لغات سيئه، اثم، ذنب، و خطاء به شرح ذيل است:
1. «سّيئه» مؤنث «سيي» و هميشه در حالت وصفي ميآيد، مانند؛ خصلت سيئه، عادت سّيئه و… اگر آن را لازم گرفتيم، به معني بد و قبيح است، ولي اگر آن را متعددي دانستيم، به معني «بدآور و محزون كننده» ميآيد و جمع آن در قرآن «سيئات» است.[1]2. اثم؛ راغب در مفردات ميگويد، هر كاري كه از ثواب باز بدارد، اثم گفته ميشود، ولي بعضيها به معني «ضرر» گرفتهاند: در اين صورت به گناه و قمار و خمر و مطلق كار حرام از آن جهت «اثم» گفته ميشود كه ضرر دارند و از خير باز ميدارند.
3. ذنب؛ ذنب بر وزن (عقل) در اصل به معني گرفتن دم حيوان و غيره است، هر فعلي كه عاقبتش وخيم، باشد آن را «ذنب» ميگويند، زيرا كه جزاي آن مانند: دم حيوان در آخر است. و جمع «ذنب» ذنوب بروزن عقل است.
4. خطاء؛ به معناي اشتباه آمده و بر سه قسم است:
الف؛ كاري ناشايست را از روي عمد و بياعتنايي انجام دهد. اينگونه خطاء مسؤليت آور و مورد بازخواست است مانند آيه؛ اسراء، 31.
ب؛ آن كه كار شايستهاي اراده كند. ولي خلاف آن واقع شود مانند اينكه پرندهاي را بخواهد شكار كند، ولي از روي اشتباه، انساني را بكشد. اين خطاء و قابل عفو و بخشش است مانند آيات (احزاب، 5، نساء، 92).
ج؛ كار خلافي را اراده كند ولي به اشتباه كار خوبي را انجام دهد، اراده اين شخص مذموم است و فعلش نيز ممدوح نيست. فرق خطاء و اثم، در اين است كه؛ خطاء معصيتي كه وبال آن از موردش تجاوز نميكند مانند؛ ترك روزه و خوردن خون.
اما «اثم» گناهي است كه وبال آن مستمر است مانند؛ قتل نفس و سرقت هر كدام از اين كلمات در قرآن بر اساس معني و مضمون آن به كار گرفته شده است، مثلاً؛ از عادتهاي قبيح وصفي از كلمه «سيّئه» استفاده ميشود و از كارهايي كه داراي ضرر در مقابل نفع باشد از كلمه «اثم» به كار گرفته ميشود، و از عملي كه عاقبتش وخيم باشد از كلمه «ذنب» استفاده ميشود.[2]429 چ
پي نوشت ها:
[1]. انعام/160، اعراف/168.
[2] . ر.ك: قريشي، سيد علي اكبر، قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ذيل كلمات، ذنب، اثم، خطاء سئيه؛ و ابن منظور، لسان العرب، قم، نشر ادب حوزه، 1363 هـ ، ذيل كلمات ياد شده؛ و راغب اصفهاني، مفردات الفاظ قرآن، تحقيق في كلمات القرآن.