خانه » همه » مذهبی » تلاش شگرف براي احياي حقوق شيعيان(1)

تلاش شگرف براي احياي حقوق شيعيان(1)

تلاش شگرف براي احياي حقوق شيعيان(1)

كشور پاكستان به نام اسلام تاسيس شد تا حكومتي اسلامي در آنجا برپا شود و تمام مذاهب اسلامي در آن از آزادي فكر و عمل برخوردار باشند ، اما دريغ كه اين آرمان ، روياي خوش بود كه دشمنان اسلام و استعمارگران بين المللي آن را بر هم زدند! درست در هنگامي كه شكوفه هاي آزادي مي رفت تا بشكفد ، دست هاي اجنبي ، تخم تفرقه را ميان امت

b9558a5a 383e 464f 865a aaebff43a80a - تلاش شگرف براي احياي حقوق شيعيان(1)

0019639 - تلاش شگرف براي احياي حقوق شيعيان(1)
تلاش شگرف براي احياي حقوق شيعيان(1)

 

نويسنده: علي اكبر رحماني

 

نهضت اجراي فقه جعفري از تاسيس تا رهبري شهيد عارف حسيني
 

كشور پاكستان به نام اسلام تاسيس شد تا حكومتي اسلامي در آنجا برپا شود و تمام مذاهب اسلامي در آن از آزادي فكر و عمل برخوردار باشند ، اما دريغ كه اين آرمان ، روياي خوش بود كه دشمنان اسلام و استعمارگران بين المللي آن را بر هم زدند! درست در هنگامي كه شكوفه هاي آزادي مي رفت تا بشكفد ، دست هاي اجنبي ، تخم تفرقه را ميان امت اسلامي پاشيد و از همان آغاز ، ملت شيعه از حقوق حقه خويش محروم ماند و اين امر سبب گرديد تا شيعيان نسبت به داشتن مركزي نيرومند و كارا احساس نياز كنند تا در پرتو آن به حقوق دستيابند.
به دنبال اين احساس واقعي ، سازمان هاي مختلفي با نام هاي گوناگون تشكيل شدند ، از آن جمله از «اداره تحفظ حقوق شيعه پاكستان» ، «سازمان نگهباني از حقوق شيعيان پاكستان» ، «و آل پاكستان شيعه كنفرانس» و «سازمان نگهباني از حقوق شيعيان پاكستان» مي توان نام برد ، ولي اين سازمان ها به علت فقدان رهبري قاطع استوار و توجه به اهداف كوتاه مدت و مقطعي ، از حل مشكلات اصلي درماندند و جامعه شيعه يك بار ديگر دچار پراكندگي و آشفتگي شد.
دولت هايي كه پشت سر هم آمدند، «همواره» در استثمار اين جامعه مظلوم نقش عمده اي را ايفا كردند. هر زمان كه مسئله سرنوشت پاكستان مطرح مي شد ، از حقوق ملت شيعه بي اعتنا رد مي شدند تا اين كه علماي شعيه پاكستان براي تحقق اهداف و خواسته هاي ملت شيعه در سال 1343 ، كنوانسيون باشكوهي را در كراجي منعقد كردند. از اين كنوانسيون كه به رهبري عالم بزرگ شيعه ، علامه سيد محمد دهلوي «قدس سره» تشكيل شده بود، «كنفرانس كشوري شيعه پاكستان» به وجود آمد و در همين كنوانسيون ، قطع نامه ذيل تصويب شد:

نكات قطع نامه:
 

1. در مدارس و دانشگاه هاي «دولت» براي دانشجويان شيعه ، كتاب هاي ديني «مطابق مذهب جعفري» جداگانه تدريس شود و از كتب درسي موجود ، مطالب وهن آميز حذف گردد.
2. اداره اوقافي كه دولت تا حال تحويل گرفته و يا در آينده خواهد گرفت، به هيئتي از شيعه تحويل گردد.
3. عزاداري سيدالشهداء عليه السلام برپا داشته شود و از آن محافظت به عمل آيد.
سيد محمد دهلوي «قدس سره» در همان سال به شهرهاي مختلف پاكستان سفر كرد و شيعيان را از اهميت اين خواسته ها آگاه ساخت و در رابطه با همين خواسته ها ، در همان سال كنوانسيون همگاني ديگري از شيعيان در شهر «راولپندي» برگزار گرديد. در اين كنوانسيون نمايندگاني از شيعيان پاكستان شرقي «قبائل آزاد ايالت شمال غربي» ، مناطق «بنگش» و «پاراچنار» ، «كراچي» ، «گلگت» و «پلتستان» از شمالي ترين نقاط پاكستان شركت كردند و خواسته هاي مذهبي شيعيان را يك بار ديگر به گوش دولت رسانيدند ، ولي به علت عدم توجه دولت به خواسته هاي بر حق شيعيان ، آنان روز 3 آبان 1343 را روز اعتراض عمومي اعلام داشتند و بي توجهي دولت را تقبيح كردند. در نتيجه اين اعتراض مارشال محمد ايوب خان، حاكم وقت پاكستان با هيئت پنجاه نفري شيعه ، ملاقات كرد و درباره مسائل و مشكلات جامعه شيعه پاكستان ، با آن هيئت به گفتگو پرداخت و با قبول منطقي بودن خواسته هاي شيعيان ، تشيكل كميته اي را براي رسيدگي به آن اعلام نمود كه مشتمل بر پنج نفر شيعه و چهار نفر كارمند دولت بود. علامه سيد محمد دهلوي و علامه مفتي جعفر حسين«اعلي الله تعالي مقامها» دو تن از هيئت پنج نفره بودند.
اين نهضت گر چه در آغاز خوش درخشيد ،ولي به علت محدوديت و مقطعي بودن اهداف خود ، آهسته آهسته به سستي گراييد و با وفات سيد محمد دهلوي «قدس سره» رهبر نهضت شيعي ، فقط نامي از اين هيئت باقي ماند.
سازمان هاي شكل گرفته توسط شيعيان كه براي به دست آوردن حقوق آنان تلاش مي كردند ، همواره از سوي دولت ها بي اهميت تلقي گرديدند و هرگز براي آنها ارزشي قائل نشدند، مگر زماني كه حركت هاي مردمي قوت مي يافتند كه در آن صورت دولت ها به ناگزير ، تسليم مي شدند و بعضي از خواسته هاي جزئي آنان را برآورده مي ساختند تا احساسات آنان را مهار كنند.
البته اين واقعيت اسف بار ، انكارناپذير است كه شيعيان نيز به علت توطئه هاي استعمارگران ، در مواردي دچار محدوديت فكري و تعصب هاي مذهبي و خرافات بوده اند ، به طوري كه مردم ، دين را از سياست جدا تصور مي كردند و خواسته هاي خود را منحصر به حفظ عزاداري سيدالشهدا(ع) و بعضي از مسائل فرعي ديگر مي دانستند و به اصول و ضروريات اساسي هيچ گونه توجهي نداشتند! اين ركود فكري موجب شد كه شيعيان از لحاظ اقتصادي در تهيدستي و فقر به سر برند و از نظر فرهنگي ، سياسي در سطحي پائين قرار گيرند. آنان هيچ هدف خاصي جز حفظ عزاداري سيدالشهداء عليه السلام براي خود نمي شناختند و در زمينه مسائل مهمي همچون اصلاح جامعه ، اصلاح نظام آموزش و پروش ، اصلاح فرهنگ و تعبير نظام سياسي و اقتصادي ، تنها منتظر امام زمان عليه السلام بودند! برخي از آنان معتقد بودند كه هيچ كس نمي تواند قبل از ظهور امام زمان «عج» حكومت عدل و انصاف را بر روي زمين برپا دارد! بدين جهت آنان در امور نظام حكومتي كشور ، انديشه دخالت را به خود راه نمي دادند و تنها زماني كه حكومت در برابر مسائلي چون عزاداري ايجاد مانع مي كرد ، مردم به فكر مقابله مي افتادند و تشكل مي يافتند و گاهي هم اعتراض مي كردند.
حاكمان وقت نيز اين گونه خواسته ها را موقتا و نه به عنوان يك پيمان قابل عمل ، بلكه تا حد نوشته هاي غير عملي ، مي پذيرفتند و خشم شيعيان را فرو مي نشاندند! به عنوان نمونه دولت در برابر نهضت نسبتا قوي شيعيان در سال 1343 فقط يكي از خواسته هاي آنان را قبول كرد و به آنان پاسخ مثبت داد و پذيرفت كه آموزش ديني اهل تشيع در كتب ديني مدارس قرار گيرد، ولي همين يك موفقيت ظاهري نيز باعث مسائل بسيار ديگري شد.
در سال 1356 ضياءالحق كه به حق عامل استعمار بين المللي بود ، با يك كودتاي بدون خونريزي، دولت بوتو«نخست وزير پاكستان» را سرنگون كرد. او با به دست گرفتن قدرت ، اسلام را براي حفظ قدرت خويش به عنوان حربه اي سياسي به كار گرفت، يعني اسلام را سپري براي خود قرار داد و در همان روزهاي نخست شعار اجراي احكام اسلام را سر داد. او با اين كار مي خواست ملتي را تحت تسلط خود درآورد كه حاضر بود به نام اسلام تمام هستي خود را فدا كند. با اعلام اجراي احكام اسلام در اجلاسيه ها و اجتماعات مختلف و طي سخنراني ها ، اين مطلب را به گوش مردم رسانيد و چون اهل سنت سواد اعظم است و اكثريت جمعيت پاكستان را تشكيل مي دهد، ‌لذا اگر بنا باشد كه نظام اسلام در كشور پياده شود فقط فقه حنفي است كه بايد به عنوان نظام اسلامي در كشور حاكم شود! شعار اعلام تنفيذ احكام اسلامي توسط ضياءالحق ، نه براي برپائي حكومت عدل اسلامي ، بلكه به خاطر پاشيدن تخم تفرقه و به جان هم انداختن برادران مسلمان و در نتيجه استمرار حفظ قدرت و سلطه خود و حكومت نظاميان بر مردم بود! از طرف ديگر ، اين حكومت غير قانوني مي خواست با سلطه بر شيعيان موانعي را در راه برپائي يك انقلاب اصيل اسلامي ايجاد نمايد.

00196391 - تلاش شگرف براي احياي حقوق شيعيان(1)

سرانجام ضياءالحق در تاريخ 10 ارديبهشت 1357 در اجلاس شوراي مشاورين فدرال ، آموزش ديني جداگانه (شيعه و سني) را لغو نمود و آموزش مخلوط را جايگزين آن كرد بدين سان شيعيان يك بار ديگر احساس كردند كه حيثيتشان در معرض نابودي است و فرياد اعتراض خود را بلند كردند. ناگفته نماند كه با به قدرت رسيدن ضياء الحق و اعلام حكومت نظاميان ، شوراي ايدئولوژي اسلامي مجددا تشكيل شد و مفتي جعفر حسين«قدس سره» و يك عالم شيعه ديگر به عنوان نمايندگان شيعيان در اين شورا به عضويت درآمدند. ضياءالحق در روز دوازدهم ربيع الاول 1397هـ نظام اسلامي خودرا رسما اعلام كرد و قوانيني را در سطح كشور اعلام داشت كه مهم ترين آنها ذيلا آورده مي شود.
موارد زير ممنوع است و حدود شرعي در رابطه با آنان اجرا مي گردد:
1. مواد مخدر
2. زنا
3. سرقت و دزدي
4. قذف(تهمت زدن به افراد)
5. فرمان اخذ زكات و عشريه
ضياءالحق در حالي كه اجراي اين احكام را اعلام مي كرد ، اين كلمات را به كار برد كه در اين قوانين طبق سفارشاتي كه بالاتفاق از طرف شوراي ايدئولوژي به عمل آمده اعلام مي گردد و در عين حال اسمي از حقوق از دست رفته شيعه در ميان نبود!
جناب مفتي حسين «قدس سره» كه نماينده شيعيان در اين شورا بود ، احساس مسئوليت كرد و در سال 1358 در يك كنفرانس مطبوعاتي اعلام داشت كه من به عنوان مفتي جعفري در شوراي ايدئولوژي ، كتبا در اجلاس كابينه فدرال صريحا موضوع ملت شيعه را طرح كرده بودم ، ولي به آن ترتيب اثر داده نشد. وي مي افزايد: «ادعاي ضياءالحق مبني بر مورد اتفاق بودن قوانين اعلام شده از طرف تمام اعضاي شوراي ايدئولوژي درست نيست و واقعيت ندارد.» ايشان در ادامه مي گويد: «اگر فقه جعفري در كنار فقه حنفي در كشور رسميت نيابد ، من به نشانه اعتراض ، از شوراي ايدئولوژي استعفا خواهم داد.»
با اعلام نظام اسلامي از طرف يك ژنرال ارتشي ، بر تمام كشور يك حالت اعجاب توأم با تشويش حاكم گرديد. اين حالت شامل شيعيان نيز مي شد. اقدام مناسب جناب آقاي مفتي جعفرحسين«قدس سره» در برابر استبداد و خودكامگي نظاميان ، اين تشويش را بيش از پيش ، افزايش داد و نفرتي عمومي را عليه نظاميان در كشور به وجود آورد. فقط چند ماه قبل از اين حوادث بود كه بزرگترين تحول در جهان اسلام در كشور همسايه يعني ايران رخ داد و انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني«قدس سره» به پيروزي رسيد. بعد از روزگاري تيره و طولاني ، يك بار ديگر مسلمانان توانسته بودند حكومت اسلامي را با دست هاي خود بنياد نهند. اين انقلاب تاثير مثبت خود را بر كشورهاي جهان به خصوص كشورهاي اسلامي بر جاي نهاد و موج بيداري را در ميان مردم غفلت زده و فقير و ستمديده جهان بر پا كرد.
پاكستان نيز در همسايگي ايران قرار داشت و از اين رخداد مبارك بيشترين تأثير را پذيرفت ، به ويژه شيعيان كه در ايده و فرهنگ ، پيوندي ناگسستني با ملت ايران و انقلاب مقدس اسلامي داشتند. امام خميني تنها رهبر و مرجع ملت ايران نبود ، بلكه همه امت هاي آگاه اسلامي و از جمله ملت پاكستان آن پيشواي بي نظير جهان را به رهبري برگزيد و تلاش خود را براي هماهنگي با انقلاب اسلامي آغاز كرد ، در حالي كه حاكميت به وسيله كودتاي نظامي، قدرت را قبضه کرده بود و با اعلام نظام اسلامي و وسيله قرار دادن اسلام براي رسيدن به هوس هاي دروني خود بيداد مي كرد. از سوي ديگر محروميت نيروهاي شيعه و آثار استثمار متوالي ، عدم هماهنگي در بين خود شيعيان و تشتت و پراكندگي ، امكان هر اقدام موثري را دشوار مي ساخت. پيام آزادي بخش انقلاب اسلامي ، خون ملت پاكستان را به جوشش درآورد و اين بار بيش از پيش لزوم وحدت احساس شد. زعما و بزرگان شيعه بعد از مشورت هاي زياد ، براي استفاده از فرصت به دست آمده ، طرح يك اجتماع همگاني را ريختند كه هدف آن تدارك روشن مقابله با وضع ناهنجار حاكميت و آماده سازي منشوري براي آينده شيعيان بود.
روز 24 فروردين 1358(برابر با 12 آوريل 1979) ، روز اجتماع شيعيان سراسر كشور در شهرستان «بهكر» اعلام شد. در نتيجه زحمات شبانه روزي بعضي از بزرگان ، تعداد زيادي از شيعيان در روز موعود در مكان اعلام شده اجتماع كردند و هزاران نفر از شيعيان براي تعيين سرنوشت ملي در اين جلسه شركت جستند. طبق اوضاع و احوال جاري، دو مسئله به عنوان مسائل اساسي روز به طور جدي بررسي و از اهم مسائل تلقي و تصويب شدند.
مسئله نخست ، تعيين رهبري آگاه ، مقاوم و استوار بود و مسئله دوم تشكيل حزب يا سازماني بود كه بتواند منويات رهبر را به صورتي منظم و تشكيلاتي عملي سازد. بديهي است كه شور و هيجان و قدرت معنوي اين اجتماع كاملا تحت تاثير معنوي جريان انقلاب اسلامي در كشور ايران بود و روحانيون همچنان در پيشاپيش توده ها قرار گرفتند و مردم بدان ها اعتماد كردند.
علما از اقصي نقاط كشور گردآمدند و با همفكري انديشمندان شيعه ، سازماني را بنيان نهادند كه به «نهضت اجراي فقه جعفريه» موسوم گرديد و علامه مفتي جعفر حسين (قدس سره) به عنوان اولين رهبر اين سازمان و شيعيان پاكستان انتخاب گرديد. در جلسه اختتاميه اين اجتماع ، قطع نامه اي كه ذيلا به موادي از آن اشاره مي شود ، به تصويب حاضرين رسيد:
1. تمام ملت و علما همبستگي خود را با نهضت اجراي فقه جعفريه اعلام نموده و رهبري جناب آقاي علامه مفتي جعفر حسين را تائيد مي نمايند و از ايشان حمايت كامل خواهند كرد.
2. اگر دولت حقيقتا مي خواهد نظام اسلامي را در كشور پياده كند ، نبايد نقش شيعيان را در چنين نظامي بي اهميت تلقي نموده و ملت شيعه را به ورطه فراموشي بسپارد. دولت بايد در قوانين مملكتي سهم بايسته شيعيان را مراعات نمايد و نبايد فقه و قوانين مذهبي يك فرقه ، بر ديگر مكاتب اسلامي تحميل شود.
3. ما به مناسبت پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به رهبر عظيم «حضرت امام خميني» و مردم شريف و انقلابي ايران تبريك مي گوئيم و از طرف تمام ملت پاكستان ، امام امت را براي بازديد از كشورمان دعوت مي نمائيم و ايشان را متفقا به عنوان رهبر تمامي مسلمانان به رسميت مي شناسيم.
بلافاصله بعد از اين اجتماع مفتي جعفر حسين«قدس سره» به طور سازمان يافته اي كار خود را آغاز كرد و در گام اول ، «نهضت اجراي فقه جعفري» را رسما بنيان نهاد و دو «شوراي عالي» و «شوراي مركزي» را تشكيل داد كه اعضاي آن از ميان شوراي عالي انتخاب شده بودند.
علامه مفتي جعفر حسين «قدس سره» كه به دليل تدين ، تقوي ، اخلاص و دانش ، به رهبري شيعيان برگزيده شده بود ، با فداكاري و جان فشاني زياد وارد صحنه مسائل عملي و سياسي گرديد و تا آخرين لحظه حيات ارزشمند خويش ، در سنگر دفاع از اسلام و تشيع ، استوار باقي ماند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 50

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد