خانه » همه » مذهبی » تعادل معنوی جوان

تعادل معنوی جوان

نخست باید دانست انقباض و انبساط روحی لازمه زندگی دنیاست و به هر مقدار انسان در سیر به سوی خداوند بیشتر کوشا باشد و در مقام معنوی سیر «من الله الی الخلق فی الخلق الی الله» قرار داشته باشد حالت انقباض و انبساط روحی او بیشتر خواهد بود تا آنجا که پیامبر صلی الله علیه و آله برای جبران انقباض روحی خود روزانه 25 بار یا 70 بار استغفار داشت و خودش را به اندازه ای در مشقت و سختی قرار می داد که آیه نازل شد. «طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی؛ طه قرآن را بر تو فرو نفرستادیم که خودت را به مشقت و سختی بیاندازی» (طه، آیه 1 و 2).علاوه بر این که حالت انقباض و انبساط، جلوه ای از «وصل و هجران» و «خوف و رجا» می باشد که لذت ارتباط با خداوند را دو چندان می کند و به سیر معنوی انسان عمق بیشتر می دهد به همین جهت گفته شده است «ولاء و بلا» در دنیا برای اولیا خدا قرین همدیگر می باشد.
بنا بر آنچه گفته شد اقتضای دنیا آمیختگی انبساط و انقباض است. البته می توان صبغه انبساط را در زندگی بیشتر کرد چنان که در نهج البلاغه از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده : ((ان للقلوب شهوه واقبالا وادبارا)).
قلب انسان گاه اقبال به خدا و معنویات دارد و گاه پشت می کند. در این رابطه فرموده اند: در هنگام اقبال دل به مستحبات و مندوبات بپردازید و در صورت ادبار به واجبات اکتفا کنید. البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشتری کند و با خدا و قرآن و اهل بیت علیهم السلام انس بیشتری گرفته و دل از هواهای نفسانی تخلیه کند به تدریج اقبالش بیشتر شده و به صورت ملکه راسخه در می آید. آن گاه است که در همه حالات به یاد خدا و متوجه اوست و هیچ چیز نمی تواند او را از محبوب حقیقی باز دارد. این همان حالتی است که ازآن تعبیر به ((نماز دائم)) شده است :
خوشا آنان که الله یارشان بی به حمد و قل هوالله کارشان بی
خوشا آنان که دایم در نمازند بهشت جاودان ماوایشان بی
و اما درباره کیفیت تعادل میان دو گرایش به دنیا و آخرت، لازم است به نکاتی اشاره بکنیم:
الف – در هر صورت از آن جهت که انسان دارای دو بعد مادی و معنوی است، به دنیا و آخرت گرایش دارد. آنچه که در ابتدا مهم است این است که انسان شناخت لازم نسبت به دنیای مذموم و دنیای ممدوح به دست آورد. بداند که مقصود از مذموم و ممدوح آن چیست ؟ چرا که تا موضوع مسائله را نشناسد نمی تواند نسبت به حل آن اقدام بکند. بنابراین اولین مرحله این است که هر دو را بشناسد حضرت امام خمینی (ره) از مجلسی (ره) چنین نقل می کند که چکیده آن این است : دنیای مذموم اموری است که انسان را از اطاعت خدا و دوستی او و تحصیل آخرت باز می دارد. و هر چه باعث رضای خدای سبحان و قرب او شود دنیای ممدوح و از آخرت محسوب می شود. گرچه به حسب ظاهر از دنیا باشد. بنابراین کارهایی مثل تجارت , زراعت , و صنعت که مقصود از آنها معیشت عیال و زندگی است , اگر برای اطاعت امر خدا و صرف کردن آنها در مصارف خیریه و اعانت به محتاجان و غیر آن باشد, همه از آخرت اند گرچه مردم آن را از دنیا دانند. و ریاضات مبتدعه و اعمال ریائیه , گرچه با تزهد و انواع مشقت هم همراه باشد از دنیای مذمومه به حساب می آید. سپس خودشان می فرمایند: آنچه مذموم است دنیای خود انسان است , (امام خمینی (ره ), اربعین حدیث , ص 118 و 119). در عوض آن اگر آخرت را مقصد زندگی قرار بدهد در حیات خود غنا و احساس بی نیازی خواهد کرد. در حدیث آمده است . سپس هر که صبح و شام کند و دنیا را بزرگترین هم خود قرار دهد, خداوند فقر را بین دو چشمش قرار دهد. و هر کس که صبح و شام کند و آخرت بزرگترین هم او باشد, خداوند غنی را در قلب او قرار دهد, (نقل از اربعین حدیث امام (ره ), ص 126).
ب) باید بدانیم بین دنیا و آخرت جدایى و تباین نیست، بلکه دنیا ظاهر و آخرت باطن همین عالم و دنیا است. ازاین رو فرموده اند: الدنیا مزرعة الآخرة جواب سؤال شما در حدیثى بسیار جالب از معصومین علیهم السلام آمده است: ایشان فرموده اند: «چنان براى دنیاى خودت برنامه ریزى و آینده نگرى کن گویا همیشه زنده اى و چنان به یاد آخرت باشى که گویا لحظات دیگر مى میرى و در این عالم نیستى».
با این بیان از طرفى روح نشاط و تلاش در امور دنیوى زنده مى شود و از طرفى دیگر در عملکرد مادى به جهت این که در عالم دیگر از آنها سؤال شده و ثواب و عقاب به آنها تعلق مى گیرد، مد نظر قرار داده مى شود. ازاین رو بر طبق ضوابط شرعى و احکام اسلام، باید بین دنیا و آخرت یا به قول شما امور مادى و معنوى جمع کرد.
ت) در ادامه بحث بالا مى توان گفت که انسان می تواند در امور عادى خود، از قبیل تحصیل، خانه دارى، کارمندى، حتى تفریح به یاد خداوند و معنویت باشد؛ به طور مثال کسی که پدر خود را از دست داده است. پس از چند روز که مشغول کار و کسب خود مى شود، باز این داغ در دل او مى باشد. ازاین رو بر چهره او نیز تأثیر مى گذارد با این که مشغول به کار خود است اما در دل شور و نواى دیگرى دارد.
بلى مى شود انسان مشغول تحصیل گردد؛ اما پیمانه وجودش از یاد خدا لبریز باشد و اساسا نشانه زندگى توحیدى – که محور آن اطاعت از خداوند مى باشد – همین است که در تمام حالات و لحضات خدا را فراموش نکنیم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد