستی و تسامح میان مردم محقّق میشود. در روایتی نبوی این گونه آمده است: «مسلمان، کسی است که دیگران از زبان و دست او در امان باشند» (28).
علل پشت پردهی ظهور تروریسم در عراق پس از سرنگونی نظام سابق
1. علل اجتماعی:
در نتیجهی اقدامات قلع و قمع توسّط حکومت عراقی سابق ارزشهای اجتماعی رو به کاهش گذاشت. احساس ظلم، ناامیدی و شکست منجرّ به انحراف در رفتارها میگردد که آن هم به نوبهی خود به خشونت، جنایت و تروریسم متمایل میشود؛ از جهت دیگر، وخامت اوضاع معیشتی و بیکاری یکدیگر را تغذیه میکنند و از پدیدهی تروریسم پشتیبانی میکنند (29).
2. علل روحی و روانی:
نبودِ تعادل روحی در جنایتگری مانند جنایتکار روانی، صاحبان جنون سرقت، مرتکبان حرفهای جنایات فحشا و تجاوز به عنف و معتادان به مشروبات و موادّ مخدّر؛ همهی این انگیزهها گاهی در پشت پردهی بسیاری از اقدامات تروریستی بر ضدّ افراد، جامعه و مؤسّسات عمومی به صورت مساوی قرار دارد. کسی که طبیعت خشونتآمیزی دارد به فعّالیّت تروریستی نزدیکتر است و آمادگی پیوستن به سازمانهای تروریستی را دارد (30).
3. علل اقتصادی:
محرومیّت اقتصادی در این دورانی که بیشتر کشورهای جهان و از جمله، عراق در آن به سر میبرند؛ منجرّ به افزایش فاصله طبقاتی، بیکاری، فقر، کمبود امکانات مادّی مورد نیاز جهت پاسخگویی به نیازهای افراد، افزایش آمار افراد زیر خطّ فقر و عدم توانایی حکومت بر فهم درست پدیدهی بیکاری و حلّ آن؛ همه و همه باعث افزایش امکان واردشدن برخی از افراد در گروههای تروریستی شده است.
4. علل قومیّتی:
هنگام نبودِ عدالت اجتماعی یا محرومیّت برخی از قدرتها یا قومیّتها و یا اقلیّتهای دینی؛ انگیزهها به مثابهی عللی در به وجود آمدن خشونت و تروریسم ظاهر میشوند؛ به ویژه زمانی که جامعه، موزاییکی از قومیّتها، ادیان و طوایف باشد و از دموکراسی هم بهرهمند نباشد. در مورد عراق به صورت خاصّ باید گفت که گروه مشخّصی از قومیّت عربی بر بقیّهی قومیّتها مسلّط شد و پس از سرنگونی نظامی که این گروه ازنمادهای آن بودند؛ عناصرش به خشونت یا راندن خشونت از کشورهای همسایه به داخل عراق با هدف انتقام از مردم بابت حکومت دیکتاتوری از دست رفتهشان اقدام کردند.
5. علل دینی:
بخش مشخّصی از جامعهی عراقی از فشارها و ستمهای دینی در داخل جامعه رنج میبردند. از برپا نمودن شعائر مذهبی خود منع میشدند. نظام حاکم در عراق به دنبال مذهب معیّنی در جهت عکس این بخش جمعیّتی بود. این نظام به طوایف دیگر موجود در کشور ستم روا میداشت و کشتار دستهجمعی، مهاجرت و کوچ اجباری را در حقّ آنها انجام میداد. این کارها منجرّ به بروز پدیدهی خشونت طایفهای با مشخّصهی تروریسم علیه طرف دیگر شد که کینهها تا به این لحظه میان طوایفی که جامعه از آنها تشکیل یافته بود باقی مانده است (31)
6. گفتمان سیاسی و رسانهای:
برخی از قدرتهای سیاسی موضعگیری دوگانهای از خود نشان دادند که بسیاری از نقاط اختلافی اشاره میکند که ادامهی مشارکت در حکومت را توجیهپذیر نمیدانند؛ بلکه واقعیّت، به موضوعی بدتر از این اشاره میکند و آن، انتقال این درگیری و اختلافنظر میان طرفهای مشارکت کننده در حکومت به کف خیابانها که بواسطهی سازمانها و شبه نظامیان مسلّح تابع آنها شکل خونین و طایفهای خشمناک به خود گرفت.
7. تغییر عراق به میدانی برای تصفیه حسابهای پدیدآمده از اختلافات بینالمللی.
8. سبک انتخابی جهت ساختار حکومتی؛
که بر اساس سهمخواهی طایفهای و حزبی تنگنظرانه استوار بود. این سبک حکومتی بر نظریّهی موازنهی قدرت میان طوایف تشکیل دهندهی عراق تکیه میکرد. این نظریّه از همان روز اول علل عدم رشد و ناتوانی از انجام وظایفش را به همراه خود داشت؛ زیرا بر سیستم عملیاتی عجیب و غریبی تکیه داشت که به طور مشخّص و درست وظایف نهادها را مشخّص نمیکرد و احتمال سستی در انجام وظایف وزارتی مشترک را فراهم میکرد؛ نه نخست وزیر میتوانست قدرت خود را بر طبق شایستگیهای مرسوم خود در کشورهای دیگر اعمال کند و نه ساختار وزارتی میتوانست آزادی عمل داشته باشد؛ مگر از طریق توافق قهری در گرفتن تصمیمها؛ چه بسیار مواردی وجود دارد که ناتوانی دولت و رییس آن را انجام مسئولیّتهای خود- آن گونه که مقتضای حال کشور عراق است- را مورد تأکید قرار میدهد. این موضوع، دلیل اصلی شیوع پدیدهی تعدّد مراکز تصمیمگیری در داخل دستگاههای اجرایی و نفوذ به آنها از سوی قدرتهای مسلّح غیررسمی بوده است.
9. جنگ بر سر قدرت و دریافت زمام حکومت.
10. اعدام صدّام حسین جنایتکار
و بزرگان نظام سابق و انتقام افراد ذینفع و نزدیکان آن نظام به مثابهی واکنشی به این تغییر جهت انتشار وحشت، ویرانی و تخریب در عراق و سدّ روند دیپلماتیک آن و آشکار ساختن ناتوانی دولت عراق در مدیریّت امور حکومتی.
11. تداوم پشتیبانی مادّی و لوجستیکی کشورهای همسایه
از گروههای مسلّح و حزب بعث در عراق.
12. فساد اداری
پخش شده در دستگاهها و سازمانها دولتی و شیوع پدیدهی رشوه؛ این امکان وجود دارد که فعّالیّتهای تروریستی جهت پشتیبانی از گروههای مسلّح از این طریق حمایت شوند (32).
تأثیرات تروریسم معاصر در عراق بر عرصهی منطقهای و خارجی:
در عرصهی منطقهای:
از جمله تأثیرات تروریسم در حال جریان در عراق بر منطقه این است:
1. بروز ناامنی و بیثباتی در کشوری که در دوران گذر از مرحلهی انتقالی جهت تطبیق سیستم دموکراتیک کثرتگرای فدرال به سر میبرد.
2. ورود جنایتکاران به عراق و بهرهبردن از ورود نیروهای بیگانه به بهانهی حمایت از مسلمانان؛ ولی آنها به کشتن و ترساندن عراقیها روی آوردند (33).
3. ایجاد مانع بر سر راه اجرای طرح دولت برای برنامههای ویژهی خود در مورد برقراری امنیّت، ارائهی خدمات عمومی به مردم؛ از جمله آب، برق، سوخت و خدمات دیگر.
4. مهاجرت پزشکان به خارج از کشور در نتیجهی قرار گرفتن در معرض تهدیدهای مستمرّ و ترورها که منجرّ به دشوار شدن درمان آسیبدیدگان در عملیّات انفجاری تروریستی شده است.
5. شیوع هرج و مرج و وضعیّت رعب و وحشت نزد شهروندان در نتیجهی اقدامات کوچ و مهاجرت قهری از منطقهای به منطقهی دیگر در داخل عراق.
6. مهاجرت بیش از 2 میلیون نفر به خارج از کشور؛ به ویژه پس از انفجار اول حرم عسکریین در سامرّا.
7. سنگاندازی بر سر راه حرکت تعلیم و تربیت در کشور در نتیجهی هدف قرار دادن دانشگاهها، دانشجویان و ترور اساتید دانشگاه که منجرّ به مهاجرت صاحبان شایستگیها و ذهنهای علمی به کشورهای دیگر شد.
8. ایجاد مانع بر سر راه حرکت گردشگری در عراق که بر پیشرفت اقتصادی کشور هم تأثیر گذاشته است.
9. آلوده ساختن محیط زیست عراق و شیوع بیماریهای صعبالعلاج در آن.
10. دستگیری برخی از بیگناهان و زندانی کردن آنها و بدون محاکمه نگه داشتن آنها تا مدّتهای طولانی که بر وضعیّت روانی، بهداشت و درمانی و مادی خانوادههای آنها تأثیر منفی گذاشته است.
11. عدم امکان جبران خسارت آسیبدیدگان از عملیّات انفجاری به صورت ریشهای؛ به دلیل فراوانی اقدامات تروریستی و آسیب دیدن تعداد بسیار زیادی از شهروندان.
در عرصهی بینالملل:
1. کشتن و ربودن بسیاری از افراد نیروهای چندملیّتی که بر روح و روان ملّتهایی که این نیروها وابسته و منتسب به آنها هستند تأثیر منفی گذاشته است. این نیروها احساس بیاعتمادی نسبت به موفقیّت و فایدهی شرکت در آزادسازی عراق پیدا میکنند.
2. شرکتهای امنیتی ویژه در داخل عراق مسبّب کشتن و مجروح ساختن شمار زیادی از شهروندان عراقی و غیرعراقی هستند.
3. تراشیدن مانع بر سر راه اجرای پروژههای سرمایهگذاری ویژهی شرکتهای خصوصی و عمومی در کشورهای خارجی جهت پیشبرد عراق.
4. مردّد شدن کشورها و شرکتهای خارجی دربارهی مشارکت در برنامهی بازسازی عراق، به سبب کشتن و ربودن شمار زیادی از کارگران این شرکتها و فراهم نبودن امنیّت لازم جهت اجرای پروژههای آنها.
5. روانه شدن بیش از دو میلیون شهروند عراقی خواه از وابستگان به رژیم سابق یا شهروندان مهاجر به سبب اقدامات تروریستی، به کشورهای همسایه که منجرّ به ایجاد مشکلات ذیل شده است:
الف) رسیدن شماری از ثروتمندان عراقی به برخی از کشورهای همجوار که منجرّ به بالا رفتن قیمت اجارههای املاک مسکونی و غیرمسکونی شده است؛ به گونهای که شهروندان در آن کشورها را برای پیدا کردن مسکن اجارهای با مقیمت مناسب به زحمت انداخته است.
ب) رسیدن شماری از کسانی که از ظلم و بیداد تروریستها به کشورهای همسایه فرار کردهاند؛ بدون آن که بتوانند اموالشان را به این کشورها منتقل کنند. این مسأله مسبّب ایجاد وضعیّت غمانگیزی برای اوضاع معیشتی آنها در کشورهایی که به آن جا پناه بردهاند شده است و منجرّ به بروز تأثیرات منفی بر مردم آن کشورها شده است.
ج) مهاجران از عراق به دلایل امنیتی مجبور شدهاندکه برای فرار کردن به کشورهای اروپایی به گروههایی پناه ببرند و مبالغ هنگفتی را در مقابل آن بپردازند که این مسأله باعث افزایش شمار پناهندگان و مشکلات آنها در کشورها شده است.
د) انتقال برخی از هستههای رهبری تروریستها و گروههای تکفیری دیگر و بعثیها به کشورهای همجوار باعث ترس آن کشورها از رسیدن تروریسم به کشورشان و نشر اندیشههای دینی افراطی در آن شده است.
میزان تهدید سازمان القاعده
با استناد به یکی از پژوهشها در مورد گروههای تروریستی هر روز برای 5 نفر از اعضای آموزشدیدهی القاعده این توانایی وجود دارد که به اندازهی 5000 عضو گروه تروریستی حملهی گسترده و با موفقیّت به ایالات متّحدهی آمریکا داشته باشند. بر این اساس نویسندهی این پژوهش به این نکته اشاره کرده است که مهمّ حجم حملهی القاعده نیست؛ مهمّ این است که اگر مقایسهای میان تعداد حملات صورت گرفته توسّط گروههای تروریستی و القاعده صورت گیرد متوجّه میشویم که این گروه تروریستی باید هجوم سازمان یافتهای را بر ضدّ غرب انجام دهد. بر این اساس حجم، یکی از مبانی اساسی جنگ برای گروههای تروریستی است و همان است که قدرت مسلّح کردن عناصر جدید، کادرهای آموزش دیده و برنامهریزی و انجام هجوم را به شکل روتین را به آنها میدهد؛ امّا در این زمان و در مقایسه با ده سال گذشته، القاعده دیگر توان انجام یورشهای به شکل سازمانیافته را ندارد؛ دلیل آن به محدودیّت پناهگاههای امن، کاهش شمار اعضای مسلّح گروه، از دست دادن سرمایهی انسانی سرنوشتساز شامل رهبران و متخصّصان فنّی در داخل گروه و کاهش پشتیبانی مالی برمیگردد. القاعده از زمان حملهی تروریستی به مترو در سال 2005 دیگر هیچ یورش موفّقی را بر ضدّ غرب انجام نداده است (34).
شیوههای برخورد با تروریسم
اسلام بر اهمیّت و وجوب احترام به حقوق روحی و روانی و مادّی بشر و روان نبودن تجاوز به حقوق دیگران یا سلب آنها تأکید کرده است. از جمله مهمترین این حقوق، حق زندگی است؛ زیرا هیچ انسانی حقّ ندارد که خودش یا دیگری را به قتل برساند؛ بلکه بالاتر از این اسلام کشتن یک نفر را به منزلهی کشتن همهی مردم قلمداد کرده است. خداوند متعال فرموده است: «مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا» (35). ضروری است که با تروریسم برخوردی فرهنگی داشت؛ زیرا تروریسم زاییدهی روندی فرهنگی- تربیتی- فکری است که در بستر آن بنیانهای فکری و فرهنگی تروریسم و اقدام تروریستی محکم و نهادینه میشوند. این بنیانها عبارتند از توجیهات فکری و تئوریک که به تروریست این اجازه را میدهد که بدون تردید و خویشتنداری و محاسبهی عواقب این کاری- که همهی ادیان و قوانین آن را گناه و جرم دانستهاند- را انجام دهد؛ و بلکه بالاتر از این به این باور برسد که تروریسم به سوی بهشت و شهادت و دستیابی به رضایت خداوند متعال رهنمون میشود و صورت جهاد در راه خدا به خودش میگیرد.
فرایند تربیتی، فرهنگی و فکری که در بستر آن تروریستها برای کشتن دیگران و بلکه کشتن خودشان آماده میشوند؛ در قالب حلقات سلسلهواری از تسلّط فکری و نظارتی بر کسانی که مسلّح کردن آنها انجام شده است صورت میپذیرد. آنها در وهلهی نخست از جامعه و تأثیرات فرهنگی دیگر جدا شده و به آنها تفاسیر کوتاه و ناقص و بخشینگر از متون قرآنی تلفیق میشود که کشتن و خشونت را مباح میشمرد. این تفاسیر و برداشتها به عنوان جزئی لاینفکّ از متن دینی و ارزشمندترین تفسیرها و سازگارتر با روح دین ارائه میشوند و به صورت طبیعی احتمال اشتباه و درستی در آنها وجود دارد؛ ولی مشخّصهی متن مقدّس دینی اطلاق و عموم است (36).
همزمان با آموزش دین اسلام و نهادینه کردن ارزشهای گفتگو، تسامح و حفظ حقوق بشر در ذهن دانشآموختگان توسّط مدرسه؛ به صورت مستقیم به رویارویی با تررویسم با کاشت این ضدّ ارزشها میپردازد. آموزگار باید تمام توان خود را بر رفع ابهامات از ذهن دانشآموزان خود بگذارد و در ذهن آنها فرهنگ تسامح، ایثار، همکاری، فداکاری، پذیرش دیگران، آزادی و عدالت در دین اسلام را تقویت و نهادینه کند و این، رویارویی مستقیم با طرح تروریسم است. همچنین مدرسه وظیفه دارد که ارتباط خود با دانشآموزان را تقویت کند و شیوهی همکاری میان خانه و مدرسه را ارتقا ببخشد؛ در روشهای تربیت و رشد اجتماعی نوآوری کند و با این گامها در طرح مقابله با تروریسم سهیم باشد.
علاوه بر وظیفهی اساسی رسانه با همهی مؤسّسات و پرسنل آن در رویارویی با تروریسم و خطر تروریستها؛ باید رسانه تلاشهای رسانهای خود را با تأکید بر ارزشهای تسامح، دوری از تعصّب و طرد طرف مقابل و صیانت از حقوق بشر ادامه دهد؛ زیرا در بستر این تلاشها فرآیند فرهنگسازی آگاهیبخش وجود دارد که به صورت هدفمندی به طور مستقیم یا غیرمستقیم از پدیدهی تروریسم با همهی عناوین و عرصههای آن پرده برمیدارد. بر این اساس لازم است که ارگانها و مؤسّسات تربیتی با ارگانهای رسانهای در مقابله با تررویسم و تجزیه و تحلیل اندیشهها و شیوههای آن همکاری نزدیک داشته باشند تا شهروند روش مقابله با تروریسم و ردّ و انکار آن را بداند؛ زیرا این، روش صحیحی برای رسیدن به نتایج شگفتانگیزی در این عرصه است؛ به ویژه آن که تروریسمی که میهن ما و بقیّهی کشورهای جهان عرب و اسلام با آن مواجه هستند دارای وجههی دینی است. بر این اساس نمیتوان بدون مشارکت ارگانهای تربیتی و ارگانهای رسانهای، مراکز فرهنگی، شخصیّتهای دینی، علما، فرهیختگان جامعهشناس و سیاستمدار با خطر تروریسم مقابله کرد.
این مهمّ، از همهی طرفهای دینی، سیاسی و تربیتی در جامعهی عراقی و در همهی سطوح میخواهد تا در انجام کارهای ذیل فعّال و کوشا باشند:
1. ساختن گفتمان دینی معتدل که همهی طیفهای ملّت عراق را در نظر داشته باشد و ارزشهای گفتگو، تسامح، حقوق بشر و ردّ گرایشهای تند، افراطیگری و تکفیر را نهادینه و تقویت کند.
2. تبیین ایدئولوژی و اندیشهی دینی و فرهنگی و اقدامات گروههای تکفیری و افراطی که به خشونت به عنوان ابزاری برای تحقّق اهداف و مقاصد خود متوسّل میشوند.
3. تعمیق ابعاد انسانی اسلام و توجه ویژهی دین اسلام به کرامت انسانی عراقی بدون در نظر گرفتن دین یا قومیّت و یا نژاد او جهت زدودن بسیاری از ابهامات و دغدغههای داخلی و خارجی.
4. مراجعه به قوّهی قضائیه جهت حلّ اختلافات و اجرای قانون در کنار دولت قانونی واقعی.
5. برگزاری کنفرانسی بینالمللی جهت الزام کشورهای همسایه به رعات توافقنامهی عدم مداخله در امور داخلی عراق و مجازات آنها در صورت اتّخاذ هر سیاستی که وضعیّت امنیّتی و ثبات عراق را تهدید میکند.
6. ضرورت تلاش جهت از بین بردن پدیدهی فساد شایع در دستگاهها و موسسّات دولتی.
7. ضرورت انحلال شبهنظامیان و سازمانهای مسلّح و محدودکردن سلاح در دست دولت.
8. ضرورت کار برای نهادینه کردن مبانی دموکراسی و نشر اندیشههای انسانی، تسامح و حقوق بشر.
9. جلوگیری از رخنهی تروریستها به سرزمینهای عراق از طریق مرزهای با کشورهای همسایه.
10. تشدید مجازات بر ضدّ عاملان اقدامات تروریستی و تشویق کنندگان به خشونت و بلوکه کردن اموالی که اقدامات تروریستی را پشتیبانی میکنند و خشکانیدن چشمههای آنها از راه انجام قوانین مصوّب شده برای آن و تعهّد به قانون و انجام قوانین سازگار با دوران و شرایطی که ملّت عراق در آن به سر میبرند.
11. هماهنگسازی قوانین ملّی ویژهی مقابله با تروریسم با کنوانسیونهای بینالمللی و منطقهای.
12. اصلاح قوانین مختصّ به مقابله با تروریسم و تصویب قوانین مرتبط با کاهش جنایت تروریستی و اصلاح قوانین اجرایی دیگر جهت سازگار بودن با الزامات مقابله با تروریسم.
13. پیوستن به کنوانسیونهای بینالمللی و تصویب آنها از راه سازوکارهای قوّهی قانونگذاری در عراق جهت تسهیل فرآیند همکاری بینالمللی.
14. فعّال کردن رویّههای اعلام شده در قطعنامههای شمارهی 1267 و 1373 شورای امنیت مصوّب سال 2001 مرتبط با اقداماتی جهت جلوگیری از تروریسم و تأمین مالی آن.
15. درمان افراطیگری دینی و تعصّب قومی با روشهایی که حکومت آنها را مناسب میداند.
16. یکپارچه کردن گفتمان سیاسی به گونهای که باعث رشد وابستگی ملّی نزد شهروندان شود.
17. رشد نقش شهروندان در التزام به قانون و احترام به حقوق بشر.
18. کنفرانسهای ملّی برای مقابله با تروریسم.
تروریسم از بارزترین جنایتهای مدرن و تنها ابزار فعّالی است که سازمانهای افراطی در تحقّق اهداف خود آن را به کار میبرند. هدف اصلی، تحقّق اهداف سیاسی؛ خواه با از بین بردن نظام حاکم یا مشارکت با آن در حکومت و یا حداقّل تأثیرگذاری مرحلهای در نظام سیاسی حاکم و در مسیر تحقّق اهداف سازمان افراطی است.
این اندیشهها طبق برآورد و محاسبهی ما هستهی مرکزی مقابله با تروریسم، از بین بردن ریشهها و حامیان آن و ایمن سازی واقعیّت اجتماعی خودمان در برابر خطرات خشونت و تروریسم را تشکیل میدهد. تروریسم معرکهای است که تلاش همهی مؤسّسات را میطلبد تا بتوانیم این آفت خطرناک را از بین ببریم.
این پژوهش به تعیین تعدادی از پیشنهادات جهت مقابله با جنایات تروریستی رسیده است؛ از جمله:
* علل جنایات تروریستی را نمیتوان به یک عامل فقط نسبت داد؛ به این صورت که گفته شود: بیکاری و فقر نقش مستقیم یا یگانهای در انجام جنایات تروریستی دارند نه عوامل دیگر.
* مقابله با جنایات تروریستی از سوی مؤسّسات امنیتی به صورت جدا و بدون دخالت موسّساتی که به صورت ریشهای در ایجاد جنایات جنگی سهیم بودهاند؛ انجام نمیشود.
* مقابله با تروریسم میطلبد که همهی مؤسّسات مسبّب جنایات تروریستی به صورت موازی و متعادل به علل انحراف و کوتاهی آنها در درمان جنایات تروریستی، تجسّم راهحلها مبتنی بر پژوهشهای سیستماتیک علمی بپردازند و از تجربیّات اجرا شده توسّط جوامع دیگر که ویژگیهای مشترکی با جامعهی موضوع پژوهش دارند؛ استفاده کنند.
* همهی مؤسّسات و ارگانهایی که در پیدایش جنایت تروریستی، انحراف و افراطیگری سهیم بودهاند؛ باید به سرعت مسیر خودشان را تصحیح کنند و از تأثیرات منفی بر جایمانده از تروریسم در جامعهی عراقی و درس گرفته از تجربیات اجرا شده جهت درمان این جنایتها در جوامع دیگر استفاده کنند.
* این مقابله از راه طرحهای استراتژیک پژوهشی، قابل انعطاف و بلندمدّت به خاطر ضمانت تکرار نشدن این جنایتها استمرار پیدا میکند.
پینوشتها:
1. استادیار، دکتور اداره تربیت- استاد در دانشکده آزاد تربیت- عراق
2. ناصر ابراهیمی جهمانیّ، مفهوم الإرهاب فی القانون الدولیّ، ص 7.
3. و به پیمانی که با من بستهاید وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم. (و در راه انجام وظیفه، و عمل به پیمانها) تنها از من بترسید!
4. هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمیشناسید و خدا آنها را میشناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده میشود، به شما ستم نخواهد شد!
5. و به خاطر بیاورید هنگامی را که شما در روی زمین، گروهی کوچک و اندک و زبون بودید آن چنان که میترسیدید مردم شما را بربایند! ولی او شما را پناه داد و با یاری خود تقویت کرد و از روزیهای پاکیزه بهرهمند ساخت شاید شکر نعمتش را بجا آورید!
6. محمّد علی بطّاط، مفهوم الإرهاب لغّة و مصطلحاً سیاسیّاً.
7. Vb. almastba.com
8. عبدالرحمن هواری، التعریف بالإرهاب و أشکاله، ص 15.
9. قاموس أکسفورد، ص 797.
10. violence
11. مناف متعب، و الإرهاب فی العراق.
12. عبید حسنین، الجریمة دراسة تحلیلیّة تطبیقیّة، ص 33.
13. فرهنگ لغت لاروس عربی به فرانسه.
14. واژه فرانکوفونی نخستین بار در سال 1880 به کار رفت. در حقیقت این واژه توسط یک جغرافیدان فرانسوی به نام اونسیم رکلو 1916- 1837 به منظور طراحی مکانهای جغرافیایی که در آنها زبان فرانسه گویش میشود ابداع شد (مترجم).
15. احمد زکی بدوی، معجم مصطلحات العلوم الإجتماعیّة، ص 74.
16. کمال نیص، ظاهرة الإرهاب- المفهوم- الأسباب- الدوافع، ص 7.
17. قانون مقابله با تروریسم، شماره 13، مصوّب 2005.
18. الکس پ. اشمید، الإرهاب و الجریمة، ص 224.
19. «وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِیلِهِ» (انعام، آیه 153).
20. www.assakina.com
21. محمود مظهور عادل، الحرب علی الإرهاب و تأثیرها علی التخطیط الإستراتیجیّ العسکریّ الأمیرکیّ، ص 23.
22. حافظ وهیب حسین، دور دول الجوار فی العملیّات الإرهابیّة فی العراق، ص 45.
23. و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور میکنیم! (طه، آیه 124).
24. و با هر دروغی که به زبانتان میآید نگویید: این حلال است و آن حرام، تا بر خدا دروغ بسته باشید؛ زیرا کسانی که بر خدا دروغ میبندند رستگار نمیشوند (نحل، آیه 116).
25. به همین جهت، بر بنی اسرائیل مقرّر داشتیم که هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته و هرکس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است (مائده، آیه 32).
26. و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم (انبیاء، آیه 107).
27. ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست)، گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است! (حجرات/ 13).
28. عبدالله احمد یوسف، الإرهاب أضراره و علاجه، ص 2.
29. رعد دخیلی، الإرهاب السیاسیّ و الإجتماعیّ … أسبابه و دوافعه.
30. مصطفی حجازی، مدخل إلی سیکولوجیّة الإنسان المقهور، ص 67.
31. http://www.amnfkri.com/inf/
32. عزیز محمّد خسرو سامیه، الإرهاب انتهاک لحقوق الإنسان فی العراق، ص 4.
33. نوری کامل مالکی، سخنرانی با عنوان «الإرهاب انتهاک لحقوق الإنسان فی العراق».
34. کلینت واتس، ماذا یمکن أن یکون علیه الوضع إذا لم یوجد تنظیم القاعدة؟ الاستعداد للعملیّات الإرهابیّة.
35. مائده، آیه 32.
36. عبدالعلیم، ص 57.
منابع عربی:
1. قرآن کریم.
2. بدوی، احمد زکی، معجم مصطلحات العلوم الإجتماعیّة، مکتبة لبنان، بیروت 1974.
3. بیاتی، احمد کاظم، الإرهاب و الأمن فی العراق، کنفرانس فراگیر حمایت از حقوق بشر در عراق، انجمن حقوق بشر عراق در آمریکا، 23 ژوئیهی 2011.
4. بطاط، محمّدعلی، مفهوم الإرهاب لغةً و مصطلحاً سیاسیّاً، مرکز المستقبل للدراسات الدولیّة 2005.
5. جهمانی، ناصر ابراهیم، مفهوم الإرهاب فی القانون الدولی، مطبعة دار الکتاب العربیّ، الجائر، ژانویة 2002.
6. حجازی، مصطفی، مدخل إلی سیکولوجیّة الإنسان المقهور، منشورات المرکز الثقافیّ العربی، 2001.
7. حسین، حافظ وهیب، دور دول الجوار فی العلمیّات الإرهابیّة فی العراق، مرکز الدراسات الدولیّة، دانشگاه بغداد، 2005.
8. حسنین، عبید، الجریمة الدولیّة دراسة تحلیلیّة تطبیقیّة، دار النهضة، قاهره، 1979.
9. دخیلی، رعد، الإرهاب السیاسی و الإجتماعیّ … إسبابه و دوافعه، روزنامة البیان، 2013.
10. سامیه، عزیز محمّد خسرو، الإرهاب انتهاک لحقوق الإنسان فی العراق، ورقة عمل، اولین کنفرانس بینالمللی افشای جنایات تروریسم و مقابلة با آن، 2013.
11. عادل، محمود مظهور، الحرب علی الإرهاب و تأثیرها علی التخطیط الاستراتیجیّ العسکریّ الأمیرکیّ، ورقة عمل، مرکز المستقبل للدراسات و البحوث 2005.
12. قاموس لاروس عربی- فرانسوی.
13. قاموس أکسفورد.
14. قاموس معانی.
15. قانون مکافحة الإرهاب العراقیّ، رقم 13، سال 2005.
16. کلینت، واتس، ماذا یمکن أن یکون علیه الوضع إذا لم یوجد تنظیم القاعدة؟ الاستعداد للعملیّات الإرهابیّة، مجلّة دورهای (E-Notes)، معهد أبحاث السیاسة الخارجیّة الأمیرکیّ، ترجمة هاجر ابوزید، ژوئیه 2012.
17. الیکس پ. اشمید، الإرهاب و الجریمة، مجلّة المنتدی حول الجریمة و المجتمع، الأمم المتّحدة، وین، جلد 4، شمارة 1 و 2، دسامبر 2004.
18. متعب، مناف، الإرهاب و الإرهاب فی العراق، ورقة عمل، حلقة نقاشیّة عن دواعی الإرهاب عالمیّا و مستقبل الإرهاب فی العراق، مرکز المستقبل للدراسات و البحوث، 2005.
19. مالکی، نوری کامل، نخست وزیر عراق از 2006 تا 2014، سخنرانی در اولین کنفرانس بینالملل با موضوع: الإرهاب، انتهاک لحقوق الإنسان فی العراق، چهارشنبه 2013/9.
20. نیص، کمال، ظاهرة الإرهاب- المفهوم- الأسباب- الدوافع، مجلة الحوار المتمدّن، شمارة 3419، 2011.
21. هواری، عبدالرحمن، التعریف بالإرهاب و أشکاله، أکادیمیّة نایف العربیّة للعلوم الأمنیّة، 2002.
22. یوسف، عبدالله احمد، الأرهاب أضراره و علاجه، مجلّة نبا، شمارة 78، 2005.
وب سایتها
1. http://www.assakina.com
2. http://www.amnfkri.com/inf/
3. http://www.vb.almastba.com
منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه اسلام، قم: انتشارات دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیه السلام)، چاپ اوّل.