خانه » همه » مذهبی » تقیه، سپر محافظ جریان تشیع اثناعشری (3)

تقیه، سپر محافظ جریان تشیع اثناعشری (3)

تقیه، سپر محافظ جریان تشیع اثناعشری (3)

آگاهی از شکل تقیه ی امامان معصوم(ع) برای دو گروه لازم، بلکه واجب است؛ علمای شیعه؛ و شیعیانی که با غیر مذهب خود در تماس و مختلط اند.

sa4850 - تقیه، سپر محافظ جریان تشیع اثناعشری (3)
sa4850 - تقیه، سپر محافظ جریان تشیع اثناعشری (3)
نویسنده: احمد ضابطی پور
پژوهشگر و مدرس مراکز تربیت معلم

 

زندگی تقیه آمیز امامان شیعه(ع)، همچون الگوی عمل

آگاهی از شکل تقیه ی امامان معصوم(ع) برای دو گروه لازم، بلکه واجب است؛ علمای شیعه؛ و شیعیانی که با غیر مذهب خود در تماس و مختلط اند.
بر علما، از آن رو که باید احکام و دستورهای دینی را از میان بیانات ائمه(ع) استخراج نمایند و مشکلی که در این راه وجود دارد صدور تقیه ای برخی احکام است. البته برای ایمنی از اشتباه شاخص هایی از سوی خود آن بزرگواران ارائه شده است و کار چندان سخت نیست.
بر سایرین، از آن رو که هر شهروندی باید نسبت به موقعیت خود و دیگران، همچنین نسبت به نقشه ی حرکت آگاهی کامل داشته باشد تا بتواند درجه ی موقعیتی خود را بر آن اساس میزان کند و این آگاهی از روی الگوی مدون و عملی امامان(ع) به دست می آید.
مثلاً امام حسن بن علی(ع) با معاویه صلح کرد و در سکوت کامل به سر برد، اما امام حسین بن علی(ع) با یزید جنگید و شهید شد. یعنی دو حرکت به ظاهر متضاد از دو امام، هر دو فرزند علی (ع)، الگوگیری آگاهانه این است که بتوان تفاوت شرایط زمانی و انسانی این دو بزرگوار را درک نمود و موقعیت فعلی خود را بر هر کدام که هست انطباق داد و از آن کسب وظیفه نمود و عمل کرد. معاویه انسانی ظاهر الصلاح است. از صحابه ی پیامبر(ص) است و لذا در میان مسلمانان موقعیت دارد. امضا داده است که عملی برخلاف سیره ی نبوی انجام ندهد. این از سویی؛ از سوی دیگر شیعیان امام علی(ع) از حمایت امام حسن(ع) دست کشیده، و جانب راحت را گرفته اند و نزدیک است امام خود را به دشمن تسلیم کنند.
شرایطی که امام حسین(ع) با آن روبرو بود، اما دقیقاً به عکس بود. یزید نه ظاهر را حفظ می کرد و نه تعهدی نسبت به دیانت اسلام داشت و از سویی مردم نیز خواهان رهبری امام حسین(ع) بودند و طرفداری خود را اعلام نموده بودند. موقعیت امام سجاد(ع) اقتضایی جز بیان دستورهای دینی در قالب دعا و مناجات و انسان سازی انفرادی نداشت. اما موقعیت فرزندش امام باقر(ع) و نوه اش امام صادق(ع) امنیتی را به آنان اعطا نموده بود که بتوانند در مسجد مدینه کرسی تعلیم و تدریس و تربیت داشته باشند و شاگردانی بپرورانند که هر یک امیر فوجی از علوم و فنون گردد.
پس قبل از تشیع به امامان(ع) خود باید روش و منش و شیوه ی عملی آنان را بشناسیم تا هم خود در هزارتوی زندگی گمراه نشویم و هم مایه ی طعن مخالفان دینی یا مذهبی را فراهم نسازیم.
توضیح آن که تقیه در اصل یک حکم ترخیصی در مورد برخورد با کافرانی است که شخص مسلمان به نوعی با آنان محشور است و مجبور به مشی تقیه ای در سلوک با آنان است، همچنین در درجه ی دوم در ارتباط با کسانی از مخالفان مذهبی است که از نظر محدودیت سیاسی و اجتماعی موقعیتی همانند یاران ائمه ی معصومین(ع) دارند.(1) روشن است که تقیه ی شیعه در این عصر به خصوص در داخل ایران ناشی از محدودیت نمی باشد و صرفاً به اقتدای امیرمومنان علی(ع) در زمان حکومت شان، رفتاری بر حسب مدارا و مهرورزی بر سایر برادران اسلامی خویش است.
جالب است بدانیم که برخی از نویسندگان عامه با این که به محرومیت ها و مظلومیت های وارده بر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) التفات نیز دارند، مشی تقیه آمیزشان را نادیده گرفته اند. با این حال، بر شیعه از این جهت که به پیروزی از امامان(ع) خود تقیه می کند، اتهام وارد می کنند که شیعیان به جای مبارزه به تقیه رو می آورند. در یکی از سایت های مربوط می خوانیم:
