تعریف امانت داری و ابعاد آن در حرفه
چونکه آید او حکیم حاذق است *** صادقش دان کو امین و صادق است (2)
چکیده
امانت داری یکی از مباحث مهم در اخلاق حرفهای است. آن را از جنبههای مختلفی میتوان بررسى کرد. این نوشتار با بررسی ابعاد امانت داری در حرفه از دیدگاه آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام به تحلیل مفهومی آن میپردازد. امانت داری جایگاه راهبردی در آموزههای دینی دارد. بر اساس آیات و روایات، امانت داری اصل جهان شمول و نامشروط است. دو مفهوم صداقت و امانت داری در غالب روایات همراه آمدهاند. و اقتران آن دو، الگوی رفتاری معینی را در کسب و کار به میان میآورد، امانت داری در آموزههای دینی دامنهی بسیار فراوانی دارد و شامل هر آنچه در اختیار فرد قرار میگیرد از اموال، امکانات معنوی، کار و حرفه منابع انسانی، اسرار و اطلاعات، عفت افراد و منافع اجتماعی میشود. امانت داری در هر یک از این موارد امانت تعریف خاصی مییابد. در جهان بینی اسلام، امانت داری از سطح رفتار ارتباطی به نگرش خاص «امانت نگری به امور» تعالی مییابد.
طرح مسأله و اهمیت آن
امانت داری از فضایل مهم رفتاری در زندگی شخصی، شغلی و حیات سازمانی است. این مسأله با رهیافتهای مختلف روان شناختی، جامعه شناختی، اخلاقی و حقوقی قابل بررسی است. در روی آورد اخلاقی، امانت داری در پرتو مسئولیت اخلاقی امین در قبال صاحب امانت تحلیل میشود. این تحلیل با روی آوردهای درون دینی و بیرون دینی میسور است. در روی آورد درون دینی به تحلیل مسایل اخلاقی امانت داری بر اساس آیات و روایات پرداخته میشود. از میان مسایل بسیار فراوان در بحث امانت داری چهار مسأله از اهمیت فراوان برخوردارند:
یک، امانت داری چه ابعاد و دامنهای دارد؟ آیا امانت داری مفهوم مضیق و تنگ دامنی دارد که غالباً در برابر عاریه، اجاره و امثال آنها به کار میرود (امانت در خصوص ودیعه) یا امانت داری مفهومی فراخ دامن دارد و حتی عاریه و اجاره را نیز شامل میشود البته تمایز نسبت امانت با عاریه و اجاره، مسأله تحقیق حاضر نیست (3) بلکه تحلیل فراگیری و شمول امانت داری از حیث مصادیق مساله مورد بحث است.
دو، امانت داری در ابعاد مختلف آن چه مفهوم و یا صورتی دارد؟ امانت داری در قبال منابع مالی سازمان، منابع انسانی آن، امکانات و اختیارات حرفهای چه صورتی دارد؟
سه، امانت داری در فرهنگ سازمانی چه آثار و پیامدهایی برای سازمان و یا جامعه دارد؟ این مسأله در واقع نتایج ترویج امانت داری را در مشاغل و مناسبات حرفهای جستجو میکند.
چهار، چه عواملی در ایجاد امانت داری در حرفه مؤثر است و چه چیزی مانع امانت داری در حرفه میشود و موجبات خیانت را بوجود میآورد؟
شناخت عوامل و موانع در ترویج امانت داری در فرهنگ سازمانی اهمیت فراوان دارد. تحقیق حاضر محدود به مسأله نخست است (4) اما به دلیل اخذ رهیافت درون دینی ابتدا جایگاه امانت داری در آموزههای دینی را به اختصار مورد بحث قرار میدهیم.
جایگاه امانت داری در کسب و کار
امروزه امانت داری در تمامی حرفهها به ویژه در کسب و کار جایگاه راهبردی یافته است. امانت داری از مهمترین توقعات افراد در تعامل شغلی است. عناصر محیط یک سازمان بر اساس امانت داری نهادینه شده در آن سازمان به آن اعتماد میکنند. مشتریان، کارکنان، تأمین کنندگان و همهی صاحبان حق در تعامل با سازمانهای کسب و کار بر امانت داری سازمان در قبال اموال، اسرار، اطلاعات، برند. و سایر شوؤن حرفهای اهمیت میدهند. به همین دلیل در منشور اخلاقی سازمانها و عهدنامهی اخلاقی صاحبان حِرّف و مشاغل امانت داری اصل مهم و جهان شمولی است.
همکاری عناصر محیط داخلی و بیرونی سازمان با آن بر اساس الگوی سرمایه گذاری انجام میشود و سرمایه گذاری صرف کردن کنونی سرمایه به امید بازدهی سود در آینده است و لذا سرمایه گذاری از خطر پذیری برخوردار است. آنچه معقولیت خطر پذیری را تأمین میکند، خصلت امانت داری سازمان است که در فرهنگ سازمانی آن نهادینه گردد. بنابراین، امانت داری سبب اعتماد آفرینی میشود و اعتماد آفرینی رمز و راز موفقیت در کسب و کار است.
جایگاه امانت داری در آموزههای دینی
توصیه به امانت داری در آموزههای دینی بسامد برخوردار است. در برخی روایات امانت داری فضیلت آمیزترین ایمان توصیف شده و خیانت نیز به عنوان زشتترین رفتار، نکوهیده شده است. (5) تأمل در سیرهی نظری و عملی پیامبران الهی جایگاه خاصی را برای امانت داری ترسیم میکند. روایتی در این خصوص از امام صادق (علیه السلام) گزارش شده است که میفرمایند:
«خداوند متعال هیچ پیامبری را مبعوث نکرد، مگر با راست گفتاری و ادای امانت به انسانهای نیک و بد». (6) تأمل در این روایت نکات فراوانی را در جایگاه امانت داری در اسلام نشان میدهد. به بیان چهار نکته بسنده میکنیم.
نکته اول، اهمیت بنیادین امانت داری. جایگاه ترویج امانت داری در سیرهی نظری و عملی انبیاء (علیه السلام)، نشانگر اهمیت بنیادین آن است. آیات متعددی در قرآن بر امانت داری تأکید کردهاند: مانند: «ان الله یأمرکم أن تؤدّوا الامانات الی اهلها» (نساء، 58)، «والذین هم لأماناتهم و عهدهم راعون» (مؤمنین، 8)، بدون تردید یکی از جهت گیریهای مهم دعوت پیامبران، تربیت انسانها و اصلاح امور آنان است و ابزار مهم برای نیل به این هدف، ترویج امانت داری در همهی مناسبات شخصی، خانوادگی و شغلی است.
نکته دوم، جهان شمولی امانتداری. تأکید بر کلیت امر، یعنی اینکه هیچ پیامبری جز با امانت داری و صداقت نیامده است، نشانگر جهانشمولی و ثبات این ارزش اخلاقی است. امانت داری به منزله رعایت یکی از حقوق افراد، محدود به زمان خاص یا فرهنگ خاص نیست. به همین دلیل امانت داری را نه به عنوان یک هنجار گروه وابسته بلکه به عنوان یک الزام اخلاقی جهانشمول باید تلقی کرد. آنچه به تبع فرهنگها و سازمانها متغیر میگردد، مفهوم سازی عملیاتی (7) امانت داری و ابعاد و مصادیق آن است.
نکته سوم، اقتران صداقت و امانت داری. همراهی صداقت و امانت داری علاوه بر این روایت، در دیگر آموزههای دینی نیز مورد توجه قرار گرفته است. برخی از روایات را گزارش میکنیم:
– به فراوانی نماز، روزه، زیادی حج، کارهای نیک و نالههای شبانه مردم ننگرید بلکه به راستی و ادای امانت بنگرید. (8)
– سرشت مؤمن ممکن است با هر صفتی همراه گردد مگر خیانت و دروغ. (9)
بر این اساس، رفتار توأم با صداقت و امانت داری، الگوی رفتار ارتباطی اخلاقی مورد توصیه آموزههای دینی است. یعنی این دو فضیلت عمده ترین مؤلفههای رفتار مؤمنانه است و دیگر فضایل رفتار ارتباطی مؤمنانه به آن دو برمیگرند.
نکته چهارم، امانت داری نامشروط. نامشروط بودن امانت داری نسبت به نیک و بد بودن صاحبان امانت از مهمترین آموزههای اسلامی است. روایات زیادی در لزوم اداء امانت به انسانهای نیک و بد داریم، (10) حتی در روایات تصریح میکند که امانت را باید به صاحب آن بازگرداند حتی اگر امانت دهنده قاتل امیرالمومنین (علیه السلام) یا امام حسین (علیه السلام) باشد. از همین رو امام سجاد (علیه السلام) میفرماید اگر قاتل پدرم شمشیری که با آن پدرم را به قتل رساند به من به عنوان امانت بدهد، آن را به او باز میگردانم. (11) این روایات به صراحت وظیفهی امانت داری را نسبت به رفتار صاحبان امانت، نامشروط میکند. این به معنای آن است که رفتار زشت و ناروای صاحب امانت، خیانت را در حق وی روا نمیکند. حتی مقابله به مثل هم در این مقام مجاز نیست یعنی نمیتوان گفت چون فلانی به من خیانت کرده است، پس من نیز میتوانم در حق وی از امانت داری فرو گذارم. چنانچه در روایات میفرماید: «لا تخن من خانک فتکون مثله» یعنی به کسی که به تو خیانت کرد، خیانت مکن که تو نیز مثل او میشوی. (12) پس عذری در فروگذاری امانت داری نیست.
فراخ دامنی امانت داری
آیا امانت فقط عبارت از مالی یا امری است که به عنوان ودیعه در اختیار انسان قرار میگیرد؟ و آیا امانت داری صرفاً به معنای حفظ و نگهداری بدون تصرف امری است که کسی آن را نزد دیگری به ودیعه میسپارد، یا مفهوم بسیار وسیعتری دارد و هرگونه معامله، اجاره و بلکه هرگونه تعامل را فرا میگیرد. امانت داری به معنای نوعی مسئولیت پذیری در رفتار ارتباطی درون شخصی و بین شخصی است و مسئولیت پذیری نسبتی بین x و y است. در امانت داری x در قبال y نسبت به z مسئولیت دارد. z امری متعلق به y است. بر حسب اینکه مراد از x و y چه کسی باشد و نیز بر حسب تنوع z ابعاد امانت داری متفاوت میشود.
امانت در تحلیل فقهی بر دو گونه مالکانه و شرعی تقسیم میشود و گونه نخست نزد حقوق دانان اقسامی دارد. (13) در این نوشتار با رهیافت اخلاق حرفهای به تحلیلی گونههای امانت و به تبع آن ابعاد امانت داری میپردازیم.
1) امانت داری در رفتار ارتباطی درون شخصی:
در رفتار ارتباطی درون شخصی، هر کسی نسبت به «خود» مسئولیت امانت داری دارد و لذا مجاز به هرگونه تعاملی با خود نیست. در بینش توحیدی فرد متعلق به خدا است و خداوند صاحب امانت است و خود فرد امر مورد امانت است. پس هر رفتاری و هر تجربهای روا نیست. رفتاری که مورد رضایت خدا است، رفتار امانتدارانه است. بر این مبنا خود آزاری، خودکشی، خود فراموشی، رفتار غیر مطابق با امانت داری است. و در رفتار دیگر خودشناسی لحظهای، خود محاسبه گری شرط امانت داری نسبت به خود است. هر یک از اعضای بدن ما حقوقی دارند که ادب امانت داری نسبت به آنها شناخت و رعایت این حقوق است. در رساله حقوق منسوب به امام سجاد (علیه السلام) این حقوق بیان شده است. (14)
2) امانت داری در ارتباط بندگی:
در جهان بینی توحیدی، همه عالم ملک الهی است. در قرآن کریم بارها بر این امر تأکید شده است که «لله ما فی السموات و الارض» یا «ولله ملک السموات والارض و ما بینهما» و لذا آنچه در عالم هستی خلق شده است، همه متعلق به ذات خداوند متعال است و اگر چیزی در اختیار ما قرار میگیرد امانت الهی است. از طرف دیگر مالکیت خداوند بر عالم، مالکیت حقیقی است و نه اعتباری، مالکیت او بر تمام شئون مخلوقات است و علی الاطلاق و بدون شرط است. (15) از این رو هیچ شأنی از هیچ مخلوقی نیست که تحت مالکیت الهی نباشد و لذا همه عالم و از جمله انسان و هر آنچه در اختیار اوست، همه ملک خداوند متعالند. با این دید ژرف نگر که در جهان بینی توحیدی وجود دارد، خود انسان و هر آنچه در اختیار انسان قرار میگیرد امانت به حساب میآید. همه از خداست که به صورت امانت در اختیار انسان قرار میگیرد و لذا وجود من، استعدادهای من، دیگر انسانها، عالم طبیعت و … امانت الهی در دست ما به حساب میآیند و از این رو هر نوع تصرف در خودمان، دیگران و عالم طبیعت باید با اذن و رضایت مالک حقیقی آن باشد که دین، بیانگر چهارچوب اذن الهی است.
3) امانت داری در رفتار ارتباطی بین شخصی:
افراد در قبال جمیع حقوق دیگران نیز از چنین مسئولیتی برخوردارند. فرد در زندگی شخصی نسبت به همسر، فرزندان، پدر و مادر و همسایگان توصیه به امانت داری میشود و در زندگی شغلی نیز دارای مسئولیت اخلاقی است. مدیران در قبال سهامداران، شهروندان و مصرف کنندگان نیز ملزم به امانت داریاند. در نظام آموزشی، دانش آموز یا دانشجو امانت تلقی میشود. در آموزههای دینی امانت داری از صرف رفتار، تعالی یافته به صورت امانت نگری بخشی از جهان بینی درمیآید. (16) نگرش امانت دانستن تأثیر ژرفی در ترویج امانت داری دارد. دانشجو امانت نزد استاد است و مریض نسبت به پزشک و کارمندان نسبت به مدیران، شهروندان نسبت به رسانههای گروهی و امثال آنها.
4) امانت داری سازمانها:
سازمانها و مؤسسهها نیز موظف به وفاداریاند. و این از مهمترین ابعاد امانت داری است. سازمانها در قبال حقوق عناصر داخلی و بیرونی محیط خود یعنی کارکنان، سهامداران، مشتریان، مصرف کنندگان، تأمین کنندگان، رقبا و سایر ذی نفعان و صاحبان حقوق باید امانت داری را پیشهی خود کنند و از تصمیمها و اقدامهایی که موجب خیانت به آنها میشود، اجتناب بورزند. در بحث مصادیق امانت، به توضیح بیشتر در این خصوص میپردازیم.
مصادیق امانت
بر مبنای جهان بینی توحیدی، امانت، مصادیق بسیار فراوانی پیدا میکند لذا «امانت اگرچه معمولاً به امانتهای مالی گفته میشود، ولی در منطق قرآن، مفهوم وسیعی دارد که تمام شئون زندگی اجتماعی و سیاسی و اخلاقی را در بر میگیرد». (17) چنانچه قرآن کریم در آیهی «ان الله یامرکم أن تؤدّوا الامانات الی اهلها» (نساء، آیه 58)، امانت را به صورت مطلق بیان میکند. از این رو علامه طباطبائی توضیح میدهد که «منظور از امانت، تنها امانتهای مالی نیست بلکه شامل امانتهای معنوی از قبیل علوم و معارف حقه که باید به اهلش برسد نیز میشود». (18) و لذا اگر چه روایات این آیه را ناظر به امام معصوم میداند که باید امانت امامت را به امام بعدی بسپارد، (19) اما همانطور که علامه اشاره دارند (منظور ائمه (علیهم السلام)، تطبیق مصداق امامت بر مضمون کلی آیه است». (20)
در آیه عرض امانت نیز که میفرماید: «انا عرضنا الامانة علی السماوات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان إنّه كان ظلوماً جهولاً؛ (احزاب، 72)، ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، ولی از برداشتن آن سرباز زدند و از آن ترسیدند و انسان آن را برداشت، به راستی که او ستمگر و نادان است» اگر چه در مورد اینکه مراد از امانت چیست اختلاف فراوانی بین مفسران وجود دارد اما بدون تردید صرف امانت مادی مراد آیه نیست. لذا این آیه نیز نشانگر این است که در فرهنگ قرآن کریم، امانت دامنه گستردهای دارد. بر اساس همین دامنه گسترده امانت داری است که در بعضی آیات (بقره، آیه 187)، معصیت الهی بعنوان خیانت شمرده میشود. (21) روایات معصومین (علیهم السلام) نیز، به گستردگی دامنه امانت داری توجه میدهند و موارد مختلفی را به عنوان امانت در دست انسان به حساب میآورند.
گروهی از امانتها، در قبال رابطه انسان با خداوند بر عهده انسان گذاشته شده است مثل رعایت اوامر الهی که جزء امانتهای الهی به حساب میآیند (22) و گروه دیگری از امانات در قبال رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و به تبع او اوالامر (علیهم السلام) بر عهده انسان میباشد لذا در قرآن میفرماید: «یا ایها الذین امنوا لا تخونوا الله و الرسول …؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید به خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خیانت مکنید و به امانتهای خود خیانت مورزید در حالی که میدانید» (انفال، آیه 27)، امیرالمؤمنین نیز بزرگترین خیانت را خیانت امت میداند. (23) و گروهی از امانات هم در قبال رابطه انسان با دیگران بر عهده انسان است، همچنین رابطه ما با طبیعت نیز اماناتی را بر عهده ما میگذارد چنانچه خود انسان و حیات او و … نیز امانتی در دست اوست.
در میان دامنه گسترده امانت، به اموری که در کسب و کار و به طور کلی حرفه مطرحاند، بسنده میکنیم. با توجه به قاعده کلی «هرآنچه در عالم هستی در اختیار انسان قرار گرفته است از وجود خود انسان تا دیگران و عالم طبیعت و … همه امانت در دست انسان است»، امانت داری در حرفه، دامنه گستردهای از امانات را شامل میشود. در حقیقت «هر چیزی که در کسب و کار به نحوی در حوزه اختیار فرد قرار دارد، امانت نزد او سپرده شده است» (24) در اینجا به بیان مواردی که در روایات به عنوان امانت معرفی شدهاند میپردازیم:
1) اموال:
آنچه در ابتدا، از امانت به ذهن انسان میآید، اموال و دارائیهایی است که در اختیار فرد یا یک سازمان قرار میگیرد. در حقیقت انسانی که بر حرفهای گماشته میشود هر آنچه از اموال و داراییها در اختیار او قرار میگیرد، امانتی در دست اوست لذا هر نوع کوتاهی در امانت داری موجب ضمان میشود. و از این رو در روایات به امانت داری در اموال تأکید شده است و یکی از موارد امانت داری را امانت داری در اموال به حساب میآورد. (25) قانون مجازات اسلامی (1370) نیز از امانت داری در اموال حمایت کیفری کرده است.
2) امکانات معنوی:
امکاناتی که در حرفه در اختیار انسان قرار میگیرد دو نوع است: یکی امکانات مادی، که همان اموال به حساب میآیند و لذا انسان خود به خود نسبت به امانت داری در قبال آن احساس مسئولیت میکند. اما نوع دوم امکانات، امکانات غیر مادی است که گاهی در نگاه اول، آنها را امانت به حساب نمیآوریم اما در حقیقت تمام استعدادهائی که در یک بنگاه اقتصادی در اختیار انسان قرار گرفته است، امانت به حساب میآید. به طور مثال اعتبار یک بنگاه، در حقیقت امانتی در دست ماست، که باید به بهترین وجه از آن استفاده کنیم و از هر نوع کوتاهی در حفظ آن خودداری کنیم. یا استعدادهای افراد یک بنگاه، امانتی است که باید از آن استفاده بهینه نمود، یا علم و دانش جزء امانتهائی است که در اختیار یک مدیر قرار میگیرد. امکانات معنوی خود دامنه بسیار فراخی دارد شامل اطلاعات، برند، گواهیهای اخذ شده از سازمانها و مؤسسههای استاندار میشود.
در برخی از روایات، استبداد در رأی در انتخاب کارگزاران، نوعی خیانت به حساب میآید لذا کسی که در رأس یک مجموعه، بدون مشورت و استمداد از نظریات دیگران و در حقیقت بدون استفاده بهینه از همه امکانات معنوی، و با استبداد رأی به عملی اقدام میکند، امانت را رعایت نکرده است و خیانت ورزیده است، (26) یا اگر کسی بدون استفاده از علم خود و نظرات کارشناسی، عملی را انجام دهد او نیز امانت را رعایت نکرده است چرا که به تعبیر روایات، علم ودیعهای در اختیار انسان است که عمل نکردن بر طبق آن خیانت به حساب میآید. (27) با توجه به این روایات است که مییابیم همه امکانات غیر مادی نیز جزء امانات به حساب میآید.
3) کار و حرفه:
کار و مسئولیتی که در حرفهای بر عهده انسان گماشته میشود، امانتی است که باید شخص، امانت دارانه آن مسئولیت را به انجام رساند، چنانچه امیرالمومنین (علیه السلام) در نهج البلاغه میفرماید: «ان عملک لیس لک بطعمه و لکنه فی عنقک امانة» این بیان حضرت (علیه السلام)، دید سودانگارانهی صِرف به پست و مقام را زیر سؤال میبرد و آن را به عنوان یک امانت به حساب میآورد. از همین رو هر نوع سستی در انجام مسؤلیتهای شغلی و حرفهای، خروج از امانت داری به حساب میآید. و لذا در فقه اسلامی، هر نوع افراط و تفریط در ارائه خدمات موجب ضمان میگردد چرا که با امانت داری ناسازگار است، مثلاً اگر خیاط یا رنگرز در کار خود کوتاهی کند ضامن به حساب میآید، یا چنانچه طبیب در طبابت خود کوتاهی کند ضامن میباشد. (28)
توجه به این نکته که مسئولیتی که در حرفه بر عهده فرد گذاشته شده است، امانت به حساب میآید نقش کلیدی در رفع بسیاری از مشکلات حرفه دارد؛ اگر در یک بنگاه اقتصادی، مدیر، کارشناسی و دیگر افراد، به مسئولیت خود به عنوان امانت بنگرند و همه تلاش خود را در ایفای آن بکار اندازند و خود را در قبال سهامداران، جامعه و …. امین به حساب آورند، اگر در دانشگاه، استاد همه تلاش خود را در انجام مسئولیت و اداء امانت خود بکار اندازد و …. مسلماً نه فقط در بعد اخلاقی، بلکه به تبع آن در رشد و توسعه اقتصادی نیز قدمهای بلندی به جلو خواهیم رفت. حرفهای عمل کردن در کسب و کار، امری اخلاقی است و این امر سبب افزایش بهروه وری و کاهش کم کاری میشود. بر همین مبنا کسی که از تخصص و کارآیی لازم برای قبول مسئولیت برخوردار نیست نباید آن مسئولیت را بپذیرد.
4) منابع انسانی:
منابع انسانی از مهمترین سرمایههای یک سازمان است. استفادهی نابجا از آنان سبب تباهی این سرمایه میشود و استفادهی مناسب از منابع انسانی مناسب شرط امانت داری از این سرمایه است. برخی از سازمانها و مدیران به اهمیت امانت داری در قبال منابع انسانی کم توجهی میکنند. این امر منحصر به منابع انسانی به معنای کارکنان و مدیران یک سازمان نیست بلکه در سایر موارد مانند دانش آموز، دانشجو، استاد، مریض، جهانگرد و سایر عناوین شغلی نیز صادق است.
دانشجویان و دانش آموزان در دست معلم و استاد و یا مؤسسه آموزشی، امانتاند. همانگونه که همسر و فرزند انسان، امانت در دست اویند. از همین روست که در روایات معصومین (علیه السلام) از همسر انسان به عنوان امانتی در دست انسان یاد میکند. «و انهن امانة الله عندکم». (29)
5) اسرار دیگران:
یکی از مواردی که در روایات، به عنوان امانت نزد انسان، معرفی شده است ولی ما آن را کمتر مورد توجه قرار میدهیم، اسرار دیگر انسانها است. انسان امانت دار، هیچگاه اسرار دیگران را که امانتی در دست اوست، افشاء نخواهد کرد. و لذا در روایات میفرماید: «افشاء سراخیک خیانة فاجتناب ذلک». (30) و همچنین برخی روایات اسرار را از موارد امانت به حساب میآورند که تا انسان آن را رعایت نکند، امین نخواهد بود. (31) چنانچه مجالس، سخنان و اسراری که در آن بیان میشود را جز امانات به حساب میآورد. (32) و یا سخنی را که انسانی برای شما میگوید و از شنیدن دیگران اباء دارد، جزء امانات نزد شما بر میشمرد. (33) با توجه به این روایات، مشخص میشود که در حرفه و کسب و کار نیز هر آنچه از اسرار و اطلاعات مربوط به بنگاه، افراد آن، مشتریان و … در دست انسان قرار میگیرد، در حقیقت امانت میباشد و انسان حق افشاء یا سوء استفاده از آن را ندارد. رازداری از بهترین ابعاد امانتداری است. امانت داری نسبت به اسرار سازمان، مشتریان، منابع انسانی و سایر ذی نفعان محتاج نظام جامع اطلاعات راهبردی مدیریت است. رازداری فقط از آن اشخاص نیست بلکه سازمان نیز باید به لحاظ فن آوری رازدار باشد. به عنوان مثال نظام IT یک بانک باید رازدار اسرار مشتریان باشد.
6) عفت انسانها:
یکی از مواردی که در آیات و روایات نسبت به امانت داری در قبال آن سفارش شده و از خیانت آن تحذیر شده است، عفت افراد و ناموس جامعه میباشد، لذا حضرت یوسف (علیه السلام) در رد اتهامی که به او زده بودند فرمود «انی لم اخنه بالغیب»؛ من در خفاء به عزیز مصر خیانت نکردم (یوسف، آیه 52). از این رو در روایات، در کنار اموال و اسرار، از این مورد هم به عنوان امانت یاد میکند و در ادامه میفرماید «و ان حفظ اثنین وضع واحده فلیس بامین»؛ اگر امانت داری در هر کدام از سه مورد اموال، اسرار و فروج را رعایت نکند، امانت دار نخواهد بود». (34) با این توصیف مشخص میشود که در یک سازمان، مادام که امانت داری به طور کامل در این موارد رعایت نگردد، نمیتوان سازمان را امین دانست.
7) محیط زیست:
محیط زیست طبیعی، حیوانی و انسانی نیز از مصادیق مهم امانت است. حفاظت از محیط زیست عدم تخریب آن از مهمترین وظایف اخلاقی سازمانها است. منابع طبیعی نیز به عنوان سرمایه ملی و جهانی مصداق بارز امانت است. در برخی منابع روایی از حقوق حیوانات به تفصیل بحث شده است.
مراتب سه گانه امانت داری در حرفه
در فقه اسلامی در باب امانت به سه فرع تاکید شده است؛ اولاً کسی که قادر به حفظ امانت نیست، نباید، امانت را قبول کند. (35) ثانیاً اگر پس از قبول امانت، در اثناء کار، از نگهداری آن عاجز شود و خوف نابودی آن را بدهد، واجب است امانت را برگرداند. (36) پس هم در پذیرفتن امانت و هم در تداوم مسئولیت امانت داری توجه به شایستگی لازم است. و ثالثاً پس از قبول امانت باید تمام مقدماتی که حفظ و اداء امانت به آن نیاز دارد را حاصل کند. (37) التزام به شیء التزام به لوازم آن نیز است.
با توجه به این سه فرع و با توجه به اینکه حرفه و شغل، امانتی در دست انسان است، به خوبی میتوان فهمید که افراد در حرفه و کسب و کار اولاً اگر قادر به انجام مسئولیتی نیستند، مجاز نیستند آن مسئولیت را بپذیرند، ثانیاً اگر در اثناء کار، خود را قادر به اداء امانت نمیدانند باید آن را واگذار کنند و ثالثاً اگر مسئولیت و حرفهای را بر عهده گرفتند باید تمام مقدمات لازم برای انجام آن را فراهم سازند. توجه به مراتب اول و دوم امانت داری در کسب و کار، ارتباط شایسته سالاری با امانت داری را به خوبی نشان میدهد. اگر فردی که به هنگام پیشنهاد مسئولیتی و یا بین انجام مسئولیت، کارآمدی خود را مورد تردید قرار دهد و در صورت علم به عدم کارآمدی از آن اعراض کند، زمینه برای افراد شایسته آماده میشود.
بسیاری از مشکلات ما، در عرصه اقتصاد و حتی سیاست، ناشی از بی توجهی به این سه نکته است؛ چه بسیار افرادی که توان انجام مسئولیتی را ندارد اما هیچ ابائی از قبول آن ندارند، یا افرادی که در مراحلی ناکارآمدی خود را در ادای امانت شغلی مییابند، اما جرأت واگذاری آن را به غیر ندارند و چه بسیار افرادی که پس از پذیرش یک مسئولیت، همه تلاش خود را در ایفاء آن به کار نمیاندازند و حال آنکه هر سه گروه در حقیقت از دایره امانت داری خارج شدهاند و علاوه بر اینکه از نظر اخلاقی، مورد مذمت هستند، ضامن نیز میباشند.
تعریف عملیاتی امانت داری
با توجه به گستردگی دامنه امانت و مصادیق آن، مفهوم امانت داری نیز گسترده است. امانت داری در قبال هر امانتی، متناسب با آن امانت میباشد، مثلاً امانت داری در قبال اموال بنگاه، حفظ آن اموال و استفاده بهینه از آنها است و امانت داری در قبال اسرار، عدم افشاء آنها و سوء استفاده نکردن از آنها میباشد. همچنین در موارد دیگر، متناسب با امانت، باید امانت داری کرد. چنانچه فخر رازی پس از بیان اینکه معامله انسان یا با خداست، یا با سایر بندگان و یا با نفس خود، اداء امانت در هر قسم را متناسب با آن امانت میداند. (38) با توجه به این نکته، نباید تصور کرد امانت داری صرفاً عبارت است از حفظ و صیانت از یک شی ء مادی که در اختیار انسان قرار گرفته است، بلکه امانت داری دامنه گستردهای دارد و از این رو نمیتوان فقط استعمال، تصاحب، تلف کردن و مفقود کردن شیء امانت گذاشته شده را- که در قانون به عنوان انواع خیانت در امانت شمرده شده است (39)- خیانت به حساب آورد. یعنی امانت داری در روی آورد اخلاقی مفهومی وسیعتر از امانت داری در فقه و قوانین موضوعه دارد.
1) حفظ بدون تصرف:
در برخی از امور مورد امانت یعنی آنجا که چیزی به عنوان ودیعه نزد کسی به امانت سپرده میشود، امانت داری به معنای حفظ و نگهداری بدون هر گونه تصرف است. این رایجترین مفهوم امانت داری نزد تودهی مردم است.
2) اجتناب از کم فروشی و کم کاری:
امانت داری در فروش کالا و یا ارایه خدمات در گرو اجتناب از کم فروشی و کم کاری است. (40) مراد از کم فروشی فروگذاشتن در آنچه باید از کالا یا خدمات تحویل مشتری داده شود و لذا مفهوم شامل جنبههای کمی و کیفی میشود. زیرا کم فروشی و کم کاری در واقع نوعی خیانت به اعتماد و مشتری و حقوق مصرف کننده در معامله و ارایه خدماتند.
3) بهرهوری:
وقتی به عنوان مدیر یک سازمان، اموال، امکانات، برند و امثال آنها در اختیار مدیر قرار میگیرد مسلماً امانت داری مدیر به معنای نخست کلمه نیست بلکه به معنای استفادهی بهینه و دور از افراط و تفریط است و استفادهی بهینه در تحلیل دقیق به معنای افزایش بهره وری در استفاده از امکانات سازمان است. ادب امانت داری استاد در قبال دانشجویان افزایش بهرهوری علمی در آموزش و پژوهش است.
4) شایسته سالاری:
گفتیم افراد در منابع امانت الهیاند. رسم امانت داری در مواجهه با منابع انسانی استفادهی بهینه از آنان و صیانت از دو گونه آسیب پذیری اخلاقی و اجتماعی آنان است. امنیت شغلی در مفهوم نوین آن یکی از موارد امانت داری نسبت به کارکنان است. امنیت شغلی در مفهوم جدید برخورداری منابع انسانی از توانی است که او را همیشه مورد نیاز حرفه کند حتی اگر سازمان به دلایلی منحل گردد. مهمترین بعد امانت داری در مواجهه با منابع انسانی شایسته سالاری در سازمان است. به وسیله شایسته سالاری امکان استفادهی مناسب از نیروهای انسانی مناسب به وجود میآید. ایجاد امکان ارتقاء شغلی و نیز ارتقاء مهارتی و دانش کارکنان از مراتب عالی امانت داری در قبال منابع انسانی است.
5) رازداری:
در مواردی که امانت اسرار مشتریان و اطلاعات سازمانها است، رازداری، ادبِ امانت داری است. امروزه اطلاعات سازمان اهمیت فراوانی یافته است و دسترسی به آنها و افشای اسرار سازمان نقش مخرب در بازار آن دارد. یکی از مفاسد ناشی از خیانت در اطلاعات سازمان معاملههای اندرونی است که خود مفاسد زیادی را به میان میآورد.
6) نگاه امین و ارتباط امانت دارانه:
عفت به معنای خویشتنداری در عین برخورداری نیز در واقع ادب امانت داری نسبت به مردم است. به همین دلیل در آموزههای دینی از نگاه هوس آلود و چشم غیر عفیف به عنوان چشم خاین و خیانت در نگاه تعبیر شده است. «یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ» (مؤمن/19). (41)
نتیجه
امانت داری مفهوم بسیار وسیعی دارد. در آموزههای دینی امانت داری از سطح رفتار تعاملی به عنصر بنیادین در جهان بینی یعنی امانت نگری تعالی مییابد. امانت داری در مواضعی صرفاً به معنای حفظ و نگهداری، بدون دخل تصرف است و در مواردی تصرف بهینه ادب امانت داری است. این مفهوم دوم امانت داری را با مفاهیمی چون شایسته سالاری و بهرهوری متربط میسازد. تأمل در ابعاد امانت داری مانع تصور تحویلی نگر از آن است. امانت داری در رفتار ارتباطی درون شخصی، بیرون شخصی، ابعاد مختلفی دارد: ارتباط با خود، تعامل سازمان با محیط و ارتباط با محیط زیست. بر حسب این ابعاد مختلف، امانت داری مصادیق فراوانی مییابد و در هر یک از مصادیق مشکل امانت داری تغییر مییابد.
پینوشتها:
1. دارای دانشنامه دکتری، استاد فلسفه و مدیر گروه اخلاقی حرفهای دانشگاه تهران.
2. مولوی، جلال الدین، مثنوی معنوی، تصحیح نیکلسون، به کوشش محمد رضا برزگر خالقی، (تهران، انتشارات زوار، 1380)، دفتر اول، بیت64.
3. مقاله دوازدهم همین نوشتار به بحث از ابعاد فقهی امانت داری در اموری مانند عاریه، اجاره و امثال آن میپردازد.
4. تحقیق در دو مسأله دیگر موضوع مقاله بعدی در همین مجموعه (مقاله یازدهم) است. این دو مقاله (دهم و یازدهم) با مشارکت و همکاری دوست فاضلم آقای رضا نوروزی تدوین شدهاند.
5. «افضل الایمان، الامانة و اقبح الاخلاق، الخیانة»، درایت، مصطفی و حسین، تصنیف غررالحکم، (قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1378)، ص251.
6. «إن الله عزّوجّل، لم یبعث نبیّاً إلا بصدق الحدیث و اداء الامانه الی البرّ و الفاجر»، قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، (دارالآسوه، چاپ سوم، 1422)، ج1، ص160.
7. operational definition.
8. «لا تنظروا الی کثرة صلاتهم و صومهم و کثرة الحج و المعروف و طنطنتهم باللیل و لکن انظروا الی صدق الحدیث و اداء الامانه»، قمی، شیخ عباس، ج1، ص160.
9. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ دوم، 1367)، ج3، ص194.
10. نک: الحرالعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، (قم، مؤسسه آل البیت (علیه السلام) لاحیاء التراث، چاپ اول، 1412)، ج19، کتاب الودیعه، باب2، باب وجوب اداء الامانة الی البر و الفاجر، ص71.
11. قمی، شیخ عباسی، ج1، ص160.
12. محمدی ری شهری، محمد، ج3، ص196.
13. جعفری لنگرودی، محمد جعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، (تهران، گنج دانش، 1381)، ج1، ص270.
14. حیدری نراقی، علی محمد، شرح نراقی بر رسالهی حقوق امام سجاد (علیه السلام)، قم، انتشارات نراقی، 1385.
15. طباطبایی، علامه سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، 20 جلدی، (قم، دفتر انتشارات اسلامی، بیتا)،ج1، ص40.
16. فرامرز قراملکی، احد، سازمانهای اخلاقی کسب و کار، (تهران، مرکز مطالعات جهانی شدن، چاپ اول، 1385)، ص123-141.
17. مکارم شیرازی، ناصر (زیر نظر)، تفسیر نمونه، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و چهارم، 1380)، ج7، ص136.
18. طباطبایی، علامه سید محمد حسین، ج4، ص602.
19. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، (بیروت، مؤسسه الاعلی، مطبوعات، چاپ اول 1419)، ج2، ص249.
20. طباطبایی، علامه سید محمد حسین، ج4، ص613.
21. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، (بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1411) ج3، جزء5، ص91.
22. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، (تهران، نشر رابطه الثقافه و العلاقات الاسلامی، 1417) ج3، ص131.
23. رضی، سید شریف، نهج البلاغه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، (تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، 1378)، نامهی 26.
24. فرامرز قراملکی، احد، اخلاق حرفهای، (تهران: نشر مجنون، چاب سوم، 1385،)، ص 380.
25. احسان بخش، صادق، آثار الصادقین، (قم، دارالعلم، چاپ اول، 1366)، ج1، ص337.
26. رضی، سید شریف، نامه53.
27. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، (بیروت، دارالاحیاء للتراث العربی)، ج74، ص166.
28. امام خمینی، تحریرالوسیله، (تهران، مکتبة اعتماد الکاظمی، چاپ ششم، 1407)، ج1، ص504.
29. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، (بیروت، موسسه ال البیت لاحیاء التراث، چاپ دوم 1408) Gج14، ص251.
30. محمدی ری شهری، محمد، ج3، ص197.
31. احسان بخش، صادق، ج1، ص337.
32. کلینی، اصول کافی، ترجمه و شرح محمد باقر کمرهای، (تهران، انتشارات اسوه، چاپ چهارم، 1379)، ج6، ص555.
33. فیض کاشانی، مولی محسن، المحجة البیضاء، (قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم) ج3، ص327 و ج5، ص237.
34. احسان بخش، صادق، ج1، ص337.
35. امام خمینی، ج1، ص518، مسأله2.
36. همان، ص521، مسأله 17.
37. همان، مسأله 7.
38. نک: رازی، فخرالدین، ج5، جزء10، ص111-112.
39. میرمحمد صادقی، حسین، جرائم علیه اموال و مالکیت، (تهران، نشر میزان، چاپ هشتم، 1380)، ص145.
40. تفصیل سخن در ابعاد کم فروشی را نک: مظهر قراملکی، علی، همین مجموعه، ص293-316.
41. استفاده از این آیه در این مقام بر اساس برخی از تفسیرها است (مانند طبرسی، فضل بن حسن، ج8، ص519) کسانی چون علامه طباطبایی تفسیر دیگری از آیه ارائه میکنند (طباطبایی، علامه سید محمد حسین، ج17، ص486).
منابع تحقیق :
احسان بخش، صادق، آثار الصادقین، قم، دارالعلم، چاپ اول، 1366.
الحر العاملى، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت (علیه السلام) لاحیاء التراث، چاپ اول، 1412.
امام خمینی، تحریرالوسیلة، تهران، مکتبة اعتماد الکاظمی، چاپ ششم، 1407.
بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلی، مطبوعات، چاپ اول، 1419.
جعفری لنگرودی، محمد جعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران، گنج دانش، 1381.
حیدری نراقی، علی محمد، شرح نراقی بر، رسالهی حقوق امام سجاد (علیه السلام)، قم، انتشارات نراقی، 1385.
درایت، مصطفی و حسین، تصنیف غررالحکم، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1378.
رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1411.
رضی، سید شریف، نهج البلاغه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، 1378.
طباطبایی، علامه سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، 20جلدی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی تاریخ.
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، نشر رابطه الثقافه و العلاقات الاسلامی، 1417.
فرامرز قراملکی، احد، اخلاق حرفهای، تهران: نشر مجنون، چاپ سوم، 1385.
فرامرز قراملکی، احد، سازمانهای اخلاقی کسب و کار، تهران، مرکز مطالعات جهانی شدن، 1385.
فیض کاشانی، مولی محسن، المحجة البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم.
قانون مجازات اسلامی، 1370.
قمی، شیخ عباسی، سفینة البحار، دارالاسوه، چاپ سوم، 1422.
کلینی، اصول کافی، ترجمه و شرح محمد باقر کمرهای، تهران، انتشارات اسوه، چاپ چهارم، 1379.
محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ دوم، 1367.
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء للتراث العربی، بیتا.
مکارم شیرازی، ناصر (زیر نظر)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و چهارم، 1380.
میرمحمد صادقی، حسین، جرائم علیه اموال و مالکیت، تهران، نشر میزان، چاپ هشتم، 1380.
نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ دوم 1408.
منبع مقاله :
فرامرز قراملکی و همکاران، احد؛ (1388)، اخلاق حرفهای در تمدن ایران و اسلام، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ دوم.