پاسخ سوال شما را در سه بخش مورد بررسی قرار می دهیم: 1. مفهوم انقلاب 2. علل و عوامل وقوع انقلاب 3. انقلاب اسلامی و عوامل وقوع انقلاب
«مفهوم انقلاب»
انقلاب برآیند حوادث و دگرگونی های مختلف تاریخی یک کشور است لذا در وقوع این پدیده مجموعه تحولات و شرایط فکری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مداخله دارد. در فلسفه سیاسی و علوم سیاسی_اجتماعی به انقلاب با دو دید متفاوت نگریسته می شود. انقلاب به مفهوم سیاسی آن که بیشتر به جانشینی ناگهانی و شدید گروهی که حکومت را در دست نداشته اند، به جای گروه دیگری که قبلا گروه سیاسی و اداره کشور را در اختیار خود داشته اند گفته می شود. هانا آرنت، انقلاب، ترجمه حضرت آیه الله فولادوند، تهران: انتشارات خوارزمی 1361، ص 65بدین ترتیب «انقلاب دگرگونی بنیادی در همه زمینه های اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، حقوقی و بویژه سیاسی است، نسبت به آنچه پیش از انقلاب استوار و پابرجا بوده است و این دگرگونی ها همیشه با سرنگونی نظام سیاسی حاکم پیش می آید و کمتر با آرامش همراه بوده و اغلب با کارهای خشونت آمیز و ویرانگری و خونریزی ها همگام می باشد» عبدالحمید ابوالمحمد، مبانی سیاست، تهران؛ توس 1376، ص 364. مفهوم انقلاب در دید جامعه شناسانه بیشتر به امور اجتماعی مربوط می شود تا به امور سیاسی و به همین دلیل تحلیل جامعه شناسانه انقلاب عبارت است از باز یافتن ترکیب علل عمومی و علل فرعی که تار و پود رویدادها را بهم می بافند ریمون آرون، مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، ترجمه باقر پرهام، ص 303 در تبیین جامعه شناسانه انقلاب بر نقش عنصر اراده انسانی و پیشرو بودن تحول انجام گرفته و تخریب و قهرآمیز بودن تاکید می شود.
بی شک انقلاب به مفهوم سیاسی با تحولات دیگر سیاسی چون کودتا که در آن رهبری و قدرت و سیاست حاکم دست به دست می شود و یا شورشی که فقط موجب تحولاتی در برخی از سیاست گذاریها و احیانا در بعضی نهادها می گردد متفاوت می باشد چنانکه از نظر جامعه شناسی نیز پدیده اجتماعی انقلاب با رفرم که معمولا به تحولات روبنائی و سطحی با حفظ نظام موجود گفته می شود تفاوت دارد.
«علل و عوامل وقوع انقلاب»
به طور کلی چهار عامل عمده برای انقلاب در یک جامعه لازم است که معمولا در هر انقلابی دیده می شود:
1. نارضایتی عمیق از شرایط موجود، این نارضایتی وقتی پدید می آید که افراد از بهبود شرایط موجود به صورت مسالمت آمیز ناامید شده آن را غیر قابل تحمل بیابند.
2. پذیرش اندیشه یا اندیشه های جدید جایگزین (ایدئولوژی انقلاب) ایدئولوژی در هر انقلابی به منزله قانون و طرح نامه آن محسوب می گردد که آینده روشنی را فراروی انقلابیون قرار می دهد و آنان را برای مبارزه بر می انگیزد، هیچ انقلابی بدون گسترش اندیشه های جدید روی نداده است تلاطم اندیشه ها بخشی از وضع پیش از انقلاب را تشکیل می دهد و از آنجا که انقلاب یک فرآیند است نه واقعه و حادثه از لحظه تکون اندیشه انقلابی شروع تا زمان قیام عمومی و منازعه انقلابی و براندازی و جابجایی قدرت و تثبیت نظام جدید و تحقق آرمانهای انقلاب ادامه می یابد پیداست ایدئولوژی هر چه غنی تر و عمیق تر باشد و آینده روشن تری را در برابر انسان قرار دهد قطعا در ایجاد بسیج و روحیه انقلابی جمعی موفق تر خواهد بود.
3. روحیه انقلابی، منظور از روحیه وضعی است که سبب اعتماد به نفس در افراد می شود، آن ها بی توجه به اقدامات سرکوب گرانه یا رفرمیستی رژیم ها تنها به پیشبرد انقلاب می اندیشند و در راستای هدف خود که واژگونی رژیم موجود و بنای ساختار سیاسی نوین است گام بر می دارند. بسیاری از ملتها ممکن است از وضعیت موجود ناراضی باشند اما چون اراده جدی برای ایجاد تغییرات ندارند و در صورت اراده جدی آن را به صورت جمعی ندارند لذا از انجام هر اقدامی عاجزند.
4. وجود و نقش آفرینی ساختارهای سیاسی_اجتماعی در رهبری انقلاب
رهبری و ساختارها که ممکن است از مدت ها پیش از پیدایش وضعیت انقلابی وجود داشته باشند در گسترش ناخشنودی از وضع موجود، ارائه و تبلیغ اندیشه های جدید و ایجاد وگسترش روحیه انقلابی در مردم نقش عمده ای دارند. جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، نشر معارف 1368، ص 16
شهید مطهری(ره) ریشه انقلاب را دو چیز می دانند یکی نارضائی و خشم از وضع موجود و دیگر آرمان یک وضع مطلوب شناختن یک انقلاب یعنی شناخت عوامل نارضائی و شناخت آرمان مردم مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران؛ انتشارات صدرا، 68، ص 30 و 31 ایشان در تحلیل ماهیت و عوامل ایجاد انقلاب ها سه نظریه را مطرح می کنند یک نظریه این است که روح و ماهیت تمام انقلابها اقتصادی و مادی است طبعا آرمان چنین انقلابی رسیدن به جامعه ای است که در آن از شکافهای طبقاتی اثری نباشد یعنی رسیدن به جامعه ای بی طبقه.
نظریه دوم این است که انقلاب هنگامی می تواند انسانی باشد که ماهیتی آزادیخواهانه و سیاسی داشته باشد نه ماهیتی اقتصادی چون این امکان هست در جامعه ای شکم ها را سیر بکنند و گرسنگی ها را تا حدی و یا بطور کلی از بین ببرند ولی به مردم حق آزادی ندهند، حق دخالت در سرنوشت خود و حق اظهار نظر و اظهار عقیده را از آنها سلب بکنند در چنین جامعه ای مردم برای کسب این حقوق از دست رفته قیام می کنند و انقلاب براه می اندازند و به این ترتیب انقلابی نه با ماهیت اقتصادی بلکه با ماهیتی دمکراتیک و لیبرالی بوجود می آورند.
علاوه بر دو نوع ماهیتی که فکر کردیم انقلاب می تواند ماهیتی اعتقادی و ایدئولوژیکی داشته باشد بدین معنی که مردمی که به یک مکتب ایمان و اعتقاد دارند و به ارزشهای معنوی آن مکتب شدیدا وابسته هستند وقتی که مکتب خود را در معرض آسیب می بینند و وقتی آنرا آماج حمله های بنیان برافکن می بینند خشمگین و ناراضی از آسیبهائی که بر پیکر مکتب وارد شده و در آرمان برقراری مکتب بطور کامل و بی نقص، دست به قیام می زنند انقلاب این مردم ربطی به سیر یا گرسنه بودن شکمشان و یا ربطی با داشتن یا نداشتن آزادی سیاسی ندارد، چرا که ممکن است اینان هم شکمشان سیر باشد و هم آزادی سیاسی داشته باشند اما از آنجا که مکتبی را که در آرزو و آرمان آن هستند، استقرار نیافته می بینند، بر می خیزند و قیام می کنند. همان، ص 31 و 32 و 33
«انقلاب اسلامی و عوامل وقوع انقلاب»
انقلاب اسلامی ایران چهار عامل یاد شده برای وقوع انقلاب را در نوع نیرومند آن دارا بود که کمتر انقلابی دیده می شود.
_نارضایتی ویژه از وضع موجود در انقلاب اسلامی با شاخص هایی مانند تظاهرات، درگیریها و اعتصاب عمومی و تنفر همگان از رژیم شاهنشاهی و … با توجه به این که شدت و عمق ناخشنودی به میزان نزدیک بودن آن به جنبه های فکری و عقیدتی و در این گستره نیز به ارتباط آن با افکار دارای اصالت فرهنگی قوی وابسته است می توان گفت نارضایتی در ایران از دیگر انقلاب های معاصر شدیدتر و عمیق تر بود.
_اندیشه سیاسی جایگزین در انقلاب اسلامی: اسلام به عنوان ایدئولوژی انقلاب مطرح بود و هدف اصلی قیام مردم به حاکمیت رساندن مکتب و موازین اسلامی بود که این آرمانها در کلیه شعارهای کوبنده تمامی قشرها متجلی بود و اسلام بود که در جذب و تحرک بخشیدن به نیروهای مومن نقش تعیین کننده داشت پیوند ایدئولوژی انقلاب اسلامی با فرهنگ عمومی کشور و به عبارت دیگر اصالت فرهنگی آن از نکات عمده تفاوت های انقلاب اسلامی با دیگر انقلاب های معاصر است.
_در انقلاب اسلامی رهبری بی نظیر و هوشمندانه امام خمینی(ره) و پیوند ویژه دینی و تاریخی روحانیت با مردم وضعی استثنایی پدید آورد و به موقعیت سریع در برانگیختن نارضایتی عمومی، گسترش آرمان انقلاب اسلامی، ایجاد و گسترش روحیه انقلابی و بسیج عمومی و به صحنه آوردن مردم انجامید. و به تعبیر شهید مطهری(ره) فدای امام خمینی(ره) از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت بر می خاست؛ مردمیکه در طول چهارده قرن حماسه محمد(ص)، علی، زهرا، حسین، زینب، سلمان، ابوذر و …. و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند علی را و حسین را در چهره او دیدند، او را آینده تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود، تشخیص دادند، امام چه کرده او به مردم ما شخصیت داد. خود واقعی و هویت اسلامی آنها را به آنان بازگرداند. همان، ص 119
_روحیه انقلابی در انقلاب اسلامی با شاخص هایی چون عدم تسلیم انقلابیون در برابر اقدامات رفرمیستی رژیم و بی توجهی به اقدامات سرکوب گرانه رژیم و وجود روحیه شهادت طلبی و فداکاری در راه آرمان مشخص می شود. از این رو انقلاب اسلامی با هیچ انقلاب دیگری قابل مقایسه نیست.
در تحلیل و تبیین انقلاب اسلامی براساس تکیه بر عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، روانشناختی، سیاسی و رهیافتهای چند سببی نظریات متفاوتی مطرح شده است که برای آگاهی بیشتر به کتابهای رهیافت نظری بر انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات)، نشر معارف 1379 ص 296 تا 309 مراجعه شود.
مرحوم شهید مطهری در تحلیل انقلاب اسلامی با اشاره به دیدگاههای متفاوت در این زمینه چنین می فرماید: «در کنار این نظرات، نظر دیگری وجود دارد که خود ما نیز موافق آن هستیم، انقلاب ایران به اعتراف بسیاری یک انقلاب مخصوص به خود است یعنی برای آن نظیری در دنیا نمی توان پیدا کرد… از نظر ما این انقلاب، اسلامی بوده است. راز موفقیت نهضت ما در این بوده است که نه تنها به عامل معنویت تکیه داشته بلکه دو عامل دیگر _مادی و سیاسی_ را نیز با اسلامی کردن محتوای آنها در خود قرار داده است… همان، ص 40 و 41 انقلاب اسلامی یعنی راهی که هدف آن اسلام و ارزشهای اسلامی است و انقلاب و مبارزه صرفا برای برقراری ارزشهای اسلامی انجام می گیرد. همان، ص 57 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100114819)
«مفهوم انقلاب»
انقلاب برآیند حوادث و دگرگونی های مختلف تاریخی یک کشور است لذا در وقوع این پدیده مجموعه تحولات و شرایط فکری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مداخله دارد. در فلسفه سیاسی و علوم سیاسی_اجتماعی به انقلاب با دو دید متفاوت نگریسته می شود. انقلاب به مفهوم سیاسی آن که بیشتر به جانشینی ناگهانی و شدید گروهی که حکومت را در دست نداشته اند، به جای گروه دیگری که قبلا گروه سیاسی و اداره کشور را در اختیار خود داشته اند گفته می شود. هانا آرنت، انقلاب، ترجمه حضرت آیه الله فولادوند، تهران: انتشارات خوارزمی 1361، ص 65بدین ترتیب «انقلاب دگرگونی بنیادی در همه زمینه های اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، حقوقی و بویژه سیاسی است، نسبت به آنچه پیش از انقلاب استوار و پابرجا بوده است و این دگرگونی ها همیشه با سرنگونی نظام سیاسی حاکم پیش می آید و کمتر با آرامش همراه بوده و اغلب با کارهای خشونت آمیز و ویرانگری و خونریزی ها همگام می باشد» عبدالحمید ابوالمحمد، مبانی سیاست، تهران؛ توس 1376، ص 364. مفهوم انقلاب در دید جامعه شناسانه بیشتر به امور اجتماعی مربوط می شود تا به امور سیاسی و به همین دلیل تحلیل جامعه شناسانه انقلاب عبارت است از باز یافتن ترکیب علل عمومی و علل فرعی که تار و پود رویدادها را بهم می بافند ریمون آرون، مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، ترجمه باقر پرهام، ص 303 در تبیین جامعه شناسانه انقلاب بر نقش عنصر اراده انسانی و پیشرو بودن تحول انجام گرفته و تخریب و قهرآمیز بودن تاکید می شود.
بی شک انقلاب به مفهوم سیاسی با تحولات دیگر سیاسی چون کودتا که در آن رهبری و قدرت و سیاست حاکم دست به دست می شود و یا شورشی که فقط موجب تحولاتی در برخی از سیاست گذاریها و احیانا در بعضی نهادها می گردد متفاوت می باشد چنانکه از نظر جامعه شناسی نیز پدیده اجتماعی انقلاب با رفرم که معمولا به تحولات روبنائی و سطحی با حفظ نظام موجود گفته می شود تفاوت دارد.
«علل و عوامل وقوع انقلاب»
به طور کلی چهار عامل عمده برای انقلاب در یک جامعه لازم است که معمولا در هر انقلابی دیده می شود:
1. نارضایتی عمیق از شرایط موجود، این نارضایتی وقتی پدید می آید که افراد از بهبود شرایط موجود به صورت مسالمت آمیز ناامید شده آن را غیر قابل تحمل بیابند.
2. پذیرش اندیشه یا اندیشه های جدید جایگزین (ایدئولوژی انقلاب) ایدئولوژی در هر انقلابی به منزله قانون و طرح نامه آن محسوب می گردد که آینده روشنی را فراروی انقلابیون قرار می دهد و آنان را برای مبارزه بر می انگیزد، هیچ انقلابی بدون گسترش اندیشه های جدید روی نداده است تلاطم اندیشه ها بخشی از وضع پیش از انقلاب را تشکیل می دهد و از آنجا که انقلاب یک فرآیند است نه واقعه و حادثه از لحظه تکون اندیشه انقلابی شروع تا زمان قیام عمومی و منازعه انقلابی و براندازی و جابجایی قدرت و تثبیت نظام جدید و تحقق آرمانهای انقلاب ادامه می یابد پیداست ایدئولوژی هر چه غنی تر و عمیق تر باشد و آینده روشن تری را در برابر انسان قرار دهد قطعا در ایجاد بسیج و روحیه انقلابی جمعی موفق تر خواهد بود.
3. روحیه انقلابی، منظور از روحیه وضعی است که سبب اعتماد به نفس در افراد می شود، آن ها بی توجه به اقدامات سرکوب گرانه یا رفرمیستی رژیم ها تنها به پیشبرد انقلاب می اندیشند و در راستای هدف خود که واژگونی رژیم موجود و بنای ساختار سیاسی نوین است گام بر می دارند. بسیاری از ملتها ممکن است از وضعیت موجود ناراضی باشند اما چون اراده جدی برای ایجاد تغییرات ندارند و در صورت اراده جدی آن را به صورت جمعی ندارند لذا از انجام هر اقدامی عاجزند.
4. وجود و نقش آفرینی ساختارهای سیاسی_اجتماعی در رهبری انقلاب
رهبری و ساختارها که ممکن است از مدت ها پیش از پیدایش وضعیت انقلابی وجود داشته باشند در گسترش ناخشنودی از وضع موجود، ارائه و تبلیغ اندیشه های جدید و ایجاد وگسترش روحیه انقلابی در مردم نقش عمده ای دارند. جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، نشر معارف 1368، ص 16
شهید مطهری(ره) ریشه انقلاب را دو چیز می دانند یکی نارضائی و خشم از وضع موجود و دیگر آرمان یک وضع مطلوب شناختن یک انقلاب یعنی شناخت عوامل نارضائی و شناخت آرمان مردم مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران؛ انتشارات صدرا، 68، ص 30 و 31 ایشان در تحلیل ماهیت و عوامل ایجاد انقلاب ها سه نظریه را مطرح می کنند یک نظریه این است که روح و ماهیت تمام انقلابها اقتصادی و مادی است طبعا آرمان چنین انقلابی رسیدن به جامعه ای است که در آن از شکافهای طبقاتی اثری نباشد یعنی رسیدن به جامعه ای بی طبقه.
نظریه دوم این است که انقلاب هنگامی می تواند انسانی باشد که ماهیتی آزادیخواهانه و سیاسی داشته باشد نه ماهیتی اقتصادی چون این امکان هست در جامعه ای شکم ها را سیر بکنند و گرسنگی ها را تا حدی و یا بطور کلی از بین ببرند ولی به مردم حق آزادی ندهند، حق دخالت در سرنوشت خود و حق اظهار نظر و اظهار عقیده را از آنها سلب بکنند در چنین جامعه ای مردم برای کسب این حقوق از دست رفته قیام می کنند و انقلاب براه می اندازند و به این ترتیب انقلابی نه با ماهیت اقتصادی بلکه با ماهیتی دمکراتیک و لیبرالی بوجود می آورند.
علاوه بر دو نوع ماهیتی که فکر کردیم انقلاب می تواند ماهیتی اعتقادی و ایدئولوژیکی داشته باشد بدین معنی که مردمی که به یک مکتب ایمان و اعتقاد دارند و به ارزشهای معنوی آن مکتب شدیدا وابسته هستند وقتی که مکتب خود را در معرض آسیب می بینند و وقتی آنرا آماج حمله های بنیان برافکن می بینند خشمگین و ناراضی از آسیبهائی که بر پیکر مکتب وارد شده و در آرمان برقراری مکتب بطور کامل و بی نقص، دست به قیام می زنند انقلاب این مردم ربطی به سیر یا گرسنه بودن شکمشان و یا ربطی با داشتن یا نداشتن آزادی سیاسی ندارد، چرا که ممکن است اینان هم شکمشان سیر باشد و هم آزادی سیاسی داشته باشند اما از آنجا که مکتبی را که در آرزو و آرمان آن هستند، استقرار نیافته می بینند، بر می خیزند و قیام می کنند. همان، ص 31 و 32 و 33
«انقلاب اسلامی و عوامل وقوع انقلاب»
انقلاب اسلامی ایران چهار عامل یاد شده برای وقوع انقلاب را در نوع نیرومند آن دارا بود که کمتر انقلابی دیده می شود.
_نارضایتی ویژه از وضع موجود در انقلاب اسلامی با شاخص هایی مانند تظاهرات، درگیریها و اعتصاب عمومی و تنفر همگان از رژیم شاهنشاهی و … با توجه به این که شدت و عمق ناخشنودی به میزان نزدیک بودن آن به جنبه های فکری و عقیدتی و در این گستره نیز به ارتباط آن با افکار دارای اصالت فرهنگی قوی وابسته است می توان گفت نارضایتی در ایران از دیگر انقلاب های معاصر شدیدتر و عمیق تر بود.
_اندیشه سیاسی جایگزین در انقلاب اسلامی: اسلام به عنوان ایدئولوژی انقلاب مطرح بود و هدف اصلی قیام مردم به حاکمیت رساندن مکتب و موازین اسلامی بود که این آرمانها در کلیه شعارهای کوبنده تمامی قشرها متجلی بود و اسلام بود که در جذب و تحرک بخشیدن به نیروهای مومن نقش تعیین کننده داشت پیوند ایدئولوژی انقلاب اسلامی با فرهنگ عمومی کشور و به عبارت دیگر اصالت فرهنگی آن از نکات عمده تفاوت های انقلاب اسلامی با دیگر انقلاب های معاصر است.
_در انقلاب اسلامی رهبری بی نظیر و هوشمندانه امام خمینی(ره) و پیوند ویژه دینی و تاریخی روحانیت با مردم وضعی استثنایی پدید آورد و به موقعیت سریع در برانگیختن نارضایتی عمومی، گسترش آرمان انقلاب اسلامی، ایجاد و گسترش روحیه انقلابی و بسیج عمومی و به صحنه آوردن مردم انجامید. و به تعبیر شهید مطهری(ره) فدای امام خمینی(ره) از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت بر می خاست؛ مردمیکه در طول چهارده قرن حماسه محمد(ص)، علی، زهرا، حسین، زینب، سلمان، ابوذر و …. و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند علی را و حسین را در چهره او دیدند، او را آینده تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود، تشخیص دادند، امام چه کرده او به مردم ما شخصیت داد. خود واقعی و هویت اسلامی آنها را به آنان بازگرداند. همان، ص 119
_روحیه انقلابی در انقلاب اسلامی با شاخص هایی چون عدم تسلیم انقلابیون در برابر اقدامات رفرمیستی رژیم و بی توجهی به اقدامات سرکوب گرانه رژیم و وجود روحیه شهادت طلبی و فداکاری در راه آرمان مشخص می شود. از این رو انقلاب اسلامی با هیچ انقلاب دیگری قابل مقایسه نیست.
در تحلیل و تبیین انقلاب اسلامی براساس تکیه بر عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، روانشناختی، سیاسی و رهیافتهای چند سببی نظریات متفاوتی مطرح شده است که برای آگاهی بیشتر به کتابهای رهیافت نظری بر انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات)، نشر معارف 1379 ص 296 تا 309 مراجعه شود.
مرحوم شهید مطهری در تحلیل انقلاب اسلامی با اشاره به دیدگاههای متفاوت در این زمینه چنین می فرماید: «در کنار این نظرات، نظر دیگری وجود دارد که خود ما نیز موافق آن هستیم، انقلاب ایران به اعتراف بسیاری یک انقلاب مخصوص به خود است یعنی برای آن نظیری در دنیا نمی توان پیدا کرد… از نظر ما این انقلاب، اسلامی بوده است. راز موفقیت نهضت ما در این بوده است که نه تنها به عامل معنویت تکیه داشته بلکه دو عامل دیگر _مادی و سیاسی_ را نیز با اسلامی کردن محتوای آنها در خود قرار داده است… همان، ص 40 و 41 انقلاب اسلامی یعنی راهی که هدف آن اسلام و ارزشهای اسلامی است و انقلاب و مبارزه صرفا برای برقراری ارزشهای اسلامی انجام می گیرد. همان، ص 57 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100114819)