بررسی زندگی ائمه ی اهل بیت (ع) که در راه اعتلا و دفاع از کلمه ی حق در معرض ستم و ناملایمات و حتی شکنجه قرار داشته اند به خوبی بیان گر ایستادگی و مقاومت آنها بر مواضع به حقشان است و نشان می دهد که اعمال و گفتارشان به غایت از تقیه و فریبکاری به دور بوده است. حسین(ع) و اهل بیت(ع) برای دفاع از حق پذیرای شهادت شدند. امام موسی ابن جعفر(ع) با حکومت هارون الرشید مخالف بود و به همین دلیل سال ها در زندان و اسیر بود(2)(قرآن کرد بلوگر، 4 سپتامبر 2010).
در حالی که بر هر فرد آگاه به مسائل سیاسی روشن است که موقعیت فشار و اختناق حاکم بر شخص، عامل اصلی رفتار تقیه آمیز است.
اگر کسی روی فرجام سرنوشت امامان شیعه(ع)- که یا مقتول و یا مسموم از دنیا رفته اند- اندک تاملی بنماید در می یابد که آنان با دستگاه حاکمه در ستیز بوده اند و به همین خاطر – چنان که تاریخ بر آن گواه است- شیعیان شان نیز در معرض آزار و تهدید به زندان و قتل و تبعید قرار داشتند. با این وصف آیا معقول است با این که تقیه رخصتی مشروع است، اصول اختفا و تحفظ را به آنان یادآوری ننمایند؟
سیره و مشی صحابه ی پیامبر(ص) و تابعین و ائمه ی معصومین(ع) و ائمه ی اهل سنت نشان می دهد که آنان در مواقع اضطرار به قدر ضرورت از این رخصت دینی به خوبی استفاده نموده اند. در این رابطه داستان های بسیاری هست از امثال عبدالله بن مسعود، ابودرداء، ابوموسای اشعری، ابوهریره، ابن عباس، سعید بن جبیر، رجاء بن حیوه، واصل بن عطاء، عمروبن عبید معتزلی و ابوحنیفه.(3)
از جمله کسانی که در این خصوص تأمل نموده، در توجیه این کار سخن گفته اند، مرحوم جمال الدین قاسمی در محاسن التاویل است. وی نیز در این رابطه به سخن شیخ مرتضی یمانی اشاره می کند، که در توجیه و بررسی عوامل رویکرد بزرگان دین به تقیه و کتمان حق می گوید:
دشواری و پنهانی حق به گونه ی روزافزون ادامه داشت و علت آن دو امر بود؛ یکی از آنها ترس عارفان حقیقت- با وجود عده ی کم شان- از علمای سوء بود که علاوه بر آن فشار سلاطین و زحمت شیاطین خلق هم به آن کمک می کرد. در این صورت با این که تقیه به تصریح قرآن و اجماع اهل حل و عقد اسلام جایز بود و از طرفی این ترس هم همچنان ادامه داشت، طبعاً این ها موانع از ابزار حق می شد و همواره طرفداران حق مورد نفرت توده ی ناآگاه خلق قرار می گرفتند (قاسمی، 1376هـ، 82/4).
تاریخ زندگانی این بزرگواران گواهی می دهد که آنان علاوه بر این که به شیعیان توصیه ی تقیه را می نموده اند، خود نیز به شیوه های متناسب و مناسب مقام از آن بهره می برده اند.
اغلب شیوه های معمول نزد امامان شیعه(ع)- جز دروغ- عبارتند از:
– توریه، به گونه ای که رفع سوء ظن از مخاطب گردد و سخنی به خلاف حق نیز گفته نشود.
– پنهان نمودن اسرار رهبری سازمان تشیع؛
– مجامله و رفتار نیکو با مخالفان و تفقد از افراد مستحق؛
– پنهان ساختن لوای مخالفت با دستگاه حاکم و حتی حسن معاشرت؛
– افشای نیت پلید حکام سوء برای مردم به منظور سست نمودن زیربنای کاخ ستم آنان؛
– اندرز و نصیحت به عمال و کارگزاران سلیم النفس و اغفال شده ی حکام جور؛
– تبلیغ و تعلیم اصیل نبوی به یاران صدیق و مطمئن؛
– تربیت مبارزان و مجاهدان و آشنا ساختن آنان به فنون مبارزه؛
– تفقد و دلجویی نسبت به بازماندگان شهدا، اسیران و زندانیان، و تبعید شدگان توسط دستگاه جور حاکم؛
– تأیید عمل مجاهدان علیه دستگاه جور، به انحاء مقتضی؛
– ترویج نمادهای قیام علیه ظلم، همچون مراسم عزاداری بر شهیدان کربلا(ع) و سایر شهداء؛
– تأکید بر زیارت مزار اسوه های جهاد و قیام و شهادت مانند زیارت پیامبر(ص)، امام علی(ع)، ائمه ی بقیع(ع)، شهدای کربلا(ع) و…؛
– بیان احکام دین در قالب دعا و زیارت و مانند آن؛
و شیوه های گوناگون دیگر به اقتضاهای مختلف؛

