ما باید در تمام شؤون زندگی به قضا و قدر الهی اعتقاد داشته باشیم. مهم این است که تصور ما از قضا و قدر تصور صحیح و درستی باشد. ما در اینجا فقط به دو نکته مهم پیرامون این مسأله اشاره می کنیم. اول: یکی از مظاهر قضا و قدر اختیار انسان است؛ یعنی، قضای الهی بر این تعلق گرفته که انسان موجودی مختار و آزاد باشد، با اختیار خود انتخاب کند، نتیجه کار خودش را مشاهده نماید و مسؤولیت آن را بر عهده بگیرد. بنابراین هر کاری را که ما انجام می دهیم به حکم قضا و قدر الهی است نه این که قضا و قدر الهی بر این تعلق گرفته باشد که ما فلان کار مخصوص را انجام دهیم. فرض کنید در دانشگاه قانونی وضع کنند که دانشجویان هر تعدادی که خواستند واحد درسی انتخاب کنند، در این صورت هر دانشجویی هر تعداد واحد درسی انتخاب کند به حکم این قانون می باشد. اما قانون هیچ گاه تعیین نکرده که فلان فرد چند واحد درسی انتخاب کند.
دوم: قضا و قدر الهی هیچ گاه به امور جزئی تعلق نمی گیرد. برای مثال قضای الهی بر این تعلق نگرفته که فرد خاصی حتماً به بیماری خاصی مبتلا شود. یا فرد خاصی حتماً فقیر شود یا فلان فرد کور به دنیا بیاید بلکه قضا و قدر الهی همواره به امور کلی تعلق می گیرد؛ یعنی، این که در مورد اول قضای الهی بر این تعلق گرفته که هر کس غذای آلوده خاصی را بخورد به بیماری خاصی مبتلا می شود و اگر نخورد بیمار نمی شود. حال اگر کسی غذای آلوده را خورد و بیمار شد به حکم قضای الهی است و کسی که نخورد و صحیح و سالم ماند، آن هم به حکم قضای الهی است. پس سرنوشت های گوناگون در کار است و این سرنوشت ها می توانند جانشین یکدیگر بشوند جانشین شدن آنها نیز به حکم سرنوشت است.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: مجموعه آثار شهید مطهری، ج 1، ص 381 – 395.
دوم: قضا و قدر الهی هیچ گاه به امور جزئی تعلق نمی گیرد. برای مثال قضای الهی بر این تعلق نگرفته که فرد خاصی حتماً به بیماری خاصی مبتلا شود. یا فرد خاصی حتماً فقیر شود یا فلان فرد کور به دنیا بیاید بلکه قضا و قدر الهی همواره به امور کلی تعلق می گیرد؛ یعنی، این که در مورد اول قضای الهی بر این تعلق گرفته که هر کس غذای آلوده خاصی را بخورد به بیماری خاصی مبتلا می شود و اگر نخورد بیمار نمی شود. حال اگر کسی غذای آلوده را خورد و بیمار شد به حکم قضای الهی است و کسی که نخورد و صحیح و سالم ماند، آن هم به حکم قضای الهی است. پس سرنوشت های گوناگون در کار است و این سرنوشت ها می توانند جانشین یکدیگر بشوند جانشین شدن آنها نیز به حکم سرنوشت است.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: مجموعه آثار شهید مطهری، ج 1، ص 381 – 395.