فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
نکتهای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین
عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین
عیب دل کردم که وحشی وضع و هرجایی مباش
گفت چشم شیرگیر و غنج آن آهو ببین
حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست
جان صد صاحب دل آن جا بسته یک مو ببین
عابدان آفتاب از دلبر ما غافلندای ملامتگو خدا را رو مبین آن رو ببین
زلف دل دزدش صبا را بند بر گردن نهاد
با هواداران ره رو حیله هندو ببین
این که من در جست و جوی او ز خود فارغ شدم
کس ندیدهست و نبیند مثلش از هر سو ببین
حافظ ار در گوشه محراب مینالد رواستای نصیحتگو خدا را آن خم ابرو ببین
از مراد شاه منصورای فلک سر برمتاب
تیزی شمشیر بنگر قوت بازو ببین
شرح لغت: وحشی وضع: انس ناپذیر و رمنده و سرگشته/غنج: کرشمه و حرکت چشم و ابرو/دل دزد: رهزن دل
تفسیر عرفانی:
نکتهیی برات میگویم، خال آن ماهرو را نگاه کن و عقل و جان را در زنجیر زلف یار اسیر ببین. مقصود او از این شعر این است که عاشقان در جست و جوی معشوق از گذر پیچ و خم عشق عبور میکنند، غم و سختی را به جان میخرند و از خود رها میگردند. در واقع میتوان گفت، عاشقان حقیقی خود را فانی میسازند تا به لقای یار نایل آیند و در گرو ضمیر او جای گیرند.
تعبیر غزل:
از این به بعد سعی کن کارهایت را طبق برنامهریزیهای مشخص و منظم انجام دهی تا همیشه در کارهایت موفق و سربلند باشی. مشکلاتی که اکنون برای تو پیش آمده، نتیجهی بیبرنامه گی و تشویش روحی توست.