توضیح: برای آگاهی بیشتر در این رابطه و مسائل مربوط به این باب، مباحث اشباع کننده ای در شماره های آتی آماده ی انتشار است. از این روی در این نوشتار که در واقع، پیش طلایه ای از همه ی آن مطالب است و بنابر اختصار می باشد به همین اشارات اکتفا می شود.

نتیجه گیری

مکاتب و مذاهب، برای ماندگاری به عواملی نیازمندند که با عوامل ایجادی شان متفاوت اند، و بدون آنها امکان ماندگاری در جوامع بشری ندارند.
مکتب امامت در اسلام به خصوص تشیع اثناعشری در طول چهارده قرن گذشته نه تنها از فروغ آن کاسته نشده، بلکه هر روز بر رونق آن افزوده شده و فراگیرتر شده است و رازکاوی این امر به تأملاتی نیازمند است که به مهم ترین آنها پرداخته شده است.
از جمله عوامل ماندگاری مکتب تشیع اثناعشری موضوع تقیه است که طرح جامع آن همچون یک نظام برای حفاظت مکتب به آن کمک می کند و چنان که از بیانات ائمه ی معصومین(ع) برمی آید، یک سپر بازدارنده از گزند است.
رفتار تقیه آمیز ائمه(ع)، با توسل به شیوه ها و روش های آزموده و موثر، و عمل یاران و شیعیان ایشان به آن، سبب دور ماندن از آسیب های هلاکت بار دشمنان گردیده است و بدان وسیله مکتب تشیع در جوامع اسلامی ماندگار شده است.
با این توصیف ها تقیه یک عمل ساده نیست؛ هم به لحاظ عقل مفهومی آن و هم به لحاظ توسعه ی قلمرو، و نیز میدان کاربرد آن که باید شناخته شوند.
آن چه در این نوشتار بدان پرداخته شده است، هر چند به دلیل محدودیت فضای بحث قادر به ارائه ی شناختی کامل از آن چه باید تبیین شود نبوده است، لیکن همچون پیش طلایه ای از کلیت بحث، یا همچون یک نقشه ی هوایی از همگی قلمرو آن به خواننده بصیرت می بخشد و تتمه ی هر مقالی را به مقاله ی مستقلی در شماره های آینده ارجاع می دهد.

پی نوشت ها :

1- در یکی از سایت های متعهد یکی از نویسندگان ترسیم کوتاه، گذرا و آموزنده ای از سیمای زندگی مبارزاتی ائمه معصومین(ع) ارائه داده است:
1) در دوران پنج ساله ی خلافت امیرالمومنین(ع) تصویر کلی مقاومت و نحوه موضع گیری در برابر عناصر نفاق و عوامل فشار سیاسی و قدرت های نامشروع ترسیم گردید؛
2) امام حسن مجتبی(ع) در دوره ی کوتاه زمامداریش، شیوه افشاگری چهره ی دشمن فریبکار و مقاومت توأم با انعطاف منهای سازش را عملاً روشن نمود؛
3) امام حسین(ع) نیز استراتژی یک قیام و انقلاب سرنوشت ساز را طی خروج شکوهمند از مدینه تا کربلا ارائه کرد؛
4) در زندگی امام سجاد(ع) مقاومت و چگونگی به ثمر رساندن یک قیام خونبار که شخصیت های برجسته ی آن، برای پیشبرد اهداف و اصول قربانی شده است، در برابر اوج پیروزی ظاهری قدرت حاکم و اختناق کامل و ددمنشی دشمن به تصویر کشیده شده است. در این تصویر، بازگو کردن دردهای اجتماعی در قالب دعا و مناجات و تعمیق آگاهی های سیاسی تا بطن معنویت و وجدان رفیق بشری جایگاه خاصی یافته است؛
5) امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در سنگر علم، نوعی دیگر از مبارزه را در جامعه ای بسته که قدرت های حاکم بر وجدان و عقول مردمانت استیلا یافته بودند، آغاز نمودند، و به طور غیر مستقیم در قالب اشاعه ی علم، رشد سیاسی جامعه را ارتقا بخشیدند، و توجه و آگاهی مردم را نسبت به موضع حق خود افزودند؛
6) مبارزه ی سیاسی توأم با قدرت و فشار و اختناق همه جانبه، توسط دولتی مقتدر که با استفاده ی از امکانات مختلف سعی در منزوی کردن قطب مخالف را دارد، نوع دیگر از شرایطی است که در دوران زندگی امام کاظم(ع) به چشم می خورد و موضع گیری امام در این شرایط بسیار حساس و دشوار و توأم با زندان های بسیار طولانی است که در زندگی پرماجرای امام دیده می شود؛
7) سیاست فریب و نرمش و سازش از طرف قدرت حاکمی که مشکل سیاسی داشت و از ترس پایگاه مردمی امام موضع گیری دیگری را می طلبد که در زندگی سیاسی امام رضا(ع) قابل مطالعه است؛
8) ارتباط استتار شده با کانون های آگاهی، در شرایطی که قدرت حاکم توانسته بود با دور نگاه داشتن جامعه از حوزه ی امامت و منزوی نمودن امام، وجدان مردم را به امتناع کاذب بکشاند، خط مشی سیاسی خاصی است که می توان آن را در زندگی امام جواد(ع) مطالعه کرد.
در دوران زندگی امام هادی(ع) که قدرت طاغوت به اوج خود رسیده بود و در سیاست اغفال و اقناع مردم و منزوی کردن امام، توفیق کامل یافته بود، و موضع گیری امام در قالب تقیه ی کامل و با پوشش های مختلف و در کمال استتار انجام پذیرفت و امام هادی(ع) بدون آن که دست آویزی به دشمن بدهد، زندگی را با تمام شکوه و قدرت بر طاغوت زمان آن چنان تنگ کرد که متوکل بارها، خطاب به اطرافیانش می گفت:« و یحکم قد أعیانی أمر ابن الرضا» (وای بر شما، کار پسر رضا (امام هادی (ع)) مرا از پا انداخته است.)
9) امام حسن عسگری(ع) با دشوارترین شرایط و پیچیده ترین وضعیت سیاسی، در موضعی قرار گرفته بود که می فرمود: ما منی آبائی بمثل ما منیت.
هیچ کدام از پدران من گرفتاری مرا نداشته اند» نقل از: (www.ten.Latroproon) سایت نور پرتال. 15 ژانویه 2011 مقاله بدون نام»
2- ر.ک.به: {HYPERLINK “ptth://quran.kurdbologger.com”}
3- برای درستی مدعا بنگرید منابع زیر را:
– ابن حزم، علی بن احمد، (1408هـ،) المحلی بالاثار، بیروت، دارالافاق الجدیده، ج8، ص336.
– بخاری، محمد بن مسلم، (1932/1351)، صحیح البخاری، المطبعه العثمانیه المصریه، کتاب الادب، باب المداراه مع الناس، مراغی در تفسیر خود ذیل آیه ی 28 آل عمران به نقل از بخاری، کتاب الادب، باب 82.
– قرافی، احمد بن ادریس المالکی، (بی تا)، الفروق، بیروت، دارالمعرفه، الفرق الرابع و الستون بعد المأتین.
– ابوعبیده، قاسم بن سلام، (1406هـ)، کتاب الاموال، بتحقیق الدکتور محمد خلیل هراس، بیروت، دارالکتب العلمیه.
– قرطبی، محمد بن احمد، (1409هـ)، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، جلد 124/10.
– ابن جوزی، عبدالرحمان بن علی، (1405هـ)، الاذکیاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، طبع اول، ص136.
– خطیب بغدادی،احمدبن علی حافظ ابوبکر، (1349هـ)، تاریخ بغداد او مدینه الاسلام، بغداد، مکتبه العربیه، جلد12، ص168-9، فی ترجمه عمرو بن عبید المعتزلی.
– خطیب بغدادی، همان، جلد13، ص379، در ترجمه ی ابوحنیفه، تحتا عنوان «ذکر الروایات عمن حکی عن ابی حنیفه، القول بخلق القرآن».

منابع:
1) قرآن کریم.
2) انصاری، الشیخ المرتضی، (1412هـ)، التقیه، بتحقیق الشیخ فارس الحصول، قم، موسسه قائم آل محمد(ص)، چاپ اول.
3) جوهری، اسماعیل بن حماد، (1407هـ)، الصحاح- تاج اللغی و صحاح العربیه، بتحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت- دارالملایین، طبع4.
4) حرعاملی، الشیخ ابوجعفر بن حسن، (1409هـ)، وسائل الشیعه، 29 جلدی، قم، مؤسسه ی آل البیت(ع).
5) زبیدی، سید مرتضی الحسینی، الامام محب الدین- الواسطی الحنفی، (1414هـ)، تاج العروس من جواهر القاموس، بتحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر للطباعه و النشر.
6) قاسمی، جمال الدین، (1336/1376هـ)، محاسن التأویل، مصر، دار احیاء الکتب العربیه، بیروت، دارالفکر، طبع2.
7) مجلسی، محمد باقر، (1404هـ)، بحار الانوار، 110 جلدی، بیروت، موسسه الوفاء.
8) یونسی، سید جلال (1384)، درمان ناهنجاری های روانی در کودکان، نوجوانان و خانواده ها، تهران، نشر دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی.
منبع: نشریه اندیشه حوزه، شماره 85

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد